شهید هادی ذوالفقاری
هادی برای رزمندگان و فرماندهان حشدالشعبی از خاطرات شهیدان دفاع مقدس می‌گفت. آن‌ها تشنه فرهنگ انقلابی بسیجیان ما شده بودند. این عطش باعث شد که فرماندهان حشدالشعبی از هادی بخواهند برای تهیه چفیه و پیشانی‌بند و پرچم راهی ایران شود.
کد خبر: ۵۹۶۴۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۶

از خواهران می‌خواهم که حجابشان را مثل حجاب حضرت زهرا (س) رعایت کنند، نه مثل حجاب‌های امروز،، چون این حجاب‌ها بوی حضرت زهرا (س) نمی‌دهد. از برادرانم می‌خواهم که غیر حرف آقا حرف کس دیگری را گوش ندهند.
کد خبر: ۴۶۲۹۲۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۱۱

هادی نه ترس را می‌فهمید و نه خستگی را؛ او می‌گفت: مقابل دشمن نباید ترس داشت، ما با شهادت ازدواج کرده‌ایم
کد خبر: ۴۶۱۰۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۳۰

یک شب از برادرم سوال کردم چطور این قدر تغییر کردی؟ گفت: کتابی هست به نام معراج السعادة. واقعا اگر کسی می‌خواهد به معراج یا به سعات برسد، باید هر شب یک صفحه از این کتاب را بخواند.
کد خبر: ۴۶۱۰۶۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۲۹

هیچ وقت دوست نداشت که دیگران فکر کنند که آدم خوبی است؛تا اینکه ماجرای مبارزه با داعش پیش آمد، ‌هادی آنجا بود که از خلوت معنوی خود بیرون آمد.
کد خبر: ۴۵۸۷۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۲۱

من وقتی وارد نجف شدم نه آنچنان پولی داشتم و نه کسی را می‌شناختم کمی زندگی برای من سخت بود. دوست من فقط توانست برنامه‌ی حضور من را در نجف هماهنگ کند. روز اول پای درس اساتید رفتم. نماز مغرب را در حرم خواندم و آمدم بیرون.
کد خبر: ۴۵۷۶۸۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۷/۱۵