گذشتن از موقعیتی بحرانی در نمایش «باق وحش»

19:00 - 23 بهمن 1398
کد خبر: ۵۹۲۴۸۵
نمایش «باق وحش» به کارگردانی «امیربهاور اکبرپور دهکردی» این شب‌ها اجرای خود تماشاخانه ایرانشهر را پشت سر گذاشته و با استقبال خوبی از سوی اهالی رسانه روبرو شده است.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، نمایش «باق وحش» به کارگردانی «امیربهاور اکبرپور دهکردی» این شب‌ها اجرای خود تماشاخانه ایرانشهر را پشت سر گذاشته و با استقبال خوبی از سوی اهالی رسانه روبرو شده است. 

سید مهدی حسام‌الذاکرین، آرزو عبدالهی، مائده رفیعی بازیگرانی هستند که در این نمایش به ایفای نقش پرداخته اند. در نمایشى با اجراى به‌اندازه چه از نظر زمان (دراماتیک،فیزیکى،داستانى) و چه در نوع بازى پردازى بازیگران به وجهى دور از هرگونه کاریکاتوریسم و ادا و اطوار به نحوى ساده و البته هوشمندانه به زندگىِ امروزی خانواده‌ای می‌پردازد.

توجه و تسلط قابل‌قبول به عرصه بازى بازیگران، دقت و وسواس در ترکیب‌بندی صحنه‌ای هرچند با نگاهى حداقلى (مینى مال) و پرداختن به لوازم و تکنیک‌های لازم در روند گسترش ایده اثر را از رکود و خلود میرهاند و نگاه شیوه پردازانه کاردگردان به نوع گسترش و پرورش قصه با ایجاد خلل و فرج هایى در بستر زمان باعث بروز تکانه هاى گاه گاهى می‌شود که مخاطب را دعوت به پیگیرى نمایش می‌کند و در جلب حداکثرى و ایجاد همدلى در مخاطب به صداقت می‌کوشد.

باق وحش تجربه‌ای از نمایشی کردن یک نمایش در بستر وضعیت گذشتن از موقعیتی بحرانی است، در مورد هر اثر هنری؛ تحسین اثر الزاماً همراه است با تشخیص ویژگی‌ها، ارزش‌ها و شایستگی‌های آن.

فارغ از تحسین نمایش باق وحش، آنچه در گام اول فهم می‌شود دقت و احتیاط در گسترش ایده داستانى و نحوه پرداختن به روایت و دست یافتن به فرمِ نسبتاً قوام‌یافته است که کلیت اثر درصحنه را شامل می‌شود.

https://zbcdn.cloud/files/cache/51233_10.9238bd.jpg

این کلیت برساخته ریزبه‌ریز جزئیات؛ شامل چینش صحنه‌ای، کلام‌ها، سکوت‌ها، حرکت‌ها، سکون‌ها، فیگور‌ها و درنهایت گاهى رسیدن به ژست البته براى بازیگر مرد نمایش است. نمایش بیش از آنکه بر اصل روایت، فیزیک روایت و دلالت‌های آن استوار باشد بر شیوه روایت صحنه‌ای و جسارت تقریباً به‌اندازه و فهم شونده‌اش استوار است و هم آن محور زیبا شناختى معنایى اجرا را می‌نمایاند.

سادگى هرچه‌تمام‌تر روایت راه به بداهت‌های به‌جا در چگونگىِ نشاندن روایت درصحنه می‌برد که نه‌تن‌ها در اثر و مخاطب راهزنى و مکرى روى نمی‌دهد بلعکس راهگشاى اثر در پرهیز از داستان‌پردازی صِرف و گریز از کسالت بارىِ گفتن و گفتن و گفتن است.

https://zbcdn.cloud/files/cache/44861_08.9238bd.jpg

بداهت‌هایی که استفاده‌شان در اثر قابل‌تأمل و دیدنى است فهم اثر از چند مسئله یا بحرانِ مختلف و البته بروز آن‌ها در بافتار (هم‌زمانی) و (این‌همانی) که در این مورد به درست باعث اغراق و تأکید هرچه بیشتر بر عوارضى است که خانواده را درگیر خودکرده است.

این همان آرایه مَجازِ جزء بر کل اثر است که به‌درستی جنبه بازتابى خود را در عرصه زندگى دیگرى می‌نشاند و بدون هیچ موع تجویز و تحمیل با پدیدار کردن یک موقعیت به همان وضعى که هست و با درکِ در جهان اثر و پرهیز از انتزاعات و پیچیده بافى هاى به‌گزاف مخاطب را صمیمانه و همدلانه دعوت به دریافت اثر در بافتار زمانه‌اش می‌کند.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *