می‌خواهم مهمات‌شان تمام شود

0:01 - 16 فروردين 1399
کد خبر: ۶۰۱۲۶۷
دسته بندی: سیاست ، دفاعی و مقاومت
به موتورسوار می‌گفتند: پسر این چه کاری است که می‌کنی؟ مگر از جانت سیر شده‌ای؟ و او با خونسردی می‌گفت: می‌خواهم مهمات‌شان تمام شود.

مشاهدات فرهنگ جبهه؛گروه سیاسی ؛ انتقال صحیح و بدون تحریف ارزش‌های دوران هشت ساله دفاع مقدس به نسل‌های آینده، نیازمند دقت، صحت و نگاه هنرمندانه و فرهنگی به مقوله دفاع مقدس است. تحریریه سیاسی در همین زمینه، ۱۶ بُرش از کتاب «مشاهدات فرهنگ جبهه» که به اهتمام «سید مهدی فهیمی» و «محسن مهرآبادی» گردآوری شده است را منتشر می‌کند.

موتور مرگ
با موتور می‌آمد و دشمن هم سیل گلوله‌های کلاش و تیربار و خمپاره و ..... را بدون مضایقه رویش می‌ریخت.

گاهی مجبور می‌شد خیز برود، اما دوباره بلند می‌شد و روی موتور می‌نشست و بالاخره می‌رسید به خاکریز خودمان.

وقتی می‌آمد این طرف همه به او می‌گفتند: پسر این چه کاری است که می‌کنی؟ مگر از جانت سیر شده‌ای؟ و او با خونسردی می‌گفت: می‌خواهم مهمات‌شان تمام شود.

بیشتر بخوانید:



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *