رؤسای قوه قضائیه وکیل آنلاین مجله حقوقی

ناگفته هایی از شهید غواصی که قبل از عملیات بدنش با آب جوش سوخته بود

9:32 - 24 تير 1394
کد خبر: ۶۰۰۰۰
دسته بندی: فرهنگی ، عمومی
خبرگزاری میزان: محمد علی گودینی گفت: شهید "جواد شاعری" از غواصان گردان علی‌اکبر(ع) از لشکر 10 نیروی مخصوص سیدالشهدا(ع) بود که از قبل از عملیات بدنش با آب جوش می سوزد و فرمانده اش اجازه شرکت در عملیات را به وی نمی دهد اما شهید شاعری به اصرار و تحمل کردن درد خودش در عملیات شرکت می کند و در همان ابتدای عملیات بود که با اصابت تیری به سرش به مقام شهادت رسید.
غواصی که قبل از عملیات بدنش با آب جوش سوخته بود و با اصرار خودش به عملیات رفت و شهید شدمحمدعلی گودینی نویسنده کتاب "چتربازی در امواج" در گفت وگو با خبرنگار ادبیات گفت: من با یکی از رزمندگان دفاع مقدس در مسجد حمزه سید الشهدا ملاقات داشتم که این رزمنده برادر یکی از شهدای غواص بود و به من پیشنهاد داد که کتابی در خصوص عملیات کربلا4 با فرازی از زندگی برادر شهیدش "جواد شاعری" بنویسم.
 
وی در ادامه گفت: پس از پیشنهاد برادر شهید،به جمع آوری خاطرات از دوستان و آشنایان شهید کردم که این منابع بسیار کم بودند  و با این حال داستانی با توجه به شناختی که از عملیات کربلا 4 داشته ام، نوشتم و با خاطرات شهید "جواد شاعری" تکمیلش کردم و کتاب "چتربازی در امواج" در سال گذشته در همان مسجد رونمایی شد.
 
محمدعلی گودینی افزود: این کتاب تقریبا یک سال قبل نوشته شده است و آن زمان شهدای غواص مثل امروز شناخته نشده بودند و"چتربازی در امواج" جزو نخستین آثار نوشته شده درباره شهدای غواص است.
 
نویسنده کتاب "چتربازی در امواج" گفت: از همه مردم می خواهم که موضوع شهدای غواص را که در مظلومیت تمام به شهادت رسیدند و اکثرا آن ها گمنام هستند را جدی بگیرند.
 
گودینی بیان کرد: شهید "جواد شاعری"  از غواصان گردان علی‌اکبر(ع) از لشکر 10 نیروی مخصوص سیدالشهدا(ع) بود که از قبل از عملیات بدنش با آبجوش می سوزد و فرمانده اش اجازه شرکت در عملیات را نمی دهد اما شهید شاعری با سماجت و تحمل کردن درد خودش در عملیات شرکت می کند و در همان ابتدای عملیات بود که با اصابت تیری به سرش به مقام شهادت رسید.
 


 در بخش‌هایی از مقدمه این کتاب می‌خوانیم: «کلمه "چترباز" سابقاً میان سربازخانه‌ها؛ واژه متداولی بود. چترباز، معمولاً به سربازهای ته صفوف دسته و سربازهایی که ذاتاً تنبل بودند و یا با تمارض، خود را به تنبلی می‌زدند، گفته می‌شد! این افراد، نهایتاً به کارهای نظافت آسایشگاه‌ها و یا به کار جمع‌آوری و بارگیری بشکه‌های آشغال در کامیون‌های ویژه‌ حمل زباله، در پادگان‌ها گماشته می‌شدند!
 
در این سال‏‌ها و به‌ویژه در پس فرو نشستن گرد و غبار و سرد شدن خاکسترهای جنگ تحمیلی و هشت‌‌ساله، برخی از گونه ته‌صفی‌های مثلاً انقلابی، که منافقانه؛ خود و یا بستگان و آشنایانشان را از صف‌های مقدم جبهه‌های نبرد حق علیه باطل و خط‌های قرمز همراه با خون و خطر؛ همواره دور نگه‌داشته بودند؛ و به‌عوض، با خودنمایی و پرحرفی‌ها و خود بزرگ بینی‌ها؛ ادعاهای زیاده از ظرفیت و پرستیژ خود داشتند، با پا نهادن بر خون‌های مقدس شهدای راه حق؛ طلب‌کارانه؛ سهمی به‌ناحق برداشتند و باج گرفتند و هنوز هم زیاده می‏‌خواهند! این طفیلی‌های فرصت‌طلب و ازخودراضی؛ به‌واقع همان نقش را ایفا می‌نمودند، که به‌اصطلاح چتربازهای ته صف؛ دسته ‏های واحدها و سربازهای بی‌دست وپایی که حتی عرضه‏ شرکت در رژه‌های تمرینی و ساده خارج از جایگاه، مقابل سرگروهبان‌ها را هم نداشتند! هرچند در روی دیگر سکه، خود را برنده و دارنده‌ ثروت‌های بادآورده از اموال غارت‌شده ملی می‌دانند!
 
این در حالی رخ داده است که بسیاری از رزمندگان و بسیجیان ساده‌پوش و صادق و سالم، در هوای وصال یار و محبوب، با چترهای عشق، و در اوج؛ به انبان‏‌های انباشته از طمع و تهی از ایمان مدعیان دروغین و انقلابی‌های ناخلف و بدسرشت؛ خندیدند!
 
روایت چتربازی در امواج، با اندکی تفاوت، می‌‏تواند زندگی‌نامه‌ یک کرور از شهیدان و جانبازان و ایثارگران و آزادگانِ سال‌های انقلاب و دفاع مقدس باشد. چتربازی در امواج، حدیث ایثار و شهامت و جسارت و از خودگذشتگی‌های خیلی از بسیجیان مجنون و شاعرمسلک و بسیاری از بی‌نام‌ونشان‌ها و گمنامان و مفقودان خفته در خاک‏‌های سردی است…».
 




ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *