نقش جدید ایران در مقابل نقش تکراری اروپا

9:58 - 15 آذر 1399
کد خبر: ۶۸۰۵۸۳
دسته بندی: سیاست
ایران به‌اندازه کافی با آنچه در نبود نتیجه «واقعی» و «ملموس» پایبندی طرف‌های اروپایی به برجام و تحقق خالص و کامل «روح اقتصادی برجام» رخ داد، مواجه بوده است.
- عابداکبری کارشناس مسائل اروپا - چند روز پیش مقام‌های اتحادیه اروپا همچون جوزپ بورل مسئول کنونی سیاست خارجی اتحادیه اروپا و  فدریکا موگرینی و خاویر سولانا دو مسئول پیشین آن در نشستی ابراز امیدواری کرده بودند که با آغاز دوران ریاست جمهوری جو بایدن، بتوانند با به‌کار گیری تمام توان خود آمریکا را به سرعت به برجام بازگردانند.
 
این تحرک ظاهرا در ادامه تلاشی بود که اتحادیه اروپا طی دو سال گذشته و پس از خروج یکجانبه آمریکا از برجام همواره این طور وانمود می‌کرد که سعی داشته به عنوان بازیگری موثر در مهمترین توافق نامه بین المللی که طی ده اخیر در آن به ایفای نقش پرداخته، ایفا کند.

هر چند این اقدامات در فضای عدم استقلال راهبردی اروپا از متحد آن سوی آتلانتیک خود هیچگاه از نظر ناظران ایرانی جدی گرفته نشد، اما اظهارات روز جمعه هایکو ماس وزیر خارجه آلمان که کشورش ریاست دوره‌ای اتحادیه اروپا را برعهده دارد در حقیقت بازنمایی دیگری بود از یک نقش تکراری اروپا در داستان برجام.
 
ماس در گفت‌وگو با نشریه آلمانی اشپیگل با تکرار ادعای آمریکایی‌ها مبنی بر «لزوم تعهد تهران به عدم دسترسی به سلاح هسته‌ای و پذیرش محدودیت در برنامه‌های موشکی»، علیرغم اینکه از جمهوری اسلامی ایران درخواست کرد تا «نقش دیگری» را ایفا کند، اما خود پذیرفت که مجددا اروپایی‌ها را در قالب نقشی تکراری و در قالب «پلیس بد» بازنمایی کند.
 


ماس در گفت‌وگوی خود با تاکید بر اینکه «به چیزی فراتر از توافق هسته‌ای با ایران نیاز داریم ادعا کرد که توافق فعلی منافع طرف غربی را تامین نمی‌کند.

اعضای باقی‌مانده در برجام قصد دارند تا ۲ هفته دیگر درباره نحوه تضمین اجرای کامل و موثر این توافق توسط همه طرف‌ها در چارچوب کمیسیون مشترک برجام دیدار کنند.

جوزپ بورل عنوان داشته که قصد دارد تا پیش از کریسمس نشستی را در سطح وزرای برجام و احتمالا با حضور نماینده آمریکا برگزارکند.

از منظر ایران تصمیم آمریکا در قبال برجام واقعا جدید نخواهد بود و ازسرگیری همان روال زورگویانه و فشار و سوءاستفاده است با این تفاوت که در دوره ریاست‌جمهوری ترامپ اتفاقاتی رخ داد و روند‌هایی شکل گرفت که ایران، جهان و حتی اروپا نمی‌توانند و نباید بر آن‌ها چشم ببندند.

جهان در دوران ترامپ دریافت که جریانی در آمریکا وجود دارد که می‌تواند جنگی علیه نظم بین‌المللی، چندجانبه‌گرایی و حق و عدالت به‌راه اندازد، بی‌آنکه مانع و محدودیتی واقعی بتواند بر سر راه آن قرار گیرد.

این تهدید امنیت و هنجار‌های بین‌المللی، جهان متکثر و عدالت را طی چند سال اخیر به‌چالش کشید و لزوم ظهور قوانین و روند‌هایی علیه سوءاستفاده‌های آمریکایی در نظام بین‌المللی را نشان داد.

این معضل با خروج ترامپ از صحنه به پشت‌صحنه، از داستان حذف نمی‌شود. همان دامنه اختیارات، امروز در دست بایدن نیز وجود دارد.

اروپا باید بداند که جمهوری اسلامی امروز به چشم‌انداز‌هایی بسیار وسیع‌تر از افق دید وزیرخارجه آلمان و سایر همتایان اروپاییش نگاه می‌کند و بازی در قواعد جدید درحال شکل‌گیری نظام بین‌المللی را به‌واسطه وجود شاکله‌ای نظام‌مند از ارزش‌ها و هنجار‌های منسجم، بهتر از اروپا تعقیب خواهد کرد.

بنابراین، نه‌فقط ورود به مذاکره با آمریکایی‌ها، بلکه بازگشت دوباره به وعده‌ها و توصیه‌های بدون دستاورد اروپایی را که هیچ‌چیز به‌جز اتلاف وقت و انرژی نخواهد بود به‌مصلحت خود نمی‌داند.

ایران به‌اندازه کافی با آنچه در نبود نتیجه «واقعی» و «ملموس» پایبندی طرف‌های اروپایی به برجام و تحقق خالص و کامل «روح اقتصادی برجام» رخ داد، مواجه بوده است.

به نظر می‌رسد در این شرایط پذیرش حضور آمریکا در نشست مشترک با اعضای باقی مانده برجام نه تنها هیچ دستاوردی برای جمهوری اسلامی ایران نخواهد داشت بلکه تلاش‌های صورت گرفته پس از بدعهدی آمریکایی‌ها در برجام را نیز بر باد خواهد داد.

انتهای پیام/ 



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *