زن در اندیشه غرب

19:27 - 21 ارديبهشت 1399
کد خبر: ۶۱۹۵۶۸
دسته بندی: سیاست ، گزارش و تحلیل
برای معرفی جایگاه زن در اسلام باید آن را به دنیا معرفی کنیم و لازم است ابتدا شناخت کافی درباره جایگاه آن در فرهنگ غرب و فرهنگ خود داشته باشیم. منتظر نسخه‌های غرب نباشیم و سبک زندگی اسلامی را به دنیا معرفی و پیاده سازی کنیم.
نقش زن در اندیشه غرب - یحیی جهانگیری سهروردی *؛ امروزه جایگاه زن در غرب در واقع جایگاه آن در کل جهان است و متأسفانه فرهنگ هژمون غرب در همه دنیا گسترش پیدا کرده و فقط محدود به غرب نیست.
 
وقتی می‌گوییم باید غرب را بشناسیم منظور غرب فیزیکی نیست بلکه سرزمین تاریکنایی است که وجود دارد؛ به عنوان مثال در داستان حی‌بن‌یقظان که یک داستان دراماتیک و اسطوره‌ای در ادبیات ما به شمار می‌رود وقتی عنوان می‌شود که «وی از غرب به شرق می‌رود» منظور غرب و شرق فیزیکی نیست بلکه منظور این است که وی از تاریکی‌ها نقل مکان می‌کند.
 
غرب به معنای West Culture فرهنگ غربی است که می‌تواند در خیابان شانزه‌لیزه فرانسه نباشد ولی در جنب حرم حضرت معصومه (س) باشد، بنابراین زن غربی زنی است که در فرهنگ غربی زیست می‌کند و ممکن است در هر جایی باشد و محدود به مکان نیست.
 
نکات مهم در خصوص فرهنگ غرب:
 
• ۱ فرهنگ غرب محدود به سرزمین نیست یعنی زمین محور نیست و فرهنگ محور است.
 
• جهان شمول است یعنی اگر می‌خواهیم تصویر زن در دنیا را بشناسیم باید زن در غرب را بشناسیم.
 
• زن در غرب نه تنها فرهنگ هژمونی است، بلکه داری پشتوانه نظری، دراماتیک، روانشناسی و... و پیشران است یعنی هر روز مرز‌های خود را گسترش داده و پیشران عمل می‌کند پس باید این فرهنگ را شناخته و جایگاه خود را نسبت به آن تعیین کنیم.
 
ادوارد سعید (فیلسوف غربی - شرقی) برای اولین بار واژه استشراق به معنای شناخت شرق را مطرح کرد، او معتقد بود که اگر می‌خواهیم فرهنگ غربی را در دنیا گسترش دهیم باید ابتدا شرق را بشناسیم، شرق نه به معنای سرزمین بلکه شرقی که یک فرهنگ است و تمدن آن‌ها را باید شناخت بنابراین از مفهوم Orientalism استفاده کرد، پس اگر ما می‌خواهیم جایگاه زن در اسلام را به دنیا معرفی کنیم ابتدا باید جایگاه زن در فرهنگ غرب را بشناسیم و همینطور جایگاه زن در فرهنگ خودمان را.
 
به گفته آیت‌الله عبدالله جوادی آملی در فرهنگ غرب انسان یعنی چند کیلو گوشت که متولد شده و در آیدی کارت او تاریخ متولد شدن و تمام شدن او را می‌نویسند.
 
آیا ما هم نگاهی، چون آن‌ها به انسان داریم؟ اگر بله یعنی ماهم فرهنگ غربی داریم. ر فرهنگ ما انسان از قبل از تولد مورد توجه و مطالعه قرار می‌گیرد.
 
غرب امروز خود بر علیه خود نبرد می‌کند و می‌گوید که نباید فقط به تولد به عنوان آغاز و مرگ به عنوان پایان زندگی انسان نگاه کند، آن‌ها مطالعات خود را از زمان تولد تا جنین عقب برده‌اند و ممکن است که به زودی به عالم «ذر» هم برسند، غرب بیش از این شورش خواهد کرد و حتی در مورد اینکه مرگ پایان زندگی نیست هم به دنیا خواهد گفت، یعنی دیدگاه‌های اسلام را تحت عنوان دیدگاه‌های جدید خود معرفی خواهد کرد.
 
پیامبر (ص) می‌فرمایند: اگر کودکی خوشبخت می‌شود خوشبختی در شکم مادر او رقم می‌خورد (البته فعالیت‌های وی در طول زندگی نیز بی‌تاثیر نخواهند بود) و شقاوت او هم در شکم مادر رقم می‌خورد. «محمدحسین طباطبایی و مادر او اظهار داشتند که وی در شکم مادر حافظ قرآن بوده است».
 
چرا ما این دیدگاه را که حاصل فرهنگ و تمدن و باور‌های دینی خودمان است را به دنیا عرضه نمی‌کنیم؟
 
۱. غرب را خوب نشناختیم.
 
۲. خودمان را مدهورغرب می‌دانیم؟
 
وظایف و اهداف ما چیست؟
 
۱. شناخت غرب؛ یعنی اول باید زمین دشمن را بشناسیم که امروز به گستره جهان است.
 
۲. شناخت زن در اسلام؛ تا ببینیم چطور می‌توان دیدگاه اسلامی زن را در زمین دشمن پیاده کرد؟
 
ما این مفاهیم را حاصل جبر و تقدیر می‌دانیم ولی غرب آن‌ها را راهبرد و تدبیر می‌فهمد بنابراین باید حواسمان باشد که بعد‌ها مفاهیم و آموزه‌های اسلام را با برند‌های غربی به خورد ما و فرزندان ما ندهند و فرزندان ما شاهد پکیج‌های غربی باشند نه اسلام ناب محمدی! چرا که امروزه بسیاری از مفاهیم و موضوعات مورد بحث در غرب نظیر خداشناسی و معرفت شناسی حرف اصلی خود ماست.
 
خودمان باید تلاش کنیم برای معرفی این مفاهیم به دنیا، اما ما چه کردیم؟ چقدر عالم برزخ را به دنیا معرفی کرده‌ایم که بعد‌ها بتوانیم اثبات کنیم که اسلام خیلی پیش‌تر از این‌ها سخن گفته؟ ما باید سبک‌ها و مدل‌های خودمان را به دنیا معرفی کنیم.
 
به عنوان مثال در مسکو به جهت افزایش تعداد مسلمانان در چند سال گذشته نزدیک ۳۰ شرکت وارد عمل شده و مدل‌هاای متنوع حجاب را طراحی می‌کنند، در صورتی که ما سالهاست فقط چادر مشکی داریم، آیا این چادر برای کشور‌های دیگر از جمله افغانستان و پاکستان و... هم جذابیت دارد؟
 
۳. باید شکاف‌ها و ترک‌های آنان را بشناسیم و در خصوص اشکالات و اختلافات فرهنگ غربی تحقیق کنی.
 
۴. غرب را به معنای فرهنگ هژمون در دنیا بدانیم نه فقط محدود به غرب.
 
۵. منتظر نسخه‌های غرب نباشیم و سبک زندگی اسلامی و نظیر این مدل‌ها را به دنیا معرفی و پیاده سازی کنیم.
 
* دکتری شیعه‌شناسی و دکتری مطالعات اسلامی
 

برچسب ها: فرهنگ غرب

ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *