کیهان از نیش پشه هم نگذشت/آمار نجومی بگیران آب رفت/بی اخلاقی در انتخابات آمریکا

9:47 - 21 مرداد 1395
کد خبر: ۲۰۸۳۱۳
روزانه نشریات زیادی در کشور منتشر می‌شوند؛ نشریاتی که دارای جهت گیری‌های سیاسی خاصی هستند و هر کدام مطالبات طیف‌های متنوع سیاسی کشور را نمایندگی می‌کنند.
دکه مطبوعاتی میزان/21 مرداد 1395گروه سیاسی: روزانه نشریات زیادی در کشور منتشر می‌شوند؛ نشریاتی که دارای جهت گیری‌های سیاسی خاصی هستند و هر کدام خواسته‌ها و مطالبات طیف‌های متنوع و متکثر سیاسی کشور را نمایندگی می‌کنند؛ گروه سیاسی در راستای ایفای رسالت اطلاع رسانی قصد دارد گلچینی از مطالب این نشریات را در بسته ای خبری پیشکش نظر مخاطبان خود کند؛ بدیهی است انتشار این مطالب صرفا با هدف آشنایی مخاطبان با خط و ربط سیاسی و جناحی نشریات کشور است و هیچگونه نگاه و موضع تاییدی یا انتقادی نسبت به آن‌ها از سوی متبادر نمی‌باشد.




حمایت

هم‌زمان با روی کار آمدن باراک اوباما به نمایندگی از حزب دموکرات، ادبیات تکراری کاخ سفید در مورد ایران از «تغییر رژیم» به «تغییر رفتار» تغییر کرد. دولت فعلی آمریکا، برخلاف دولت قبل معتقد است که سرنگونی کشورها از طریق تغییر رژیم، هزینه‌های هنگفتی در ابعاد مختلف بر نظام مالی آمریکا تحمیل می‌کند ولی تغییر رفتار، با هزینه کمتر و در مدت زمان طولانی‌تر، به همان هدف منتهی خواهد شد.
اولین سخنان رئیس دولت فعلی آمریکا در مورد این سیاست جدید، به سال 2008 و در کنفرانس مطبوعاتی‌ با رسانه‌های صهیونیستی بر می‌گردد. وی در آنجا به صراحت مدعی شده بود: «ما به دنبال مانع برای آرمان‌های ملی مشروع آن‌ها (ایرانی‌ها) نیستیم، اما ایران مجبور به تغییر رفتار خود است.»
او طی سال‌های بعد، به دنبال تحقق چنین سیاستی بود و حتی در میانه مذاکرات هسته‌ای طی مصاحبه‌ای با نیویورک‌تایمز در 17 فروردین سال گذشته، باز هم ترجیع‌بند تغییر رفتار را تکرار و تصریح نمود: ««فکر می‌کنم ترکیب یک مسیر دیپلماتیک که مسئله‌ هسته‌ای را در یک طرف قرار داده و هم‌زمان پیامی روشن به ایرانی‌ها بفرستد مبنی بر اینکه شما باید رفتار خود را به‌طور گسترده تغییر دهید و اینکه اگر شما به اقدامات تهاجمی بی‌ثبات کننده خود ادامه دهید، ما از متحدان خود حفاظت می‌کنیم، ترکیبی است که به صورت بالقوه نه فقط خیال دوستان ما را راحت می‌کند، بلکه تنش‌ها را نیز کاهش می‌دهد.»
وی همچنین در 24 تیرماه 94، در گفتگو با واشنگتن‌پست، سه بار از عبارت «تغییر رفتار ایران» استفاده و عنوان می‌کند که «دیپلماسی آمریکا می‌تواند تغییرات واقعی و معنی‌داری به‌دست آورد و همیشه این امیدواری وجود دارد که رفتارها تغییر کنند.»
 رئیس جمهور آمریکا در 14 فروردین سال جاری، در حاشیه نشست امنیت هسته‌ای در واشنگتن، تلویحاً از تغییر رفتار پسابرجامی ایران با عنوان «روح برجام» یاد کرد و گفت: «روح توافق، مستلزم این است که ایران به جامعه جهانی و شرکت‌ها سیگنال‌هایی بفرستد مبنی بر اینکه اقدام به انجام طیفی از اقدامات تحریک‌آمیزی که شرکت‌ها را هراسان می‌کند، نخواهد کرد.»
اظهار نظر جو بایدن، معاون رئیس‌جمهور آمریکا هم جدیدترین اظهارنظر مقامات این کشور است. وی به دولت آینده این کشور برای موفقیت‌های بیشتر در حوزه سیاست خارجی، توصیه‌هایی کرده و گفته است: «در صورتی که ایران رفتارش را تعدیل کند، – بخوانید تغییر دهد - این توافق(برجام) احتمال تعامل بیشتر با تهران را باز گذاشته است.»
از مجموع اظهار نظر مقامات ارشد آمریکایی بر می‌آید که نقطه عطف و کانون توجه آنان در ارتباط با تغییر رفتار ایران، مجموعه‌ای از تغییرات در سیاست‌های داخلی و خارجی جمهوری اسلامی و به خصوص در مورد سیاست‌های منطقه‌ای کشورمان است. تغییری که به استحاله و تطور کلی و بنیادین در حوزه‌های تئوریک و استراتژیک ایران منتهی شود. در این خصوص چند نکته حائز اهمیت است:
1- آمریکایی‌ها به خوبی از توانایی ایران برای تغییر نظم منطقه‌ای و به خطر انداختن منافع نظام سلطه در سطح منطقه‌ای آگاهند، بنابراین، با تمام توان، تحدید این قابلیت راهبردی نظام اسلامی را در دستور کار قرار داده‌اند. این در حالی است که سیاستمداران آمریکایی بارها به ناممکن بودن حل بسیاری از مسائل منطقه بدون حضور ایران، اعتراف کرده‌اند و به همین دلیل از نقش تعیین‌کننده و فعال ایران در معادلات منطقه به خصوص در عراق و سوریه عصبانی هستند.
جان بولتن، نماینده سابق آمریکا در سازمان ملل، طی مقاله‌ای در اندیشکده «امریکن اینترپرایز» می‌نویسد: «حکومت اسد، نمی‌تواند بدون حمایت ایران به حیات خود ادامه دهد... ما باید به جای تمرکز بر سرنگونی اسد یا کمک به دشمنان وی، به‌صورت جدی بر تغییر رژیم در ایران تمرکز کنیم.» بنابراین، هدف عمده آمریکا از تغییر رفتار ایران، بر تضعیف از جبهه مقاومت در منطقه تأکید دارد.
2- دست کشیدن انقلاب اسلامی از آرمان‌ها و اهدافش در قالب برجام‌های بعدی و به تعبیر آمریکایی‌ها «تغییر رفتار ایران»، از خطوط قرمز نظام محسوب شده و رهبر معظم انقلاب نیز نسبت به آن هشدار داده‌اند. سناریوی خطرناک آمریکایی‌ها در این پروژه طولانی مدت به این شکل طراحی شده که با تغییر رفتار، مقدمه «نفوذ» و در نتیجه «تغییر ساختار» یا همان تغییر رژیم مورد نظر آنان، محقق شود و درست به همین دلیل است که مذاکره و گفتگو با آمریکا جز در موارد مشخص که از سوی مقام معظم رهبری تعیین می‌شود، ممنوع و مردود است.
3- پیش از اینکه آمریکایی‌ها مدعی تغییر رفتار کشورمان شوند، این ایران اسلامی بود که فرصتی طلایی برای تغییر رفتارهای خصمانه و استکباری آمریکا در اختیار این کشور و متحدانش قرار داد. کاخ سفید هنوز مشخص نکرده است که اولاً آیا خواسته‌های آنان با بنیان‌های نظام اسلامی مغایرت دارد یا خیر و ثانیاً، چرا از فرصتی که ایران برای تغییر رفتار در اختیار آنان قرار داده است، نه تنها استفاده نکرده بلکه به ادامه سیاست‌های نادرست گذشته خود اصرار ورزیده‌اند. تحریم ‌ده‌ها فرد حقیقی و حقوقی، دستبرد به اموال بلوکه شده ایران، کارشکنی در سرمایه‌گذاری سرمایه‌داران و بانک‌های خارجی پس از توافق هسته‌ای، نشانگر عدم تغییر خوی استکباری آمریکا و تلاش برای گرفتار کردن ایران در چنبره فریب و دسیسه‌های چند لایه است.
افزون بر این، با توجه به عهدشکنی‌های متعدد آمریکا در قضیه برجام آن‌ها باید روشن کنند که ادامه مذاکرات، چه منفعتی برای ایران داشته که آن‌ها خواهان ادامه گفتگوها در صورت تغییر رفتار کشورمان هستند و با وجود عدم پایبندی واشنگتن به اکثر تعهداتش، چرا کماکان به این خواسته نامشروع خود اصرار دارند ؟
4- از نگاه راهبردی، تکرار این مواضع از سوی دولتمردان فریبکار آمریکایی ثابت می‌کند که ساختارهای دفاعی مستحکم و توان نظامی به روز و کارآمد نظام اسلامی ایران، آنان را از فاز تهاجم نظامی و جنگ سخت ناامید کرده و به امید واهی تغییر نظام، به جنگ نرم در عرصه دیپلماسی متوسل ‌شده‌اند.
 بنابراین، اتخاذ این سیاست را باید گواهی متقن بر ضعف و ناتوانی ساختاری آمریکا در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران تلقی نمود.
ذکر این نکته پایانی خالی از لطف نیست که عزت، اقتدار و پیشرفت روزافزون و همه‌جانبه کشور در گرو توانمندسازی انقلاب اسلامی است و دشمن نباید تصور کند که از برخی آدرس‌های اشتباه، می‌تواند مسیری به سوی استحاله و تغییر نظام باز کند.


کیهان

بسیاری چرخش اردوغان به این سو را که در دیدار با پوتین نمود یافت، پشت کردن ترکیه به تروریست‌های تکفیری، عربستان، قطر و آمریکا و رو کردن این کشور به ایران و روسیه و سوریه تعبیر کرده‌اند. این تعبیر اگر صحیح باشد، باید منتظر موضع‌گیری‌های شفاف‌تری از سوی مقامات ترکیه بود.  بشار اسد هم احتمالا بیش از همه در انتظار اتخاذ چنین مواضع شفافی است. اسد پیش از این با  محکوم کردن کودتای ترکیه، موضع شفاف خود را گرفته؛ اکنون اما نوبت اردوغان است که برای نجات خود هم که شده، صراحتا اعلام موضع کند و با منطقه از طریق آشتی با سوریه، از سر آشتی درآید.

-----

گفت: این روزها، برخی از حامیان دولت می‌گویند؛ مشکلات موجود در دور دوم ریاست‌جمهوری آقای روحانی حل می‌شود!
گفتم: اول قرار بود طی 100 روز حل شود، بعد گفتند یکسال بعد حل می‌شود و سپس اعلام کردند بعد از اجرایی شدن برجام حل می‌شود و حالا وعده دور دوم ریاست‌جمهوری آقای روحانی را می‌دهند!
گفت: مادام که برخی از اصحاب فتنه و تعدادی از مدیران نجومی در دستگاه‌های دولتی مشغول به کارند، بعید است بگذارند مشکلات مردم حل شود!
گفتم:  پس چرا، این وعده‌ها را می‌دهند؟
گفت: چه عرض کنم؟ شاید می‌خواهند با این وعده‌ها مردم را لااقل برای مدتی خوشحال کنند؟
گفتم: مرفهان بی‌درد که غمی ندارند اما، خوشحالی مستضعفان باید واقعی باشد... می‌گویند شخصی می‌خندید و  غش و ریسه می‌رفت، گفتند؛ معلوم است که خیلی خوش میگذره؟ جواب داد؛ نه بابا!  پشه کف‌ پایم را نیش زده، 3ثانیه می‌خارانم و نیم ساعت از قلقلک می‌خندم!

وطن امروز

به نظر می‌آید دولت متوجه عمق فاجعه فیش‌های نجومی نیست و آنچنان تحرکی که حاکی از دغدغه و نگرانی دولتمردان نسبت به موضوع فیش‌های حقوقی باشد، دیده و اطلاع‌رسانی نمی‌شود. در آغاز ماجرای فیش‌های نجومی رئیس دولت مدعی بود مساله‌ای است که نباید تبدیل به یک «مساله‌ ملی» شود. اما پس از فراگیر شدن افشای فیش‌هایی که رقم‌شان به باور مردمان نمی‌آمد و تاکیدات مقام معظم رهبری بر زشتی این پدیده و لزوم برخورد با آن، دولتمردان نیز به زبان آمدند و آمارهای متفاوتی از حقوق‌های نجومی عنوان کردند و رئیس‌جمهور نیز پرداخت‌های ظالمانه از بیت‌المال را «مساله‌ای ملی» دانست که نباید دستاویز تسویه حساب‌های سیاسی شود و باید با آن برخورد شود، اگرچه همان موقع هم تلاش داشت ادبیات «فیش‌های نجومی» باب نشود و مدام از «حقوق‌های نامتعارف» استفاده می‌کرد. اما همین برخورد لفظی هم روز به روز آب رفت. آمار کسانی که حقوق‌های نجومی می‌گیرند از زبان دولتمردان از 950 نفر شروع شد و اخیرا به 40 نفر و 25 نفر رسیده است!


آرمان امروز



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *