بازیگری که پدرش عامل ورود دیرهنگام او به عرصه سینما بود
هنگامه قاضیانی بازیگری که پدرش باعث شد تا او دیر هنگام به عرصه سینما راه پیدا کند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی ، هنگامه قاضیانی در ۳۰ اردیبهشت ۱۳۴۹ در مشهد به دنیا آمد. وی در سال ۱۳۸۶ و ۱۳۹۰ برنده جایزه سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر شد.
او فارغالتحصیل کارشناسی جغرافیای انسانی اقتصادی از دانشگاه آزاد اسلامی (شروع: دانشکده فنی دانشگاه آزاد مشهد - اتمام دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر ری) و فارغالتحصیل کارشناسی ارشد فلسفه غرب از دانشگاه سانفرانسیسکو (آمریکا) است.
شروع فعالیت هنری از سال ۱۳۷۹ با فیلم سینمائی سایهروشن به کارگردانی حسن هدایت بود که پس از آن به تئاتر روی آورد و با نمایش مثل خون برای استیک کاری از گروه تئاتر لیو برای اولین بار به روی صحنه تئاتر رفت.
هنگامه قاضیانی در کنار فعالیت هنری خود ترجمه کتاب سرزمین مرد سرخپوست، قانون مرد سفیدپوست نوشته ویلکومب واشبرن را نیز در کارنامه خود دارد وهمچنین وی به عنوان داور در جشنواره وارنا در بلغارستان شرکت کرد.
او در یکی از مصاحبه هایش گفته بود: "خیلیها ممکن است بپرسند چرا از 30سالگی بازیگری را شروع کردم. خب من از 22سالگی و قبل از اینکه برای تحصیل به آمریکا بروم بهطور جدی برای بازیگر شدن تصمیم گرفتم اما پدرم و خانواده پدری خیلی دوست داشتند که من این کار را دیرتر شروع کنم. جالب اینجاست که خانواده پدری من از لحاظ نگرش به هنر دید فوقالعاده بازی داشتند.
مادربزرگ من در زمان خودش عالم بود و هیچ فضای بستهای نسبت به حضور زن در اجتماع و هنر وجود نداشت. ادبیات، موسیقی و سینما در خانواده پدری و مادری من جاری بود. اما دلیلی که آرزوهای من دیرتر عملی شد به خاطر این بود که آنها این فضا را در من دیرتر میدیدند.
چون میدانستند به خاطر میزان حساسیتهایی که من دارم ممکن است آسیب ببینم، نه به خاطر اینکه محیط سینما خوب نیست چون به نظر من این تفکر کاملا غلط است. آنها به این فکر میکردند که سینما یک صنعت است و اگر تو بخواهی شکننده باشی، خیلی زود کنار میروی. شاید باید من یک مراحلی را در زندگی پشت سر میگذاشتم و قویتر میشدم تا با شناخت وارد عرصه سینما بشوم و حالا که بیشتر دقت میکنم، میبینم که چقدر این زمان برای من لازم بود. این یک نوع روزه ناخودآگاه بود. مثل عاشقی که مدتها برای معشوقش منتظر میماند. من عاشقانه پای هنر ایستادم و این ایستادگی تا همین حالا ادامه دارد.
یک روزهایی بود که در خانهام در آمریکا مینشستم و برای گلهای گلدان به شکل بازیگر بازی میکردم. احساس میکردم روی سن هستم و آنها تماشاگران کار من هستند. چند سال بعد این اتفاق در واقعیت افتاد و آن رویا عملی شد."
او فارغالتحصیل کارشناسی جغرافیای انسانی اقتصادی از دانشگاه آزاد اسلامی (شروع: دانشکده فنی دانشگاه آزاد مشهد - اتمام دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر ری) و فارغالتحصیل کارشناسی ارشد فلسفه غرب از دانشگاه سانفرانسیسکو (آمریکا) است.
شروع فعالیت هنری از سال ۱۳۷۹ با فیلم سینمائی سایهروشن به کارگردانی حسن هدایت بود که پس از آن به تئاتر روی آورد و با نمایش مثل خون برای استیک کاری از گروه تئاتر لیو برای اولین بار به روی صحنه تئاتر رفت.
هنگامه قاضیانی در کنار فعالیت هنری خود ترجمه کتاب سرزمین مرد سرخپوست، قانون مرد سفیدپوست نوشته ویلکومب واشبرن را نیز در کارنامه خود دارد وهمچنین وی به عنوان داور در جشنواره وارنا در بلغارستان شرکت کرد.
او در یکی از مصاحبه هایش گفته بود: "خیلیها ممکن است بپرسند چرا از 30سالگی بازیگری را شروع کردم. خب من از 22سالگی و قبل از اینکه برای تحصیل به آمریکا بروم بهطور جدی برای بازیگر شدن تصمیم گرفتم اما پدرم و خانواده پدری خیلی دوست داشتند که من این کار را دیرتر شروع کنم. جالب اینجاست که خانواده پدری من از لحاظ نگرش به هنر دید فوقالعاده بازی داشتند.
مادربزرگ من در زمان خودش عالم بود و هیچ فضای بستهای نسبت به حضور زن در اجتماع و هنر وجود نداشت. ادبیات، موسیقی و سینما در خانواده پدری و مادری من جاری بود. اما دلیلی که آرزوهای من دیرتر عملی شد به خاطر این بود که آنها این فضا را در من دیرتر میدیدند.
چون میدانستند به خاطر میزان حساسیتهایی که من دارم ممکن است آسیب ببینم، نه به خاطر اینکه محیط سینما خوب نیست چون به نظر من این تفکر کاملا غلط است. آنها به این فکر میکردند که سینما یک صنعت است و اگر تو بخواهی شکننده باشی، خیلی زود کنار میروی. شاید باید من یک مراحلی را در زندگی پشت سر میگذاشتم و قویتر میشدم تا با شناخت وارد عرصه سینما بشوم و حالا که بیشتر دقت میکنم، میبینم که چقدر این زمان برای من لازم بود. این یک نوع روزه ناخودآگاه بود. مثل عاشقی که مدتها برای معشوقش منتظر میماند. من عاشقانه پای هنر ایستادم و این ایستادگی تا همین حالا ادامه دارد.
یک روزهایی بود که در خانهام در آمریکا مینشستم و برای گلهای گلدان به شکل بازیگر بازی میکردم. احساس میکردم روی سن هستم و آنها تماشاگران کار من هستند. چند سال بعد این اتفاق در واقعیت افتاد و آن رویا عملی شد."
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *