رؤسای قوه قضائیه وکیل آنلاین مجله حقوقی

پدیده‌ای به نام برج-شهر در ادبیات معماری ما بی سابقه است

3:05 - 22 دی 1399
کد خبر: ۶۹۱۹۵۵
نصرالله حدادی گفت: برج-شهر به چه معناست؟ معنایش این است که در یک برج جمعیتی به اندازه یک شهر زندگی می‌کند. گذشته از خطرات و مشکلات و موانع و مسائل زیست محیطی که پدیده برج-شهر با خود به همراه دارد معلوم نیست اگر حادثه‌ای مثل آتش سوزی در آن رخ دهد چه اتفاقی خواهد افتاد.
نصرالله حدادی پژوهشگر و تهرانشناس درخصوص چرایی از بین رفتن باغ‌ها و بوستان‌های تهران طی سالیان و دهه‌های گذشته به میزان گفت: طی دهه‌های اخیر ارزش کاذبی برای زمین تعریف شده و به همین دلیل وقتی به خیابان انقلاب یا بلوار کشاورز برویم نمی‌توانیم برج پیدا کنیم. اما هرچه به سمت شمال شهر برویم و به کوه پایه‌های البرز نزدیک شویم، چون ارزش کاذب زمین بالاتر می‌رود برج سازی‌ها هم افزایش پیدا کرده و هرچه این روند برج سازی بیشتر می‌شود قیمت زمین هم بالاتر می‌رود. به همین دلیل در خیابان‌های موازی ولیعصر، جردن و افریقا و کوچه‌های متعددی که مثلا از میدان ونک شروع می‌شود و تا تقاطع بزرگراه شهیدچمران و شهید مدرس ادامه پیدا می‌کند صد‌ها برج ساخته شده است. در صورتی که از اساس گنجایشی برای این کار در هیچ یک از این مناطق وجود ندارد. چون زمین این نقاط شهر به دلیل دژ بودن به گونه‌ای است که آب در آن فرو نمی‌رود و به ناچار فاضلاب آن مناطق را باید رها کرد. نمونه این مورد فاضلاب ساختمانی در تقاطع بزرگراه شهید مدرس با خیابان افریقاست که فاضلاب آن ناحیه همیشه جاری است. دلیل همه این مشکلات هم ارزش کاذب زمین است.
 
وی ادامه داد: در سال هزار و دویست و چهل و شش وقتی قیمت زمین افزایش پیدا کرد تصمیم گرفتند تهران را گسترش دهند که این مساله تا به امروز ادامه پیدا کرده است. متاسفانه امروز به جای اینکه به شهرستان‌ها توجه شود و امکانات به شهر‌های کوچکتر انتقال پیدا کند بر طبل افزایش تراکم تهران دمیده می‌شود و اعطای مجوز برای بلندمرتبه سازی‌های بی ضابطه بر روی زمین‌های تهران باعث بسط و توسعه شهرنشینی شده است. کشور ما از نظر وسعت جغرافیایی به گونه‌ای است که هفده کشور اروپایی را می‌توان در آن جا داد. ما شاهدیم از پیشرفته‌ترین کشور‌ها مثل ژاپن که وسعتش به اندازه یکی از استان‌های ماست تا کشوری مثل بنگلادش که با جمعیت صد و شصت میلیونی نزدیک به دو برابر کشور ما جمعیت دارد و درعین حال وسعتش یک دهم ایران است بر چنین چالشی فایق آمده اند. این کشور‌ها با استفاده درست از زمین این مساله را توانسته اند مدیریت کنند. درحالی که در کشور ما میلیارد‌ها متر زمین به صورت بایر و بدون مصرف رها شده و از آن طرف شاهد تراکم جمعیت در شهر‌ها هستیم.
 
حدادی افزود: درحال حاضر اهواز، شیراز، تبریز، مشهد، تهران و شهر‌هایی از این قبیل بیش از گنجایش و ظرفیتشان درون خود جمعیت جا داده اند. امروز از هر پنج یا شش ایرانی یک نفر در تهران زندگی می‌کند. دلیلش هم همان مساله ارزش کاذب زمین است. باید درختان و باغ‌ها از بین می‌رفت تا این برج‌ها ساخته می‌شد. سی سال پیش اگر کسی می‌خواست به دروز برود منظره مقابل چشمانش چیزی جز باغ و درخت نبود. پنجاه سال قبل فاصله بین میدان ولیعصر تا میدان تجریش صد‌ها باغ به چشم می‌خورد. درواقع آن زمان در محلی که امروز بزرگراه اشرفی اصفهانی قرار گرفته چیزی جز باغ وجود نداشت. ناحیه‌هایی مانند کن، سولقان و سنگان هم جزو مناطق دور از شهر تهران بود و جزو شهر تهران محسوب نمی‌شد. امروز، اما همه این مناطق به شهر تهران پیوسته و بر حجم و گستردگی این شهر افزوده اند.
 
این پژوهشگر تاریخ و فرهنگ تهران با انتقاد از وضع شهرسازی در پایتخت گفت: امروز وقتی از بزرگراه همت غرب به سمت کرج برویم به فاصله هر ده تا پانزده متر یک برج ساخته شده که نام فاجعه آمیزی هم دارد: برج-شهر. چیزی که در ادبیات معماری ما وجود نداشته است. برج-شهر به چه معناست؟ معنایش این است که در یک برج جمعیتی به اندازه یک شهر زندگی می‌کند. گذشته از خطرات و مشکلات و موانع و مسائل زیست محیطی که پدیده برج-شهر با خود به همراه دارد معلوم نیست اگر حادثه‌ای مثل آتش سوزی در آن رخ دهد چه اتفاقی خواهد افتاد. من تصور می‌کنم دلیل همه این نارسایی‌ها وجود افراد سودجو و طماعی است که به این وضعیت دامن زده اند.
 
وی بیان داشت: اگر به تمام استان‌ها و شهر‌های بزرگ و حاصلخیز ایران توجه می‌شد و امکانات میان این نقاط به درستی توزیع می‌شد شاهد این تراکم جمعیت در تهران نبودیم. در استان سیستان و بلوچستان فاصله میان دو شهر گاهی تا دویست یا دویست و پنجاه کیلومتر هم می‌رسد. چرا به چنین نقاطی توجه نشده است. چرا امکانات به بوشهر یا کردستان برده نشده و همه چیز در تهران متمرکز شده است. پیامد تمرکز امکانات در یک شهر ایجاد ارزش کاذب زمین خواهد بود که این مساله باعث فعال شدن افراد سودجو و زمینخواری می‌شود که به شرایط اسف بار شهرنشینی در کشور ما دامن می‌زنند.
 
بیشتر بخوانید:
 
وی افزود: نمونه‌هایی را می‌توان برای دست اندازی به مناطق بکر و پر جاذبه کشورمان ذکر کرد. یکی از این موارد زمین‌های حاشیه رودخانه زاینده رود است که به دلیل گران شدن قیمت این زمین‌ها در آنجا به نحو بی رویه‌ای ویلاسازی صورت می‌گیرد و درواقع زمین‌های حاشیه رودخانه درحال تراشیده شدن هستند. نمونه دیگر لواسان است. بیست یا بیست و پنج سال پیش زمین‌های لواسان چندان ارزشی نداشت، اما امروز در آن ناحیه زمینی به قیمت متری چهل میلیون تومان هم پیدا نمی‌شود. افراد دلال و سودجویی که ثروت‌هایی را انباشته کرده اند به آنجا هجوم آورده اند و با درآمد‌های کلانی که دارند می‌توانند در این ناحیه هرکاری بکنند. مثلا رودخانه را ببندند یا ساحل را بتراشند.
 
حدادی با اشاره به ظرفیت های موجود در کشورمان گفت: ما کشور بزرگی داریم که استعداد کشاورزی قابل توجهی هم دارد؛ بنابراین به جای توجه به صنعت بدون بازده خودرو یا توسعه شهر‌ها باید به حوزه کشاورزی توجه شود تا هم امنیت غذایی کشورمان تامین شود و هم به ارزش کاذب زمین دامن زده نشود. در گذشته در نقاط گوناگون کشور مردم هر ناحیه به فراخور شرایط و مصالح خاص آن منطقه مبادرت به خانه سازی می‌کردند. امروز، اما شاهدیم که در همه جای کشور به یک شیوه ساختمان سازی اتفاق می‌افتد.

وی در پاسخ به پرسشی درباره پیامد از بین رفتن درختان و باغات برای شهر تهران گفت: وقتی درختان را قطع کنیم و دود خودرو‌ها را جایگزینش می‌کنیم نتیجه اش پایین آمدن آستانه تحمل مردم خواهد بود. شصت سال پیش تهران پر از درختان تبریزی و چنار بود. امروز، اما چشم انداز پیش روی شهروندان تهرانی چیزی جز دیوار ساختمان‌های بلندمرتبه نیست. وقتی آب، هوا و گیاه که سه عنصر حیاتی هستند از انسان گرفته شود پیامدی جز افسردگی و ملال به دنبال نخواهد داشت. ما امروز در این خانه‌های آپارتمانی در یک حبس خودخواسته و خودساخته قرار گرفته ایم. امروز اگر به میان مردم عشایر بختیاری برویم خواهیم دید که آن‌ها چقدر شاد و بانشاط هستند. علت این مساله هم این است که آن‌ها درون طبیعت زندگی می‌کنند.

حدادی در خصوص راه حل عملی موثر برای برون رفت از وضع فعلی گفت: امروز ما در تهران به وضعیتی رسیده ایم که راه حلی جز آمدن یک زلزله ۹ ریشتری و ویران شدن کامل این شهر نداریم. در شرایطی که بسیاری از برج‌ها و حساس‌ترین بیمارستان‌های تهران روی گسل ساخته شده و آب و گیاه و هوا که جزو اصلی‌ترین مواهبی است که خداوند متعال در اختیار بشر قرار داده در حال مسموم شدن و از بین رفتن است جز زلزله به هیچ راه حل دیگری نمی‌توان فکر کرد. این مساله البته فقط به تهران محدود نمی‌شود. همین امروز استان مازندران که تولید کننده اصلی برنج در کشور ماست با این ویلاسازی‌های بی ضابطه در حال خارج شدن از گردونه است. امروز شاهدیم نقاطی مثل کلاردشت، جواهردشت، املش یا چابکسر با ویلاسازی‌های بی رویه به وضعی درآمده که بهتر از شرایط تهران نیست.
 


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *