نقشه‌کشی‌های خاص علی هاشمی

23:00 - 20 تير 1400
کد خبر: ۷۴۰۵۲۲
دسته بندی: سیاست ، دفاعی و مقاومت
هوری حکایت مردی است که هور را پل پیروزی کرد و تا پایان کار، بر سر این پیمان ایستاد. او تا لحظه آخر در هور ماند تا مشعل هدایتی باشد برای راهیان نور و همه آیندگان.

 - شهید «علی هاشمی» از جمله کسانی است که با شنیدن «أین عمار» سر از میان نیزارهای هور بلند کرد و به ندای مظلومیت ولی زمان خود لبیک گفت. هوری حکایت مردی است که هور را پل پیروزی کرد و تا پایان کار، بر سر این پیمان ایستاد. او تا لحظه آخر در هور ماند تا مشعل هدایتی باشد برای راهیان نور و همه آیندگان.

کتاب هوری که به همت گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی گردآوری شده است، به بخشی زندگی‌نامه و خاطرات سردار فاتح «هور»، شهید سرلشکر علی هاشمی می‌پردازد.  در سلسله برش‌هایی، به بازخوانی این کتاب می‌پردازد.
 

***

نقشه‌کشی‌های خاص علی هاشمی

نقشه

جمعی از دوستان شهید
قایق‌ها و بلم‌هایی که برادران سالمی و سید نور به دستور حاج علی می‌آوردند، دست دوم بودند تا جلب توجه نکند. با جابه‌جا شدن آخرین بلم رمضانی درحالی‌که عرق از سر و رویش می‌ریخت وارد اتاق شد و بعد حاجی و ناصری هم آمدند. 

حاجی بدون مقدمه نقشه اصلی هور را باز کرد و گفت: «این نقشه مثل خود هور دست‌نخورده و بی‌نام و نشان است. از حالا هر مأموریتی که می‌رویم، باید روی این نقشه ثبت شود. وقتی می‌توانیم بگوییم کارمان تمام است که رد پای ما در همه نقاط مهم هور دیده شود.» بعد دست روی آب‌راهی گذاشت و از روی نقشه آن را دنبال کرد و گفت: «بهتر است از همین آب‌راه شروع کنیم.»
 
ناصری که همچنان به نقشه نگاه می‌کرد، دستش روی آبراه دیگری رفت و گفت: چطور است از این آب‌راه وارد شویم. فکر می‌کنم اسمش فَحل باشد. حاجی گفت: «در مرحله اول بهتر است خودمان حضور داشته باشیم که هم
شیوه کار دستمان بیاید و هم با بومی‌ها بیشتر آشنا شویم.»
 
بعد نقشه بزرگی از منطقه را روی زمین پهن کرد و با اشاره به شمال نقشه گفت: «از این به بعد همه اطلاعات به دست آمده را در این نقشه ثبت می‌کنیم. هیچ یک از این آب‌راه‌ها، برکه‌ها و علائم مشخص هور نباید جا بیفتد.

آن زمان تیم‌های شناسایی که اعزام می‌شدند یا چهار نفر بودند یا شش نفر. در هر بلم دو تا سه نفر جا می‌شدند. بچه‌ها با دو قایق یا بلم میرفتند که اگر در مأموریت برای یکی اتفاقی افتاد، بلم دوم بتواند کمکش کند یا فرار کند و برای قرارگاه خبر بیاورد.
 
نیرو‌ها با خود کلاشینکف، کلت، قطب‌نما، دوربین دید در روز و شب، آب و مواد غذایی به اندازه کافی می‌بردند، تا زمانی که در مأموریت هستند و ارتباطشان کامل با عقب قطع می‌شود بتوانند خودشان را اداره کنند. عکس‌های هوایی در آن شرایط بسیار کارآمد بود. با آن عکس‌ها متوجه می‌شدیم که چندین آبراه و کانال که نیرو‌های بومی به دلیل پرخطر بودن گزارش نکرده بودند، چگونه هستند. بعد از مدتی به این فکر افتاد تا بر اساس شناسایی‌ها کالک و نقشه هور را ترسیم کند. قرار شد تیم‌های شناسایی از لحظه حرکت تا بازگشت هر چیزی را که می‌بینند ثبت کنند و زمان را اندازه بگیرند که مثلا پیمودن یک کیلومتر با قایق یا بلم چقدر زمان می‌برد. بچه‌های شناسایی می‌رفتند و آبراه‌های هور را متر می‌کردند!

حتی بعد از مدتی از اتوبان بغداد - بصره فیلم گرفتند و آوردند! با این کار مقیاس درستی دست حاجی می‌آمد و می‌توانست نقشه دقیق‌تری تهیه کند.

در اتاق نقشه، کروکی را دقیق می‌کشید و بر اساس آن کالک تهیه می‌شد. چند ماه کار برد. بعد که آماده شد، حاجی گفت از روی آن به تعداد فراوان آماده کنیم. روی کاغذ‌های رنگی، خاک را قهو‌های و نیزار‌ها را نخودی و آب را آبی‌رنگ کشیده بود. پلاستیکی روی آن‌ها کشیدیم تا خیس نشود، بعد به هر یک از فرماندهان گردان و گروهان‌ها دادیم تا مسیر را تشخیص دهند.
 
 


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *