کارشناس مسائل بین الملل: آمریکا منافع همپیمانانش را نیز نادیده میگیرد
مدیر عامل موسسه ابرارمعاصر با اشاره به دوره ۴ ساله حضور دونالد ترامپ در کاخ سفید گفت: روابط آمریکا و همپیمانانش به همه جهان نشان داد خوانش شعار، «اول آمریکا، سپس همپیمانان» وجود ندارد و آمریکا منافع همپیمانانش را نیز نادیده میگیرد.
- موسسه ابرار معاصر تهران نشستی تخصصی با عنوان «افول جایگاه رهبری آمریکا در جهان معاصر» را برگزار کرد. این نشست در دو پنل با مدیریت عابد اکبری و حسین آجورلو و هم چنین سخنرانی جمعی از اساتید و متخصصان این حوزه برگزار شد.
این نشست، دومین برنامه از سلسله پیش رویدادهای همایش بینالمللی «افول آمریکا؛ روند گذشته و تحولات آینده» بود که با همکاری دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام و پژوهشکده صدر دانشگاه امام حسین (ع) برگزار شد.
عابد اکبری مدیر عامل موسسه ابرار معاصر در ابتدای این نشست با اشاره به روی دوره ۴ ساله حضور دونالد ترامپ در کاخ سفید عنوان داشت دگرگونیهایی که ترامپ در چند سال اخیر به آنها دامن زده است، پیامدهای تحول شعار «اول آمریکا» به «تنها آمریکا» و پس از آن وقوع «آمریکای تنها» بوده است. مطابق با برداشتهای ابتدایی از شعار، قرار بود رییسجمهور، آمریکا را در اولویت قرار دهد.
ترامپ اقدامات عملی «اول آمریکا» را در سطح بینالملل آغاز کرد، آشکار شد این شعار: هژمونی آمریکا را بهچالش میکشد، نظم بینالملل را بهمخاطره میاندازد و در هر حوزهای ازجمله امنیت، سلامت، اقتصاد، مهاجرت، جامعه و بسیاری دیگر بهشیوهای منفی ظاهر میشود تا فقط منافع آمریکا را (آنهم نه بهشکلی مشخص که کدام منافع آمریکا) تأمین کند.
با گذشت زمانی اندک، روابط آمریکا و همپیمانانش به همه جهان نشان داد خوانشی از این شعار، با عنوان «اول آمریکا، سپس همپیمانان» وجود ندارد و آمریکا منافع همپیمانانش را نیز نادیده میگیرد. رویکرد عملی ترامپ بهمعنای «تنها آمریکا» بود که فقط آمریکا را مستحق رسیدن به منافعش میدانست.
شفافیت این امر، ضربهای محکم به هژمونی آمریکا وارد کرد. رویکرد «فقط و تنها آمریکا» در فرض بنیادی خود، حاکیاز پذیرش و قبول افول آمریکا است و آن هژمونی را بهتصویر میکشد که حرمت نفسش را از دست داده، با درک حقارت خود ضعیفتر شده است.
در ادامه این نشست موحدیان کارشناس مسائل سایبری و رسانه به عنوان سخنران اول پنل اول در مورد شاخصها و مولفهی قدرت نرم صحبت کردند و با نشان دادن رتبه بندی آمریکا در زمینههای مختلف قدرت نرم اشاره داشتند که رتبه ایالات متحده در زمینههای مختلف قدرت نرم درمقایسه با دهههای گذشته سقوط کرده است.
وی در ادامه دلیل این افولها را در پنج مورد که شامل خروج آمریکا از توافق نامههای بین المللی از جمله برجام ومعاهده پاریس، فعل و انفعالات استیضاح ترامپ، غیر قابل پیش بینی بودن سیاست خارجی آمریکا، استفاده بیش از حد آمریکا از تحریم برای تحمیل راهبرد خود و هم چنین عدم تمایل آمریکا به کمک به سایر کشورها جمع بندی کردند و بیان کردند که روند کلی این عوامل منجر به فاصله گرفتن آمریکا از ارزشهای اساسی خود از جمله دموکراسی و حقوق بشر شده است و آمریکا صلاحیت خود را در دفاع از این ارزشها از دست داده است.
در ادامه احسان صادقی چیمه کارشناس ارشد مسائل چین به رقابت چین و ایالات متحده پرداختند و بیان کردند که افول قدرت آمریکا وابسته به قدرت بازیگران جهانی غیرغربی بالاخص چین است.
افزایش سهم بازیگران نوظهوری مانند چین در ثروت و قدرت جهانی باعث میشود که سهم بیشتری را در سیاستهای جهانی طلب کنند و این خود به معنای عقب نشینی ایالات متحده از قدرت هژمونی خود و سپردن نظم دهندگی نظام جهانی به سایر قدرت هاست. عقب نشینی از هژمونی جهانی توسط آمریکا منجر به حرکت به سوی یکجانبه گرایی و تکیه بر قدرت عریان توسط ایالات متحده شده است.
در مقابل سیاست خارجی یکجانبه گرایانه آمریکا بازیگرانی مانند چین به رویکرد چند جانبه گرایانه روی آوردند تا علاوه بر اینکه سهم خود را در تصمیم گیری جهانی افزایش دهند پلی به سوی یک نظام چند قطبی در مقابل سیاستهای آمریکا بزنند.
در ادامه این نشست خانم شهره پیرانی به عنوان آخرین سخنران پنل اول، جریان افول قدرتهای بزرگ در طول تاریخ را امری طبیعی خواندند و با اشاره به اینکه از دوره بوش پدر افول اخلاقی در گفتمان ایالات متحده به وجود آمده است بیان کردند که اتخاذ روشهای اقتدار گرایانه آمریکا از جمله تهدید کارمندان دیوان عالی بین المللی، حذف کمکهای ایالات متحده به نهادهای بشر دوستانه برخلاف ارزشهای اساسی آمریکا مانند دموکراسی و حقوق بشر است و این عوامل منجر به تقویت بی اعتمادی سیاسی و از بین رفتن مشروعیت رهبری دنیا توسط آمریکا شده است.
پنل دوم با موضوع افول جایگاه رهبری آمریکا در زمینههای مختلف از جمله ائتلافات و اتحادها، افول جایگاه اقتصادی و بازیگران تاثیر گذاربر افول ایالات متحده با مدیریت حسین آجورلو آغاز شد. در ادامه دکتر خسروی به عنوان سخنران اول پنل دوم با تمرکز بر مبحث ائتلاف سازی صحبتهای خود را شروع کردند.
وی بیان کرد که قدرتها زمانی ائتلاف سازی میکنند که در مقام هژمون باشند و این مهم را با استفاده از قدرت نرم پیش میبرند. ایالات متحده با وجود آنکه هم چنان قدرت برتر است، اما نسبت به قدرت هژمونی گذشته خود افول کرده است. قدرت برتری که راهبردش قدرت سخت است توان رهبری جهانی و ائتلاف سازی را ندارد.
از سال ۲۰۰۸ و دوره اوباما به کرات از زبان دولت مردان آمریکا شنیده ایم که با توجه به وضعیت بحرانی آمریکا به ویژه در حوزه اقتصاد دیگر خواهان ایفای نقش رهبری در نظام بین الملل را نیستند و روی آوردن آمریکا به استفاده از قدرت سخت در پیش برد راهبردهایش و بدبینی نسبت به هنجارهای و قوانین بین المللی موجود، خود دلیلی بر این مدعاست.
در ادامه عبدالله رضوی در مورد ساختار و افول اقتصادی آمریکا صحبت کردند و افزودند که پارادایم فکری اقتصادی آمریکا، نظام سرمایه داری مبتنی بر مکانیسم بازاراست و مبنای آن بر تعادل بنا شده است، اما بی ثباتی بازار ناشی از ناکارامدی سیستم اقتصادی آمریکا و نوسانات اقتصادی این کشور به معنای شکست مکانیسم بازار است که منجر به کارایی کمتر، رشد اقتصادی پایین و در ادامه فروپاشی نظام اقتصادی ایالات متحده میشود که فروپاشی نظام اقتصادی فروپاشی نظام سیاسی را در پی دارد.
نجمیه پور اسمعیلی به عنوان آخرین سخنران این نشست در مورد بازیگران تاثیر گذار برافول آمریکا صحبت کردند و ادامه دادند که برای آنکه بازیگری به عنوان هژمون شناخته شود به دو مولفه نیاز دارد؛ اول آنکه خودش این نقش را برای خود قائل باشد و دیگر آنکه سایر بازیگران این نقش هژمونیک را برای او تایید کنند، اما در خصوص ایالات متحده میبینم که بسیاری از قدرت نوظهور چالشگر نقش آمریکا را برای رهبری جهانی نمیپذیرند.
وی در ادامه بازیگرانی که در مقابل قدرت هژمونیک آمریکا مقاوت میکنند را در سه سطح بازیگران بین المللی مانند چین و روسیه، بازیگران منطقهای مانند ایران و ونزوئلا و جنبشهای ضد امپریالیستی مانند حزب الله بررسی کردند.
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *