عراق شرایط سخت تراز این را پشت سرگذاشته است/آمریکا و رژیم صهیونیستی به دنبال انتقام

11:56 - 21 تير 1393
کد خبر: ۶۷۶
دسته بندی: صفحه نخست ، عمومی
بررسی حمله تکفیری‌ها به عراق، ‌از لحاظ زمانی حائز اهمیت است. در عراق یک انتخابات پرشور و با مشارکت بالای مردم انجام شد که آن هم با ندای مرجعیت بود و دیدیم که مرجعیت خیلی پیشگام جلو آمد و از مردم خواست تا در این انتخابات مشارکت جدی داشته باشند و اصلح را انتخاب کنند.

گروه دیگر رسانه ها: حسن کاظمی قمی سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در عراق با اشاره به اینکه آمریکا به دنبال انتقام گیری از شکست‌هایش در منطقه است عنوان کرد: درصورت تقاضای کمک دولت عراق، جمهوری اسلامی ایران باید سخاوتمندانه پاسخ دهد.

به گزارش خبرگزاری فارس،
«حسن کاظمی قمی» سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در عراق در نشستی تخصصی با عنوان «عراق یک‌ماه پس از بحران آفرینی تکفیری‌ها و بعثی‌ها» در خبرگزاری فارس به مباحث متعددی از تحولات یک‌ماه اخیر عراق از جمله تشریح جزیی تر نقش آمریکا در بازگرداندن این کشور به شرایط سال 2003م پرداخت.

وی در این نشست نقش آمریکا و باقی مانده‌های رژیم بعث را در وقوع بحران امنیتی اخیر عراق پر رنگ‌تر از هر جریان و کشور دیگری برشمرد و با نام بردن از ارتجاع عرب از مجموعه اینها به عنوان اضلاع سه گانه تلاش برای انتقام از شکست های اخیر آمریکا در منطقه یاد کرد.

نخستین سفیر جمهوری اسلامی ایران در عراق جدید در ادامه این نشست به نقش جمهوری اسلامی ایران در کمک به ثبات و امنیت عراق اشاره کرد و از جمهوری اسلامی ایران خواست در صورت درخواست کمک از سوی عراق سخاوتمندانه به این درخواست پاسخ دهد چون امنیت عراق به معنای امنیت ایران و کل منطقه است.

وی همچنین در این نشست به راهکارهای خروج از بحران این روزهای عراق نیز پرداخت و گفت که معتقد است عراق در حال حاضر در بن بست سیاسی قرار ندارد. او  همچنین اعلام کرد که  هر طیفی در داخل عراق اگر با طرح خارجی تجزیه این کشور همراه شود ضرر خواهد دید. از دید حسن کاظمی قمی هرگونه تغییری در عراق باید از طریق قواعد و قوانین دمکراتیک صورت بگیرد نه اینکه هجمه های خارجی برای ایجاد تغییرات در درون عراق ایجاد شود. این کارشناس مسائل عراق همچنین تصریح کرد که اگرچه برخی جریان ها عدم کاندیداتوری آقای مالکی را راه حل فروکش کردن بحران امنیتی عراق برمی شمرند لیکن حتی اگر مالکی هم بپذیرد که خود را کاندید نکند بازهم این بحران خارجی پایان نخواهد پذیرفت.

مخاطبان گرامی می توانند برای اطلاع از جزئیات گفت وگوی مشروح فارس با اولین سفیر جمهوری اسلامی ایران در عراق پس از سرنگونی رژیم بعث متن زیر را مطالعه فرمایند:

نکته مهم؛ حمله تکفیری‌ها در آستانه تشکیل پارلمان و دولت جدید بود/ تصرف بغداد هدف اولیه داعش

عراق در آستانه تشکیل پارلمان و دولت جدید بود که حمله تکفیری‌های داعش از مسیر شمال غرب و استان‌های نینوا و صلاح‌الدین و دیاله آغاز شد، البته جهت اصلی داعش، به سمت بغداد طراحی شده بود که این شهر را تصرف کنند و طبیعتاً مفهوم تصرف پایتخت با هدف سرنگونی دولت همراه است. اما طبیعی بود که داعش باید می‌آمد و  رینگ امنیتی عراق را ناامن می‌کرد و فضا را برای دور بعدی آماده می‌کرد.

بررسی حمله تکفیری‌ها به عراق، ‌از لحاظ زمانی حائز اهمیت است. در عراق یک انتخابات پرشور و با مشارکت بالای مردم انجام شد که آن هم با ندای مرجعیت بود و دیدیم که مرجعیت خیلی پیشگام جلو آمد و از مردم خواست تا  در این انتخابات مشارکت جدی داشته باشند و اصلح را انتخاب کنند. این امر نشان می‌داد که این بار باید هویت یک پارلمان و دولت برخلاف گذشته با یک قدرت بیشتری و اقتدار بیشتری دنبال می شد و این برمی گردد به وجود شخصیت ها و عناصری که این توانایی‌ها را برای اداره کشور داشته باشند. رایزنی‌های سیاسی توسط لیست برنده و یا لیست بزرگ آغاز شده بود شما اگر نگاه کنید می بینید که بخشی از فراکسیون‌ها و تشکل‌های سیاسی در بین اهل سنت برای همراهی با دولت جدید انجام گرفت و این گروهها نیز اعلام آمادگی کردند. مثلاً در جبهه اسلامی متحدون آمد و بیانیه رسمی داد، بخشی از جامعه کردها و بیت شیعی هم همین‌طور حمایت‌های لازم را انجام دادند. این به این معناست که روند سیاسی در عراق داشت مسیر طبیعی خود را می پیمود و اگر حادثه حمله داعش اتفاق نیفتاده بود عراق الان شاهد تشکیل پارلمان و دولت جدید بود.

 دو تفاوت دولت جدید با دولتهای قبلی

یک نکته در این دوره در خصوص تشکیل دولت قابل توجه است  که متفاوت از دولت‌های قبل است.

در دوره های قبلی تقریباً اجماع بر این بود که علاوه بر ائتلاف انتخاباتی، دولت توافقی شکل بگیرد. دوره اول و دوم و حتی در دوره دولت موقت و انتقالی هم همین‌طور بود و برحسب طایفه‌ای که عراق دارد و مشرب های سیاسی که داشت تجربه دمکراسی در عراق هم جوان بود و برای اینکه همگان  مشارکت کنند و مخالفت ها هم کم شود مبنا را بر توافق گذاشتند. به همین خاطر هم قبل از اینکه پارلمان تشکیل بشود مشخص کرده بودند که رئیس‌جمهور، نخست‌وزیر و یا رئیس پارلمان چه کسی باشد، و هر حزب یا فراکسیونی می توانستند چندتا از پست های حساس یا وزارتخانه را داشته باشند. این امر در چهارچوب نتایج انتخابات و توافقی بود. قانون اساسی عراق هم به این نکته اشاره دارد که فراکسیون بزرگ باید دولت تشکیل دهد و در داخل عراق چون طیف‌های مختلفی بود می‌شود به نوعی گفت در عراق چند صدایی است. فضای دموکراتیک عراق از سال 2003 شروع شد و این امر بدیهی است که منافع طیف‌های مختلف و هسته های اجتماعی متفاوت باشد.

این که مانورهایی که امروز کردها انجام می‌دهند  که یک بخشش در چارچوب قانون اساسی است و یک بخش ان هم در تفسیر قانون اساسی  اختلاف نظر وجود دارد یا هر عامل دیگر  به خاطر نگرانی است که به گذشته بر نگردند و به طور کلی آن طیف از جریانات عراق که در رژیم گذشته دچار خسارت شده اند نگرانند. و لذا طبیعی است که رقابت های سنگینی را داشته باشند.

در این دوره برخلاف دوره گذشته این نگاه به وجود آمد که دولت جدید برمبنای توافقی نباشد بلکه در چهارچوب یک اکثریت سیاسی شکل گیرد یعنی لیستی که بیشترین آراء را آورده دولت را تشکیل دهد. طبیعتا مفهومش این نیست که از دیگران استفاده نکند. اما الزامی هم نیست که حتما با همه طیف‌ها و فراکسیون‌ها بنشیند و توافق کند . این یک تفاوت است در شکل دهی دولت جدید در این نگاه جدید و مسئله دوم اینکه وقتی از فراکسیون‌های دیگر دارد دعوت می کند برای مشارکت در دولت جدید در واقع از افراد دعوت می کند  نه اینکه از حزب می خواهد که نماینده یا کاندید خود را برای وزارتخانه یا پست معرفی کند. این تفاوت یک تفاوت جدی است.

در 2 دوره گذشته دولت توافقی دارای محسناتی بود .یکی از محسنات  این بود که آنهایی که منتقد بودند یا معارض بودند یا همراهی کامل را نداشتند به دنبال سهم خواهی بودند و اشکالش این بود که  در مواقع  حساس  اگر مواضع سیاسی آنها متفاوت بود با رئیس دولت آنجا دیگر شاهد همسویی نبودیم و بعد تهدید به استعفاء و یا خارج شدن از دولت می کردند و به دنبال آبستراکسیون  بودند که این اشکال بود.

 دولت عراق به عنوان یک واحد سیاسی  در منطقه نیازمند دولت مقتدر است

فضای امنیتی عراق هنوز ثبات ندارد و از نظر امنیتی هنوز ژله‌ای است  و ثبات لازم را ندارد . دولت عراق بعد از 4 دهه که دو جنگ بر او تحمیل شده و ساختار اقتصادیش نابود شده  و می‌خواهد سازندگی را شروع کند و روابطش را با کشورهای همجوار تنظیم کند و به عنوان یک واحد سیاسی به جامعه جهانی ورود پیدا کند باید دولتی دارای اقتدار داشته باشد. یک دولت عراقی به عنوان یک واحد سیاسی به یک دولت مقتدر نیاز دارد.

حقیقتا انتخابات اخیر پارلمان و کسانی که برنده سهمیه انتخابات شدند این نوید را می‌دهد که پارلمان جدید از یک قدرت اقتدار بیشتری برخوردار باشد و ورود شخصیت‌های ملی و انقلابی و دانشمند و متخصص در این دوره از انتخابات به مجلس می تواند پارلمان را برخوردار از ویژگی اقتدار نماید . این ویژگی ها  در مقایسه با دو دوره گذشته وجود داشت ، موضوعی بود که مرجعیت به عنوان انتخاب اصلح بر روی آن تاکید داشت و مردم هم براساس آن انتخاب کردند.

براین اساس رایزنی های سیاسی شروع شده بود و دولت در آستانه شکل دهی بود که حرکت داعش به یکباره شروع شد. خب روزی هم که حرکت داعش شروع شد هم فقط با هدف سرنگونی دولت جدید نبود. شما از نوع عملکرد داعش (البته وقتی می گوئیم داعش  یعنی فلش این تهاجم داعش است و الا مجموعه از گروه‌ها از جمله نقشبندیه که تحت حمایت کامل بعثی ها هستند مد نظر است. اگر کمی به عقب بازگردیم طی سالهای پس از اشغال عراق و سرنگونی رژیم بعث بسیاری از این گروه‌ها توسط بعثی ها شکل گرفتند. در این بحران امروز عراق هم  چه در ایجاد ساختار و چه در هدایت صحنه گردان اصلی داعش بعثی ها هستند.) پس یکی از اهداف داعش این بود که دولت شکل نگیرد.

این دوره هم در حقیقت دوره ای است که اگر دولت شکل بگیرد و بتواند طی این چهارسال آینده ماموریتش را خوب انجام دهد در حقیقت نظام سیاسی جدید عراق تثبیت می شود. بنابراین کارنامه دولت فقط در حیطه عملکرد دولت ارزیابی نمی شود بلکه تثبیت نظام  سیاسی عراق در چارچوب این انتخابات است. خب خود این موضوع باعث نگرانی آن دسته از کشورهایی می شد که ساختار دمکراسی نداشتند بنابراین آنها نیز در حمایت از داعش دخالت دارند. پس یکی از اهداف داعش این بود .

اهداف  بحران آفرینی داعش

ببینید وقتی که داعش حمله می کند به سامراء و  تهدید می کند که اماکن مقدس شیعه را مورد حمله قرار می دهد نشان می دهد که آنها به دنبال فتنه طایفه‌ای هستند.  هدف دیگری که دنبال می‌شد و شما در بازی آمریکایی ها می بینید این بود که نشان دهند موج ناامنی در عراق و اینکه توان کنترل آن وجود ندارد به دلیل فقدان حضور نیروهای آمریکایی است. اینکه بلافاصله اعلام می کند که ناوگان ما دارد وارد می شود .

پیامد این تهاجم نظامی آنچه که بعد از حمله اتفاق افتاد و علاوه بر آنچه که گفتم چند مولفه دیگر هم اضافه شد. بعد از این تهاجم مسئله تجزیه عراق مطرح شد. تجزیه عراق را اسرائیل حمایت علنی کرد موضوع استقلال کردستان و رفراندم برای کرکوک به کردستان مطرح شد. یا فشار امریکا به دولت فعلی برای اینکه این دولت در چارچوب وحدت ملی باید شکل بگیرد و سهم سنی ها باید  نزدیک شیعی ها باشد. این موضوعی بود که قبل از تهاجم آمریکایی ها هرگز نمی گفتند اما بعد از تهاجم بلافاصله اعلام کردند. یا مواضع مشابهی که برخی کشورهای منطقه مثل ترکیه اتخاذ کردند. یعنی بعد از اینکه این تهاجم صورت گرفته و عده ای آمده اند برخی مناطق را اشغال کرده اند و حتی بنا داشتند به سمت بغداد هم حرکت کنند. خود این مواضع نشان می دهد که نوع این عملیات و تهاجم هدف گذاریش مربوط به

یک جریان تروریزم نیست . این را باید به صراحت گفت این جریانی که در داخل جنایت می کنند و مورد حمایت بعثی ها هستند مثل داعش یا جنبش مجاهدین و یا نقشبندیه حقیقتا اینها نماینده اهل سنت نیستند. اینها ممکن است از درون جامعه اهل سنت یار گیری کنند اما نباید گفت که آنها نماینده همه جامعه اهل سنت هستند. حتی در این حوادث شاهد این هستیم که تعداد افراد زیادی از اهل سنت در مناطق درگیری کشته شدند، یعنی هر کسی که در برابر این جریان باشد مورد حمله قرار می‌گیرد، یا هر کسی که در کنار دولت عراق باشد مورد تهاجم این جریان است. این هدف گذاری ها نشان می دهد که این بیش از خواسته یک جریان تروریستی است.

 نقش جدی مثلث  آمریکا ، بعث  و  ارتجاع عرب در شکل‌دهی تروریسم

 در داخل عراق بلاشک بعثی‌ها حامیان اصلی هستند و بنیان گذاری این جریان خود بعثی ها هستند. اگر بخواهیم کمی به عقب برگردیم اوج خطر تروریزم با آغاز اشغال (افغانستان، عراق) شروع شد. از افغانستان شروع شد . در افغانستان تروریزم محلی بود در عراق اما جهانی تر می شود.

دو مؤلفه در گسترش  و ترویج تروریزم مقصر است یکی اشغالگر (آمریکا) است و دیگری جریان حزب بعث.

نقشبندی‌ها از  جریانات معارض به حساب می آیند و الان در کنار بعثی‌ها هستند . مثلا خود عزت ابراهیم الدوری علاوه براینکه بعثی است در نقشبندیه هم حضور دارد. باز اگر یک کم عقب‌تر برویم در دوران صدام  یک موجی را دولت شروع کرد تحت عنوان «حمله الایمانیه» در داخل شیعه نوعی حرکتی ایجاد کردند که بگویند اینها صوفی‌گری و عزلت نشینی  است. در طیف اهل سنت رژیم صدام (نه جامعه اهل سنت)به دنبال تعیین ساختارهایی بود که «وهابی» یکی از محصولات آن شد. پس بعثی‌ها در شکل‌دهی گروه‌های تروریست مسئول هستند. بعد از سال 2003  آمدند و اولین جریانی را که شکل دادند جیش الاسلام بود که کنسول جمهوری اسلامی ایران را هم این گروه ربایش کرد. گروههای نظیر جنبش جهاد و توحید،  القاعده بین‌النهرین ، دولت اسلامی عراق،‌ و بعد دولت اسلامی عراق و شام و سپس خلافت اسلامی را  شکل دادند. پس نقش بعثی ها در شکل دهی تروریسم بسیار مهم است.

خود امریکایی‌ها هم در این قضیه مقصرند.  آمریکایی ها در چه زمینه ای مسئول هستند؟ در  شکل‌دهی فرق الموت یا همان جوخه های مرگ مسئولند. اساسا واشنگتن سفیری از امریکای لاتین برای این کار آورد. («جان نگرو پونته» که در کشورهای امریکا لاتین سفیر امریکا بود که به عراق فرستاده شد و پس از آن مسئول سازمان‌های اطلاعاتی شد.)

رژیم اشغالگر قدس نیز در این موضوع دخیل بوده است.  این رژیم در ترور دانشمندان عراقی مسئول است. در سال‌های بحران عراق، چندین تیم های عملیات‌ی گذاشته شدند که این دانشمندان را بردند زندان و سپس آمریکایی ها و انگلیسی ها با هامرهای نظامی خود آمدند  و زندان را خراب کردند و با خودشان بردند.

یا در بوجود آوردن شوراهای صحوه همین آمریکایی ها بودند که این کار را کردند. یا اینکه نیروهای مردمی وارد ارتش نشوند آمریکایی ها نگذاشتند. اینکه ارتش حرفه ای و ملی شکل نگیرد و ارتباط دفاعی و بنیه دفاعی شکل نگیرد مقصر آمریکایی ها بودند. آمریکایی ها برخلاف توافق نامه امنیتی بغداد - واشنگتن هنوز تجهیزات نظامی در اختیار عراق قرار نداده است.اینکه امروز که گفته می‌شود ارتش عراق فاقد توان و قدرت ملی است و ارتش ایدئولوژیک نیست این امر محصول کار آمریکا است.

آیا ایجاد زیرساخت های امنیتی از وظایف اشغالگر  بود؟

همانطور که می‌دانیم آمریکا بدون مجوز سازمان ملل به عراق حمله کرد . بعد از این که عراق اشغال شد  و وقتی مخالفت ها علیه این کشور زیاد شد و  وقتی دید هزینه‌های سیاسی و امنیتی اش به شدت در حال افزایش است، آمد فشار اورد و شورای امنیت مجبور شد قطعنامه 1483 صادر کند. آمریکا در عراق چند تا هدف را داشت دنبال می کرد. یکی این بود که نظام سیاسی و ساختار دولت کاملا آمریکایی باشد با کاور انتخابات. البته آمریکا انتخابات عراق را برای سال 2008 می خواست نه اینکه از همان اول دنبال انتخابات در عراق باشد. یکی از مخالفت هایی که مرجعیت عراق شروع کرد و به دنبال آن گروههای عراقی  هم مخالفت کردند این بود که انتخابات هرچه زودتر برگزار شود و دولت شکل بگیر که جمهوری اسلامی ایران نیز در همین خط بود و حمایت می کرد.

 چهار هدف آمریکا پس از اشغال عراق

آمریکا تلاش می‌کرد که دولت امریکایی در عراق شکل دهد، این تجربه را در افغانستان دیدیم . کسانی وارد حکومت شوند که فاقد پشتیبانی‌های مردمی اند . تجربه افغانستان نشان می‌دهد آمریکا وقتی خواست طالبان را بزند از همه مجاهدین ریش سفید افغانی به عنوان «قهرمانان ملی» استفاده کرد، اینها کسانی بودند که در برابر ارتش سرخ شوروی هم مجاهدت کرده بودند و ریش سفید کرده بودند در این راه . اما زمانی که دولت شکل یافت همین افراد از دید آمریکا شدند «جنگ سالار». یعنی امریکا نمی‌تواند با این طیف کار کند.

به نظر من در عراق  آمریکا با شخصیت هایی مثل طالبانی هم نمی‌خواست کار کند. چون اینها مردمی انقلابی و مبارز بودند؛ یعنی به راحتی نمی‌شود آنها را تحت فشار قرار داد و  در واقع  آمریکایی ها دنبال شخصیت‌هایی بودند که پایگاه مردمی نداشته باشند. این چنین آدمهایی که تکنوکرات به آنها می گفتند وقتی می آمدند داخل قدرت راحت می توانستند آمریکایی ها آنها را تحت فشار قرار دهند. لذا یکی از اهداف آمریکا در عراق پس از اشغال بود یعنی ساختار و نظام سیاسی این کشور را آمریکایی کند.

دوم اینکه که ساختار دفاعی عراق را کاملاً امریکایی کند. حتی پس از اشغال شما موتورهای هواپیمای میگ رو در بازارهای عراق می دیدید. یعنی آمریکایی تلاش می کردند پادگانهای عراق را از تجهیزات روسی خالی کنند که وقتی این ارتش جدید می خواست شکل بگیرد آمریکایی ها بتوانند در سازماندهی ارتش و چه در آموزش و چه تجهیزات ارتش عراق و چه در پلیس و مخابراتش دخالت کنند و ان را آمریکایی نمایند.

هدف دیگرش این بود که حضور نظامی خودش را دائمی کند . یعنی عراق به عنوان گام اول خاورمیانه جدیدی را ترسیم کرده بود که این سه اتفاق باید در این عراق جدید می افتاد.

هدف دیگر آمریکا هم این بود که تعامل ایران و عراق در چهارچوب ظرفیت‌ها شکل نگیرد . پس یک امر طبیعی است که با این هدف گذاری‌ها آمریکا اجازه ندهد عراق ارتش قوی و دولت قوی داشته باشد. چون اگر دولت قوی شکل بگیرد دیگر نیازی به حضور  نظامی آمریکا نیست.

به همین خاطر، در کشورهایی که امریکا و متحدانش اشغال می‌کنند امنیت و ناامنی باید به گونه ای باشد که آمریکا بتواند در ان کشور مدیریت کند. این برای آنها مهم است نه اینکه اینجا امنیت هست یا نیست . مردم در معرض خطر هستند یا نیستند. چیزی که در عراق و افغانستان دیدیم، پس امریکایی‌ها اجازه ندادند ارتش ملی و قوی در عراق شکل گیرد . اینکه در شکل گیری یک ارتش ملی و قوی خود عراقی ها هم قصور کردند یک واقعیت است.

 آمریکا مسبب دور شدنش از عراق

در نتیجه امریکا در تمام اهداف شکست خورد و  از این رو  این کشور  رضایتمند روندی که در عراق منتهی به ایجاد یک دولت قوی بشود، نبود و نیست. در حقیقت هرچه عراقی ها به جلو رفتند در واقع از آمریکا دور شدند. دور شدن عراق از آمریکا مسببش خود آمریکایی ها هستند. یعنی در بین مردم تنفر و در بین رهبران سیاسی بی‌اعتمادی ایجاد کرد. این بی اعتمادی هم طنز گونه است. بعضی از رهبران سیاسی تصورشان این بود که امریکا قدرت بلامنازع است و هر کار بخواهد انجام می‌دهد و اینگونه نبود و بخش زیادی از رهبران سیاسی عراق به امریکا بی‌اعتماد شدند چرا که امریکا به تعهداتش عمل نکرد و تنفر عمومی هم به این خاطر بود که امریکا بدون توجه به هنجارهای فرهنگی و اجتماعی هژمونی خود را تحمیل کرد بدون اینکه به بافت فرهنگی عراق توجهی داشته باشد. در نتیجه اینکه امریکا از روند عراق خشنود نبود  جدی است. رژیم اشغالگر قدس هم همین را می‌خواست . الان موضع‌گیری نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی را درباره تجزیه عراق می‌بینیم  در این راستا است. اینکه این نسخه را  فقط برای عراق پیچیده اند درست نیست بلکه برای کل کشورهای پیرامونی فلسطین و کل کشورهای اسلامی  این نسخه را در نظر دارند.

 

ارتجاع عرب هم نسبت به تحولات عراق از سال 2003 تاکنون نگران است . ببینید الان برخی شبهه می‌کنند که موج تروریستی که آمده است، مثلا فلان کشور موضع گیری کرده به تندی علیه این موج. یا فرض کنید که فلان کشور گروه داعش را در لیست گروه‌های تروریستی قرار داده است. ببینید ما تجربه ای که  از آمریکا داریم این است که این کشور نام یک گروهی را به دلیل ماهیت کریهی که دارد و اصلا نمی شود از او دفاع کرد را در لیست تروریستی قرار می دهد که آمریکا  ولی در خفا(پنهانی) از آنها حمایت می‌کند. مثلاً در سوریه از جبهه النصره، داعش که جنایت‌هایی را دست زده حمایت کرد و برخی کشورها منطقه و همچنین آمریکا هم به صورت علنی  حمایت سیاسی  و مالی کردند و با باز کردن مسیر مرزها از تروریست‌ها حمایت کردند. در واقع بین آنچه که گفته می‌شود و آنچه که عمل می‌شود دو تا است.

کشورهایی که در منطقه برای سازماندهی آنها نقش داشتند که طی آن همین جریان سلفیت شکل گرفت محصول آن‌ها همین گروه‌های تروریستی است که آمده است . اگرچه ارزیابی ما این است  که ماهیتی که این گروه‌ها دارند به گونه‌ای است که روزی علیه حامیان شان وارد عمل خواهند شد و با منافع‌شان تقابل و زاویه پیدا می‌کنند این یک امری روشن است. مثل رژیم های دست نشانده ای که همه دیدند روزی با حامیان شان زاویه پیدا کردند و تقابل منافع بین شان صورت گرفت.. اینکه اینهایی که این جنایات را در عراق و سوریه مرتکب می شوند به گونه ای است که  ضربه خود را  به حامیانشان خواهند زد و اتفاق خواهد افتاد.

در نتیجه این مثلثی که گفتنم در حمایت از این جریان آمدند و وارد عمل شدند. و در داخل نیز بعثی ها ،‌نقشبندیها و داعشی ها بودند که علیه دولت حمله کردند. اینجا سکوت جامعه جهانی نیز نشان می دهد که حرکت تروریست‌ها یک حرکت داخلی نبوده است.

از منظر آمریکا تحولات عراق انتقام شکست های واشنگتن در منطقه است

پس با توجه به این واقعیتی که در عراق شاهد هستیم نشان می‌دهد که این یک «جنگ نیابتی» است و صرفا یک حرکت تروریستی علیه ملت و دولت عراق نیست. به اعتقاد من از منظر آمریکا این تحولات جدید انتقامی است که از شکست هایی در منطقه خورد.در قضیه سوریه این اتفاق افتاد و پس از 3 سال انتخابات شد. انتخابات در سوریه به اعتقاد من یک رفراندوم بود. وقتی که آقای بشار اسد 83 درصد رأی می‌آورد و وقتی که از این 83 درصد می بینیم که  60 درصد آرا متعلق به اهل سنت است که به حساب وی ریخته اند این موضوع مهمی است و پیام خاص خود را دارد.

ممکن است این موج به سوریه بازگردد

از سوی دیگر موضع‌گیری‌های اخیر آمریکا هم نشان می دهد (دیدارهایی که با گروههای معارض سوری داشت) که این احتمال  قابل پیش بینی است که یک فلش به سمت سوریه  کشیده بشود  باز در چارچوب ایجاد ناامنی در منطقه  طبیعی است از سوریه به عراق و سپس از عراق به سوریه و بعد از آن به دیگر کشورهای منطقه این ناامنی کشیده شود. این سناریوی جدیدی است که آمریکایی ها دنبال می کنند. ببینید در داخل سوریه داعش نقش اول را داشت دیگران هم کنارش بودند. دیداری که وزیر خارجه آمریکا در سعودی داشت با رهبران معارض سوری  و گفت که ما از این گروهها حمایت می کنیم با توجه به اینکه الان منطقه دست این گروهها است و از انجا که سوریه هم در آستانه تشکیل دولت جدید است این احتمال وجود دارد که در سوریه هم شاهد چنین تحولاتی باشیم.  به هرحال شکستی که آمریکا در عراق خورد براش گران تمام شد. بیش از 160 هزار نیروی نظامی و بیش از 5هزار مستشار سیاسی آمریکایی در عراق بودند. نتیجه چه شد. الان شما از هر عراقی بپرسی نمی گوید که آمریکا برای مردم عراق آمد با رژیم بعث جنگید می گویند برای منافع خودش آمده بود.

 
هدف بعدی داعش/ ناامنی دوباره در سوریه

به نظر من اینها در عراق به دنبال تشدید فضای درگیری و ناامنی هستند اما در کنارش سوریه را هم بتوانند ناآرام کنند این احتمال وجود دارد. اگر اینها در عراق موفق بشوند می توانند ژئوپلتیک منطقه را تغییر دهند. و تاثیرش بر محیط امنیتی منطقه از جمله جمهوری اسلامی ایران وجود دارد.  بنابراین مهم و بسیار سرنوشت ساز است. در خصوص سعودی عرض کردم ماهیتی که اینها دارند مثل رژیم صدام است. در اوج جنگ تحمیلی وقتی این کشورها به صدام کمک می کردند حضرت امام (ره) فرمودند که اگر جنگ تمام شود صدام سراغ شما هم خواهد آمد  این اتفاق افتاد. الان هم گروههای مثل داعش همین ویژگی را دارند.

دو پدیده  در برابر شکل‌گیری دولت جدید  در عراق

در فضای سیاسی عراق در حال حاضر در برابر شکل‌گیری پارلمان دولت جدید دو پدیده وجود دارد:‌ یک پدیده چانه زنی ها سیاسی و یا رقابت‌های سیاسی است که در آستانه تشکیل هر دولتی بین فراکسیونها و رقبای سیاسی مطرح بوده است. اینکه الان برخی گروههای سیاسی زمزمه می کنند که برفرض آقای مالکی برای دور سوم نباشد . این در حالی است که همه اتفاق نظر دارند که لیست برنده باید نخست وزیر را معرفی کند. در دوره های قبل هم این بحث بود.

پدیده دوم و یا چالش دوم ورود این هجمه نظامی و تاثیرات سیاسی آن است. و دقیقا بعد از این هجمه نظامی است که آمریکایی آمدند و با جدیت گفتند که باید دولت وحدت ملی شکل بگیر باید سهم سنی ها و کردها رعایت شود. این فضا بعد از عملیات نظامی صورت گرفته است. الان در عراق چانه‌زنی‌های سیاسی در حال انجام است.

آیا در عراق با بن‌بست سیاسی مواجهیم؟

پرسشی که مطرح است الان این است که آیا در عراق ما با بن‌بست سیاسی مواجهیم ؟ به نظر من نمی‌توان گفت بن‌بست سیاسی در عراق وجود ندارد . طبیعت عراق این است به دلیل چندصدایی و هسته‌های مختلف اجتماعی که وجود دارد و نزاع‌های متفاوت وجود دارد، البته تحرکات خارجی هم سعی می‌کند اثر بگذارد. ما تجربه‌ای که در عراق داریم این است که اگر چه رقابت‌ها سنگین است و هر کس به دنبال امتیاز گیری بیشتر و  سهم‌خواهی بیشتر است، اما توافق می‌کنند و ما این را به تجربه دیدیم. در نتیجه به دنبال اینکه برای تشکیل دولت یک مقدار زمان صرف شود، امر طبیعی است . در زمانی که این پدیده بحرانی وجود نداشت تشکیل دولت 9 ماه طول کشید، در نتیجه عراق وارد بن‌بست سیاسی نشد. بلکه در ابتدای مسیر تشکیل دولت است.

نکته قابل توجه این است که تقریباً عمده رقبای سیاسی در پرونده امنیتی و همکاری با دولت در حل مشکل امنیت و مبارزه با تروریسم متفق هستند. نکته قابل توجهی است. یعنی بعد از فتوایی که مرجعیت داد جریانات سیاسی شروع کردند به ساماندهی نیروها و اینها را پیوند دادند به پلیس و ارتش عراق. پلیس و ارتش در عراق بخشی از مردمی بودند که طی سالهای اخیر از این خاک خود دفاع کرده بودند و در برقراری امنیت کشور تلاش کردند . بخشی از همین ارتش هم از دوره مبارزه با صدام حضور داشتند. و امروز در این فراخوان مجددا دارند ساماندهی می شوند به علاوه بسیجی که تا حالا دو میلیون جمع شدند. اینها را عرض کردم تا بگویم که چانه زنی ها و رقابت های سیاسی بین گروهها  وجود دارد در عین حال در پرونده امنیتی هم توافق وجود دارد.

پس  در عراق کنونی بن‌بست سیاسی وجود ندارد  اما طبیعی است با توجه به ورود مولفه دوم (هجمه های نظامی) کمی  شرایط را برای تشکیل دولت متفاوت کرده و دلیلش هم این است که  دولت درگیر برقراری امنیت است. بعد از فتوای مرجعیت خیلی ها تلاش کردند این را در سطح فضای عمومی و جهان اسلام و منطقه و حتی بین‌المللی اینگونه جا بیندازند که این یک فتوایی به نفع طایفه شیعه است تا جنگ طایفه‌ای راه بیندازند و شیعه و سنی با هم مقابله کنند.

به اعتقاد بنده در فضای عراق تنش های شیعی و سنی وجود ندارد  این تحریک از بیرون و همچنین از سوی بعثی ها است . اختلافات فرهنگی و اجتماعی بین شیعه و سنی در عراق ضعیف است. در بین جریان اهل تسنن خصوصا شیوخ قبایل بسیاری از این فتوای ایت الله العظمی سیستانی استقبال کردند. عشایر بیانیه دادند مواضعی که برخی جریانهای سنی اتخاذ کردند و حرکت داعش را محکوم نمودند. الان تروریست ها در مناطقی حضور دارند که مناطق سنی نشین هستند و طبیعی است که اهل سنت مورد تهدید این گروههای تروریستی واقع اند. اینکه اینها الان در مناطق سنی هستند ایا مفهومش این است که در این مناطق پایگاه دارند؟ به نظرم این معنی را نمی دهد بلکه بخاطر این است که شاکله اصلی بعثی ها طی این چند دهه در این منطقه است . ضمن انکه ژئوپلتیک این منطقه به گونه ای است که در همسایگی اردن، ‌عربستان،‌سوریه و ترکیه قرار دارد. تروریسم حمایت هایش را از خارج از مرزها دریافت می کند. چون سوریه مرزهایش امن نیست این حمایت ها از جاهای دیگر صورت می گیرد. بنابراین حضور این گروهها در مناطق سنی نشین به معنای حمایت اهل تسنن از اینها نیست بلکه حضور بعثی ها و حمایت های خارجی آنها را در عراق نگه داشته است.

هر گونه تغییری باید براساس قانون و قاعده باشد

 پس ما در شکل‌گیری دولت به بن‌بست نرسیدیم. ممکن است که برخی ها خواهان این باشند که نخست‌وزیر فعلی برای دور بعد کاندید نشود و این مسأله‌ای است که الان مطرح می‌کنند. در دوره قبل هم این مسائل مطرح بود. این واقعیت هست اگر  در عراق قاعده بازی برمبنای دمکراسی است و باید به این اعتراف کرد که در عراق باید اعتراف کرد انتخابات عراق آزاد و سالم بود اینگونه نیست که بگوئیم یک انتخابات صوری بود. براین اساس معتقدم هرگونه تغییری که بخواهد صورت بگیرد باید در چارچوب قاعده و قانون باشد. نباید براثر یک هجمه نظامی باشد و بعد خواسته های سیاسی  آن هم از بیرون صورت گیرد. این متفاوت از رقابت های احزاب است. این اشتباه نشود  این رقابت ها باید سرجای خود باشد و احزاب باید حرکت خودشان را داشته باشند. اما این مولفه جدیدی که آمده و خواسته های سیاسی  را تحمیل کرده تن دادن به این خواسته ها هم  با روح دمکراسی همخوانی ندارد  و هم اگر رویه شود برای هیچ کشوری خوشایند نخواهد بود . یعنی همان کاری که در سوریه انجام شد  برای تغییر هرنظامی با مداخله گری پیش بیایند. معنی ان این است که می توان هر نظام سیاسی در منطقه را اینگونه ساقط کرد این اگر رویه شود برای هرکشوری خطرناک است. این جوری در واقع قانون جنگل حاکم می شود.

این فرم جدید به نظرم طراحی های جدیدی است که آمریکا برای منطقه دارد انجام می دهد برای سعودی هست  برای عراق است . این دیگر مرزی ندارد برای هرکشور دیگری وجود دارد. و در اینکه ماباید تفاوت قائل بشویم در بین آنچه که رقیب سیاسی در داخل عراق می گوید و انچه که از طریق یک هجمه خارجی می خواهند تحمیل شود،‌ شکی نیست.

عراق شرایط سخت تر از این را هم پشت سر گذاشته است

پس عراق هنوز تحمل و کشش این شرایط را دارد نباید فکر کنیم که همین الان باید این دولت شکل بگیرد . اما یک سوال مطرح است و ان اینکه آیا دولت با کمک ملت و حمایت مرجعیت می تواند بر این پدیده ناامنی فائق بیاید؟  به نظرم این امر شدنی است عراق شرایط سخت تری از این هم داشت ان وقت که تمام بغداد یکپارچه می لرزید و در جنگ طایفه ای آمریکا تحریک می کرد اما دیدید که کنترل شد و مراجع دینی شخصیت های سیاسی شیعه و سنی امدند و  جمهوری اسلامی هم کمک کرد که به فضا سمت جنگ شیعه و سنی نرود. اگر بگذارند و دیگران از تروریسم حمایت نکنند عراق می تواند از این مرحله بگذرد و براین مشکل فائق بیاید. اما نکته قابل توجه این است که تروریسم دارای ابعاد بین المللی است فقط در جغرافیای عراق نیست . جامعه جهانی همسایه ها و کشورها در جهت برقراری صلح جهانی باید به مقابله با تروریسم کمک کنند البته اگر دولت عراق تقاضای کمک  کرد که این یک مسئله است.

ایران سخاوتمندانه به ایجاد امنیت برای ملت عراق کمک کند

اما در خصوص جمهوری اسلامی ایران هم به اعتقاد من همکاری با یک دولت مشروع  آن هم در بخش کمک در برقراری امنیت برای مردم عراق ضروری است. چرا که تاخیر امنیت عراق تاثیرش بر کل امنیت منطقه خواهد بود سلبی یا ایجابی فرقی نمی کند. اگر در این زمینه درخواستی ارز ایران صورت بگیرد ایران نباید تردیدی در ان بکند. من در مقام یک دولتمرد  صحبت نمی کنم به عنوان یک کارشناس عرض می کنم. برای اینکه محیط امنیتی عراق و ایران تحت تاثیر این حرکتی است که شروع شده توسط آن مثلثی (آمریکا ،‌ بعث و ارتجاع عرب) که عرض کردم. بنابراین اگر چنین درخواستی از ایران بشود به نظر من ایران باید سخاوتمندانه به آن پاسخ دهد. البته جامعه جهانی هم در این خصوص مسئول و باید همراهی کند. و آن کشورهایی که به تروریسم کمک می کنند من پیش بینی آم این است که بعدا دچار آن خواهند شد.

موضوع کرکوک با منافع ملی عراق گره خورده است

ببینید تحولات عراق خیلی سیال است . انهایی که الان مخالف آقای مالکی هستند همان هایی هستند که در روی کار آوردن آقای مالکی  مسئول بودند. همان هایی هستند که در اینکه آقای دکتر جعفری نخست وزیر دائمی نشود آن هم پس از اینکه در انتخابات رای آورد، مسئول هستند. همه جریانات هم نسبت به یکدیگر حرف دارند. و این هم یک امر طبیعی است. مثلا گفته می شود که چالش بین کرد و بغداد . بغداد که می گویند منظور نخست وزیر است. چقدر این واقعا چالش بین کرد و بغداد است. به نظر من وقتی نگاه می کنید به همه اینجوری می گویند. من مثال می زنم. موضوعی مثل کرکوک . این موضوعی است که با منافع ملی عراق گره خورده است. یعنی از عرب سنی و عرب شیعه  گرفته تا مرجعیت نسبت به کرکوک موضع دارند. این معنایش ان است که هرکسی که نخست وزیر شود همین مشکل را خواهد داشت. بنابراین نباید این موضوع را به حساب اختلاف با نخست وزیر در بغداد گذاشت. باید بین آن تفکیک قائل شد. طبیعتا در آستانه شکل گیری دولت  همه سعی می کنند که از  این اهرم‌های فشار سیاسی برای تغییر قدرت استفاده کنند که البته امر واقع و پذیرفته است. در دور دوم نخست وزیری آقای مالکی بازهم این بحث ها بود اما به یک توافق رسیدند و به یک جمع بندی رسیدند.

هر درخواستی در داخل باید از مجرای قانون باشد

من عرضم این است که باید بر اساس همان قاعده و قانون و دمکراسی جلو رفت.  ضمن آنکه شرایط کشور را هم باید دید. از یک طرف دولت قانون 95 کرسی دارد و داشت با گروه‌های دیگر همسو می‌شد که داعش آمد. و این طبیعی است که گروه‌های سیاسی در خیلی جاها با هم یک نظر نیستند و  در موضوعات با هم اختلاف دارند و این طبیعی است.باور من این است که اگر داعش نیامده بود دولت جدید در آستانه شکل‌گیری بود و داشت این اتفاق می افتاد . به هر صورت عراقی ها در نهایت این کار را خواهند کرد و در واقع  به این  بلوغ سیاسی رسیده‌اند که منافع حزبی و طیفی در گروه منافع ملی است این یک واقعیت و امر مسلمی است که منافع هر طیفی در گرو تمامیت ارضی و وحدت ملی خواهد بود.

هر جریانی در عراق طرفدار تجزیه باشد ضرر خواهد دید

در موضوع تجزیه هر طیفی در داخل طرفدارش باشد  طیفش ضرر خواهد کرد. از بیرون که اسراییل است که خب وضعش مشخص است او دشمن است و به دنبال تجزیه عراق است. در داخل منافع طوایف در گروه تمامیت ارضی عراق است . البته مسئله فدرالیسم چیز دیگری است که در مسیر قانون اساسی آمده  و اگر در مسیر هم حرکت کند هیچ مشکلی بوجود نمی آورد و تمامیت ارضی را مورد خطر قرار نمی دهد.

چرا ایران را متهم به دخالت در عراق می کنند؟

من روشن عرض کنم . متولی پرونده امنیت عراق دولت عراق است .تمام جریان‌های سیاسی مردمی باید به دولت عراق کمک کنند هیچ کشوری از جمله جمهوری اسلامی ایران مسئول پرونده امنیت عراق نیست یا مسئول مبارزه با تروریسم نیست. آنچه که عرض کردم این است عراق در چارچوب قوانین بین‌المللی اگر از هر کشوری تقاضای کمک کند در بحث مبارزه با پدیده مبارزه و با تروریست و ناامنی باید کمکش کرد چون تروریزم یک پدیده خطرناک برای کل بشریت . سازمان ملل هم باید کمک کند . پس ما مسئول پرونده  امنیت در عراق نیستیم .اما در چارچوب اینکه تروریزم الان یک خطر جدی است و دولت عراق هم  یک دولت  قانونی است  اگر از ایران درخواست کمک کند مصلحت  ایران و کشورهای منطقه است که این همکاری را داشته باشد یا کشورهای دیگر منطقه در این شرایط کمک داشته باشند. اینکه می بینید ایران را متهم به دخالت در عراق می کنند این یک چیز جدیدی نیست شما ببینید از اول تحولات اخیر عراق (2003) که نگاه کنید هروقت انتخابات می خواهد برگزار شود ،‌هروقت پارلمان می خواهد شکل بگیرد هروقت قانون اساسی می خواهد شکل بگیرد می گویند ایران دخالت کرد. جالب این است که هرگاه مثلا گروههای را در داخل اعلام می کنند که اینها عامل منفی ایران هستند مردم همین ها را انتخاب می کنند و به انها رای می دهند.

ایران در شان خود نمی بیند از طیف خاصی حمایت کند

 مسئله دوم این است که خیلی صریح بگویم آنچه که برداشت  از سیاست جمهوری اسلامی ایران می کنیم این است که جمهوری اسلامی ایران  از شرایط دموکراسی و آرا مردم عراق حمایت می کند نه از یک طیف خاصی . متهم کردن با واقعیت بحث دیگری است چون  ایران آمده است از این رایی که مردم داده اند حمایت می کند. الان هم حرف ایران این است که از دولتی حمایت می کند که مردم به او رای داده اند خوب مردم هم در قالب این لیست هایی که در انتخابات بود رای داده اند. اینها هر دولتی را  تشکیل دهند مورد قبول جمهوری اسلامی ایران است.ظرف جمهوری اسلامی ایران ورای این است که منتسب بشود که از یک جریان حمایت می کند.

ایران امروز طی این چند سال نشان داد تمام طیف‌های سیاسی عراق از شیعه، سنی ،کردها به دلیل اعتمادی که داشتند هرکجا به مشکل خوردند آمدند داخل ایران و از ایران برای حل مشکلاتشان کمک خواستند و این به دلیل این بود که به ایران اعتماد داشتند و  ایران از طیف خاصی حمایت نکرده و بخشی نگر نبوده است. حتی در پرونده امنیتی عراق، بغداد از ایران خواست که بیایید بنشینید با آمریکایی ها و کمک کنید تا امنیت عراق برقرار شود.  جمهوری اسلامی ایران نیز درخواست عراقی ها را اجابت کرد.  اما ایران برای امنیت عراق در آن زمان عمل کرد و امروز هم اگر چنین درخواستی شود باید به کمک دولت و مردم عراق شتافت.

امروز حضور امریکا اشغالگری نیست بلکه حمایت از تروریزم است(آمریکا به دنبال انتقام گیری است)

دو مولفه بیش از سایر مولفه ها در چند سال اخیر در ناامنی عراق تاثیر داشت که عرض کردم یکی اشغالگری و  دیگری بعث و تروریسم . امروز چه اتفاقی افتاده ؟ امروز حضور نظامی آمریکا اشغالگری نیست بلکه حمایت اشغالگر دیروز از این جریان تروریستی است. پس تفاوتی نکرده است در نقش دیروز و امروز این کشور . آمریکا در منطقه و عراق ناکام بوده و به دنبال انتقام گیری است . این چیزی است که ما در طراحی و سناریوی جدید آمریکا می بینیم.

در مسئله بعثی‌ها  این گروه چند ویژگی دارند. بعثی ها در اینکه شرایط را برگردانند به گذشته یعنی حکومت و حاکمیت را ساقط کنند جدی هستند. تلاش هایی که تا حالا انجام دادند این را نشان می دهد وتجربه حکومت هم دارند. رابطه بعثی ها با کشورهای عربی مرتجع رابطه حسنه است . با آمریکا هیچ مشکل ایدئولوژیک ندارند و  دراینکه عراق جدید در چارچوب انتخابات و دمکراسی شکل بگیرد به شدت مخالفند. اینها سازماندهی می کنند و برای برهم زدن اوضاع عراق از هیچ چیزی ابایی ندارند.در ثبت بیشتر جنایت ‌ها این‌ها بودند و  الان هم ادامه دارد. حتی یادم هست که در مقاطع اول که دولت صدام سقوط کرده بود و تروریزم هم جان می گرفت بعثی ها بودند که در نقاب مجاهدین و در مقام مبارزه با اشغالگر شروع کردند به جذب گروههای تروریستی و انها را وارد عراق می کردند چون با نقاب بعث که در آن زمان نمی توانستند کاری بکنند. بعثی‌ها پشت پرده در تحریک شیعیان علیه اشغالگران نقش داشتند تا به آمریکایی ها اینگونه القا کنند که بهترین گزینه برای اشغالگران بعثی ها هستند. اما امروز این دو یعنی اشغالگر دیروز و بعثی به هم بسیار نزدیک شده اند در تحولات اخیر عراق. بعث با آمریکا مشکل ایدئولوژیک ندارد.

اشتباه استراتژیک آمریکا در عراق

اینکه آمریکا آمد به عراق در واقع به دنبال ساختن یک خاورمیانه جدیدی بود با یک پوشش جدید دموکراسی و رهبری مبارزه با تروریسم. دیگر نمی شد با دیکتاتور کار بکنند.  البته آمریکایی ها به زعم من یک اشتباه استراتژیک کردند و بجای اینکه رژیم را بردارند ساختار نظامی و امنیتی را برداشتند. بهرحال افقی که می دیدند افق خاورمیانه جدید بود نه فقط عراق را و خب ناکام بودند.بنابراین این همسوی با آمریکا را بعثی ها دارند صهیونیتسها هم دارند ارتجاع عرب نیز دارد. و این موضوع جدی است. به باور من این اتفاقی که در عراق افتاد فقط منحصر به این کشور نیست و باید همگان کمک کنند.
 
با رفتن مالکی مشکل بحران تحمیلی پایان نمی یابد

به نظر من اگر این اتفاق می افتاد که با رفتن آقای مالکی مشکلات امروز عراق قابل حل بود این موضوع قابل توجه بود. ما امروز در عراق با یک پدیده بیرونی تحمیلی در داخل مواجه هستیم. نمی شود گفت که میشود تحولات داخلی را با نبود آقای مالکی ارام کرد و بعد آن پدیده خارجی به خودی خود از بین می رود خیز من در این موضوع تردید دارم. از سوی دیگر نباید تشکیل دولت عراق به طول بینجامد چون طولانی شدن این موضوع فرصت دادن به دشمن است.


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *