اشنایی با شاعری که لکنت زبان داشت

0:30 - 27 مهر 1399
کد خبر: ۶۶۵۳۰۷
عبدالغفار بن عبدالواحد بن وهب ملقب به اَخرَس، شاعری است که از لکن شدید رنج می برد.

- اَخرَس، عبدالغفار بن عبدالواحد بن وهب، شاعر شیعی عراق، تاریخ ولادت وی را به اختلاف ۱۲۱۰ و ۱۲۱۷ و ۱۲۲۱ و ۱۲۲۵ ق ذکر کرده‌اند.

درباره زندگی او به رغم شهرت بسیار جز اطلاعاتی اندک وغالبا تکراری چیزی در منابع یافت نمی‌شود. وی در موصل زاده شد و دوران کودکی را همانجا گذراند و لغت، ادب وفقه را نزد استادان آنجا آموخت، سپس به بغداد رفت ونزدیک کرخ مسکن گزید. علت مهاجرت او ازموصل به بغداد روشن نیست، اما ظاهرا به سبب خطایی که از او سر زده بود، عبدالرحمان پاشا جلیلی بر وی خشم گرفت و او از ترس به بغداد مهاجرت کرد. اَخرَس در بغداد به ابوثنای آلوسی پیوست وتحصیلات خود را در زمینه لغات و ادب نزد وی ادامه داد؛ الکتاب سیبویه را نزد او فرا گرفت و پس از آن اجازه تدریس یافت.

شاعر به سبب لکنت زبانی که داشت به اَخرَس ملقب گردید و این امر موجب بروز عقده‌های روانی شدیدی در او شد که در رفتار وی تاثیر فراوان گذاشت و از او مردی زودرنج و تندخو ساخت. وی در ایام جوانی قصیده‌ای در مدح داوود پاشا والی عراق سرود و از او خواست تا درامر معالجه زبانش وی را یاری کند. داوود پاشا او را به یکی از ایالات هند فرستاد، اما وی تن به معالجه نداد و بی نتیجه بازگشت. اَخرَس بسیار مورد حمایت داوود پاشا بود و با بزرگانی همچون محمد سعید طبقجلی، شیخ عبدالغنی آل جمیل، ابوثنای آلوسی و آل نقیب پیوندی استوار داشت. با این حال زندگی او هنوز سر و سامان نیافته بود و حرفه‌ای جهت امرار معاش نداشت واغلب اَخرَس اوقاتش را در قهوه خانه‌ها می‌گذراند و یا به شهر‌های مختلف عراق رفت و آمد می‌کرد. وی که سخاوت وغریب نوازی بسیاری از مردم بصره به ویژه ادبیان آن شهر را دیده بود، بیشتربدانجا می‌رفت و بسیاری از بزرگان و اشراف آنجا را می‌ستود.

اَخرَس یک سال پیش از مرگ عزم سفر حج کرد، اما در بصره بیمار شد وبه بغداد بازگشت. سال بعد بار دیگر به بصره رهسپار شد، اما بیماری وی شدت گرفت و در همانجا درگذشت.

عصر داوود پاشا سرآغاز نهضت ادبی جدیدی در عراق محسوب می‌شود و اَخرَس یکی از پیشگامان این نهضت بود وپس از او شاعران بسیاری همچون رصافی، زهاوی، اثری و شبیبی از سبک شعری وی پیروی کردند. هر چند که هیچ یک به پای وی نرسیدند. شهرت اَخرَس به زودی از مرز‌های عراق فراتر رفت وبه کشور‌های عرب و غیر عرب مجاور نیز نفوذ کرد و اشعارش زینت بخش محافل ادبی شد. شکیب ارسلان می‌گوید: ۳ یا ۴ شاعر عراقی بودند که در سرزمین ما شهرت داشتند که یکی از آنان اَخرَس بود. مطالع زیبا، ترکیب‌ها و تعابیر دلنشین، لطافت و استواری واژگان و موسیقی دلنواز و طرب انگیز از ویژگی‌های شعر اَخرَس به شمار می‌روند. از مطالعه دیوانش چنین بر می‌آید که وی از هوشمندی و قدرت تخیل ممتازی برخوردار بوده و در ابداع معانی زیبا مهارت داشته است.

با این حال همانند اغلب شاعران هم روزگارش شعر را وسیله‌ای برای گذراندن زندگی قرار داد وبه مدیحه سرایی حاکمان وقت پرداخت و به عقیده برخی معاصران، این امر سبب شد که مجال چندانی برای باروری قریحه شعری وی باقی نماند، اما در دیوان وی از مجموع ۳۷۸ قصیده، تنها ۲۶ قصیده به مدح قاضیان و حاکمان ودیگر بزرگان اختصاص یافته است وبیشتر شهرت وی به سبب عزلیات، خمریات و موشحات اوست. وی در غزل سرایی و وصف باده چنان مهارتی داشته است که او را ابونواس قرن ۱۹ خوانده‌اند. البته مشکلات زندگی و نداشتن حرفه مشخص و عقب ماندن از همگنان و به ویژه ناراحتی از لکنت زبان موجب شد که بخش در خور توجهی از اشعار وی به مسائل شخصی و خصوصی خود او اختصاص یابد.

وی در اغلب قصاید خود از قالب‌های شعر کهن پیروی می‌کند و گاه به شیوه شاعران جاهلی که در آغاز اشعار خود به وصف یار معشوق وگریه بر ویرانه‌ها می‌پردازند. استفاده فراوان از صنایع بدیع و ادبی به ویژه طباق، جناس، توریه، توجیه و... از خصوصیات بارز سبک شعر اوست، بدون اینکه بر تکلف شعر او بیفزاید. اَخرَس سخت تحت تاثیر اشعار شاعرانی برجسته همچون بحتری، متنبی، مهیار دیلمی و شریف رضی بوده است. برخی اشعار وی حکایت از تعصبات قومی در میان ادبیان آن روزگار دارد و شاعر از تمایل عراقیان نسبت به بیگانگان و متفرق شدن آنان به گروه‌ها و احزاب متخاصم سخت انتقاد کرده است.

یکی از ویژگی‌هایی که در سرتاسر دیوان اَخرَس مشهود است، استفاده فراوان او از آیات و مضامین قرآن کریم و احادیث نبوی است. وی قصیده‌ای در مدح امام موسی کاظم (ع) و امام محمد جواد (ع) سروده و به صراحت به شیعی بودن خویش بالیده است. با این همه قصیده‌ای در مدح ابوحنیفه نعمان بن ثابت سروده که شاید نشانه عدم تعصب او باشد.

از اَخرَس چند رساله نیز باقی مانده که در پاسخ به ایرادات یکی از دانشمندان مسیحی به مسائل مسلمانان نگاشته شده است. نثر این رسائل مسجع و متصنع و در عین حال دلنشین است.

اَخرَس خود به جمع آوری اشعارش چندان عنایت نداشت و پس از مرگ او شاعر دیگری به نام احمد عزت پاشا فاروقی آن را گرد آوری نمود و الطراز الانفس فی شعرالاخرس نامید و به سال ۱۳۰۴ ق در استانبول به چاپ رسانید. این مجموع مشتمل بر ۳۳۸ قصیده و متجاوز از ۱۰ هزار بیت است. بعد‌ها خطاط ولید اعظمی ۴۰ قصیده دیگر بدان افزود و شمار قصاید را به ۳۷۸ رساند و با عنوان دیوان الاخرس چاپ کرد. اَخرَس در سال ۱۲۹۰ ق درگذشت.


برچسب ها: معلول شعر

ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *