سه خاطره جالب پژمان جمشیدی از دربی پایتخت

13:02 - 24 بهمن 1395
کد خبر: ۲۷۸۹۰۷
بازیکن پیشین تیم فوتبال پرسپولیس به بیان خاطرات جالبی از دربی‌هایی که حضور داشته پرداخت و به بهانه حضورش در فیلم سینمایی «خوب، بد، جلف»، یادداشتی در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد.
سه خاطره جالب پژمان جمشیدی از دربی پایتختبه گزارش گروه فضای مجازی به نقل از «ورزش سه»، در یادداشت پژمان جمشیدی آمده است:

«به مناسبت اکران خوب، بد، جلف و داربی امروز می‌خواهم سه خاطره از روزهای خوش حضور در داربی‌هایم را بگویم:

١- خوب: روز عروسی بهروز رهبری‌فر و داربی که در نهایت منجر به پیروزی ٢-١ ما شد. آن روزها، روزهای رفاقت تنگاتنگ من و بهنام ابوالقاسم‌پور بود که گل دوم آن بازی را برای ما زد و شادی من را بیشتر کرد. یادش به خیر.

٢- بد: سال ٨٣ و داربی که ما تا دقایق پایان بازی ٢-١ جلو بودیم. حدود دقیقه ٨٥ بازی بود که استقلال صاحب یک ضربه کرنر شد. من در این مواقع وظیفه‌ام حراست از تیرک یک دروازه‌مان بود؛ تا آبی‌ها توپ را بکارند برای زدن ضربه کرنر، من دست به تیرک ایستاده بودم و چشمم افتاد به اسکوربورد ورزشگاه در ضلع مقابل و وقتی دقیقه حک شده رویش را دیدم در دلم گفتم خدایا شکرت بازی را بردیم، اما امان از اتفاقاتی که قرار است بیافتد و ما بی‌خبریم. همان کرنر در یک رفت و برگشت وارد دروازه‌مان شد و در وقت‌های اضافی هم گل سوم را هم خوردیم و وقتی داور سوت پایان بازی را زد ما بازی را ٣-٢ باخته بودیم. فوتبال درست شبیه زندگی است. هیچ موفقیتی ماندگار نیست و هر لحظه‌ای پیش لحظه آینده‌ای است که نمی‌توانید آن را پیش‌بینی کنید.

٣- جلف: در یک داربی وقتی از رختکن تیم وارد تونل شدیم تا به زمین برسیم و وارد چشمان ١٠٠ هزار تماشاچی متعصب و میلیون‌ها بیننده مشتاق شویم، علی انصاریان یک کش داد و به من گفت پژمان موهای من را با آن ببند (موقعی می‌خواست موهاش رو ببنده که مو بستن مد نبود). خلاصه من هم به جای این‌که موهای او را از پایین جمع کنم، نامردی نکردم و موهایش را مثل سامورایی‌ها از وسط موهای پشت سرش بستم، مدارکش هم موجود است که نشان می‌دهد من آن موها را چقدر جلف بستم؛ علی هم هی می‌پرسید داداش خوب شد؟ منم با اعتماد به نفس تمام می‌گفتم عالی شدی. خلاصه این کار من پای علی را تا کمیته انضباطی و حتی مجلس باز کرد. کلی دلواپسان اخلاق فریاد زدند وامصیبتا، چه نشسته‌اید که فرهنگ سامورایی جای فرهنگ پهلوانی را گرفت. علی هم تا یک هفته وقتی وارد رختکن تیم می‌شد ٢٠ ثانیه با غضب و اشک من را در سکوت نگاه می‌کرد، من هم با شرمندگی و ندامت سری به علامت سلام تکان می‌دادم که طبیعتاً بی‌جواب می‌ماند. علی جان امیدوارم سر این کار حلال شده باشم.

خلاصه به امید یک دیدار فوق‌العاده و سلامتی همه بازیکنان و تماشاچی‌های عزیز و در انتها پیروزی پرسپولیس و در پایان فصل قهرمانی.

امیدوارم احترام تیم حریف را هم حفظ کنیم و با رعایت فرهنگ، از یک بازی خوب لذت ببریم چون در نهایت تمام زندگی یک خاطره است.»



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *