چرخش آمریکا از عربستان به سوی ایران شدنی است؟

14:44 - 24 بهمن 1394
کد خبر: ۱۳۴۷۳۴
دسته بندی: سیاست
تصور این که واشنگتن از ریاض به سوی ایران چرخش کند و عربستان را رها کند و در پی یک کشور همپیمان دیگر در منطقه غرب آسیا باشد و آن کشور هم ایران باشد، تصوری خام و ناشدنی است.
به گزارش گروه سیاسی ، برخی تصور می کنند با توافق هسته ای میان ایران و آمریکا، کدورت های میان دو کشور هم از بین رفته یا به مرور زمان می رود، چموشی برخی سران کشورهای منطقه هم به همین خاطر است، آنها اعتقاد دارند که آمریکا با توافق هسته ای خود با ایران، اعراب را نادیده گرفته و به سوی ایران گرایش پیدا کرده است.

برخی تحلیلگران هم اعتقاد دارند دشمنی های سران کشورهای مرتجع منطقه از جمله رژیم سعودی و ترکیه، به خاطر این است که آمریکا در توافق هسته ای خود با ایران، امتیازات زیادی را واگذار کرده و آزاد شدن پول های بلوکه شده تهران هم به توانایی ها ایران می افزاید. از سوی دیگر می گویند اقدامات آمریکا در بحران سوریه و عراق، نه تنها حمایت آمیز از عربستان و ترکیه نیست بلکه همراه با بی تفاوتی و حتی باز گذاشتن دست روسیه و ایران در این دو کشور است.

بحران هایی که در منطقه ایجاد شده بدون اذن و اراده آمریکا ممکن نبود چرا که همه سران کشورهای غرب آسیا دستورات خود را از کاه سفید دریافت می کنند، اکنون هم که شرایط غرب آسیا رو به وخامت گراییده باز هم آمریکایی ها نمی خواهند خود را درگیر ماجرا کنند و سعی دارند هر چه بیشتر از این بحران خود را از تبعات آن دور سازند.

به همین خاطر است که هم دست آل سعود را باز گذاشته اند و هم ترکیه را در این بازی شریک کرده اند تا هزینه های آن را بپردازند. اما تحولاتی که در منطقه شکل گرفته است هیچگاه باعث نخواهد شد که آمریکا به سوی ایران چرخش پیدا کند و ایران هم به این گرایش پاسخ مثبت بدهد.

همه اقداماتی که از سوی آمریکا در منطقه در حال وقوع است برای این است که عربستان به طور مستقیم وارد جنگ در سوریه شود و نیروی زمینی خود را به همراه دیگر کشورهای همسو با او در منطقه وارد جنگ کند.

چنین اقدامی را می توان اینگونه تحلیل کرد که اقداماتی که عربستان در غرب آسیا مرتکب شده جایگاه آمریکا را به خطر انداخته و اکنون آن حضور و نفوذ و تأثیر در منطقه را از دست داده است، برای این که آمریکا بتواند جلوی از دست رفتن موقعیت خود را بگیرد نیازمند یکسری درگیری ها میان کشورهای منطقه به طور مستقیم است تا تغییراتی را ایجاد کند.

این جنگ های منطقه بدون در نظر گرفتن تبعات وخیم آن علاوه بر این که باعث تضعیف و تخریب کشورهای اسلامی در منطقه می گردد موقعیت رژیم غاصب اسرائیل را هم تقویت می کند و حوزه نفوذ و تأثیر آمریکا بیشتر می گردد.

این تحلیل و برداشت زمانی است که نقش آمریکا را در بحران های منطقه غرب آسیا تا چه اندازه بدانیم. اگر تحلیل بر این استوار باشد که آمریکا هیچ نقشی در بحران های منطقه ندارد اشتباه در محاسبات است، اما اگر بر نقش اصلی آمریکا اعتقاد قوی وجود داشته باشد، می توان در مقابل توطئه ای که علیه کشورهای مسلمان منطقه تدارک دیده شده است، فکری کرد.

شاید، آمریکا از دست کارهای رژیم سعودی خسته شده و دیگر نمی تواند او را در کنار خود تحمل کند، چه شرایط و موقعیتی بهتر و مناسب تر از اکنون که می تواند، با بازی گرفتن آنها شرایط سرنگونی را مهیا کند و رژیم دیگری با ویژگی های دلخواه خود را در عربستان بر سر کار بیاورد.

از دل این سناریو، کشورهای جبهه مقاومت هم تضعیف و تخریب می شوند، زیر ساخت های عراق و سوریه از بین می رود و یمن هم نابود می شود و فقیرترین کشور جهان اسلام، اوضاع وخیم تری خواهد یافت و مردم این کشور هم آینده روشنی نخواهند داشت.

آمریکا تاکنون از نفت عربستان بهره برده است، مقامات آمریکا به خوبی می دانند که آتش داعش و گروه های تکفیری از گور آل سعود بلند می شود، اما در مقابل نه تنها اقدامی برای مهار رژیم سعودی انجام نمی دهند بلکه زمینه را برای جولان آنها هر چه بیشتر آماده می سازند.

زمینه برای تولید و صادرات نفت از سوی آمریکا با توجه به شرایط مهیا است. آمریکایی ها خود از منابع نفتی برخوردارند و تاکنون نفت منطقه غرب آسیا را هم ارزان خریده اند و مصرف کرده اند و اکنون که می تواند به عنوان یک تولید کننده و صادر کننده مطرح دنیا تبدیل شود، خود را وارد بازار صادرات نفت خواهد کرد آنگاه دیگر به نفت عربستان هم نیازی نخواهد داشت و کارکرد و کاربرد عربستان تغییر می یابد.

عربستان از درون با مشکلات جدی روبرو است به همین خاطر آمریکا چنین حکومتی که حتی نمی تواند داخل خود را کنترل کند، بیزار گشته و از آنجا که نمی خواهد خود اقدام به برکناری رژیم آل سعود کند اوضاع را برای آن وخیم تر می سازد و سران عربستان را به سوی باتلاق راهنمایی می کند.خطر فروپاشی عربستان بازتاب ضعف های داخلی سران این کشور است و حل آن هم از از توان کاخ سفید بر نمی آید.

برای همین است که برخی تحلیلگران معتقدند که آمریکا باید تلاش کند رابطه بهتری با ایران برقرار سازد، چرا که با این اقدام تعادل را در خاورمیانه باز می گرداند، اما با وجود رژیم هایی مانند آل سعود و رژیم غاصب اسرائیل در منطقه چنین فرایندی امکان ندارد ضمن این که جمهوری اسلامی ایران هیچگاه تن به برقراری ارتباط با آمریکا نمی دهد.

اما اگر آمریکا چنین قصد و هدفی دارد که می خواهد به سوی ایران چرخش پیدا کند، شرایط بسیار سختی در انتظار اوست. این شرایط کار را برای آمریکا بسیار دشوار می سازد به گونه ای که حتی شاید این چرخش را محال کند.

نخستین اقدامی که آمریکا باید در قبال ایران انجام دهد، دست برداشتن از دشمنی هایی است که 37 سال است ادامه دارد، ضمن این که سیاست ها و استراتژی جمهوری اسلامی ایران در منطقه باید تمام و کمال پیاده شود. حزب الله  لبنان به عنوان تشکلی قانونی از سوی آمریکا شناخته شود و از فهرست گروه های تروریستی بیرون بیاید.

مردم یمن هم به عنوان تنها تصمیم گیران برای آینده این کشور شناخته شوند و حملات آل سعود به این سرزمین قطع شود و در سوریه و عراق هم حمایت های سعودی ها از تروریست های تکفیری برچیده شود. وضعیت بحیرن هم روشن شود و آل سعود دست از سرکوب مردم این کشور بردارند، آنگاه باید راستی آزمایی از سوی ایران برای اثبات اقدامات آمریکا برای چرخش انجام شود.

توان اجرای چنین شرایطی به نظر نمی رسد که در آمریکا وجود داشته باشد. به همین خاطر رویای چرخش به ایران را هم باید از سر بیرون کند.

انتهای پیام/


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *