پرونده ای که "صادق طباطبایی" را به شورای عالی قضایی برد/ اتهام درباره چگونگی خرید سلاح برای ارتش

6:10 - 29 اسفند 1394
کد خبر: ۱۴۶۱۸۶
دسته بندی: سیاست ، گزارش و تحلیل
آقای صادق طباطبایی در رابطه با تحویل سلاح هایی که برای ارتش خریداری کرده بود مورد اتهام قرار گرفت.
رسیدگی به پرونده ی صادق طباطباییبه گزارش گروه سیاسی ،  حجت‌الاسلام والمسلمین محمد محمدی ری‌شهری در کتاب خاطرات خود می نویسد:

آقای صادق طباطبایی در رابطه با تحویل سلاح هایی که برای ارتش خریداری کرده بود مورد اتهام قرار گرفت و پرونده به دادگاه انقلاب ارتش ارجاع گردید.

پس از چند جلسه بازجویی دادستان وقت انقلاب ارتش آقای اتابکی تشخیص داد که ایشان باید بازداشت شود کار که به این جا رسید آقای هاشمی رفسنجانی تلفنی تماس گرفت و توصیه کرد که سختگیری نکنید.

در آن هنگام موضوع خطبه های نماز جمعه ی ایشان "عدالت اجتماعی بود" من در پاسخ ایشان عرض کردم:" بگذارید عدالت اجتماعی را که شما می گویید ما در دادگاه ها پیاده کنیم.

ایشان فرمود:" در کنار عدالت اجتماعی چیزهایی دیگر هم هست". گفتم: "چیزهای دیگر را من نمی فهمم".

 دادستان وقت کل کشور تماس گرفت و گفت: "پرونده ی صادق طباطبایی را به شورای عالی قضایی بفرستید در شورا تصمیم گرفته شد که این پرونده به شورا منتقل شود".

من با عصبانیت پرسیدم:"چرا"

پاسخ دادند که حاج آقا تماس گرفت که این پرونده باید بهتر رسیدگی شود.

من در حالی که بشدت عصبانی بودم، گفت:" فرستادن این پرونده به شورای عالی قضایی روسیاهی دنیا و آخرت برای آن شورا است چرا نمی گذارید به این پرونده رسیدگی کنیم؟!

فردای آن روز- یا دوروز بعد- حاج احمد آقا با من تماس گرفت که امام با شما کار دارند من نمی دانستم امام بامن چکار دارد، اما به هر حال خدمت امام رسیدم. حاج احمد آقا هم نشستند قبل از هر سخن ایشان خطاب به امام عرض کرد:"شما به من فرمودید که من با شورای عالی قضایی تماس بگیرم که پرونده ی صادق طباطبایی را بخواهند؟"

امام فرمودند:"بله."

معلوم شد که دادستان وقت کل کشور جریان برخورد مرا به حاج احمد آقا منتقل کرده و ایشان می خواهند بگوید که من این کار را از جانب خود انجام نداده ام بلکه دستور امام بود وعصبانیت شما در این مورد از اینکه من دراین پرونده دخالت کرده ام درست نیست.

در ادامه امام فرمودند:" من نمی گویم شما به این پرونده رسیدگی نکنید من به احمد گفتم این پرونده به شورای عالی قضایی منتقل شود و ترتیبی بدهند که تبدیل به یک جریان سیاسی نشود."

سپس امام در تبیین دستور خود فرمودند:" رادیوهای بیگانه درصدد هستند ازکسانی که به نوعی با من نسبت دارند نقطه ی ضعفی بیابند و جوسازی و شایعه سازی کنند. مقصود من آن است که این موضوع به گونه ای که به اینجا منتهی نشود رسیدگی شود. اگر نتیجه ی رسیدگی مجرمیت او شد و محکوم به زندان شد حکم اجرا شود اما تا وقتی که اتهام او ثابت نشده او را بازداشت نکنید.

همچنین امام ضمن فرمایشات خودتأکید داشتند:" کسی به این موضوع رسیدگی کند که توجه داشته باشد ممکن است این موضوع تبدیل به یک جریان سیاسی شود".

حاج احمد آقا عرض کرد:" بهترین شخصی که می تواند به این پرونده رسیدگی کند شخص آقای ری شهری است."

گفتم: من دادستان نیستم. دادستان آقای اتابکی است، او باید رسیدگی کند و من رأی نهایی را صادر خواهم کرد.

امام فرمود: من ایشان را نمی شناسم شما را می شناسم خودت رسیدگی کن. هر چه تشخیص دادی قبول دارم.

من رسیدگی به اتهام وی را آغاز کردم. بر اساس مدارکی که ارائه کردم نتوانستم خیانتی را احراز کنم.

در این ماجرا دو نکته برایم خیلی اهمیت داشت: یکی تواضع امام در برابر قضا و قاضی و دیگری موضع گیری شگفت آور و منصفانه ی حاج احمد آقا در پاسخ به برخورد تند من و پیشنهاد رسیدگی پرونده توسط این جانب.




ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *