نشست تهران و چشم‌انداز‌های افغانستان

9:40 - 06 آبان 1400
کد خبر: ۷۶۹۴۷۸
جواد منصوری در یادداشتی نوشت: سیاست رسمی جمهوری اسلامی، روی میز گذاشتن همه گزینه‌ها و آوردن همه بازیگران داخلی و خارجی افغانستان است، نه فروغلتیدن در تشدید اختلافات و دمیدن در شیپور یک‌جانبه‌گرایی.

_ جواد منصوری در روزنامه حمایت نوشت: برگزاری نشست همسایگان افغانستان در تهران، با هدف ترسیم واقعیت‌های همسایه شرقی ایران و انتظارات کشور‌های مجاور که بیشترین تأثیر را از تحولات افغانستان می‌پذیرند، طبق آنچه وزیر امور خارجه کشورمان بیان کرد، باعث تدوین نقشه راه آینده و گام‌های بعدی شد. ایران، یکی از طولانی‌ترین مرز‌ها را با افغانستان دارد و طبیعی است که از آنچه این روز‌ها در افغانستان می‌گذرد، نگران باشد و از همه ظرفیت‌های خود به‌ویژه در حوزه دیپلماتیک بهره ببرد. آنچه از نشست روز گذشته استنباط می‌شود، مجموعه‌ای از ابتکارات برای تحدید ناامنی و بی‌ثباتی تا رواداری با همسایه شرقی به‌منظور کنترل و سوق دادن اوضاع به سمت مصلحت جمعی کشور‌های منطقه است. اصلی‌ترین چشم‌انداز‌ها و انتظاراتی که تهران از این رهگذر مدنظر دارد به شرح ذیل می‌باشد:

۱. چالش یکپارچگی افغانستان پس از به قدرت رسیدن طالبان به‌عنوان قومیت برخوردار از اکثریت، چنانچه با تدبیر حل نشود، می‌تواند به درگیری‌های مذهبی و قومی بینجامد. مناقشه شیعه و سنی، شاید نگران‌کننده‌ترین موضوعی است که جمهوری اسلامی در راستای جلوگیری از شکل گرفتن آن، سیاست منطقه‌ای و همسایگی خود را سامان می‌دهد. طالبان یک گروه سنی مذهب با پیشینه برخورد‌های خشن با اقوام و قومیت‌های مخالف است و علیرغم اینکه سیاست‌های اعلامی این گروه در راستای وحدت و همگرایی با سایر مذاهب به‌خصوص شیعیان بوده، اما گزارش‌های نگران‌کننده از برخورد قهری با آن‌ها به‌ویژه کوچ اجباری مردم توسط این گروه به گوش می‌رسد. چالش مقاومت گروه‌های ضد طالبان نیز در میان هزاره‌ها به‌خصوص در منطقه پنجشیر هنوز به قوت خود باقی است. همه این موارد، نگرانی‌هایی هستند که می‌توانند پای قدرت‌های خارجی را یک‌بار دیگر به مسائل داخلی افغانستان باز کنند. به همین دلیل، رفع اختلافات میان طالبان به‌عنوان گروه حاکم و مردم یک اولویت فوری در سیاست خارجی جمهوری اسلامی به شمار می‌آید.

۲. تشکیل دولت‌های فراگیر و مردم‌سالار در کشور‌های همسایه و اکنون در افغانستان از این منظر که این نوع حکومت‌ها بیش از اشکال دیگر حاکمیت، مصالح ملت‌ها را تأمین می‌کنند، یکی از علاقه‌مندی‌های راهبردی ایران به شمار می‌رود. ضمن اینکه هر چه این فرآیند‌های مردم‌سالارانه با اسلام سیاسی همراه‌تر باشد، از حمایت بیشتر ایران برخوردار خواهد بود. طالبان پس از مدت اندکی از قبضه کردن حکومت، دولت موقت را تشکیل داد، اما همان‌گونه که پیش‌بینی می‌شد، انتظار مردم و همسایگان را به لحاظ فراگیر بودن تأمین نکرد. یکدست بودن حاکمیت و قرار گرفتن همه امکانات در اختیار یک بخش از قومیت‌های مختلف افغانستان، جریان امور را به سمت واگرایی و تشدید اختلافات در میان لایه‌های مختلف مردم سوق خواهد داد.

از سوی دیگر، گروه‌های رقیب طالبان، اهرم‌های میدانی موردنیاز برای چانه‌زنی با این گروه را به‌منظور مشارکت در قدرت، تا حد زیادی از دست داده‌اند. این گروه‌ها ازجمله جریان‌های فعال در پنجشیر اگر در گذشته با طالبان به توافق می‌رسیدند، می‌توانستند سهم بیشتری در قدرت داشته باشند، اما شرایط فعلی به گونه دیگری رقم خورده است. به همین دلیل، ایران نمی‌خواهد حاکمیتی را در افغانستان شاهد باشد که اقوام و مذاهب این کشور را نمایندگی نکند.

۳. اسلام‌گرایان جمهوری‌خواه همیشه در عرصه سیاسی افغانستان غایب بوده‌اند و منازعه اصلی، میان گروه‌های غرب‌گرا و طالبان بوده است. با به قدرت رسیدن طالبان، این امیدواری که اسلام‌گرایان مردم‌سالار بتوانند خط مشترکی با امارت اسلامی ترسیم کنند، تقویت‌شده است چراکه طرفداران خلافت اسلامی، صف‌بندی آشکاری با این دو دارند. امارت‌گرایان اسلامی، ایده دولت-ملت را قبول کرده‌اند و به تعامل در سیاست خارجی اعتقاد دارند هرچند که تا رسیدن به چشم‌انداز مطلوب فاصله وجود دارد.

۴. مشارکت نداشتن مردم در سطوح بالای حکومت به جهت فقدان مردم‌سالاری، نوعی از بی‌دولتی را در افغانستان شکل خواهد داد. در چنین شرایطی می‌بینیم که گروه تکفیری- تروریستی داعش در حال بازتولید و قدرت گیری است. طالبان ادعا می‌کند که داعش مسئله امنیتی جدی برای افغانستان نیست، اما چندین انفجار مرگبار در قندهار و قندوز در کنار هشدار کشور‌های همسایه افغانستان در خصوص تجدیدقوای گروه‌های تروریستی، حاکی از آن است که طالبان در جلب حمایت‌های مردمی برای مبارزه با این گروه‌ها قدرتمند ظاهرنشده است.

حتی برخی از گروه‌های مسلح ترجیح می‌دهند که به‌جای نبرد با داعش، سلاح خود را به‌سوی طالبان نشانه روند. تداوم این وضعیت، خشونت را به کشور‌های همسایه می‌کشاند و هزینه تأمین امنیت را برای آن‌ها به شکل هنگفتی افزایش می‌دهد. بنابراین، طبیعی است که جمهوری اسلامی از ادامه چنین روندی در افغانستان حمایت نکند و سیاست حل مناقشات داخلی افغانستان را از طریق مذاکره با همسایگان دیگر با هدف جستجوی راه‌حل‌های مسالمت‌آمیز در پیش بگیرد.

۵. نباید از یاد برد که درهم تنیدگی سیاست خارجی ایران و افغانستان با دو چالش «حضور نظامی آمریکا» در این کشور و «دولت غرب‌گرای اشرف غنی» مواجه بود. اکنون‌که این دو عامل از میان رفته‌اند، ایران ملاحظات حقوق بشری و امنیتی را مدنظر دارد و به این مفهوم نیست که از وضعیت جدید این کشور به‌صورت همه‌جانبه و بدون قید و شرط حمایت کند. به‌عبارت‌دیگر، مخالفت ایران با مداخله طرف‌های غربی در افغانستان نباید به مفهوم حمایت جمهوری اسلامی از وضعیت فعلی این کشور تفسیر و تأویل شود؛ و بالاخره اینکه سیاست رسمی جمهوری اسلامی، روی میز گذاشتن همه گزینه‌ها و آوردن همه بازیگران داخلی و خارجی افغانستان است، نه فروغلتیدن در تشدید اختلافات و دمیدن در شیپور یک‌جانبه‌گرایی. از این رو، ابتکاری که روز گذشته در تهران شاهد آن بودیم، سرآغاز بهبود شرایط در افغانستان و حل تدریجی مشکلات این کشور با کمک همه طرف‌های ذینفع خواهد بود.

  •  


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *