نظر رهبر انقلاب درباره افشاگری‌ها و حقیقت‌گوئی‌های امام سجاد(ع)

6:00 - 24 شهريور 1399
کد خبر: ۶۵۵۶۰۱
بعد از کربلا، حادثه‌ اسارت‌ها پیام را باید منتشر می‌کرد و خطبه‌ها و افشاگری‌ها و حقیقت‌گوئی‌های حضرت زینب (سلام اللَّه علیها) و امام سجاد (علیه الصّلاة و السّلام) مثل یک رسانه‌ پر قدرت باید فکر و حادثه و هدف و جهت‌گیری را در محدوده‌ وسیعی منتشر می‌کرد؛ و کرد.

- بنا بر اعلام پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR، رهبر معظم انقلاب ۱۳۸۷/۱۱/۲۸ در دیدار جمعی از مردم آذربایجان شرقی بیاناتی ایراد فرمودند که به مناسبت شهادت امام سجاد (ع) بازخوانی می‌شود.


بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌

خیلی خوش آمدید برادران و خواهران عزیز و خیلی خدا را شاکرم از اینکه بحمداللَّه این توفیق امروز برای ما دست داد که در این حسینیه، صفا و معنویت خانواده‌های شهید و جوانان عزیز و مردم باصفای تبریز و آذربایجان، ما را به یاد حسین بن علی (علیه الصّلاة و السّلام) مصفا کند و فضای زندگی و محیط کار ما را با این توجهات و صفائی که همیشه در شما تبریزی‌های عزیز مشاهده کردیم، نورانی کند.

این اقترانِ پر معنائی است. امروز روز اربعین است و حادثه‌ی بیست و نه بهمن تبریز هم یک حادثه‌ی اربعینی است. اربعین در حادثه‌ی کربلا یک شروع بود؛ یک آغاز بود. بعد از آنکه قضیه‌ی کربلا انجام گرفت - آن فاجعه‌ی بزرگ اتفاق افتاد - و فداکاری بی‌نظیر اباعبداللَّه (علیه‌السّلام) و اصحاب و یاران و خانواده‌اش در آن محیط محدود واقع شد، حادثه‌ی اسارت‌ها پیام را باید منتشر میکرد و خطبه‌ها و افشاگری‌ها و حقیقت‌گوئی‌های حضرت زینب (سلام اللَّه علیها) و امام سجاد (علیه الصّلاة و السّلام) مثل یک رسانه‌ی پر قدرت باید فکر و حادثه و هدف و جهتگیری را در محدوده‌ی وسیعی منتشر میکرد؛ و کرد. خاصیت محیط اختناق این است که مردم فرصت و جرئتِ این را پیدا نمیکنند که حقایقی را که فهمیده‌اند، در عملِ خودشان نشان بدهند؛ چون اولاً دستگاه ظالم و مستبد نمیگذارد مردم بفهمند و اگر فهم مردم از دست او خارج شد و فهمیدند، نمیگذارد به آنچه فهمیده‌اند، عمل کنند. در کوفه، در شام، در بین راه، خیلی‌ها از زبان زینب کبری (سلام اللَّه علیها) یا امام سجاد (علیه الصّلاة و السّلام) یا از دیدن وضع اسرا، خیلی چیز‌ها را فهمیدند، ولی کی جرئت میکرد، کی توانائی این را داشت که در مقابل آن دستگاه ظلم و استکبار و استبداد و اختناق، آنچه را که فهمیده است، بروز دهد؟ مثل یک عقده‌ای در گلوی مؤمنین باقی بود. این عقده روز اربعین اولین نِشتر را خورد؛ اولین جوشش در روز اربعین در کربلا اتفاق افتاد.

مرحوم سید بن طاووس - و بزرگان - نوشته‌اند که وقتی کاروان اسرا، یعنی جناب زینب (سلام اللَّه علیها) و بقیه در اربعین وارد کربلا شدند، در آنجا فقط جابر بن عبداللَّه انصاری و عطیه‌ی عوفی نبودند، «رجال من بنی هاشم»؛ عده‌ای از بنی هاشم، عده‌ای از یاران بر گرد تربت سیدالشهداء جمع شده بودند و به استقبال زینب کبری آمدند. شاید این سیاستِ ولائی هم که زینب کبری اصرار کرد که برویم به کربلا - در مراجعت از شام - به خاطر همین بود که این اجتماع کوچک، اما پرمعنا، در آنجا حاصل شود. حالا بعضی استبعاد کردند که چطور ممکن است تا اربعین به کربلا رسیده باشند. مرحوم شهید آیةاللَّه قاضی یک نوشته‌ی مفصلی دارد، اثبات میکنند که نه، ممکن است که این اتفاق افتاده باشد. به هر حال آنچه در کلمات بزرگان و قدماء هست، این است که وقتی زینب کبری و مجموعه‌ی اهل بیت وارد کربلا شدند، عطیه‌ی عوفی و جناب جابر بن عبداللَّه و رجالی از بنی هاشم در آنجا حضور داشتند. این نشانه و نمونه‌ای از تحقق آن هدفی است که با شهادت‌ها باید تحقق پیدا میکرد؛ یعنی گسترش این فکر و جرئت دادن به مردم. از همین جا بود که ماجرای توابین به وجود آمد؛ اگر چه ماجرای توابین سرکوب شد؛ اما بعد با فاصله‌ی کوتاهی ماجرای قیام مختار و بقیه‌ی آن دلاوران کوفه اتفاق افتاد و نتیجه‌ی در هم پیچیده شدن دودمان بنیامیه‌ی ظالم و خبیث بر اثر همین شد. البته بعد از او سلسله‌ی مروانی‌ها آمدند؛ اما مبارزه ادامه پیدا کرد؛ راه باز شد. این خصوصیت اربعین است. یعنی در اربعین افشاگری هم هست، عمل هم هست، تحقق هدف‌های آن افشاگری هم در اربعین وجود دارد.

عین همین قضیه در اربعینِ تبریز اتفاق افتاد. من در گذشته هم به مردم عزیز تبریز این را گفته‌ام؛ اگر حادثه‌ی بیست و نه بهمن در تبریز پیش نمیآمد، یعنی یاد شهدای قم به وسیله‌ی تبریزی‌ها آن جور با فداکاری زنده نگه داشته نمیشد، ممکن بود جریان مبارزه یک مسیر دیگری را طی کند. بسیار احتمال داشت که این حادثه‌ی بزرگ با این شکلی که اتفاق افتاد، اتفاق نیفتد. یعنی قضیه‌ی تبریز و قیام مردم تبریز در بیست و نه بهمن یک حادثه‌ی تعیین کننده بود. ماجرای خون‌های ریخته شده‌ی در قم و اصل انگیزه‌ی حرکت قم را، ماجرای تبریز زنده و احیاء کرد. طبعاً مردم در این راه هزینه کردند؛ جان‌های خودشان، آسایش خودشان، امنیت خودشان، همه را خرج کردند، لیکن نتیجه‌ای که گرفتند، بیداری کل کشور بود؛ لذا برای قم یک اربعین گرفته شد، برای اربعین شهدای تبریز در بیست و نه بهمن هم، چندین اربعین گرفته شد. این، گسترش حرکت را نشان میدهد. خاصیت حرکت صحیح این است.

خوب، اینکه مال تاریخ؛ این‌ها مال گذشته است. سی و یک سال الان از بیست و نه بهمن سال ۵۶ که این اتفاق در تبریز افتاد، میگذرد. سی و یک سال زمان زیادی است. خیلی از این جمع حاضر آن دوره را یا در دنیا نبودند - جوان‌ها - یا اگر بودند، کودک بودند و درک نکردند. درس چیست؟ هر حادثه‌ای که از یک نیت درست، از یک فکر درست سرچشمه میگیرد - حوادث بزرگ با خود درسهائی دارد - درسی دارد؛ آن درس‌ها را بایستی آموخت. درس حادثه‌ی بیست و نه بهمن، تأثیر هوشیاری، بیداری، بهوش بودن، یک؛ و جرئت اقدام، دو - ملاحظه نکردن از سختی‌ها و خطر‌ها - و امید به آینده، سه؛ این سه تا خصوصیت است. اولاً درک کند. خیلی‌ها اهمیت موقعیت را نفهمیدند. مردم تبریز موقعیت و حساسیت را درک کردند و اقدام کردند. خودِ این هوشمندی و درک موقعیت و حساسیت، یک امر مهمی است. بعدِ اینکه موقعیت حساس فهمیده شد، همت و جرئت برای اقدام وجود داشته باشد. این هم نکته‌ی دوم؛ و بعد هم این اقدام را از روی امید، با اتکاء به خدا، با توکل به خدا، با حسن ظن به خدا، انجام بدهند. بخشی از درس‌های بیست و نه بهمن اینهاست.

این مردم اگر مؤمن باللَّه نبودند، اگر ایمان در درون دل این مردم موج نمیزد، آن آگاهی اگر هم به وجود میآمد، به کار نمیآمد؛ به درد نمیخورد و به اقدام منتهی نمیشد. ایمان مردم، هوشیاری مردم، اقدام بموقع، همه‌ی این‌ها نقش داشت. این شد درس برای ما؛ امروز هم همین جور است؛ آینده هم همین جور است. حوادث را هوشیارانه باید دنبال کرد.

خیلی از ملت‌ها در مواقع حساس، حساسیت موقع را نفهمیدند. چون نفهمیدند، حوادث بر سر آن‌ها بار شد، از روی آن‌ها عبور کرد و غافل ماندند و لگدمال حوادث شدند. اگر آن روزی که بعضی از علما در مقابل خودکامگی‌های رضاخان ایستادند، همه با آن‌ها همراهی میکردند، اگر آحاد ملت آگاهانه میفهمیدند که چه اتفاقی دارد در این کشور میافتد و میایستادند، شاید ملت ما پنجاه سال جلوتر بود و خسارت‌های پنجاه سال دوران انحطاط رژیم طاغوتی و وابسته‌ی پهلوی را تحمل نمیکرد. غفلت موجب میشود که انسان این خسارت‌ها را تحمل کند. غفلت نبایستی به خرج داد. اگر آن روزی که آمریکائی‌ها در این کشور کودتا راه انداختند - آمریکا و انگلیس تواماً، در سال ۳۲ - حساسیتِ موقع درک میشد، اقدام مناسب انجام میگرفت، یقیناً سال‌ها خسارتهائی که عاید شد برای کشور، پیش نمیآمد. هوشیارانه حوادث را باید رصد کرد.

امروز ملت ما در مقابل خود یک جبهه‌ی گسترده‌ای را ملاحظه میکند که با همه‌ی توان خود درصدد این است که انقلاب اسلامی را از خاصیت و اثر ضد استکباری بیندازد. از اول پیروزی انقلاب، همان جبهه سعیاش این بود که نگذارد جمهوری اسلامی که مولود انقلاب است، پا بگیرد؛ همه‌ی تلاش خودشان را کردند که جمهوری اسلامی را از بنیان نگذارند رشد کند، و البته نتوانستند. اقدام سیاسی کردند، محاصره‌ی اقتصادی کردند، جنگ تحمیلی را هشت سال بر این ملت تحمیل کردند، دشمنان این ملت را تجهیز کردند، وسوسه‌های درونی را به جان انقلاب و نظام جمهوری اسلامی انداختند، نتوانستند. به این نتیجه رسیدند که نظام جمهوری اسلامی را نمیشود ساقط کرد؛ چون مدافع آن، حامی آن، سینه‌های سپرکرده‌ی مردم مؤمن است؛ میلیون‌ها انسان مؤمن این نظام را نگه داشته‌اند. بحث مسئولین و دولت و بحث این‌ها نیست. یک وقت یک نظام قائم به چند نفر است و یک عده مرتزقه‌ی (۱) یک نظامند؛ آن نظام برای استکبار خطری ندارد. یک وقت یک نظام متکی به ایمان‌های مردم است، متکی به دل‌های مردم، به پشتیبانىِ عمیق مردم است، این نظام را نمیشود تکان داد. این را استکبار فهمیده است. همین راهپیمائیها، همین ۲۲ بهمن امسالِ شما مردم، این یک نمایش بسیار باشکوه و پرعظمت بود. پیشرفت‌های علمی، حضور جوان‌ها در صحنه‌های مختلف، شعار‌های انقلاب که خوشبختانه زنده‌تر از پیش شده است - کسی از مسئولین با شرمندگی نسبت به شعار‌های انقلاب مواجه نمیشود؛ افتخار میکنند به استقلال، به آزادی، به اسلام، به این قانون اساسی معتبر و پرمغز و پرمعنا - نشان میدهد که نظام را نمیشود تکان داد. آن‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که باید از محتوای نظام هر چه میتوانند کم کنند. این تهاجم فرهنگی که بنده چند سال قبل گفتم، این شبیخون فرهنگی که انسان در بخش‌های مختلف علائم آن را مشاهده میکرد و امروز هم انسان آن را در بخش‌های مختلفی میبیند، به این نیت است؛ با این قصد است؛ انقلاب را از محتوای خود، از مضمون اسلامی و دینی خود، از روح انقلابی خود تهی کنند و جدا کنند. این، از همان نقاط حساسی است که هوشیاری مردم را میطلبد. این هم مثل همان قضیه‌ی بیست و نه بهمن است.

حقیقت‌گوئی‌های حضرت زینب (س) و امام سجاد (ع) مثل یک رسانه‌ پر قدرت باید فکر و هدف و جهت‌گیری را در محدوده‌ وسیعی منتشر می‌کرد و کرد

خیلی‌ها اهمیت بیست و نه بهمن را نفهمیدند، شما تبریزی‌ها این را فهمیدید، در مرحله‌ی عمل هم، این فهم خودتان را به کار بستید؛ در همه‌ی مقاطع همین جور است. اهمیتِ حوادث را باید ملت ما درک کند؛ و خوشبختانه امروز درک میکنند؛ ملت کاملاً هوشیارند. خود این هم یکی از برکات انقلاب و نظام جمهوری اسلامی بوده است. مردم بیدار شده‌اند، قدرت تحلیل پیدا کردند.

همه بدانند که امروز دشمنان نظام جمهوری اسلامی از برکندن این بنیان مستحکم، احساس عجز میکنند؛ سعیشان این است که به وسائل گوناگون، به دست خودِ کسانی که تو این انقلاب بودند و هستند، از این محتوا ذره ذره بکنند. جمهوری اسلامی، اسمش جمهوری اسلامی باشد، اسمش نظام انقلابی باشد، اما از محتوای اسلام، از محتوای انقلاب در آن خبری نباشد. اسم چه ارزشی دارد؟ محتوا لازم است؛ محتوا مهم است. وظیفه‌ی من، وظیفه‌ی شما این است که از محتوای انقلابی، از اصول با ارزشِ انقلاب دفاع کنیم و نگذاریم این مبانی با ارزش و این ارزش‌های والا نادیده گرفته بشود؛ این وظیفه‌ی ماست؛ و بدانیم که خدای متعال پشتیبان مردمی است که با ایمان به او حرکت میکنند و اقدام و اِعمال قدرت انسانی و نیروی خود را در یک هدفی به کار میاندازند. خدای متعال یقیناً آن کسانی را که در راه اهداف الهی اقدام کنند، کمک میکند. ما آنجاهائی که شکست خوردیم، آنجائی که خدا به ما کمک نکرده است، به خاطر این بوده است که کارِ درست را انجام ندادیم؛ سهم خودمان را نیاوردیم. اگر سهم خودمان را به میدان بیاوریم، خدای متعال هم کمک خواهد کرد. میفرماید: «اوفوا بعهدی اوف بعهدکم»؛ (۲) شما به پیمانی که با من دارید، عمل و وفا کنید، من هم به آن پیمان عمل میکنم؛ طرفینی است. خدای متعال که مالک جان و واهب همه‌ی مواهب به ماست، با ما قرارداد دو جانبه بسته است. شما عمل کنید، ما هم عمل میکنیم؛ یعنی خدای متعال این وعده را داده است. ما اگر به وظیفه‌ی خودمان عمل نکردیم، نمیتوانیم کمک الهی را انتظار داشته باشیم.

بحمداللَّه ملت ایران نشان دادند که اهل اقدامند، اهل عملند. در طول این سی سال که دشمنان ما انتظار داشتند که شعار‌های انقلاب فراموش شود، امروز که شما در سی سالگی انقلاب نگاه میکنید به اجتماعات مردم، به اظهارات مردم، به شعار‌های مردم، میبینید همان احساسات اول انقلاب و همان شعار‌ها هست؛ این صراط مستقیم محفوظ مانده است؛ این خیلی چیز مهمی است. در انقلاب‌های گوناگون تاریخ چنین چیزی را ما شاهد نیستیم. این به برکت ایمان به خدا و به برکت اسلام است؛ و شعار‌های انقلاب را بایستی حفظ کرد. این را باید جوان‌ها بخصوص مغتنم بشمارند؛ قدر بدانند. خوشبختانه نسل جوان امروز ما زبده‌تر و کارآزموده‌تر از نسل جوان آن روز است. اگر آن روز غلبه با احساسات بود، امروز حضور جوان‌ها در میدان به خاطر اندیشه و فکر است؛ صرف احساسات نیست؛ اگر چه احساسات هم هست و مهم هم هست؛ اما فکر هم هست، درک صحیح و حضور در میدان هم است.

خداوند شهدای عزیز ما را با پیغمبر محشور کند؛ و امام بزرگوار ما را که سلسله جنبان این حرکت عظیم است، با اولیائش محشور بفرماید؛ و ان‌شاءاللَّه ما‌ها را سربازان این راه و فداکاران این هدف مقدس قرار بدهد و روز به روز ان‌شاءاللَّه بر توفیقاتش نسبت به شما برادران و خواهران عزیز بیفزاید.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‌

۱) مواجب‌خوار، موقوفه‌خوار
۲) بقره: ۴۰



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *