شما بدانید، هر چه تبلیغات دنیا و شیاطین دنیا بر ضد شما می‌گویند، دلیل بر قدرت شماست

6:01 - 09 فروردين 1399
کد خبر: ۶۰۵۶۱۳
شما بدانید، هر چه تبلیغات دنیا و شیاطین دنیا بر ضد شما می‌گویند، دلیل بر قدرت شماست. اگر شما یک ملت قدرتمند نبودید به تبع اسلام و به تبع پاسداران حقیقی اسلام، این‌ها با شما کار نداشتند.

به گزارش گروه سیاسی ، به نقل از سایت جامع امام خمینی (ره) رهبر کبیر انقلاب صبح ۴ اردیبهشت ۱۳۶۴ برابر با ۳ شعبان ۱۴۰۵ در جمع فرماندهان و پرسنل سپاه بیاناتی ایراد فرمودند که به مناسبت میلاد امام حسین (ع) و روز پاسدار بازخوانی می‌شود.

شما بدانید، هر چه تبلیغات دنیا و شیاطین دنیا بر ضد شما می‌گویند، دلیل بر قدرت شماست

بسم الله الرحمن الرحیم‌

انبیا و اولیا پاسداران دین حق‌
امیدوارم که این عید بزرگ به همه شما و به همه ملت و به همه مسلمین و مستضعفان جهان مبارک باشد. خداوند این مولود شریف را که منشا همه خیرات در طول تاریخ است، از ما راضی کند. البته من مختصری با آقایان صحبت دارم و او این است که، انبیا از اول تا به آخر و اولیا و اوصیا از اول تاریخ تا آخر، این‌ها همه پاسدار اسلام بودند و پاسدار دین حق. در همه دوره‌ها، دین حق همان اسلام و تسلیم در بارگاه حق تعالی است. آن‌ها نه اینکه فقط تبلیغات لفظی کردند برای پاسداری، بلکه مهم، تبلیغات عملی آن‌ها بوده است؛ یعنی، اعمال آن‌ها در طول تاریخ سرمشق ما و همه اهل تاریخ تا ابد باید باشد. وقتی که سیره انبیا را ملاحظه می‌کنیم، می‌بینیم که در راه این پاسداری همه چیز را دادند. در طول تاریخ، زحمت‌ها را متحمل شده‌اند و چنانچه، در یک وقتی همان وضعی که برای حضرت سید الشهدا پیش می‌آمد، برای هر یک از اولیای خدا پیش می‌آمد، همین فداکاری را می‌کردند، منتها دوره‌ها مختلف بود و وضعیت‌ها مختلف. مقصد، حفظ اسلام و حفظ احکام خدا و نشر معرفت و توحید و به عبارت دیگر آدمسازی، اصلًا انبیا برای آدم ساختن آمده‌اند. انبیا آمده‌اند که آدمی که شیطان قسم خورده است که او را اغوا «۱» کند، این‌ها از کید این شیطان او را نجات بدهند و به صراط مستقیم انسانیت او را دعوت کنند، و خودشان هم عملًا نشان بدهند که راه چی است، چطور باید در مقابل شیطان‌ها ایستاد، چه شیطان‌های انسی و چه شیطان‌های غیر انسی. با ریاضات در مقابل شیطان‌های غیر انسی و با اعمال صالحه و جدیت در راه پیشبرد مقاصد در مقابل انسان‌های شیطانی.

ایستادگی ستمدیدگان تاریخ در مقابل شیاطین‌
و من گمان نمی‌کنم که دنیا تا کنون به مثل این دوره‌ای که ما در آن زندگی می‌کنیم، شیطان داشته است. بوده است البته شیطان در همه وقت، شیطان‌های انسی در همه طول تاریخ بوده است، اما هر چه دنیا پیشرفت کرده است، شیطان‌ها هم در کار‌های شیطانیشان پیشرفت کرده‌اند. امروز که به اصطلاح عصر تمدن و ترقی و عصر پیشرفت است، عصر شیطانهاست. شما در سرتاسر دنیا اگر چنانچه ملاحظه کنید، دنیا در دست شیاطین است، استثنایش بسیار کم است. این‌ها با آن حیله‌های شیطانی و با آن ابزار شیطانی که دارند، همه جا را قبضه کرده‌اند و در مقام پیشرفت هم هستند و هر روز یک توطئه‌هایی انجام می‌دهند. در مقابل یک همچه توطئه عظیم و یک همچه شیطان‌های تعلیم دیده و شیطان‌های عصر تمدن، باید انسان‌ها قیام کنند. باید انسان‌ها همان طوری که انبیای عظام و اولیای خدا قیام کردند و جانفشانی کردند، باید در این عصر هم همه شما، همه ما، همه روحانیون، همه ملتها، همه ستمدیده‌های تاریخ باید قد علم کنند و جلوی این شیاطین بایستند. اگر سستی بشود، شیاطین همه عالم را می‌بلعند.

آن‌ها با اسم صلح دوستی، جنگ افروز اول جهانند؛ آن‌ها با اسم حقوق بشر، بالاترین کسانی هستند که حقوق بشر را پایمال می‌کنند؛ آن‌ها در عین ادعای خیرخواهی، آنچه را برای دیگران می‌خواهند جز شر نیست، برای خودشان هر چه هست می‌خواهند و دیگران را پایمال می‌کنند.

احساس خطر دشمنان از قدرت اسلام‌
در یک همچو عصری که دنیا پر است از اشرار و دنیا پر است از ستمکاران، در ایران یک همچو تحولی پیدا شد به عنایت خدای تبارک و تعالی. یک همچو عنایتی از جانب خدای تبارک و تعالی شد که این ملت را متحولش کرد از آن وضعی که سابق داشت به این وضعی که حالا دارد. شما بدانید، هر چه تبلیغات دنیا و شیاطین دنیا بر ضد شما می‌گویند، دلیل بر قدرت شماست. اگر شما یک ملت قدرتمند نبودید به تبع اسلام و به تبع پاسداران حقیقی اسلام، این‌ها با شما کار نداشتند. این همه تبلیغاتی که شما الآن در دنیا می‌بینید که هر وقت یک رادیوی خارجی را باز بکنید می‌بینید که راجع به ایران یک تبلیغ سوئی دارد- و لو با صورت‌های مختلف- این برای این است که، فهمیدند اینجا قدرت است، احساس خطر کردند از شما جوانها، احساس خطر کردند از شما قوای مسلحه. این احساس خطر است که راه افتادند این ور، آن ور، همه جا دنبال این‌اند که یک فکری بکنند که این را خاموشش کنند. این آتشی که به نظر آن‌ها آتش است- و رحمت است و آن‌ها به نظرشان آتش است- این آتش را می‌خواهند خاموش کنند با هر حیله. شما می‌بینید که امروز از کشور‌های مختلف قریب چهار صد، یا از سیصد تا چهارصد آخوند جمع شده است در بغداد، این‌ها همه برای این است که، این‌ها جمع شدند برای اینکه- این آخوندها، چون جیره خوار مستکبرین هستند- نبادا این استکبار بشکند و آن‌ها به تبع آن‌ها بشکنند.

قدرت الهی پشتوانه حرکت انبیا و مومنان‌
این همه تبلیغاتی که بر ضد شما جوان‌ها می‌شود، بر ضد اسلام حقیقتاً می‌شود، این‌ها همه برای این است که احساس یک قدرت کردند اینجا و این قدرت از من و شما نیست.

این را باید ما احساس کنیم. این قدرت از منشا قدرت است. آن قدرتی هم که انبیا داشتند، از انبیا نبود. بشر از اول تا آخرش هیچ است، آنچه هست قدرت خداست. هر حرکتی که شما می‌کنید با قدرت خدا حرکت می‌کنید؛ هر تفنگی که می‌اندازید با قدرت خداست؛ دست شما به قدرت خداست که به ماشه می‌رود و فکر شما با قدرت خداست که می‌رود و کار‌ها را انجام می‌دهد و کار‌های نظامی و غیر نظامی را؛ قدرت مال اوست و همه باید از او باشیم، «إنا للَّه»؛ همه چیز از او، «الحمد لِلّه»، هر حمدی مال اوست. شما یا ما خیال می‌کنیم که الآن ایران یک قدرتی دارد، لکن این قدرت خداست در اینجا ظاهر شده است. شما قدر این را بدانید که بفهمید که با قدرت خدا دارید سیر می‌کنید؛ با قدرت خدا و به تبع خاصان خدا که در راسش انبیا هستند، با این مرام سیر می‌کنید و با ایده تحکیم احکام اسلام و رفع ظلم از مظلومین، شما با همین وضع، با همین ایده حرکت کردید. آن وقتی که هیچ نداشتید، آن وقتی که همه قوا دست رژیم بود، آن وقتی که همه قدرت‌ها می‌خواستند او را نگهش دارند، شما جوان‌ها ریختید در خیابان‌ها و کاری کردید که نتوانست حتی قدرت امریکا این رژیم را نگه دارد. با همه قوا دنبال این بودند که نگهش دارند، به همه حیله‌ها متشبث شدند برای نگهداری او، لکن قدرت شما نگذاشت این کار بشود و این قدرت برای این است که، از اول شما دنبال این نبودید که «من»، دنبال این بودید که «اسلام»، دنبال این بودید که «کشور اسلامی».

اختلاف و منیّت مبدا شکست در مقابل دشمن‌
اگر بنا باشد که یک وقت خدای نخواسته، ارتش بگوید «من»، سپاه هم بگوید «من»، بسیج هم بگوید «من»، آن روز است که فاتحه همه‌تان خوانده شده است. آن روز است که شما خدای نخواسته، دست از این انسجامتان که همه یکی هستید، «ید واحد» هستید برای حفظ کشورتان و حفظ اسلام، تا آن وقت که «یک» هستید، این «یک» را کسی نمی‌تواند بشکند. آن وقتی که متفرق شدید، صد‌ها میلیون آدمی که هر کدام علی حده فکر می‌کنند، هر کدام برای خودشان می‌خواهند یک کاری بکنند، این‌ها به «یک شاهی» نمی‌ارزند. وقتی یک عده کمی باشند که این‌ها با هم باشند و برای خودشان نه، برای مقصدشان، برای کشورشان، برای اسلامشان، اگر بنا شد همه و لو جمعیت کم به این مقصد حرکت کردند، این‌ها به مقصد می‌رسند، جمعیت ایران نسبت به دنیا یک چیزی نیست- چهل و پنج میلیون، چهل میلیون یک همچو چیزی است- در مقابل جمعیت‌های دنیا که «چین» اش یک میلیارد جمعیت دارد، هندوستانش هشتصد میلیون جمعیت دارد یا بیشتر، ما چیزی نیستیم، اما، برای اینکه، شما از «من» دست برداشتید و می‌گویید «ما برای خدا»، شما نمی‌گویید که ارتش باید «نشان» بگیرد، نمی‌گویید که باید سپاه «نشان» بگیرد، نمی‌گویید باید بسیج یا کمیته یا شهربانی یا شهرداری از این‌ها بگیرد، شما می‌گویید که ما «نشان» از خدا می‌خواهیم و ما همه یک هستیم، اگر این معنا در بین شما حفظ شد، شما تا آخر محفوظید، هیچ کس نمی‌تواند به شما صدمه‌ای وارد کند. این قدرت‌های بزرگ هم این معنا را می‌دانند که الآن ایران وضعش طوری است که نمی‌شود آن‌ها به هیچ وسیله‌ای او را شکست بدهند، نه به وسیله کودتا، نه به وسیله چیز‌های دیگر، نه به وسیله حمله نظامی. آن‌ها از این راه پیش آمدند که رخنه کنند در بین شما و شما را از هم جدا کنند و لو اینکه طولانی باشد، مدتش طولانی باشد. آن‌ها سَرشان صبر است و صبر زیاد دارند و از حالا یک بذری می‌کارند، پنجاه سال دیگر بردارند.

بیشتر بخوانید:

شما از حالا اگر یک وقت متوجه شدید که یک بذری این‌ها کِشتند که و لو در پنجاه سال دیگر می‌خواهند از آن استفاده کنند، باید این را، این بذر را فاسدش کنید و زیر پا بمالیدش. اگر شما دیدید که یک وقت زمزمه این معنا پیدا شد که ارتش باید ارتشی‌اش را حفظ کند، آن هم بگوید سپاه باید سپاهی‌اش را حفظ کند، آن هم باید بگوید چه، اگر بخواهید جدا از هم باشید، دو فکر، دو مقصد، اگر یک وقت خدای نخواسته، زمزمه این پیدا شد در بین شما، از اول خفه کنید این را، نگذارید. شما‌هایی که سران سپاه هستید توجه به این معنا بکنید، و آن‌هایی که سران ارتش هستند و همین طور سایر جاها، این معنا را باید نصب العین خودتان قرار بدهید که ما تا با هم هستیم، مسلمین تا «ید واحده» هستند و همین مسلمین کم جمعیت و پشتوانه بزرگ الهی، این‌ها اگر با هم شدند، این ملت اگر با هم شد، هیچ قدرتی نمی‌تواند او را بشکند.

اقتدار و پیروزی در سایه حفظ وحدت‌
همه فکر این معنا باشید، دنبال این باشید که دائماً درصدد این باشید که اخوت خودتان را حفظ کنید. بین خودتان اخوت ایجاد کنید، روحانیون در فکر این باشند که همه با هم اخوت داشته باشند و ملت را داشته باشند و حفظ کنند. ملت هم باید فکر این معنا باشند که همه با هم با روحانیون و غیر آن، همه با هم باشند. مادامی که این وضع از برای شما باشد، شما پیروزید. اگر یک روزی خدای نخواسته، این رمز پیروزی را از شما گرفتند، دیگر برای شما چیزی باقی نمی‌ماند. محتاج به اینکه خیلی قدرت اعمال بشود ندارد، یک کودتای کوچکی از یک منافقی، از یک چیزی، کار را تمام می‌کند. باید شما در فکر این باشید که اسلام را شما در دنیا نیرومند کردید، و این همه صدایی که در دنیا حالا بلند شده است دنبال اینکه «ما اسلام را می‌خواهیم»، این یک اشعه‌ای است که از ایران به آنجا افتاده است، سابقاً یک همچو حرف‌هایی نبود. از اینجا این شعاع در همه جا افتاده است و این شعاع کار خودش را در همه جا خواهد کرد. شما این مبدا را نگه دارید، این مرکز را حفظ کنید و خودتان را حفظ کنید، و این شیاطینی که از جن و انس بر همه ما می‌خواهند سلطه پیدا کنند، دست رد بهشان بزنید تا خدای تبارک و تعالی عنایاتش را بر شما دو چندان کند- بلکه صد چندان کند- و شما پیروز باشید و مظلومین را هم به پیروزی برسانید.

من از همه شما جوان‌های عزیزم و از همه کسانی که در راه اسلام دارند فداکاری می‌کنند، در راه اسلام دارند جانبازی می‌کنند، همه چیز خودشان را گذاشتند برای اسلام، من تشکر می‌کنم و تشکر من چیزی نیست، خدای تبارک و تعالی تشکر می‌کند؛ و السلام علیکم و رحمه الله‌
(۱) - فریب دادن.

امام خمینی (ره)؛ ۰۴ اردیبهشت ۱۳۶۴
حضار:
محلاتی (نماینده امام در سپاه پاسداران)، رفیق دوست، محسن (وزیر سپاه پاسداران)، رضایی، محسن (فرمانده سپاه پاسداران)، سهرابی (رئیس ستاد مشترک)، رحمانی (مسئول بسیج)، سالک (قائم مقام کمیته‌های انقلاب اسلامی)، اعضای شورای عالی سپاه و فرماندهان سپاه در سراسر کشور، اعضای بسیج و کمیته‌های انقلاب اسلامی، نیروی زمینی و هوایی و دریایی، ستاد مشترک، شهربانی، ژاندارمری، وزارت سپاه و مسئولان دفاتر نمایندگی امام در سپاه‌
شناسه ارجاع:
جلد ۱۹ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۲۳۴ تا صفحه ۲۳۹



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *