نگاهی به زندگی شهید محمودرضا بیضایی/ خجالت می‌کشم توی صورت حاج قاسم نگاه کنم

10:11 - 29 دی 1398
کد خبر: ۵۸۸۱۲۷
دسته بندی: سیاست ، دفاعی و مقاومت
تعداد نظرات: ۳۹ دیدگاه
موقع پایین آمدن از پله‌ها به محمودرضا گفتم «نمی‌شود حاج قاسم را از نزدیک ببینیم؟» گفت: من خجالت می‌کشم توی صورت حاج قاسم نگاه کنم؛ بس که چهره‌اش خسته است.

به گزارش خبرنگار گروه سیاسی ، امروز ۲۹ دی ششمین سالگرد شهادت شهید مدافع حرم «محمودرضا بیضایی» است. جوانی که در ۳۲ سالگی در سوریه و در راه دفاع از حریم اهل بیت (ع) به شهادت رسید.

بیضایی

محمودرضا بیضایی متولد ۱۸ آذر ۱۳۶۰ بود؛ در خانواده‌ای با ریشه‌های مذهبی و دارای خاستگاه روحانیت در تبریز. وقتی دانش‌آموز دبیرستان بود به عضویت پایگاه مقاومت شهید بابایی، مسجد چهارده معصوم شهرک پرواز تبریز درآمد. حضور مداوم و مستمر در جمع بسیجیان پایگاه، نخستین بارقه‌های عشق به فرهنگ مقاومت و ایثار و شهادت را در او شعله‌ور کرد.

در همین ایام بود که با رزمنده هنرمند، حاج بهزاد پروین قدس آشنا شد. آن روز‌ها در تبریز هر کس که می‌خواست به جبهه و جنگ وصل شود، حتما گذارش به دفتر کوچک و جمع‌وجور حاج بهزاد می‌افتاد. کافی بود کمی شامه‌اش تیز باشد تا بوی خوش شهادت را از آن حوالی احساس کند و محمدرضا شامه‌اش تیز بود. این آشنایی، بعد‌ها زمینه‌ساز آشنایی مبسوط با میراث مکتوب و تصویری دفاع مقدس و انس با فرهنگ جبهه و جنگ شد. دیدار و مصاحبه با خانواده شهدا، گردآوری خاطرات شهدا و جمع‌آوری کتاب‌ها و نشریات حوزه ادبیات دفاع مقدس از ثمرات هم‌نشینی با حاج بهزاد بود.

محمودرضا ورزشکار بود به کاراته علاقه داشت و از ده سالگی رفته بود دنبال این ورزش سال ۱۳۷۲ به تیم استان آذربایجان شرقی رفت و در مسابقات چهارجانبه بین‌المللی در تبریز قهرمان شد. به فوتبال هم علاقه داشت و به صورت حرفه‌ای آن را دنبال می‌کرد تا اینکه به خاطر درس و مدرسه عطایش را به لقایش بخشید.

در سال ۱۳۷۸ دیپلم گرفت؛ دیپلم رشته علوم تجربی. رفت خدمت سربازی. دوره آموزش را در اردکان یزد گذراند و پس از آموزش، خدمتش را در پادگان الزهرا (س) نیروی هوایی سپاه پاسداران در تبریز ادامه داد. نقطه عطف زندگی محمودرضا، آشنایی با نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی محسوب می‌شود. بعد از اتمام خدمت سربازی، علی‌رغم تشویق خانواده به ادامه تحصیل در دانشگاه، با انتخاب خود و با یقین کامل، عضویت در نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را انتخاب کرد. او در بهمن سال ۱۳۸۲ وارد دانشکده امام علی (ع) شد.

ورود به دانشکده افسری، عملا به معنی هجرتش از تبریز به تهران بود، با این هجرت، ادامه زندگی را در جهاد فی سبیل‌الله رقم زد. او در سپاه، نام مستعار «حسین نصرتی» را برای خود انتخاب کرد؛ نامی که به گفته خودش برگرفته از ندای «هل من ناصر ینصرنی» مولایش حسین بن علی (ع) و کنایه از لبیک به این ندا بود.

در شهریور ماه سال ۱۳۸۵ دوره افسری را به اتمام رساند و از دانشکده فارغ‌التحصیل شد و قدم در مسیری گذاشت که تا آخرین لحظه حیات ظاهری‌اش هیچ تزلزلی در پیمودن آن مسیر در او مشاهده نشد.

پرکاری و کم خوابی ویژگی اصلی‌اش بود؛ آن چنان که کار در روز‌های جمعه را هم در یکی از جلسات اداری به تصویب رسانده بود. به این ترتیب عملا کارش تعطیلی نداشت. معتقد بود شهادت در راه خدا مزد کسانی است که در راه خدا پرکارند و شهدای جنگ تحمیلی را شاهد این حرف خود معرفی می‌کرد.

به دلیل علاقه فراوان به کارش، برای تشکیل خانواده حاضر به رجعت به تبریز نبود، در ۲۵ اسفند سال ۱۳۸۷ مقارن با سالروز میلاد پیامبر اعظم (ص) و امام جعفر صادق (ع) با همسری فاضل از خانواده‌ای ولایت‌مدار در تهران ازدواج کرد و ساکن تهران شد. ثمره این ازدواج «کوثر» است متولد ۲۵ اسفند ۱۳۹۱.

بیضایی

عشق و علاقه وصف ناشدنی محمودرضا به آرمان جهانی امام خمینی (ره) یعنی تشکیل نهضت جهانی اسلام، روحیه خاصی را در او به وجود آورده بود، آن چنان که تا آغاز جنگ در سوریه، در جهت تحقق آن، شبانه روز تلاش و مجاهدت می‌کرد.

مطالعات دینی و سیاسی‌اش تعطیل نمی‌شد. به اخبار وقایع داخلی و خارجی، به ویژه تحولات جهان اسلام اشراف داشت و این وقایع را تحلیل می‌کرد. تعصب آگاهانه و وافری به انقلاب اسلامی، رهبری و نظام داشت. در ایام فتنه ۸۸ شب و روز آرام و قرار نداشت. تمام اخبار و وقایع فتنه را رصد می‌کرد و در معرکه دفاع سخت از انقلاب اسلامی در ایام فتنه، چندین بار جانش را به خطر انداخت. صاحب موضع بود و در بحث‌ها به خوبی استدلال می‌کرد. می‌گفت این انقلاب تنها نقطه امید مستضعفان عالم است و هر گونه تهدیدی که متوجه موجودیت انقلاب اسلامی باشد می‌تواند جبهه مستضعفان و علاقه‌مندان انقلاب اسلامی در جهان را سست کند و نگرانی عمیقی از این بابت داشت.

با زبان عربی و لهجه‌های عراقی و سوری آشنا بود و به همین خاطر با رزمندگان نهضت جهانی اسلام آشنایی نزدیک و ارتباط تنگاتنگ داشت. به مقاومت اسلامی لبنان و رزمندگان حزب‌الله و همین طور به شیعیان مستضعف و مجاهد عراقی تعلق خاطر داشت و آن‌ها را می‌ستود.

با آغاز جنگ سوریه از سال ۱۳۹۰ برای یاری جبهه مقاومت و دفاع از حریم آل الله، آگاهانه عازم سوریه شد. اعزام‌های داوطلبانه مکرر و حضور مداوم در جبهه سوریه، روحیه رزمندگی را در وجودش تثبیت کرده بود. در دو سال آخر حیات ظاهری خود، به معنی واقعی کلمه زندگی «رزمنده» را داشت.

به خاطر تعلقی که از نوجوانی به جمع‌آوری و ثبت اسناد و مواریث دفاع مقدس داشت، در جبهه سوریه نیز به گردآوری اسناد جنگ همت گماشته بود هر بار که به ایران می‌آمد، آثاری از جنگ را به همراه داشت؛ از جمله تصاویری که با دوربین خود ثبت کرده بود و آثاری که تکفیری‌ها در صحنه‌های درگیری به جا مانده بود.

اوج توفیقات خود در این جبهه را حضور در عملیاتی می‌دانست که در تاسوعای سال ۱۳۹۲ در منطقه «حجیره» برای آزادسازی کامل اطراف حرم مطهر حضرت زینب (س) انجام گرفت و منجر به پاک‌سازی حرم تا شعاع چند کیلومتری از لوث وجود تکفیری‌ها شد.

در آخرین اعزام خود در دی ماه ۱۳۹۲ به یکی از یاران نزدیکش اعلام کرد که این سفر او بی‌بازگشت است. از دو ماه پیش از اعزام، به دنبال هماهنگی برای محل تدفین خود بود. سرانجام، بعد از دو سال حضور در جبهه سوریه در بعد از ظهر ۲۹ دی ۱۳۹۲ هم زمان با سالروز میلاد پیامبر اعظم (ص) و امام جعفر صادق (ع) در اثنای درگیری با مزدوران تکفیری استکبار، در حالی که فرماندهی محور عملیاتی در منطقه «قاسمیه» در جنوب شرقی دمشق را برعهده داشت. در اثر اصابت ترکش‌های یک تله انفجاری به ناحیه سر و سینه، به فیض شهادت نائل آمد.

بیشتر بخوانید:

بیضایی

در ادامه ۲ خاطره را از همرزمان شهید بیضایی در کتاب «تو شهید نمی‌شوی» که توسط دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی گردآوری شده است را مرور می‌کنیم.

من خجالت می‌کشم توی صورت حاج قاسم نگاه کنم
اسفند سال ۱۳۸۸ بود. مثل هر سال در تالار وزارت کشور برای سالگرد شهیدان آقا مهدی و آقا حمید باکری مراسمی برگزار شده بود. تهران بودم آن روزها. محمودرضا زنگ زد و گفت: «می‌آیی مراسم؟» گفتم: «می‌آیم. چطور؟» گفت: «حتما بیا. سخنران مراسم حاج قاسم است». مقابل تالار با هم قرار گذاشته بودیم. محمودرضا زودتر از من رسیده بود. من با چند نفر از دوستان رفته بودم. پیدایش کردم و با هم رفتیم و نشستیم طبقه بالا. همه صندلی‌ها پر بود و جا برای نشستن نبود. به زحمت روی لبه یکی از سکو‌ها جایی پیدا کردیم و همان جا نشستیم روی سکو. در طول مراسم با محمودرضا مشغول صحبت بودیم. ولی حاج قاسم که آمد محمودرضا دیگر حرف نمی‌زد. من گوشی موبایلم را درآوردم و همان جا شروع کردم به ضبط کردن سخنرانی حاج قاسم. محمودرضا تا آخر، همین طور توی سکوت بود و گوش می‌داد. وقتی حاج قاسم داشت حرف‌هایش را جمع‌بندی می‌کرد، محمودرضا یک مرتبه برگشت گفت: «حاج قاسم فرصت سر خاراندن هم ندارد. این کت و شلواری را که تنش هست می‌بینی؟ باور کن این را به زور قبول کرده که برای مراسم بپوشد و الا همین قدر هم وقت برای تلف کردن ندارد!»

موقع پایین آمدن از پله‌ها به محمودرضا گفتم: «نمی‌شود حاج قاسم را از نزدیک ببینیم؟» گفت: «من خجالت می‌کشم توی صورت حاج قاسم نگاه کنم؛ بس که چهره‌اش خسته است.» پایین که آمدیم، موقع خداحافظی با دیالوگ مشهور سلحشور در فیلم آژانس شیشه‌ای به او گفتم: «این شما، اینم مربی‌تون!» دلخور شدم که قبول نکرد برویم حاج قاسم را از نزدیک ببینیم. محمودرضا خودش هم همین طور بود؛ همیشه خسته. پرکار بود و به پرکاری اعتقاد داشت. می‌گفت: «من یک بار در حضور حاج قاسم برای عده‌ای حرف می‌زدم. گفتم من این طور فهمیده‌ام که خداوند شهادت را به کسانی می‌دهد که پر کار هستند و شهدای ما در جنگ این طور بوده‌اند. حاج قاسم حرفم را تایید کرد و گفت: بله همین بود».

بیضایی

حکایت یک جمله ناب ۳۲ روز قبل از شهادت
چند هفته بعد از شهادتش، یکی از هم‌سنگرهایش جمله‌ای را به زبان عربی برایم پیامک کرد که اولش نوشته بود: «این سخنی از محمودرضاست.» جمله این بود: «إذا کانَ المُنادِی زینب (س) فأهلا بِالشَهادة.» یعنی اگر دعوت کننده زینب (س) است، پس سلام بر شهادت.

چیزی در جواب آن بزرگوار نوشتم که در دو دقیقه بعد خودش تماس گرفت. از او پرسیدم: «این حرف را محمودرضا کجا زده؟» گفت: «آخرین باری که تهران بود و با هم کلاس برگزار کردیم، این جمله را اول کلاس روی تخته سیاه نوشت. من هم آن را توی دفتر یادداشت کردم.» تاریخ کلاس را پرسیدم، گفت: «۲۷ آذر بود.» حساب کردم، ۳۲ روز قبل از شهادتش بود.



گمنام
|
-
|
۰۰:۵۷ - ۱۳۹۹/۰۳/۲۱
0
1
آقا محمودرضا دعا کن برامون ماهم بتونیم تا پای جان برای ظهور مهدی فاطمه (عج) تلاش کنیم ومثل شما وحاج قاسم پرکار باشیم
ناشناس
|
-
|
۱۳:۴۲ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۱
0
0
عالیه
بیتا
|
-
|
۰۳:۵۹ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۶
0
0
دست ماروهم بگیرای شهید
اقایاری
|
-
|
۱۶:۱۷ - ۱۳۹۹/۰۷/۲۸
0
1
درود خداربرروح روان پاکش انشالله باحضرت علی اکبر علیه السلام همنشین باشند خوشا به سعادتشون
ناشناس
|
-
|
۱۶:۳۸ - ۱۳۹۹/۰۹/۱۸
0
0
شهید بیضایی تولدت مبارک التماس دعای زیاد مارو شفاعت کنیید میخواستم براتون کیک بخرم برا تولدتون پول نداشتم ببخشید
مهسا
|
-
|
۱۸:۴۱ - ۱۳۹۹/۰۹/۲۰
0
0
سلام امشب خیلی اتفاقی یه لینکو زدم جواب اومد رفیق شهید شما مرسی یه رفیقم شدی♥♥♥♥
مدافع حرم
|
-
|
۱۲:۳۲ - ۱۳۹۹/۱۰/۰۲
0
0
مبارک باشه تولدت محمود رضا جان
ناشناس
|
-
|
۱۲:۳۹ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۱
0
0
بهترین شهید دنیا
یا زهرا ( س)
|
-
|
۰۲:۳۲ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۸
0
0
شهادتت مبارک داداش محمود رضا مَرد آسمانی
ناشناس
|
-
|
۰۱:۳۹ - ۱۳۹۹/۱۱/۰۱
0
0
سلام محمد رضا جان. شهادتت مبارک التماس دعا دارم
ناشناس
|
-
|
۱۳:۰۴ - ۱۳۹۹/۱۱/۰۱
0
0
سلام ودرودبرروان پاک شهیدان. انشاءالله امام زمان ریشه ی این تکفیری هاروازروی زمین برداره به زودی آمین یارب العالمین
ناشناس
|
-
|
۱۵:۱۱ - ۱۳۹۹/۱۱/۰۴
0
0
رفیق شهیدم
منتظر
|
-
|
۱۴:۴۲ - ۱۳۹۹/۱۱/۲۱
0
0
سلام شهیدعزیز.تواوج جوونی زمینگیرشدم. زمینگیرازبیماری،بی هدفی،پوچی وبطالت.فقط روزم راشب میکنم.قطعاشماشهیدعزیززنده هستی ونظاره گرحال من هستی.راضی هستی یک جوان اینطورپوچ زندگی کندوپوچ وپرگناه ازدنیابرود؟اگرنیستی دستم روبگیرواززمین بلندم کن.شماروبه جان حضرت زینب قسم میدم هرطورکه صلاح میدونی منوازاین شرایط سخت نجات بده.اگرشفای بیماریم خلاف مصلحت الهی نیست به جان حضرت زینب،شفای منوازخانم بخواه.اگرهم به صلاحم نیست هرطورکه صلاح میدونی،منو ازاین بن بست بیرون بیار.شماروبه جگرپاره پاره حضرت زینب قسم میدم منتظرم نذار.التماس دعاشهیدزنده وبزرگوار
ناشناس
|
-
|
۰۴:۱۲ - ۱۳۹۹/۱۱/۲۷
0
0
آقا محمد رضا دست من رو هم بگیر خستگی امانم روبریده..... نیاز به کسی دارم که پیش خدا ضمانتم رو کنه
من
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۵/۰۹
0
0
دست ماراهم بگیر .التماس دعا
علی گل محمدی فر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۱۷ - ۱۴۰۱/۱۰/۲۷
0
0
محمود رضا بیضایی عشق منی
eponi
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۰۹ - ۱۴۰۱/۱۰/۲۹
0
0
امروز سالگرد شهادت شهید محمودرضا بیضائی هستش ، چقدر خوشحال شدم که فهمیدم تولد ایشون هم فردای تولد منه :)
شهادتت فرخنده باد :)?
جانم فدای رهبر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۳۸ - ۱۴۰۱/۱۱/۰۱
0
0
شادی روح شهید و ان شاءالله گرفتن شفاعت از شهید صلواتی هدیه میکنیم
کنیز الزهرا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۱۱ - ۱۴۰۱/۱۱/۰۲
0
0
خوشا به سعادتون مارو هم دعا کنید تا به جمع شهدا بپیوندیم ان شاء الله
کلی التماس دعا برادر بیضایی ⚘
مقداد کریمی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۳۹ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۱
0
0
سلام
خوبی حاج محمود
چخبر
اون بالا یاد ماهم باش
ما که خیلی یادت میکنیم
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۵۰ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۵
0
0
التماس شفاعت دست ما را هم بگیر
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۴۹ - ۱۴۰۱/۱۲/۱۶
0
0
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
نرجس یوسفی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۳۳ - ۱۴۰۱/۱۲/۱۸
0
0
شهید عزیز محمود رضا بیضایی، باعث افتخارم که تونستم بهت متوسل بشم چون این چیز کمی نیست
گمنام
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۵:۳۵ - ۱۴۰۲/۰۱/۰۵
0
0
محمود رضا جان خوشبحالت که به دنیا دل نبستی و حضرت زینب خریدت ، محمود رضا جان ما تو دنیایی پر از دود گیر کردیم دست مارو هم بگیر
اللهم الرزقنا توفیق شهادت فی سبیلک
فاطمه
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۱۶ - ۱۴۰۲/۰۱/۲۱
0
0
من چله ی زیارت عاشورا ،هروز برای یک شهید گرفتم
دیشب نوبت شهید بیضایی بود
دست ما رو هم بگیر
بااینکه یه زنم ولی آرزوی شهادت در رکاب امام زمان رو دارم
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۰۹ - ۱۴۰۲/۰۱/۲۳
0
0
امیدوارم که لایق شفاعت شما شهید بزرگوار باشم
ابراهیم
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۲۴ - ۱۴۰۲/۰۱/۲۶
0
0
به شما افتخار می کنیم و ادامه دهنده ی راه شما هستیم ، فقط کسی که عاشق باشه حسو حال یه شهید رو درک میکنه
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۴۸ - ۱۴۰۲/۰۲/۰۹
0
0
دعا کن ما هم بتونیم راهتونو ادامه بدیم
گمنام
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۳:۳۹ - ۱۴۰۲/۰۲/۲۳
0
0
سلام بر حسین
سلام بر همرزم شهیدش
مرا هم ببین
زهرا وکیلی عصر
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۴۵ - ۱۴۰۲/۰۳/۰۱
0
0
شهید عزیز التماست میکنم که تورو به خدا برا من و خانواده ام دعا کن تا آخرین نفس برا اسلام وقرآن پای همه چی بایستیم وهنگام زیارت حضرت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف سر افکنده نباشیم فقط شهادت التماس دعا
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۱۳ - ۱۴۰۲/۰۳/۰۳
0
0
سلام بر شهید عزیز ما، دستمان را بگیر که سخت محتاجیم
محمد حسین امینی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۰۰ - ۱۴۰۲/۰۳/۰۵
0
0
شهادتت مبارک آقا محمود رضا هرجایی که هستی ما راهم دعا کن.
ماسینه زدیم بی صدا باریدند
ازهرچه که دم زدیم آنها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم
از آخر مجلس... شهدا راضی‌اند.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۵۰ - ۱۴۰۲/۰۳/۱۳
0
0
سلام و درود بر روح پاک شهدا و شهید بزرگوار اقا محمودرضا بیضایی انشالله که شرمنده خون پاک این عزیزان نشیم
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۳۹ - ۱۴۰۲/۰۳/۲۲
0
0
سلام بر شهدا
شهید عزیز به آبروی حضرت زینب سلام الله علیها التماس دعا
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۳۶ - ۱۴۰۲/۰۴/۰۲
0
0
سلام شهیدبزرگوار.انشاالله من وهمسروفرزندانم مثل شمالایق شهادت دررکاب آقاجانم مهدی زهراراداشته باشیم.
مهدی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۱۶ - ۱۴۰۲/۰۴/۱۱
0
0
سلام با شهادتت نشان دادی که هر کس لیاقت شهادت ندارد. شما به شهادت معنا دادی. عشق منی. هر روز یادت می کنم به امید اینکه دستم را بگیری.
نعمت بیگدلی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۱۹ - ۱۴۰۲/۰۵/۳۰
0
0
تنیده یاد تو در تار و پودم
بود لبریز از عشقت وجودم....
سلام و درود خداوند بر روح مطهرت.
دل آشوب
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۲۷ - ۱۴۰۲/۰۵/۳۰
0
0
شهید عزیز سلام و درود خدا بر شما و همه همرزمانتان.
برای من بیچاره هم دعا کنید
فاطمه
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۰۸ - ۱۴۰۲/۰۶/۰۴
0
0
کاش کمی از روزمرگی ها رها شویم کاش فریمان بزرگ شود
ققنوس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۲۶ - ۱۴۰۲/۰۶/۱۲
0
0
رفیق شهیدم
بخوابم بیا میخواهم وصل شدنم را نزدیکو نزدیکتر کنم چرا نمیشود ...خودت یه کاریش کن داداش از خالو روزم که خبر داری ....
Oomlbanin
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۲۳ - ۱۴۰۲/۰۶/۱۳
0
0
سلام بر شهدا
رقیه
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۲۲ - ۱۴۰۲/۰۶/۲۱
0
0
داستان زیبا انسان پاک و خوب . یادتون همیشه عزیز و غرورآفرین.ان شاالله
سیده زهره مرتضوی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۱۱ - ۱۴۰۲/۰۶/۲۸
0
0
شهیدعزیزدعایم کن اللهم عجل لولیک الفرج
عاشق شهید
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۳۰ - ۱۴۰۲/۰۷/۰۱
0
0
سلام داداش محمود رضا ممنونم که قبول کردی دوست شهیدم باشی و از اون موقع کمکم میکنید نمیزاری گناه کنم خیلی دوستون دارم داداش شهیدم امیدوارم من رو هم شفاعت کنی و بتونم راهتو ادامه بدم و ....شهید بشم....
کاظم
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۰۷ - ۱۴۰۲/۰۷/۱۲
0
0
معجزه ی شهدا حقیقت داره. روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد❤️❤️
ناسناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۵۵ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۱
0
0
خوشحالم که با شما آشنا شدم
نفس المطمئنة
|
United States of America
|
۱۴:۳۸ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۳
0
0
امروز افتخار داد که با هم رفیق بشیم ♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️♥️
امیدوارم رفيق ، سربلندت كنم ??????????????????????????????????
كاش شرمنده شهدا نشم ??????
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۲:۲۸ - ۱۴۰۲/۰۸/۰۴
0
0
شهید بزرگوارمحمودرضابیضایی شفاعت خواهم باشید امیدوارم ادامه دهنده ی راهتان باشم
موحد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۴۶ - ۱۴۰۲/۰۸/۲۳
0
0
‌?‌الهم عجل لولیک الفرج
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۱۹ - ۱۴۰۲/۰۹/۰۳
0
0
خیلی خوشحالم که رفیق شهیدم هستی. رفقیقم هوای ما رو هم داشته باش ❤️❤️
آرش
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۱:۲۵ - ۱۴۰۲/۱۰/۲۵
0
0
سلام آقا محمودرضا عزیز
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۱۹ - ۱۴۰۲/۱۱/۱۲
0
0
الهی توفیق الشهادت ?
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۴۴ - ۱۴۰۲/۱۱/۲۱
0
0
سلام بر تو محمودرضا جان
خوشا به سعادتت
دست ماروهم بگیر
حواست به ما باشه
تو باتلاق بدی گیر کردیم
ملیحه
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۶:۵۸ - ۱۴۰۲/۱۲/۰۶
0
0
سلام رفیق شهیدم منم ببین دعا کن منم شهیدشم?
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *