درمانگری نمایشی؛ بررسی یک پرونده قضایی در صحنه تئاتر

14:55 - 15 اسفند 1402
کد خبر: ۴۷۶۲۹۰۳
درمانگری نمایشی؛ بررسی یک پرونده قضایی در صحنه تئاتر
نمایش «الف مثله عبد» قصه جوان بی‌گناهی است که بر اثر تربیت ناصحیح و سختگیرانه پدری مستبد در دام دختر و مادری تبهکار اسیر شده و در نهایت به دست آنان به قتل می‌رسد؛ این نمایش می‌خواهد بگوید که نشناختن و درک نکردن آرزوها و خواست فرزندان می‌تواند به چه فاجعه‌ای ختم شود.

خبرگزاری میزان- حسن عبدلیان پور، رئیس مرکز وکلا، کارشناسان رسمی و مشاوران خانواده قوه قضاییه درباره نمایش «الف مثل عبد» در یادداشتی نوشت: تلاش کنید قبل از تربیت دانش‌آموزانتان به عنوان یک دکتر و یا مهندس از آن‌ها یک انسان بسازید تا روزی تبدیل به جانوران روانی دانشمند نشوند. پزشک یا مهندس شدن کار چندان دشواری نیست و هر کس می‌تواند با چند سال تلاش به آن برسد، ولی انسان بودن، انسان شدن و انسانی زندگی کردن کاریست بس بسیار مشکل. 

درمانگری نمایشی؛ بررسی یک پرونده قضایی در صحنه تئاتر

ویکتور فرانکل روانشناس و بنیانگذار مکتب معنا درمانی

آیا پرورش فرزندان تنها بر عهده خانواده‌هاست و یا مدراس و دانشگاه‌ها نیز در قبال این امر خطیر، وظایفی دارند؟ جامعه تا چه میزان می‌تواند در زمینه رشد و پرورش فرزندانمان موثر واقع شود؟

پرسش دقیق، نیمی از پاسخ مسئله است. بله! چنانچه بپذیریم که هر یک از ما در قبال جامعه و پرورش نسل نوجوان و جوان خود مسئولیتی برعهده داریم، دیگر نخواهیم توانست از کنار مشکلات و معضلاتی که هر لحظه و هر کجا آنان را تهدید می‌کند، بی‌تفاوت بگذریم.

نمایش “الف مثله عبد” قصه جوان بی‌گناهی است که بر اثر تربیت ناصحیح و سختگیرانه پدری مستبد در دام دختر و مادری تبهکار اسیر شده و در نهایت به دست آنان به قتل می‌رسد. ابراهیم، پدر عبد در مقابل هر خطایی که از فرزندش سر می‌زند ولو ناچیز و بی‌اهمیت بی‌رحمانه او را تنبیه می‌کند. او حاضر به پذیرفتن هیچ نصیحتی نبوده و خود را عقل کل می‌داند. ابراهیم باور دارد که با بر طرف کردن نیاز‌های مالی عبد، او را نسبت به هر چیز بی‌نیاز ساخته است غافل از اینکه عشق و محبت که پایه رشد و پرورش هر انسانی است را از او دریغ داشته است.

عبد که به تازگی در صفحه اینستاگرام با دختری به نام دلارام آشنا شده با نخستین ابراز عشق از سوی دلارام فریب خورده و به دعوت او رهسپار خانه آنان می‌شود. غافل از اینکه دلارام و مادرش برای او دام پهن کرده‌اند.

عبد کشته می‌شود، دلارام و مادرش دستگیر شده و به اعدام محکوم می‌شوند. در حالیکه همگان معتقد به گناه‌کار بودن مادر و دختر هستند و زمان اعدام را انتظار می‌کشند، وکیل زبردستی پیدا شده و ….

«الف مثله عبد» نقدی صریح بر روش‌های ناصحیح تربیتی والدینی است که گمان می‌کنند با خشونت و سختگیری می‌توانند فرزندان خود را درست مطابق با الگو‌ها و خواسته‌های مورد نظر خود تربیت کنند. «الف مثله عبد» همچون نوری است که بر زوایای تاریک شهر تابیده می‌شود، زوایایی که در آن هزاران خطر در کمین جوانان نشسته است. «الف مثله عبد» پرده از این حقیقت تلخ برمی‌دارد که نشناختن و درک نکردن آرزو‌ها و خواست فرزندان می‌تواند به چه فاجعه‌ای ختم شود.

اما در نمایش «الف مثله عبد» همه چیز پایان نیافته است. به عبارتی دیگر اگر در نمایش فوق، زندگی از عبد گرفته می‌شود، با کمک و تدبیر یک وکیل چیره‌دست به دلارام زندگی دوباره داده می‌شود. بی‌شک دادگاه، قاضی و وکیل، همه و همه به دنبال اجرای عدالت هستند. اما آیا در این میان دلارام و مادرش هر دو مستحق قصاص هستند و یا چناچه پرونده دوباره با دقت نظر بیشتر توسط وکیلی مجرب بازخوانی شود، نتیجه چیز دیگری خواهد بود؟

در نمایش «الف مثله عبد» مخاطب به اهمیت نقش وکیل در دادگاه پی می‌برد. پی می‌برد که ناآگاهی از قانون می‌تواند چه عواقبی به دنبال داشته باشد.

انتهای پیام/


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *