«شب حنظله ها» منتشر شد/خاطراتی از فرمانده غواص لشکر ۴۱ ثارالله «محمد مهدی آفرند»

15:34 - 27 مرداد 1399
کد خبر: ۶۴۷۶۹۸
دسته بندی: فرهنگی ، عمومی
«شب حنظله ها»؛ خاطرات داستانی روحانی شهید محمد مهدی آفرند، فرمانده دسته ویژه غواص گردان ۴۱۲ لشکر ۴۱ ثارالله توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.

- نوشتن از شهید سخت است. شهیدی که گل سرسبد و محبوب همۀ خانواده و اقوام و دوستانش بود. روحیۀ حمایت از مظلوم و ظلم ستیزی او در دوران قبل از انقلاب از او یک مبارز چریک ساخته بود. با اینکه نوجوانی ۱۲ساله بود، اما در مبارزات مسلحانه شرکت می‌کرد. بسیار فعّال و مهربان بود. تا فرصتی می‌یافت به اقوام و خویشان مخصوصا مسن‌تر‌ها سر می‌زد و صله رحم می‌کرد. نمی‌نشست که برایش شیرینی و میوه بیاورند، بلند می‌شد و کار‌های مانده بر زمین را با علاقه انجام می‌داد.

«شب حنظله ها» منتشر شد/خاطراتی از فرمانده دسته ویژه غواص لشکر ۴۱ ثارالله « محمد مهدی آفرند»
مهمترین ویژگی روحانی شهید محمّدمهدی آفرند اخلاصش بود. هیچ یک از اقوام و حتی خواهران و برادران او نمی‌دانستند که او در جبهه چه کاره است! نمی‌دانستند او فرمانده دستۀ ویژه خط‌شکن غوّاص است. اصلا نمی‌دانستند او شنا بلد است! هیچ گاه از تمرین‌های طاقت فرسای غواصی‌اش؛ از مجروحیّت‌های پی‌درپی‌اش؛ از سوزش بدن و چشم‌هایش در اثر شیمیایی شدن؛ از شجاعت‌ها و دلیری‌هایش و.. هیچ‌گاه از هیچ کارش، هیچ نگفت! کار‌هایی که فقط برای خدا می‌کرد و فقط خدا می‌داند و خودش.

بسیاربا صفا و صمیمیّ برخورد می‌کرد، در بین اقوام و دوستانش محبوب‌ترین فرد بود. بر سر سفره غذا در حجره طلبگی‌اش، با مهربانی و شوخی ابتدا لقمه بر دهان دوستانش می‌گذاشت و بعد خودش می‌خورد!

بخشی از دل‌نوشته‌های شهید: غرابت صفت لاینفّک بسیجی است و حتی می‌توان گفت که جزو ذات اوست. تا بسیجی است این کوه و دشت و زمین و زمان شاهد غربت او هستند. آری اینان از همه چیز کناره گرفتند تا بلکه صدای دل نواز معشوق خود را بشنوند که بگوید بیا، بیا پیش خودم، بیا و تو قبولی.

خدایا غربت این‌ها به حدی است که حتی جسد آن‌ها هم غریبانه در میانه دشت رها می‌شود و زیر این آفتاب سوزان می‌ماند. تا بلکه تو راضی شوی. اینان آرزو دارند که جسدشان بماند تا بلکه محبوب دلشان اباعبدالله الحسین علیه السلام سرشان را در دامن بگیرد.

آری اینان به عشق حسین که، چون حسین عاشق الله است به جبهه می‌آیند و جان را که عزیزترین چیز در نزد خودشان است، تقدیم می‌کنند.

بخشی از کتاب: چند دقیقه‌ای برای بچه‌ها سخنرانی کرد و در پایان روضه حضرت زهرا سلام الله علی‌ها را خواند. همه اشک می‌ریختند، خودش از همه بیشتر. شروع کرد به سینه زدن و نوحه خواندن: «چه زیباست شهادت، چه زیباست شهادت، شهادت شیرین است.»
آخر سخنانش گفت: «بچه‌ها امشب، شب حنظله‌ها ست، امشب خیلی از حنظله‌ها (تازه داماد‌ها) شهید می‌شن!»
یکی از بچه‌ها پرسید: «منظورت چیه؟! کدوم یکی از بچه‌ها شهید می‌شن؟»
با دست اشاره کرد سمت یکی، یکی و گفت: «تو شهید می‌شی! ... تو و تو شهید می‌شید! ...»
یکی از بچه‌ها سرش را نزدیک گوش محمّدمهدی برد و پرسید: «خودت چی؟! خودت هم حنظله هستی.»
لبخندی شیرین زد: «خودم هم امشب شهید می‌شم.»

کتا «شب حنظله ها»؛ خاطرات داستانی روحانی شهید محمد مهدی آفرند، فرمانده دسته ویژه غواص گردان ۴۱۲ لشکر ۴۱ ثارالله در قطع رقعی و ۲۵۵ صفحه، به کوشش رضا کشمیری به رشته تحریر و توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شد.

علاقه‌مندان جهت تهیه این اثر در تابستانه کتاب با ۳۰ درصد تخفیف می‌توانند از طریق درگاه اینترنتی nashreshahidkazemi.ir و یا از طریق ارسال نام کتاب به سامانه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ کتاب را تهیه نمایند.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *