
به گزارش خبرنگار ادبیات خبرگزاری میزان ،این روزها تمام مسلمانان، عزادار حادثه منا هستند و هر یک به نحوی غم و اندوه خود را بیان می کند. شاعران نیز از این قاعده مستثنی نشدند و آخرین سروده های خود را با موضوع حادثه منا در فضای مجازی منتشر کردند.در ادامه بخشی از این سروده ها را با هم می خوانیم:
علیرضا قنبری شاعر جوان کشورمان شعری درباره جانباختگان منا سروده است که به شرح ذیل است :
عکسِ امامت روی سینه ت بود
توو کوله بارِ تو... یه دنیا بغض
این آخرین باری که میرفتی
از زیرِ قرآن رد شدی با بغض
.
از تو نگاهت عشقو میخوندم
تو شاه بیتِ هر غزل بودی
پشت سر تو آب میریزم
که آبروی این محل بودی
.
ترسیده بودم از جداییمون
شاید تو با دلشوره هم دستی
بند دلم پاره می شد وقتی
بندای پوتینت رو می بستی!
.
همسنگرات که اومدن اینجا
من باختم تا اسمتو بردن!
ساکت شدم وقتی به جای تو
ساکت رو واسه من پس آوردن!
.
خوابم میاد اما نمی خوابم
می بینمت اما نمی بینم
وقتی دارم عکساتو می بوسم
خوشحالم، اما خیلی غمگینم
.
هیچکس تو رو پیشم نمی بینه
تو با منی هرجا ازت میگن
اما همش بود و نبودت رو
تبریک میگن... تسلیت میگن
.
بی تابم اما با تو آرومم
آرومم، اما بی تو بی تابم
می بینمت اما نمی بینم
خوابم میاد، اما نمی خوابم
علی فردوسی شاعر جوان کشورمان جدیدترین غزل خود را با موضوع حادثه خونبار منا سروده است : که بهشرح ذیل است:
از مِنا میآورند اخبار داغ دور را
نوحهخوان کو تا بخواند "سعیکم مشکور" را؟
جامه احرام پوشیدند، اما شد کفن
مرگ در هم کرده اینجا خاک را، کافور را
سرزمین وحی در دستان کفر است، ای دریغ
در سیاهیها فرو بردند کوه نور را
شعله این خشم را دشنام هم بیفایده است
پس چه باید کرد آل اینقدر منفور را؟
چارهای جز مشورت با قبضه شمشیر نیست
چون نمیداند طرف غیر از زبان زور را
همتراز بشکه نفت است، لطفاً قبرکن
باز بیزحمت بیا و پهنتر کن گور را
قاسم صرافان شاعر و ترانه سرای کشورمان درباره جانباختگان منا شعری سروده است که در زیر می خوانیم:
داره میاد دوباره کاروونی
صدای زنگش اینبار غصه داره
نمی دونست که وقتی برمیگرده
مسافرهاشو اونجا جا میذاره
.
یه مادر توو منا افتاد و جون داد
یه بابا دور کعبه غرق خون شد
حریم و خونه ی امن الهی
بازم از خون یارا لاله گون شد
.
بجوش ای زمزم از داغی دوباره
بریز ای آسمون! اشک بهاری
منا ! با ما بگو حالا تو قلبت
غم چن تا ذبیح الله و داری؟
.
حریم امنو کردن قتلگاه و
کبوترها رو باز در خون کشیدن
نقاب از روی خادمها که افتاد
یه دنیا، روی خائن ها رو دیدن
مهدی جهاندار ملکآبادی، شاعر غزلسرای معاصر، در تازهترین شعر خود، به تمجید از جانباختگان قربانگاه منا پرداخته است:
کسی به سوی معشوقش اینچنین نرفته ست
به جستجوی معشوقش اینچنین نرفته ست
کسی به کوی معشوقش اینچنین نمرده ست
در آرزوی معشوقش اینچنین نرفته ست
گره به کار و پیچان و درهم و پریشان
کسی به موی معشوقش اینچنین نرفته ست
چنین، کس آبروی رقیب خود نبرده ست
به شوق روی معشوقش اینچنین نرفته ست
کسی ز خیل لبّیک و لاشریک گویان
به گفتگوی معشوقش اینچنین نرفته ست
مُهاجراً إلی الله فأجرُه علَی الله
می از سبوی معشوقش اینچنین نرفته ست
بجز حسین وقتی که آب خواست، تیری
سوی گلوی معشوقش اینچنین نرفته ست
سفر بخیر حاجی به کربلا رسیدی
کسی به بوی معشوقش اینچنین نرفته ست
علیرضا قزوه شعری با عنوان "مست تر شو تا غدیر از عید قربان بگذرد" در مورد فاجعه منا سروده است:
کاروان از هفت شهر عشق و عرفان بگذرد
راه بیت الله اگر از هند و ایران بگذرد
مهربانا! یک دو جامی بیشتر از خود برآ
مست تر شو تا غدیر از عید قربان بگذرد
«خون نمی خوابد» چنین گفتند رندان پیش از این
کیست می خواهد که از خون شهیدان بگذرد؟
نغمه اش در عین کثرت، جوش وحدت می زند
هرکه از مجموع آن زلف پریشان بگذرد
پرده ی عشّاق، حاشا بی ترنّم گل کند
شام دلتنگان مبادا در غم نان بگذرد
وای روز ما که در اندوه و حرمان سر شود
حیف عمر ما که در دعوا و بهتان بگذرد
خون سهراب و سیاوش سنگ فرش کوچه هاست
رستمی باید که از این آخرین خوان بگذرد
کاشکی این روز ها بر ما نمی آمد فرود
حسرت این روز ها بر ما فراوان بگذرد
کافر از کافر گذشت و گبر یار گبر شد
کاش می شد تا مسلمان از مسلمان بگذرد
حال و روز عاشقان امروز بارانی تر است
نازنینا! اندکی بنشین که باران بگذرد
از شراب مشرق توحید خواهد مست شد
گر نسیمِ هند، از خاک خراسان بگذرد
حجتالاسلام و المسلمین محمدرضا انصارینژاد نیز قصیده جدید خود را با همین موضوع سروده و منتشر کرده است:
باد میآشوبد از هر سو صفوف کاج را
در مزارع بنگر از این بیشتر تاراج را
پیش از این هنگامه از دریای سرخ آورده است
تا کجاهای سواحل سیلی امواج را؟!
ماه مهر است و چنین نامهربان آورده است
پایکوبان بر زمین این شیوه تاراج را
با شباهنگان به آهنگی حجازی خوانده است
بین خاکستر، وصیتنامه حلاج را
های و هویش چون مقامرپیشگان در کعبه است
در شبیخون بین میان مشعر این لیلاج را
قاصدکهای کبودی پشت هم میآورند
بال در بال از منا خوننامه حجاج را
بنگر این جامه سپیدان را به لبیکی شگفت
بعد از آن با حیرت آن سوتر امیرالحاج را
این شقایقسیرتان در خون تماشاییترند
پس چه حاجت بعد ازین گلدوزی نساج را؟!
"حجکم مقبول " ای قوم ای به چرخاچرخ خون!
"سعیکم مشکور"، کم میآید این معراج را!
بشنوید ای فتنهزادان حرم! آل سقوط
با طنین خون، شکست برجهای عاج را
سهمتان میبینم آن بالا ابابیلی دگر
غرق خون بر قامت ناسازتان دیباج را
ابرها سجیل میگردد به چشم ابرهه
کس نمیبیند از او حتی نشان تاج را
در علامات ظهور است اتفاقات منا
برستمسوزی ببین چشمان هاج و واج را
انتهای پیام/