مهدی فخیم زاده:سینماگری پایبند به سینمای بدنه و مولفه های آن

16:30 - 11 بهمن 1394
کد خبر: ۱۲۸۹۹۶
دسته بندی: فرهنگی ، عمومی
سینمای ایران برای حفظ حیات خود و جذب هر چه بیشتر مخاطبان نیاز به فیلم هایی دارد که در عین برخورداری از سرگرم کنندگی، به لحاظ کیفی هم در سطح پایینی قرار نداشته و برای شعور مخاطبان خود نیز احترام قائل شوند.
به گزارش گروه فرهنگی ، پس از پیروزی انقلاب در بهمن ۱۳۵۷، سینمای ایران هم با دگرگونی وسیعی همراه شده و پس از گذراندن روزهایی از بلاتکلیفی سرانجام به راه افتاده و اندک تولیدات خود را در مسیری تازه به حرکت در آورد. در آن ایام تنها چند فیلمساز کارشان را آغاز کرده و در کنار جوانانی تازه کار سینمای نوین ایران را کلید زدند که یکی از موثرترین آنها مهدی فخیم زاده است. او که در جشن افتتاحیه سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر برای یک عمر فعالیت هنری مورد تقدیر قرار خواهد گرفت و در عین حال عضو هیات داوران بخش مسابقه سینمای ایران هم است، در سال ۱۳۲۱ به دنیا آمده و در رشته زبان و ادبیات فرانسه از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شده است. علاقه وی به بازیگری سرانجام پایش را به صحنه تئاتر باز کرده و نخستین بار در سی سالگی جلوی دوربین رضا میرلوحی و فیلم تپلی رفت. اما بازیگری تنها علاقه فخیم زاده در دنیای سینما نبود و کارگردانی هم به آن اضافه شده بود. به همین خاطر هم در کنار بازیگری به عنوان دستیار کارگردان هم سرصحنه فیلم ها حضور پیدا کرده و خیلی زود در فیلم مکافات روی صندلی کارگردانی نشست. پس از پیروزی انقلاب و در سال هایی که چشم انداز چندان روشنی برای این حرفه در ایران پیش بینی نمی شد، فخیم زاده در کنار افرادی همچون:مهدی صباغ زاده، فریدون جیرانی، سید غلامرضا موسوی، علیرضا داود نژاد و ... تلاش فراوانی برای به راه انداختن چرخ های سنگین و تا حدود زیادی فرسوده سینمای ایران آن سال ها به خرج دادند. فخیم زاده با فیلم میراث من جنون که درامی روانشناسانه به حساب می آمد، بار دیگر بازی و کارگردانی را تجربه کرد. فیلم در اکران مورد توجه مردم قرار گرفت که بازی خود فخیم زاده یکی از رکن های آن به حساب می آمد. اشباح دومین فیلم او پس از انقلاب است که کارگردانی اش را میرلوحی برعهده داشته و فخیم زاده در نقش یک گروهبان شاهنشاهی که از موج انقلاب فرار کرده ظاهر شده است. فیلم با توجه به آنکه تنها از دو بازیگر بهره گرفته، عرصه مناسبی برای بروز استعدادهای فخیم زاده در این عرصه بوده که او هم به بهترین شکل از آن سود جسته است. وی در دهه ۱۳۶۰ بسیار پرکار ظاهر شده و در فیلم های زیادی  کارگردانی و یا بازی کرده است. از مهمترین آنها می توان به جدال، تشریفات، مسافران مهتاب، خواستگاری و بهار در پاییز اشاره کرد که تقریبا همگی آنها در یک نکته وجه اشتراک داشتند و آن هم چیزی جز توجه فراوان فخیم زاده به سینمای بدنه و عناصر سرگرم کننده آن نبود. در واقع او فیلم هایش را برای مردم می ساخت و از نهادهای دولتی همچون:معاونت سینمایی ارشاد و بنیاد فارابی توقع چندانی برای حمایت و سرمایه گذاری نداشت. تشریفات که یکی از پرفروش ترین ساخته های سینمایی فخیم زاده به حساب می آید، براساس فیلمی به نام زنرال دلارووره ساخته شده و درباره دزد خرده پایی به نام حسن مطرب است که پس از به زندان افتادن به واسطه شباهت هایی که به یک روحانی مبارز(توحید) دارد، نقش بدل توحید را ایفا می کند.
 
ایفای دو نقش در یک فیلم از آن دسته وسوسه های همیشگی بازیگران است که برای آنها چالش برانگیز بوده و بدون شک مهدی فخیم زاده هم از این قاعده مستثنی نبوده است. وی با ظرافت خاصی این دو نقش متفاوت و دور از هم را ایفا کرده و در عین حال شیرینی خاصی را هم به فیلم اضافه کرده و تا حدودی تلخی آن را گرفته است. برای مثال تنها کافیست به قسمت هایی که او در نقش حسن مطرب برای رفتن در قالب توحید تمرین می کند، توجه کنید. مسافران مهتاب یکی دیگر از موفق ترین فیلم های اوست که بخش مهمی از این امر مدیون بازی خوب فخیم زاده در نقش نمکی است: جوان کند ذهنی که تنها به لحاظ جسمی رشد کرده و عقل یک کودک پنج ساله را دارد. وابستگی بیش از حد او به برادرش(کدخدا) پای نمکی را به تهران کشانده و سرانجام ماجراهای تلخی را رقم می زند. مسافران مهتاب به عنوان یک فیلم سینمایی فیلمی کاملا متوسط است که در ساخت آن از کلیشه ها به حد وفور استفاده شده است. به همین خاطرهم به هنگام اکران با درجه کیفی« ج » از سوی اداره نظارت و ارزشیابی مواجه شده و اکرانی سه هفته ای را در تهران تجربه کرد.
 
 اما فیلم به دلیل بازی متفاوت فخیم زاده با استقبال گرم مردم مواجه شده و نامش را بیش از گذشته بر سر زبان ها انداخت. نمایش چندین باره فیلم از تلویزیون هم به دیده شدن هرچه بیشتر فیلم و بازیگرش کمک شایانی کرده و مسافران مهتاب را در عین ناباوری به پربیننده ترین ساخته سینمایی فخیم زاده تبدیل کرد. تنهایی مردان و زنان مسن که اغلب با کم توجهی فرزندانشان همراه شده، دستمایه تولید فیلم های زیادی در سینمای جهان قرار گرفته که از نمونه های شاخصش می توان به داستان توکیو ساخته یاسوجیرو اوزو اشاره کرد. فخیم زاده هم در خواستگاری از این تم بهره گرفته و یک کمدی جذاب و شیرین را بر پایه آن ساخت که در زمره پرفروش ترین های سال نیز قرار گرفت. پیرمردی بازنشسته خسته از توجه بیش از اندازه فرزندانش به پیرزنی در همسایگی خود علاقمند شده و قصد ازدواج با وی را دارد که با مخالفت فرزندان خود و همچنین پسر پیرزن مواجه می شود. بازی عالی هادی اسلامی از دیگر نقاط قوت فیلم است که جلوه خاصی به این داستان تکراری بخشیده است. فخیم زاده پس از ساخت فیلم های شتابزده و ساده لوح که هیچکدام مورد توجه مخاطبان قرار نگرفته ودر عین حال نظر منتقدان را هم جلب نکردند به سراغ ساخت دو فیلم تاواریش و همسر در دو گونه متفاوت رفت. اولی روایت نه چندان جذابی از یک عضو قدیمی حزب توده است که پس از ماجراهایی از کشور گریخته و وارد شوروی سابق می شود تا با کمک دوست قدیمی خود در آن کشور بماند. قصه ای معمولی با رگه هایی از سیاست که حادثه پردازی نیز به شکلی پررنگ چاشنی آن شده است. تنها نکته جالب فیلم کلید زدن آن در جمهوری ارمنستان آن هم در ماه های اولیه پس از استقلال است که جسارت خاصی را می طلبیده و گروه سازنده تاواریش را نیز با مشکلات فراوان روبرو ساخته است. اما همسر که تنها مدتی پس از اتمام تاواریش ساخته شده، یک کمدی خوش ریتم و دوست داشتنی با محوریت زوجی است که به واسطه همکار بودنشان با یکدیگر جروبحث های بسیار دارند. فخیم زاده که خود در این فیلم بازی نکرده، مهدی هاشمی و فاطمه معتمدآریا را برای ایفای این دو نقش برگزیده و ثابت کرده که در انتخاب بازیگر تبحر خاصی دارد. همسر از معدود فیلم های کارنامه فخیم زاده است که در جشواره فیلم فجر به شدت مورد توجه قرار گرفته و سیمرغ هایی هم دریافت کرد که البته خود وی سهمی از آنها نبرده است. همسر در اکران هم مورد توجه مخاطبان قرار گرفته و نقدهای مثبت فراوانی هم بر آن نوشته شد. مهدی فخیم زاده پس از این فیلم به یکباره تغییر جهت داده و به سمت تلویزیون رفت که حاصل آن ساخت چندین مجموعه تلویزیونی در حضوری بیست ساله در این مدیوم است.
 
تنهاترین سردار روایتی از سال هایی از زندگانی امام حسن مجتبی(ع) است که شروعی طوفانی و جذاب داشته و مخاطب را به تماشای ادامه آن ترغیب می سازد. در حقیقت تجربه سینمایی فخیم زاده در سریال سازی به کارش آمده که بخشی از آن را در قسمت نخست این مجموعه شاهد هستیم. ترور ناموفق معاویه توسط خوارج درست در همان روزی که حضرت علی(ع) به دست یکی دیگر از آنها به شهادت رسید، آغازی مناسب برای تنهاترین سردار است که در ادامه با همان قوت پیش نمی رود. در حقیقت معضل فیلمنامه که از گذشته تا به امروز وجود دارد به کلیت اثر لطمه وارد کرده و شخصیت های محوری کار آنچنان که باید پرداخت نشده اند. با این همه فخیم زاده تا حدود زیادی از عهده به سرانجام رساندن کار برآمده و پایان قابل تاملی را برای تنهاترین سردار رقم زده است. او در ولایت عشق به سراغ بخشی از زندگانی امام رضا(ع) رفته و تلاش در خور تحسینی را برای ساخت اثری تاثیرگذار و جذاب به خرج داده و در این مسیر هم موفق عمل کرده است. مرگ هارون الرشید و جدال امین و مامون بر سر جانشینی وی، شروعی مناسب برای ولایت عشق است که وضعیت آن ایام خراسان را به تصویر کشیده و مظلومیت شیعیان و امام هشتم(ع) را به رخ مخاطبان خود می کشد. روایت سرراست قصه در کنار پرداخت خوب شخصیت ها را می توان از نقاط قوت اصلی این مجموعه به حساب آورد که کارگردانی سنجیده فخیم زاده و نیز انتخاب مناسب بازیگران تکمیلش کرده است. در قطب مثبت کار با شخصیت هایی همچون:داماد فضل بن سهل، اباسلط و ... مواجهیم که هریک قابلیت همذات پنداری داشته و در قطب منفی هم با شخصیت هایی همچون:مامون، فضل بن سهل و خوارج مانندهایی که قصد جان امام رضا(ع) را دارند طرفیم که متقاعدکننده از کار درآمده اند و به تقابل خیر و شر رنگ و بوی خاصی بخشیده اند. فخیم زاده که مجاز به نمایش چهره امام هشتم(ع) نبوده از تکنیک نور انداختن بر چهره بهره گرفته و فرخ نعمتی با آن صدای پرطنین و شنیدنی انتخاب فوق العاده هوشمندانه ای بوده است.
 
فخیم زاده در مجموعه های خواب و بیدار، حس سوم، بی صدا فریاد کن و ساختمان شماره 85 از گونه تاریخی به سمت گونه پلیسی تغییرمسیر داده و در این باب دست به تجربه های تازه ای زد. برای مثال باید به مجموعه خواب و بیدار اشاره کرد که با مشارکت ناجا تولید شده و یک سروگردن از تمامی کارهای پلیسی پیش از خود بالاتر بوده است. فخیم زاده علاقمند به روایت کلاسیک در خواب و بیدار تمامی مصالح لازم برای این شکل روایی را داشته و شخصیت ها به او اجازه مانور حداکثری را در این رابطه داده اند. ناتاشا که سابقه حمل و توزیع مواد مخدر را خارج از مرزهای ایران دارد برای خرید محموله ای بزرگ به کشور آمده که در این راه با مشکلات ریز و درشتی مواجه می شود. بخشی از این مشکلات مربوط به گذشته و خانواده اوست که آزارش می دهد و بخش دیگر به کار و درگیری او با نیروی انتظامی در رابطه با قاچاق مواد مخدر است که قصه را با ریتمی مناسب و ضرباهنگ درخشان پیش می برد. ایده تقابل خیر و شر که در آثار پلیسی همیشه جواب می دهد در خواب و بیدار نیز به واسطه خلق درست شخصیت ها به ویژه ناتاشا به خوبی جواب داده و مخاطب را به خوبی به دنبال خود می کشاند.
 
وی در این سال ها همچنان بازیگری را هم کم و بیش ادامه داده و در نقش عمر بن سعد در مجموعه مختارنامه بازی درخشانی را ارائه کرد. یک نقش منفی درست طراحی شده توسط میرباقری که لایه های بسیار داشته و توانایی های فخیم زاده را در مقام بازیگر به چالش کشیده است. وی نوروز امسال با مجموعه فوق سری روی آنتن شبکه یک سیما رفت که با توجه به مایه های کمدی اش تا حدود زیادی مورد توجه مخاطبان قرار گرفت. البته بخش مهمی از آن به ایفای دو نقش(یکی سارق حرفه ای و دیگری سرهنگ نصراللهی از افسران برجسته اداره مبارزه با مواد مخدر) توسط فخیم زاده برمی گردد که پیش از این هم سابقه ایفای چنین نقش هایی را در فیلم تشریفات داشته است.
 
مهدی فخیم زاده از آن دسته سینماگرانی است که عاشق ذات سینما و دنیای آن بوده و همواره می خواهند که لذت خود از این دنیا را با مخاطبان خویش هم تقسیم کنند. موضوع مهمی که این روزهای سینمای ایران به شدت نیازمند آن بوده و افرادی مثل فخیم زاده می توانند در جهت دادن به جوان ترها در این رابطه بسیار مفید باشند.




ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *