اسیر عراقی به ابراهیم خیره شد؛ نگاه او حرف‌های زیادی داشت

2:05 - 14 ارديبهشت 1397
کد خبر: ۴۱۵۶۷۱
دسته بندی: سیاست ، دفاعی و مقاومت
جوان رزمنده بعد از چند لحظه سکوت گفت: ببخشید، من کمی هیجانی شدم. بعد برگشت و پیشانی اسیر عراقی را بوسید و معذرت خواهی کرد. اسیر عراقی که با تعجب حرکات ما را نگاه می کرد، به ابراهیم خیره شد. نگاه متعجب اسیر عراقی حرف‌های زیادی داشت!


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *