رؤسای قوه قضائیه وکیل آنلاین مجله حقوقی

روایت‌های شیعه و سنی درباره تاریخ شهادت حضرت زهرا (س) در دانشنامه میزان

14:02 - 08 بهمن 1398
کد خبر: ۵۹۱۲۵۰
روایت‌های شیعه و سنی در مورد تعداد روز‌هایی که حضرت زهرا (س) پس از رحلت پیامبر (ص) در قید حیات بوده‌اند در میان کتاب‌های تاریخی مختلف است.

به گزارش گروه فضای مجازی ، درباره تاریخ شهادت حضرت زهرا (س) روایت‌های مختلفی مطرح شده است؛ در روایت‌های شیعه و سنی در مورد تعداد روز‌هایی که حضرت صدیقه طاهره (س) پس از رحلت پدر بزرگوارشان در قید حیات بوده‌اند در میان کتاب‌های تاریخی اختلاف وجود دارد.

منابع اهل تسنن عموما این مدت را شش ماه پس از ارتحال پیامبر اسلام (ص) نقل می‌کنند و معتقدند که حضرت زهرا (س) پس از پیامبر(ص) شش ماه در قید حیات بودند، در حالی که در منابع شیعه، مشهور دو قول است که یکی ۷۵ روز و دیگری ۹۵ روز بعد از ارتحال حضرت خاتم (س) است که بر این مبنا در حقیقت ۱۳ جمادی الاول و ۳ جمادی الثانی را ذکر می‌کنند.

روایت‌های شیعه درباره تاریخ شهادت حضرت زهرا (س)

علامه مجلسی

مرحوم ابوالفرج اصفهانی به نقل از مرحوم علامه مجلسی در کتاب مقاتل الطالبین می‌گوید: مدت زمان حیات فاطمه زهرا (س) بعد از وفات پیامبر (ص) مورد اختلاف قرار گرفته است، به طوری که کمترین زمان ذکر شده در این رابطه ۴۰ روز و بیشترین زمان هشت ماه است، اما آنچه نزد ما مسلم و مورد قبول است روایات رسیده از امام باقر (ع) است که حضرت می‌فرماید: بدرستی که زمان رحلت صدیقه کبری (س) سه ماه بعد از رحلت پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه و آله بود.

طبری شیعی

مرحوم طبری شیعی در کتاب دلایل الامامه به سلسله اسناد خود روایاتی از حضرت امام صادق (ع) نقل می‌کند که حضرت می‌فرمایند: حضرت صدیقه طاهره (س) در ماه جمادی الاخر روز سه شنبه، سه روز از ماه گذشته در سال ۱۱ هجری از دنیا رفتند.

کلینی

روایت مرحوم کلینی از امام صادق (ع) است که حضرت می‌فرمایند: «بدرستی که توقف فاطمه (س) در این دنیا پس از پدر گرامیش ۷۵ روز بود.» این دسته از روایات هم مبنای نظر برخی از علمای شیعه از جمله مرحوم کلینی گردیده.

اکثر بزرگان سوم جمادی ثانی (۹۵ روز بعد از رحلت پیامبر (ص)) را معتبرتر می‌دانند.

روایت‌های شیعه و سنی درباره تاریخ شهادت حضرت زهرا (س) در دانشنامه میزان

روایت‌های سنی درباره تاریخ و نحوه شهادت حضرت زهرا (س)

ابن قتیبه دینوری، قرن سوم هجری

ابومحمد عبدالله بن مسلم بن قتیبه دینوری (معروف به ابن قُتَیبَة) درگذشته به سال ۲۷۶ هجری، در کتاب خود بنام «الامامة والسیاسة» تحت عنوان "کیفَ کانَت بیعة علی أبی طالب کرَّمَ الله وجهه" با ذکر سند از عبدالله بن عبدالرحمن انصاری روایت کرده که گفت: همانا روزی ابوبکر از عده‌ای که از بیعت با او سرپیچی کرده و نزد علی علیه السلام جمع شده بودند، سراغ گرفت.

پس عمر را به دنبال آن‌ها -که در خانه‌ی علی جمع شده بودند- فرستاد، پس آن‌ها از خارج شدن از خانه خودداری نمودند، در این هنگام عمر دستور داد که "هیزم حاضر کنید" و خطاب به اهل خانه گفت: قسم به آن کس که جان عمر در دست اوست باید خارج شوید و الا خانه را با اهلش به آتش می‌کشم! شخصی به عمر گفت:‌ای ابا حفض، آیا می‌دانی در این خانه فاطمه است؟ گفت: اگر چه فاطمه در خانه باشد! باز در همان کتاب جلد ۱ صفحه ۱۳ با ذکر سند آمده است: ...پس از چندی که گذشت عمر به ابوبکر گفت بیا تا نزد فاطمه (س) برویم، چرا که ما او را به غضب درآورده ایم.

پس به اتفاق یکدیگر نزد فاطمه علی‌ها السلام رفته و از او اجازه ورود گرفتند، لکن فاطمه (س) به آن‌ها اجازه‌ی ورود نداد، ناچار نزد علی (ع) آمده و با او سخن گفتند، تا آنکه آن‌ها را بر فاطمه (س) وارد کرد.

پس همین که آن دو نزد فاطمه (س) نشستند، فاطمه (س) صورت خود را به دیوار برگرداند. در این هنگام آن دو به فاطمه (س) سلام کردند، لکن او جواب سلام آن‌ها را نداد، لذا ابوبکرشروع به سخن کرده و گفت:‌ ای حبیبه رسول خدا آیا ما در مورد ارث پیامبر و همچنین در مورد شوهرت تو را به غضب در آوردیم؟ فاطمه (س) گفت: چه می‌شود تورا، که اهل و خانواده ات از تو ارث ببرند، لکن ما از محمد (ص) ارث نبریم! سپس فرمود: آیا اگر حدیثی از پیامبر را به یاد شما بیاورم قبول می‌کنید، و به آن اعتقاد پیدا می‌کنید؟ عمر و ابوبکر گفتند: آری. پس فاطمه (س) گفت: شما را به خدا قسم آیا از پیامبر نشنیدید که می‌گفت: «رضایت فاطمه، رضایت من و غضب فاطمه، غضب من است. پس هر کس فاطمه دختر مرا دوست داشته باشد، همانا مرا دوست داشته و هر کس فاطمه را راضی کند مرا راضی کرده است و هر کس فاطمه را به غضب آورد، همانا مرا به غضب آورده است». عمر و ابوبکر گفتند: آری از پیامبر (ص) شنیدیم.

فاطمه (س) گفت: پس همانا من، خداوند و ملائکه را شاهد می‌گیرم که شما دو نفر مرا به سخط و غضب درآوردید و مرا راضی نکردید، و هرگاه پیامبر (ص) را ملاقات کنم از شما دو نفر به او شکایت خواهم کرد.

در این هنگام، ابوبکر شروع به گریه کرد در حالی که فاطمه (س) می‌گفت: بخدا قسم تو را در هر نمازی که بخوانم نفرین خواهم کرد.

یعقوبی

یعقوبی در تاریخ خود نقل می‌کند: زمانی که ابوبکر مریض شد، یعنی در همان مرضی که مرد، عبدالرحمن بن عوف به عیادت او رفته و از او پرسید:‌ ای خلیفه حالت چگونه است؟ ابوبکر گفت: همانا من بر هیچ چیز تأسف نمی‌خورم مگر بر سه چیز که انجام دادم و‌ای کاش انجام نداده بودم... اما آن سه چیز که انجام دادم و‌ای کاش انجام نداده بودم:‌ ای کاش قلاده خلافت را به گردن نینداخته بودم...‌ای کاش خانه فاطمه را تفتیش نکرده و مورد هجوم آن عده قرار نداده بودم، اگر چه با من اعلان جنگ می‌کردند.

بلاذری؛ قرن سوم

احمدبن یحیی معروف به «بلاذری» درگذشته سال ۲۷۹ هجری در کتاب خود بنام «انساب الاشراف» می‌گوید: ابوبکر برای بیعت گرفتن از علی (ع)، به دنبال وی فرستاد، پس علی (ع) بیعت نکرد. در این هنگام عمر با شعله‌ای آتش روانه خانه علی (ع) شد. فاطمه (س) در پشت درب با او مواجه شده و گفت:‌ ای پسر خطاب آیا تو را در حال آتش زدن خانه‌ام می‌بینم؟ عمر گفت: آری! و آن چنان به این عمل مُصر و محکم هستم، چنانکه پدرت بر دینی که آورده بود محکم بود.

بلاذری در همان کتاب، صفحه ۵۸۷، حدیث شماره‌ی ۱۱۸۸ از ابن عباس روایت می‌کند: زمانی که علی (ع) از بیعت خودداری نمود و در خانه کناره‌گیری کرده بود، ابوبکر عمر را به سوی علی (ع) فرستاد و به وی دستور داد علی (ع) را با بدترین صورت نزد من حاضر کن! پس، چون عمر نزد علی آمد، بین آن دو سخنانی رد و بدل شد. علی گفت:‌ ای عمر بدوش که نیمی از آن مال توست، به خدا قسم آنچه امروز تو را چنین بر امارت و حکومت ابوبکر حریص کرده چیزی نیست جز آنکه فردا حکومت را به تو بسپارد!



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *