نیمه‌های شب با صدای گریه‌ محمد از خواب پریدم

0:06 - 23 مهر 1398
کد خبر: ۵۵۸۷۷۴
دسته بندی: سیاست ، دفاعی و مقاومت
همراه بروجردی خوابیدیم. نیمه‌های شب بود که من با صدای گریه‌ او از خواب پریدم. دیدم بدجوری در حال راز و نیاز و تضرع به درگاه خداست. هر چه سعی کردم که دوباره بخوابم موفق نشدم.

نیمه‌های شب با صدای گریه‌ محمد از خواب پریدمگروه سیاسی ؛ شهید «محمد بروجردی» در سال ۱۳۳۳ در روستای دره‌گرگ از توابع بروجرد متولد شد و در یکم خرداد سال ۱۳۶۲ در جریان دفاع مقدس به شهادت رسید.

بُرش‌هایی از زندگی این قهرمان کشورمان که در کتاب «میرزا محمد پدر کردستان» به کوشش علی اکبری گردآوری شده است را منتشر می‌کند.

روایت شانزدهم: سنجقی

به مهاباد رسیدیم، همان جا در اتاقی ماندیم تا صبح در جلسه‌ای که قرار بود در مهاباد تشکیل شود، شرکت کنیم. آن زمان در مهاباد حکومت نظامی بود و صدای شلیک گلوله دائم به گوش می رسید.

همراه بروجردی خوابیدیم. نیمه‌های شب بود که من با صدای گریه‌ او از خواب پریدم. دیدم بدجوری در حال راز و نیاز و تضرع به درگاه خداست. هر چه سعی کردم که دوباره بخوابم موفق نشدم.

گریه‌های بروجردی تمام نمی شد. نزدیکش رفتم و گفتم: محمد! چی شده؟ چرا اینقدر گریه می کنی؟ از چی ناراحتی؟

اول جوابم را نمی‌داد، اما پس از چند لحظه گفت: می‌دونی به چی فکرمی‌کنم؟ گفتم: نه به چی فکر می‌کنی؟گفت: توی این فکرم و این مسئله رنجم می‌ده که با توجه به اوضاع شهر و ناامنی موجود، اگه توی این وضعیت، کسی مریض یا زنی باردار باشه و از درد به خودش بپیچه، اون موقع چی کار باید بکنه؟ این مسئله منو رنج می‌ده و از خدا می‌خوام که این توفیق رو به ما بده که بتونیم امنیت رو توی این شهر مستقر کنیم.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *