پیامد‌های خشونت خانگی

11:15 - 29 مهر 1399
کد خبر: ۶۶۶۸۱۲
خشونت خانگی واقعیتی آزاردهنده و غیرقابل انکار در دنیای امروز است. اغلب مردم تنها خشونت فیزیکی را زیان‌بار و آسیب‌زننده می‌دانند. در حالی که دیگر انواع خشونت مانند خشونت روانی به مراتب آثار زیان‌بارتری می‌تواند داشته باشد.
_ روزنامه ابتکار نوشت: امروز، خشونت خانوادگی، به یک پدیده‌ای جهان شمول مبدل گردیده است. خشونت خانگی واقعیتی آزاردهنده و غیرقابل انکار در دنیای امروز است، در جهانی که محیط خانه باید پناهگاهی باشد تا ساکنانش در آن بیاسایند و خستگی‌ها و رنج‌های ناشی از دشواری‌های محیط بیرون خانه را به فراموشی بسپارند، متاسفانه برای بسیاری از مردم، خانه به جهنمی می‌ماند که آتش دشمنی، خشم، خشونت، کینه و انتقام در آن هر لحظه شعله ورتر می‌شود خشونت خانوادگی، تاثیرات ناگواری را بر اجتماع گذاشته و باعث نابسامانی‌های اجتماعات مختلف در جهان گردیده است. امروزه شاهد وقوع خشونت به شکل‌های مختلف هستیم. اغلب مردم تنها خشونت فیزیکی را زیان بار و آسیب زننده می‌دانند. در حالی که دیگر انواع خشونت مانند خشونت روانی به مراتب آثار زیانبارتری می‌تواند داشته باشد.  
 
عاطفه کیانی‌نژاد، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی در رابطه با اهمیت این موضوع می‌گوید: در جوامع بدوی یا در جوامعی که قوانین عرفی آن حول محور" زور" مستقر شده و منطق در آن کاربرد کمی دارد تنبیه سخت‌ترین و کم هزینه‌ترین و در عین حال هم بدترین واکنش موجود است. کیانی نژاد ادامه داد: "خشونت" و "تنبیه" در خانواده گاهی تبلور ترس و دلهره است، زیرا فرزندانی که از کودکی فقط آموخته‌اند که به همه درخواست‌های موجود پاسخ "آری" بدهند و اگر "نه" بگویند در معرض تنبیه قرار می‌گیرند، دربزرگسالی احتمال آنکه هرگاه "نه" می‌شنوند، از ابزار خشونت استفاده کنند، بیشتر است. بدین صورت که فرزندانی که در خانواده‌های پدرسالار بزرگ شده اند غالبا یا خشونت‌گرا هستند و یا از بیماری افسردگی رنج می‌برند.
 
این کارشناس ارشد روانشناسی بالینی بیان کرد: اگر می‌خواهیم جهانی صلح‌آمیز داشته باشیم باید در اولین قدم، با روش‌های خشونت آمیز در خانواده مبارزه کنیم، زیرا امروزه متداول‌ترین خشونت موجود در سطح جوامع انسانی، خشونت در خانواده است.
 
کیانی نژاد عنوان کرد: روانشناسان معتقد هستند که هنگامی که نمی‌توانیم حرف مان را به کرسی بنشانیم توسط خشونت آن را اعمال می‌کنیم و این به معنای آن است که کسی که اقتدار درونی‌اش از بین رفته یا کمرنگ شده، ناچار است از طریق خشونت خواسته‌اش را محقق کند. وقتی احترام به خود را یاد نگرفته‌ایم و از کودکی با احساس تحقیر زندگی کرده‌ایم به دیگران نیز به طور طبیعی احترام نمی‌گذاریم و این بی‌احترامی را بر فردی که از خودمان ضعیف‌تر است مثل کودک مان اعمال می‌کنیم. وی ادامه داد: این بی‌احترامی مثل یک عقده حل نشده در درون فرد باقی می‌ماند و هنگامی که فرد توسط عوامل بیرونی تحریک می‌شود، آن را به شکل پرخاشگری و خشونت بیرون می‌ریزد و در چنین شرایطی فرد بیمار، فکر می‌کند که دوست داشتنی نیست و غیرقابل احترام است و در چنین حالتی حتی احساس شرم نهفته در درون آدمی افزایش می‌یابد. در چنین شرایطی است که تخلیه کردن احساس شرم به وسیله کتک زدن و تحقیر کردن کسی که ما را خشمگین کرده است فوق‌العاده ارضاکننده و تخلیه‌کننده است لذا این تجربه به کرات تکرار می‌شود.
 
وی در پاسخ به این پرسش که "وقتی کودک کتک می‌خورد به چه چیزی فکر کی کند"، اظهار کرد: هنگامی که کودک کتک می‌خورد به تنها چیزی که فکر می‌کند کار اشتباهی است که انجام داده و اصلا به دلیلی که پدر و مادر به خاطر آن وی را کتک زده، فکر نمی‌کندو به تنها چیزی که کودک در آن شرایط به آن می‌اندیشد آن است که مورد توهین و تحقیر قرار گرفته‌است.
 
این کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، مشکلاتی که خشونت در خانواده برای کودک ایجاد می‌کند را اینگونه توضیح داد: خشونت اعمال شده توسط والدین مهمترین عامل از بین رفتن اعتماد و صمیمیت در خانواده است و اضطراب ترس از جدایی والدین، شب ادراری، پرخاشگری و وجود علایم روان تنی ازجمله تاثیرات کوتاه مدت خشونت نسبت به کودکان می‌باشد وی افزود:، اما در این هنگام آنچه اهمیت بسیاری دارد، اثرات درازمدت خشونت بر کودک است و اعتماد به نفس پایین و احساس شرم از مهمترین این تاثیرات است و چنین کودکی در بزرگسالی تبدیل به یک والد مهاجم، خشن و آزاردهنده شده و کودک خود را مورد آسیب قرار می‌دهد.
 
کیانی نژاد در پاسخ به این پرسش که "چه عواملی زمینه ساز ایجاد خشونت در خانواده هستند"، ابراز کرد: شیوع تعارض خانوادگی، عدم صمیمیت بین پدر و مادر، ضرب و شتم در خانواده از هم گسیخته، طلاق و فرزندانی که توسط تک والد نگهداری می‌شوند، می‌توانند فضا را برای پرخاشگری کودکان فراهم کنند و نیز وجود پدر و مادرانی که دچار بیماری بوده و یا به مصرف مواد مخدر مبتلا هستند و یا مشکلات شخصیتی دارند می‌توانند از جمله عوامل ایجاد رفتار پرخاشگرانه در کودک باشد و کودک بیشترین آموزه‌های خود را از طریق مشاهدات خودش به دست می‌آورد و الگو می‌گیرد.
 
این کارشناس ارشد روانشناسی بالینی افزود: کودکان از والدین‌شان می‌آموزند که چگونه رفتار کنند، پدر و مادری که خودشان درگیر پرخاشگری کلامی هستند به کودکشان این پیام را منتقل می‌کنند که" اگر شخصی کاری انجام داد که خوشایند تو نبود بر سر او می‌توانید داد زده یا به او ضربه بزنید! ". وی در پایان گفت: با آموزش به خانواده‌ها برای جلوگیری از تندخویی و پرخاشگری و رعایت احترام متقابل در محیط خانه می‌توان از کودک انتظار فرد محترم و آرام را داشت.
 
 


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *