باید یاد بگیریم که با کودکان چطور حرف بزنیم
: مطبوعات کودک و نوجوان بنا به نیاز فرهنگی جامعه در طول سالیان متمادی شکل گرفته و جایی در خانواده بزرگ مطبوعات به خود اختصاص داده است. اگرچه امروز چنین نشریاتی تنوع گستردهتری نسبت به قبل دارند اما به راستی آنها به چه میزان در فراهم کردن نیاز واقعی مخاطب خود در گروههای سنی مختلف موفق بودهاند؟ آیا در این نشریات به تربیت اجتماعی کودکان توجه میشود؟ تا چه حد این رسانهها میتوانند نقش مکمل و گاه اصلاحگر نهادهای دیگری مثل خانواده و مدرسه را ایفا کنند؟
به گزارش و به نقل از "مردم سالاری" مرجان فولادوند سردبیر مجله «همشهری بچهها» معتقد است بچهها باید به عنوان کسی دیده شوند که در قبال جامعه خود مسوول هستند نه فقط در نقش دانشآموز یا فرزند، بلکه در نقش شهروند. چون این کودکان افرادی کنجکاو و پرسشگر هستند و با نسل گذشته خود متفاوت. گفتوگوی شفقنا رسانه با فولادوند به بررسی عملکرد «همشهری بچهها»، الزامات و مشکلات نشریات کودک و نوجوان میپردازد که بخشهایی از آن را در ادامه میخوانید:
همان طور که میدانید نشریه مختص کودکان باید جذابیتهای ظاهری خاص خود را داشته باشد، سوال پیش آمده این است که چگونه میتوان بین این جذابیتها و محتوای درون آن تعادل ایجاد کرد؟ و نشریه شما به صورت مشخص در این زمینه چه کاری انجام داده است؟
سوال شما یک نکته پنهان و یک نکته آشکار دارد. نکته آشکار آن از قدیمیترین و جنجالیترین بحثها است. ماجرای پایانناپذیر فرم و محتوا. و نکته پنهانش به تصور ما از چیستی جذابیت برمیگردد که موضوع بسیار مهم و البته هیجانانگیزی است. خیلیها فکر میکنند مجله یا باید جذاب باشد یا محتوای خوب داشته باشد و حتما جمع بین این دو هم اگر نه محال، دست کم خیلی دشوار است و اگر بخواهیم مجله خوشرنگ و لعاب و جالب توجهی به بچهها بدهیم ناچار باید از محتوا کم کنیم. من با این تصور مخالفم و فکر میکنم دلیل آن تصور اشتباه از چیستی جذابیت و شناخت کلیشهای از بچههاست. یعنی خیال میکنیم تصویر خوش رنگ و لعاب حتما بازاری و تصویر هنری حتما ناخوشایند، عجیب و غریب و غیرقابل فهم است. و تصور میکنیم بچهها هم فقط متن (متن به معنای گستردهاش که شامل تصویر، نوشته و.... میشود) و محتوایی را دوست دارند که خیلی نرم و ساده و سطحی باشد و اگر قرار است چیزی به آنها یاد بدهیم حتما باید خیلی ساده و صریح باشد. در حالی که میتوان برای بچهها از موضوعات مهم و چیزهایی که باید بدانند، حرف زد. آنها بیشتر از آن که ما فکر میکنیم میفهمند، میبینند و دقیقتر از آن چه ما خیال میکنیم تحلیل میکنند. فقط باید یاد بگیریم چهطور با آنها حرف بزنیم که خمیازه نکشند! همین.
از طرفی زیادی ساده کردن هر متنی (متن به مثابه تصویر، نوشته و ...) نسل سادهنگر و سادهاندیشی بار خواهند آورد که توانایی هضم یک خوراک سنگینتر را نخواهند داشت. یکی از وظایف ما این است که آرام و دقیق بچهها را با میزان مناسبی از متنهای چالش برانگیز روبهرو کنیم تا ذهن و تفکرشان ورزیده شود. درک اصیلتری از زیبایی، هنر و زبان پیدا کنند. ذهنشان برای مواجهه با عمل دشوار اندیشیدن و تفکر آماده شود. این جاست که اگر جذابیت را از دست بدهیم و برای بچهها خوشایند نباشیم بهترین حرفها و عالیترین محتوا هم بیمخاطب خواهد ماند و بی آن که حاصلی بدهد، خواهد مرد و اگر جذاب باشیم و عاری از معنا و محتوایی که بچهها به آن نیاز دارند تا آدمهای بهتری بشوند، تنها وقت آنها را پر کردهایم. وقت و زمانی که میتوانست با هر چیز دیگری پر شود.
در حوزه ارتباط جمعی مساله بازخورد بسیار مهم است. چه بازخوردهایی از کودکان و نوجوانان مخاطب نشریهتان به دست آوردهاید و شما چگونه آنها را ارزیابی و اعمال اثر میکنید؟
ما به چند روش از بچهها بازخورد دریافت میکنیم. نظر بچهها در 4 صفحه ابتدای مجله چاپ میشود. بنابراین بچهها تشویق میشوند که نظر خود را اعلام کنند. این نظرها درباره مجله به شکلی کلی است.
انتقادها و پیشنهادها، تشکرها، گلایهها و علاوه بر این در بسیاری از صفحهها به صورت خاص از بچهها نظر میگیریم. مثلاً در صفحه گزارش، آنها نه تنها میتوانند به شکل مشخص درباره گزارش نظر بدهند بلکه میتوانند با ستاره دادن به گزارشها درباره آنها داوری کنند و ما در پایان هر فصل گزارش منتخب بچهها را به عنوان برگزیده اعلام میکنیم. غیر از اینها ما هر ساله در مجله کارنامه چاپ میکنیم مانند کارنامه مدرسه. و آنجا از بچهها میخواهیم به مجله چه به لحاظ صفحهآرایی، تصویرگری یا محتوایی نمره بدهند و آن را ارزیابی کنند. صفحههایی که نمره کمتری میگیرند حذف یا جایگزین میشوند. مثلا صفحه کارگاه که برای یک فصل طراحی شده بود، به دلیل نمره بالای بچهها ادامه پیدا کرد.
نشریه شما کدام گروه سنی را پوشش میدهد؟
گروه سنی که ما تعریف کردیم 9-12 سال است. مخاطبهای ما که نامه یا پیامک میدهند بیشتر در این بازه سنی هستند.
هدف از انتشار مجله برای این گروه سنی چیست؟ چرا مثلا برای خردسالان کار نکردید؟ یا برای نوجوانان؟
خیلیها این سوال را میپرسند. چون کار کردن برای خردسالان هم فروش بهتر و تضمین شدهتری دارد و هم کمی سادهتر و سر راستتر از کار برای گروه سنیای است که میان خردسالی و نوجوانی نوسان دارند اما فکر میکنم برای گروه سنی خردسال مطبوعات و محصولات فرهنگی خوب زیادی وجود دارد؛ برای نوجوانان هم. در همین موسسه ضمیمه دوچرخه برای نوجوانان و سهچرخه برای خردسالان تولید میشود که گروه کار بلد و بسیار خوبی آن را تولید میکنند. به نظر من گروه سنی که محجور مانده دقیقا سن کودکانی است که نه خیلی کوچک هستند و نه کاملا نوجوان. به نظرم برای این سن مجله بسیار میتواند مهم و کار آمد باشد و کتاب یا هر چیز دیگر خیلی نمیتواند جای آن را پر کند.
چرا؟
به نظر من در این سن سلیقه و ذائقه بچهها هنوز شکل نگرفته است. ممکن است شما برایشان کتاب داستان، علمی، هنری یا ژانر دیگری بخرید اما اگر او از موضوع یا شیوه ارایه یا تصویر یا متن یا هر چیز دیگری خوشش نیامد، آن را کنار میگذارد و ممکن است دیگر هرگز سراغ چیزی به اسم کتاب نرود. اما مجله به خاطر تنوعش از هر خوراکی کمی روی سینیاش میگذارد و به کودک فرصت و امکان چشیدن چیزهای زیادی میدهد. در هر مجله ما بیش از ده موضوع متفاوت داریم. کودک این فرصت را دارد که اگر حوصله خواندن قصه ندارد، صفحه علمی را ببیند اگر حوصله آن را هم نداشت ورزش، طنز و... را ببیند. عادت به خواندن، کشف لذت خواندن این طور شکل میگیرد و کودک کم کم با موضوعات دیگر آشنا میشود و مجله کمکش میکند تا حیطههای مورد علاقهاش را بشناسد و پلهای باشد تا کودک خواننده کتابها و نشریات تخصصی بشود.
گسترش تکنولوژیهای نوین ارتباطی، در دسترس بودن و استفاده آسان از آنها کودکان و نوجوانها را در معرض محتواهای متعددی قرار میدهد. با توجه به این پیشرفتهای تکنولوژیکی، نشریه شما چه تلاشی در راستای بهروز بودن و ترغیب این بچهها به خرید نشریه کاغذی انجام داده است؟
شما به «ترغیب بچهها به خرید نشریه کاغذی» اشاره کردید. بیایید اول درباره یک نکته حرف بزنیم. این که ماهیت مجله چیزی جدای از جنس آن است. یعنی یک روز که خیلی هم دور نیست، ممکن است مجله اصلا کاغذی نباشد و کاملا دیجیتالی عرضه شود (کما این که الان هم مجلههای اینترنتی زیاد هستند و خوانندههای خودشان را دارند) من به نوبه خودم خوشحال میشوم که جنگلها نفس آسودهتری بکشند. اما این که ماهیت محصولات خواندنی(چه کاغذی و چه دیجیتال) در برابر گسترش رسانههای تصویری و به خصوص بازی و سرگرمیهای متفاوت چه سرنوشتی دارد، سوال مهمی است. مسلما وقتی بازار سرگرمیها این همه متنوع و جذاب است، خواندن جای تنگتری خواهد داشت اما کتاب و مجله جای خود را به تمامی به چیز دیگر نمیدهد به این دلیل که ماهیتش با بازی و چیزهای دیگری متفاوت است. به نظر من لذت خواندن با لذت بازی و اپلیکیشن تفاوت ماهوی دارد و از یک جنس نیست. رقابت بر سر زمان و وقت مخاطب است که بیشتر به کدام یک اختصاص مییابد. اما درباره نشریه کاغذی فعلی هم نکته این است که دسترسی بچهها به این تکنولوژیها یکنواخت نیست. ما از شمال شهر تهران تا روستاهای کوچک مخاطب داریم و فروش تهران و شهرستانها تقریبا یکی است. پس مجله مخاطب خود را دارد این به دلیل تفاوت لذت خواندن با دیگر فعالیتها هم به دلیل تفاوت سبک زندگی در قشرها و خانوادههاست. نکته دیگر در سوال شما این بود که ما چگونه خود را بهروز نگه میداریم. در واقع در همشهری بچهها تمام تلاش ما این است که برای دوره بچگی خودمان مطلب تولید نکنیم بلکه برای کودکان امروز محتوا تولید کنیم در واقع ما به هیچ عنوان نوستالژیک کار نمیکنیم.
یکی از وظایف نهایی مانند مدرسه و رسانهها تلاش برای تربیت شهروند خوب برای نسل آینده است. همشهری بچهها چگونه به این مهم میپردازد؟
یکی از مشکلات عمده ما در کشور بیتوجهی به تربیت اجتماعی کودکان است. ما در شهرها زندگی میکنیم اما شهروند نیستیم. قواعد آن را نمیدانیم. خیلی از جاها رعایت نکردن حق دیگران نه از سر بیتوجهی که از سر نادانی و ناآگاهی است. وقتی همه ما از این کمبود رنج میبریم آشکار است که هرجا کار کنیم آموزش اجتماعی و شهروندی دغدغه ما میشود. از طرفی ما نقش کودکان را تنها در محیطهای محدودی تعریف میکنیم. در خانه به عنوان فرزند؛ در مدرسه به عنوان دانشآموز و در فضاهای تفریحی به عنوان مشتری یا مخاطب. ما آنها را شهروند نمیبینیم. همان طور که مبلمان شهری مناسب کودکان نداریم (گویی کودکان در شهر ما غایب هستند) آنها را در نقش شهروند هم نمیبینیم.
در حالی که چند سال بعد از آنها توقع داریم نسبت به شهر خودشان مسوول باشند. اما بچهها در پذیرش نقش و مسوولیت از خودشان آمادگی خوبی نشان میدهند به عنوان مثال ما صفحهای به اسم «پنجرههای سبز» داشتیم با این هدف که بچهها خود را به عنوان شهروند ببینند و فعالیت کنند. در واقع ما از بچهها خواستیم اگر احساس میکنند کوچه یا محلهشان زیبا نیست، خودشان کاری برای زیبایی آن انجام بدهند و منتظر بزرگترها و مسوولان نمانند حتی اگر گذاشتن یک گلدان روی تراس یا پشت پنجره باشد به طوری که از کوچه بتوان آن را دید. بچهها خیلی از این ایده استقبال کردند و از شهرهای دور و نزدیک - هر جا که مجله میرفت- عضو پنجرههای سبز شدند. این بخش مرامنامه هم داشت و اعضا را موظف میکرد به عنوان عضوی از گروه خودشان را مسوول زیبایی محلهشان بدانند.
یعنی بخشهایی مانند «مهارتهای زندگی» در نشریه شما در راستای این امر است؟
مهارتهای زندگی به مهارت ارتباط انسان با خود و جهان اطرافش برمیگردد. ما در این بخش بیشتر درباره مهارتهای رفتاری و طرز تفکر مورد نیاز بچهها حرف میزنیم و سوالهایی را که از ما میپرسند، جواب میدهیم. مثلا آنها در برقراری رابطه با معلم یا والدینشان، دوستان یا ... مشکل دارند در نامههایشان آن را برای ما مینویسند و ما به آنها جوابهای مفصل و کاربردی میدهیم.
بچهها در مجله شما میتوانند به عنوان خبرنگار افتخاری همکاری داشته باشند، این ایده چگونه شکل گرفت و چه هدفی را دنبال میکند؟
البته خبرنگار افتخاری ایده تازهای نیست. بسیاری از مجلهها با این شیوه با مخاطبانشان همکاری میکنند اما خبرنگار افتخاری از این جهت برای ما مهم است که ایجاد احساس مسوولیت اجتماعی در بچهها برای ما اهمیت دارد. ما تلاش میکنیم تا بچهها به عنوان کسی که در قبال جامعه خودش مسوول است دیده شوند نه فقط در نقش دانشآموز یا فرزند، بلکه در نقش شهروند. آموزش خبرنگاری آنها را به اتفاقات پیرامون خودشان حساس میکند. حتی اگر در آینده خبرنگار هم نشوند این حساسیت و احساس مسوولیت با آنها خواهد ماند.
به همین دلیل ما صفحهای به نام کارگاه خبرنگاری راهاندازی کردیم با عنوان «خبرنگاری چشم و گوشی برای همه» و در آن موضوعاتی مانند اخلاق خبرنگاری، سوژهیابی، تنظیم خبر، عکاسی و غیره در آن درس داده میشد. بچهها از سراسر ایران برای ما گزارش میفرستادند و ما گزارشها را چاپ و اشکالها را برطرف میکردیم و برای بهترین آنها کارت صادر کردیم. حالا در بسیاری از شهرها خبرنگار افتخاری داریم؛ از آنها میخواهیم اتفاقهای شهر خود را برایمان بفرستند و ما هم در صفحه خبرنگار افتخاری چاپ میکنیم. بنابراین این کار باعث میشود بچهها تمرین کنند و نسبت به محیط اطراف خود حساس شوند.
آیا این امر برای تربیت شهروند مسوول است؟
بله. تربیت انسان مسوول. میدانید هر رسانهای در دوره خود نسلی از طرفدارهای خودش را با تفکر و حساسیتهای شبیه به هم بار میآورد. مثلا بچههایی که با «سروش کودکان» بزرگ شدند، ذائقه ادبی قویتری پیدا کردند. نسل پیش از آن که با «کیهان بچهها» بزرگ شدند، دنبال زندگی مدرن بودند چون در آن دوره رسالت «کیهان بچهها» آشنایی کودکان با فضاهای مدرن بود. مجلهها، کتابها و برنامههایی که برای کودکان ساخته میشود تاثیر ماندگار و عمیقی بر آنها میگذارد .ما آرزو داریم تاثیر مجله بر بچهها موجب پرورش نسلی از کودکان شود که دوست دارند خود و جهان در صلح باشند. به آدمها، حیوانات، درختها، آب، زمین و همه موجودات با همه تفاوتهایشان احترام بگذارند، دوستشان داشته باشند و آنها را دارای احساس و شعور بدانند و یاد بگیرند که با خودشان و جهان چطور ارتباط و تعامل داشته باشند. نسلی که نسبت به موجودات و آدمها، به جهان و جامعه دور و بر خود بیتفاوت نباشد. خلاق باشد و در هر شرایطی راهحلی پیدا کند. هویت ملی داشته باشد و با روح دین آشنا باشد که مهربانی و رعایت حق همه آفریدههای خداوند است. این زیرساخت تفکر ماست و تلاش میکنیم این روح در تمام مجله وجود داشته باشد.