روحانی پای رای اصلاحطلبان میایستد
گروه دیگر رسانه ها: اصلاحطلبان از نشست با رییسجمهور راضی هستند البته دلیلی هم برای ناراضی بودن ندارند. تا همین یک سال پیش حتی جمع شدنشان دور هم در یک رستوران هم پر هزینه و دردسرساز بود، حالا اما میتوانند همه طیفهایشان را در نهاد ریاستجمهوری دور هم ببینند. پس باید خیلی راضی باشند. انتقاداتشان به دولت هم هنوز آنقدرها جدی نشده است. به هر حال ائتلاف با رییس همین دولت بود که آنها را به عرصه رسمی رقابت سیاسی برگرداند.
دولتیها البته میدانند که همین ائتلاف درهای پاستور را به روی آنها باز کرد. پس دو طرف فعلا قدر ائتلاف یک ساله خود را میدانند، ائتلافی که خیلیها منتظر ظهور مجدد آن در اسفند 94 هستند. علی شکوریراد، نماینده مجلس ششم معتقد است که هر اتفاقی هم بیفتد، مجلس دهم در اختیار اصلاحطلبان خواهد بود، به شرط آنکه آنها دل به اختلافات اصولگرایان برای پیروزی خوش نکنند. روایت او از جلسه مشترک اصلاحطلبان و رییسجمهوری در گفتوگو با «اعتماد» از تفسیر رویکردهای دولت آغاز شد و به بحث انتخابات مجلس دهم کشید. خلاصه اینکه شکوریراد در سخنان خود اطمینان داده است که دولت یازدهم پای رای اصلاحطلبان خواهد ایستاد.
شما در جلسه رییسجمهوری با فعالان سیاسی و چهرههای اصلاحطلب حضور داشتید. فراتر از اینکه اصلاحطلبان عموما این طور اقدامات را حرکتهای مثبتی میدانند، چه ارزیابیای از این نشست مشترک دارید؟
این دومین جلسهیی بود که در این فرم برگزار میشد. یک ماه پیش هم یک جلسه مشابه و بسیار مفصلتر از نظر زمان و محدودتر از نظر تعداد شرکتکنندگان برگزار شد. آن جلسه هم جلسه خیلی خوبی بود و به نظر میرسید که همدلی بسیار زیادی بین اصلاحطلبانی که در جلسه بودند با رییسجمهوری وجود داشت. این جلسه هم همینطور بود، مضافا بر اینکه یک ضیافت افطار هم داشت که فضای صمیمانه بیشتری را بین حاضران ایجاد میکرد. به نظر میرسد که اصلاحطلبان در مورد دولت اجماع عمومی دارند و این را میشد در اصلاحطلبان شرکتکننده در این جلسه دید و صحبتهایی که صورت گرفت یک همدلی را نشان میداد و اگر نکاتی هم به صورت انتقاد یا انتظارات اصلاحطلبان مطرح میشد در مسیر بهتر شدن کارهای دولت بود.
آقای روحانی در صحبتهای خود تاکید واضحی داشتند بر اینکه به وعدههای خودشان پایبند هستند که بیان این حرفها از جانب رییسجمهور، بدون اینکه وارد مصادیق شوند برای اصلاحطلبان اطمینانبخش بود یعنی این اطمینان را به جمع میداد که ایشان گرفتار فشار کارهای روزمره دولت نیستند و به تعهدات و عهدی که در هنگام اخذ رای با مردم بستند پایبند هستند. این فضای خوبی ایجاد میکرد. من احساس میکنم بیش از مباحثی که در جلسه مطرح شد، به منصه ظهور رسیدن این همدلی اصلاحطلبان با آقای رییسجمهور مهم بود که در آنجا تجلی پیدا کرد که پشتوانهیی باشد برای آقای روحانی و دولت ایشان که کار را پیش ببرند.
رییسجمهوری قبل از این جلسه یک دیدار مشابه با فعالان سیاسی و چهرههای سرشناس اصولگرا داشت. به نظر شما مطالباتی که جریان اصلاحطلبی از آقای رییسجمهور دارد با مطالبات و درخواستهایی که جریان اصولگرا دارد چه تفاوتها و شباهتهایی با هم دارند؟ چون به هر حال آقای روحانی هم به طور موازی در تلاش است تا هر دو جریان را به خود نزدیک کند.
خاستگاه آقای روحانی همین است. خاستگاه پیشین ایشان ظهور در جریان اصولگرا بوده و در انتخابات مورد حمایت اصلاحطلبان قرار گرفتند. ایشان به پشتوانه آن سابقه با جریان اصولگرا در ارتباط هستند و به پشتوانه آن رای با اصلاحطلبان. طبیعتا این دو پشتوانه هم برای آقای رییسجمهور پشتوانه مهم و سرنوشتسازی است. طبیعی است که آقای روحانی بخواهد به گونهیی حرکت کند که بخواهد هر دوی این پشتوانهها را تا جای امکان حفظ کند. ما این را میدانیم که در انتخابات سال گذشته حامیان آقای روحانی اصلاحطلبان بودند و اصولگرایان نامزدهای دیگری داشتند.
ما اصراری نداریم که بگوییم آقای روحانی در زمره اصلاحطلبان است و اصراری هم نداریم بر این حرف و گفتن آن هم فایدهیی ندارد. آقای رییسجمهور در جایگاه خودشان هستند که میتوانند اثربخش باشند و ما این را هم متوجه هستیم که هر تعداد از اصولگرایان که توسط آقای رییسجمهور پوشش داده شوند، کمک میکند به بهتر شدن کار دولت. چنین شرایطی برای اصلاحطلبان خیلی هم خوب است چون اصلاحطلبان یکپارچه پشت سر ایشان هستند و حامیان اصلی دولت هم در جریان اصلاحات قرار دارند. مطمئنا حضور بخشی از اصولگرایان در این جریان میتواند پشتوانه دولت برای کار اجرایی را تقویت کند.
البته طبیعی است که انتظار نداریم جذب اصولگرایان به قیمت از دست دادن برنامهها و اهداف باشد و رییسجمهور نشان داده است که در این زمینه تا الان هوشمند عمل کرده است. ایشان همچنان که اهداف را تعقیب میکنند مشغول تشکیل بیشترین پشتوانه برای خودشان هستند. این از نظر ما نکته مثبتی است. ما نگران اینکه آقای رییسجمهور قسمتی از جریان اصولگرا را به خودشان نزدیک کنند نیستیم و اتفاقا این را یک نکته مثبت و سازنده میدانیم.
خب این نظر اصلاحطلبان درباره نزدیکی اصولگرایان به آقای روحانی و احتمالا همکاری متقابل این جریان با دولت است. اما به هر حال به نظر میرسد که جریان اصولگرا خواستههایی از آقای روحانی و دولت ایشان داشته باشد که با خواستههای شما در جریان اصلاحات متفاوت است. بحث بر سر همین تفاوتها و احتمالا شباهتهایی است که بین مطالبات جریان اصلاحطلب از دولت و جریان اصولگرا وجود دارد.
مطالبات ما مطالبات جدیدی نیست. ما میگوییم همان چیزهایی که آقای رییسجمهور در انتخابات وعده کردهاند را محقق کنند. طبیعتا اصولگرایان هم نمیتوانند از رییسجمهور بخواهند که وعدههای خودشان را فراموش کنند. به صورت کلی باید بگویم که ممکن است در تعریف مصادیق یا موارد خاصی اختلافنظرهایی بین اصولگرایان و اصلاحطلبان وجود داشته باشد. قطعا هم آقای رییسجمهور و دولت ایشان سیاستشان در این زمینه توجیه جریان اصولگرا در این خصوص است و چنین دیدارهایی میتواند ثمربخش باشد.
در کل فکر میکنم خواستههای اصولگرایان از رییسجمهور خواستهها و مطالبات چندان مهمی نیست. به هر حال در بسیاری از موارد که رییسجمهوری را مخاطب صحبت خود قرار میدهند، مصادیقی از برخی موارد چون عزل و نصبها را مطرح میکنند که از حقوق اولیه دولت است. آقای رییسجمهور هم تا حالا نشان داده است در این حوزه به حداقل جابهجاییها بسنده کردهاند و البته هر کسی که در دولت کنونی میخواهد وارد کار شود، باید اول از هر چیز تعهد دهد که به اهداف و برنامههای این دولت پایبند است. اصولگرایانی که این تعهد را بدهند و وارد کار در دولت بشوند، به نظر ما حضور آنها در دولت بلااشکال است. کما اینکه در بسیاری از جاها هم دولت یازدهم از نیروهای جریان اصولگرا استفاده کرده است. بیشتر موارد همینها است. البته خب مسلما طیف قابلتوجهی از جریان اصولگرا اصلا خواهان ادامه کار این دولت نیستند و کاملا مشخص و روشن در تقابل با این دولت کار میکنند. یعنی آقای روحانی هم خودش میداند که اجماع بر سر دولت او و حمایت از آن در میان اصلاحطلبان بسیار جدیتر و محکمتر و فراگیرتر است تا در جریان اصولگرا.
روی برنامههای اقتصادی دولت طیفهای اصولگرای معتدل کمتر مشکلی دارند و در سیاست خارجی هم که قبلا محل اصلی اختلاف بین اصلاحطلبان و اصولگرایان در حمایت از دولت بود، با حمایت قاطع رهبری که اخیرا انجام شد به نظر میرسد فعلا اصولگرایان منتقد سیاست هستهیی هم حرف جدیدی نداشته باشند و خواسته جدیدی را از دولت مطرح نکنند. علیالاصول وقتی رییسجمهوری انتظارات رهبری را برآورده کند، نمیشود انتظار داشت اصولگرایان که خودشان را پیرو رهبری میدانند بخواهند انتظارات دیگری فراتر از انتظارات رهبری را از دولت مطالبه کنند. بنابراین در عرصه سیاست خارجی که یک چالش بزرگی بین اصلاحطلبان و اصولگرایان در حمایت از دولت بود، با صحبتهای رهبری به نظر من این اختلافات کاهش داشته است.
در عرصه اقتصادی به هر حال حرکت آقای رییسجمهور موفق بوده و طبیعتا آنها نمیتوانند بخواهند که این روند متوقف بشود. بنابراین محل اصلی اختلافات به عرصه سیاست داخلی کشیده میشود. در این عرصه جریان اصولگرا میخواهد محدودیتهایی که در شرایط سیاسی و امنیتی گذشته به وجود آمده بود، تداوم پیدا کند که آقای رییسجمهور صراحتا گفتهاند که نمیخواهند تسلیم شرایط امنیتی گذشته باشند و میخواهند شرایط امنیتی را به شرایط سیاسی تغییر بدهند. طبیعتا ممکن است اصولگرایان در برخی سیاستهای جزیی مخالفت داشته باشند که به نظر من رییسجمهور در هر موردی پاسخ مناسب را داده است. ما از اینکه اصولگرایان مطالبات خودشان را با آقای روحانی مطرح کنند نگران نیستیم چرا که رییسجمهور در مشی و مرام خود پاسخهای لازم را میتوانند بدهند.
شما به سیاست داخلی اشاره کردید که مدتهاست مد نظر اصلاحطلبان بوده و انتقاداتی هم جریان اصلاحات به برخی از زوایای سیاست داخلی آقای روحانی وارد میداند. فکر میکنید این دست اقدامات دولت تا چه اندازه میتواند گره سیاست داخلی را باز کند و به عبارتی برای مشکلاتی که در داخل داریم برگزاری چنین نشستهایی چقدر مثمر ثمر خواهد بود؟ در همین حال گرههای کور بعد از این 11 ماه که از عمر دولت گذشته در کجاها باقی مانده است؟
یکی از مهمترین بخشهای سیاست داخلی که لاینحل باقی مانده، مسائل مربوط به انتخابات سال 88 و تبعات آن است. اینها نوعا در حوزه قضایی قرار میگیرد و رییسجمهور خیلی نمیتواند دخالتی بکند و در حیطه اختیارات او هم نیست. ما مطمئن هستیم که دولت پیگیریهای لازم را در این زمینه انجام میدهد اما به دلیل اینکه تصمیمگیرنده نیست نتوانسته است که گشایش لازم را انجام دهد. لازم است که کشور ما از مسائل سال 88 عبور کند و در سیاست داخلی آینده نگر باشیم. ولی این مسائل به جای خود باقی مانده است و در برخی موارد تشدید هم شده است که طبیعتا دولت موافق نیست، اما به نظر میرسد به دلیل اینکه این دست اقدامات میتواند بین دولت و اصلاحطلبان سوءتفاهم ایجاد کند با یک اصرار خاصی انجام میشود. خوشبختانه این سوءتفاهم تا حالا ایجاد نشده و امیدواریم در آینده هم ایجاد نشود.
اما در زمینههای دیگر گشایشهایی صورت گرفته و با وجود اینکه روند آن مقداری کند است اما مسیر آن رو به جلو و مثبت است. یعنی انتقاد ما در سیاست داخلی به دولت در مسیری نیست که پیش گرفته، ما این مسیر را عموما مثبت میدانیم. اما معتقدیم که سرعت حرکت در این مسیر یک سرعت کافی نیست. شاید نیازمند این باشد که سرعت کارها در برخی زمینهها تسریع شود، به خصوص در مورد برخی از مناصب مدبوط به فرمانداریها که نیاز به استفاده از کسانی است که واقعا با دولت هماهنگ هستند.
آنچه ما میبینیم این است که این اتفاق در برخی موارد که تعداد آن هم کم نیست صورت نگرفته است که عمدتا تحت فشار برخی نمایندگان مجلس اتفاق افتاده است. به نظر میرسد که این فشارها کمکم در حال ضعیف شدن است و دولت خواهد توانست یا افراد را تغییر دهد یا اینکه افراد را وادار کند در چارچوب مواضع و برنامههای دولت عمل کنند. اما به طور کلی من میتوانم بگویم که دولت پای رای اصلاحطلبان ایستاده است و تلاش دارد از آن حفاظت کند، چون میداند که در هر حال این بزرگترین داشته و اندوختهاش است.
برنامهیی که برگزار شد یکی از معدود جاهایی بود که طیفهای مختلف اصلاحطلبان توانستند دور همدیگر جمع شوند. جو حاکم بر آن فضا را در راستای حرکتهای بعدی اصلاحطلبان و علیالخصوص انتخابات مجلس چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر من ویژگی این جمع این بود که شامل همه طیفهای جریان اصلاحات میشد و شاید بشود گفت که هیچ طیفی از اصلاحطلبان در این نشست غایب نبودند. اینچنین جلسهیی در گذشته یا نظیر نداشته یا کم نظیر بوده که چنین طیفی بتوانند در یک نشست رسمی دور هم جمع شوند. از این نظر چنین نشستی تازگی داشت و نشان میدهد که نوع نگاه حاکم بر این نشست یک نگاه باز و گسترده و مشارکتجویانه است.
نوع نگاه چه کسی؟ اصلاحطلبان به مهمان یا دولت به عنوان میزبان؟
نوع نگاه دولت مد نظر من است. یعنی نوع نگاه دولت باز و مشارکتجویانه است و مشارکت بخشهای مختلف را طلب میکند و میخواهد ارتباط خوبی با آنها برقرار کند. مهم این است که به هیچ جریانی انگ نزده است که بخواهد آن را حذف کند و در حقیقت ارزیابی مثبتی از انگیزههایی که در تک تک جریانها وجود دارد، داشته است. میبینیم که جریانهای اصلاحطلب بعضا با هم اختلاف نظرهایی هم دارند، اما اگر در کنار اینکه دولت در مقام محور قرار بگیرد، تازگی داشت و به نظر من ارزشمند است.
آیا جریان اصلاحات با همین گستردگی که در نشست مشترک با رییسجمهور حضور پیدا کرد، میتواند در جایی دیگر و خارج از نهاد ریاستجمهوری دور هم جمع شود؟ شما در آن جمع آیا چنینی افقی دیدید که چنین پتانسیلی وجود داشته باشد؟
بله. انتخابات سال گذشته ریاستجمهوری نشان داد که حداکثر اجماع میتواند حداکثر توفیق را به دنبال داشته باشد. به همین دلیل اصلاحطلبان به دنبال حداکثری بودن اجماع خودشان در مورد انتخابات مجلس هم هستند. اگر چه اختلافنظرها از قدیم بوده و شاید این روزها مقداری هم افزایش پیدا کرده باشد، اما در همه جریان اصلاحات انگیزه اجماع حداکثری وجود دارد و خوشبختانه این سازوکار را هم تجربه کردهایم که چگونه میتوان به چنین اجماعی رسید و میتوانیم در آینده هم آن را تکرار کنیم.
ولی الان حرکتهای پراکنده قسمتی از هواداران اصلاحات را برای انتخابات آینده نگران کرده است. چه تضمینی وجود دارد که مجموعه این مسیرهایی که در پیش گرفته شده به یک اجماع عمومی در جریان اصلاحات ختم شود؟
به هر حال تجربههای مثبت گذشته کمک خواهد کرد تا ما در حرکت آینده خود هوشمندانهتر جلو برویم. وقتی ما یک دوره تجربه اجماع حداکثری را در انتخابات سال گذشته شاهد بودیم که ابعاد مختلفی داشت و هرکس نقش خود را چطور بازی کرد، میتوانیم از آن استفاده کنیم و زمینه را برای اجماع آینده فراهم کنیم. البته طرف مقابل ما هم کسب تجربه کرده است و آنها هم سازوکارهای تقابل را به زعم خودشان بهینه میکنند و حتما مشکلات بیشتری را برای اجماع اصلاحطلبان به وجود خواهند آورد. مهم این است که در این ماراتن رقابت سیاسی که در کشور شکل گرفته و رقابت هم هست، یعنی یک طرف نهادهای مدنی هستند و طرف دیگر ترکیبی از نهادهای مدنی و نهادهای قدرت با هم، بتوانیم توفیقات بزرگی را کسب کنیم.
انتخابات مجلس آینده به نظر من با پیروزی اصلاحطلبان قرین خواهد شد. فقط بحث بر سر میزان درصد توفیق و پیروزی است. حتما ما مجلسی مانند مجلس نهم را نخواهیم داشت. حتما مجلس دهم بهتر از دوره نهم خواهد بود، میزان بهتر شدن را نوع اجماع اصلاحطلبان تعیین خواهد کرد. به هر حال اختلاف نظر میان اصلاحطلبان وجود دارد، اما دو چیز است که اجماع آنها را برای سال 94 تقریبا قطعی میکند؛ یکی تجربه گذشته و دیگری هم خطری که از طرف جریان مقابل احساس میکنند و میدانند که اگر کوچکترین اشتباهی صورت بگیرد، جریان اصولگرا فرصت را از اصلاحات خواهد گرفت.
با این تعریفی که ارائه دادید به نظر میرسد شما فکر میکنید که دلخوش کردن به اختلافات جریان اصولگرا برای انتخابات مجلس دهم قدری غیر واقعبینانه است. یعنی آیا شما فکر میکنید اصولگرایان اختلافات داخلی خود را رفع و رجوع خواهند کرد و میتوانند جبهه منسجمتری جلوی اصلاحطلبان تشکیل دهند؟
ما فرض را باید بر این بگذاریم که اصولگرایان متحد و منسجم خواهند شد. یعنی اگر ما بخواهیم عامل پیروزی خودمان را اختلاف درونی آنها بدانیم، باعث سستی در مواضع خودمان میشود. بنابراین ما باید بنا را بر این بگذاریم که اصولگرایان منسجم میشوند و بعد در ازای آن بتوانیم انسجام کافی و لازم را کسب کنیم. بنابراین من فکر میکنم که اصلاحطلبان باید به کار خودشان تکیه کنند و منتظر تحولات اردوگاه مقابل و ظاهر شدن و عیب و نقص آنها نباشیم. ولی با این حال من فکر میکنم که اصولگرایان آسیبهای بسیار جدی دیدهاند، هم به لحاظ سیاسی، هم به لحاظ اخلاقی و هم به لحاظ اعتماد درونی آنها میتوانست بیشتر از این باشد در هشت سال قبل از دولت آقای روحانی مورد آسیب جدی واقع شد. به عبارتی عوامل وحدتبخشی که آنها میتوانستند بر آن تکیه کنند پوسیده و از بین رفته است و خیلی بعید است بتوانند یکپارچه شوند. اما با این حال برنامه ما بر این استوار است که طرف مقابل منسجم در انتخابات شرکت میکند و ما بر همان اساس آماده رقابت میشویم.
منبع: اعتماد