سازمان همکاری اسلامی؛ ظرفیت‌هایی که استفاده نمی‌شود

9:01 - 22 دی 1398
کد خبر: ۵۸۵۶۷۱
دسته بندی: سیاست ، گزارش و تحلیل
علی‌رغم قدرت و توانایی بالقوه سازمان همکاری اسلامی برای حل مشکلات کشورهای عضو، این سازمان نقشی فعالی و تأثیرگذار در جهت حل مسالمت آمیز اختلافات کشورهای اسلامی نداشته و از پتانسیل‌ها و ظرفیت‌های خود در این زمینه به درستی بهره نبرده است.
سازمان همکاری اسلامی استفاده از پتانسیل‌ها وظرفیت‌هابه گزارش گروه سیاسی ،  سازمان همکاری اسلامی (OIC)، دومین سازمان بین دولتی پس از سازمان ملل متحد است که با عضویت از ۵۷ کشور به گسترش بیش از چهار قاره است.
 
سازمان صدای جمعی جهان اسلام و تضمین برای حفاظت و حمایت از منافع جهان اسلام در روح ترویج صلح بین‌المللی و هماهنگی میان افراد مختلف جهان است. سازمان بر اساس تصمیم اجلاس تاریخی که در رباط، پادشاهی مغرب در ۲۵ سپتامبر ۱۹۶۹ برگزار شد به عنوان یک نتیجه از آتش‌سوزی جنایی مسجد الاقصی در اشغال بیت‌المقدس تأسیس شد.
 
نام این سازمان از زمان تأسیس در سال ۱۹۶۹ تا سال ۲۰۱۱ سازمان کنفرانس اسلامی بود سپس به سازمان همکاری اسلامی تغییر یافت. نشست سران هر ۳ سال یک بار و در پایتخت یکی از کشور‌های اسلامی عضو برگزار می‌شود. کشور‌هایی که این کنفرانس را برگزار می‌کنند به مدت سه سال ریاست آن را بر عهده می‌گیرند.

کشور‌های اسلامی که بخش عمده از جهان را تشکیل می‎دهند با مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی عمده‎ای روبرو هستند. چنانکه وجود تنوع مذهبی، نژادی، زبانی، قومی و قبیله‌ای زمینه ساز اختلافات و بی ثباتی در برخی ازکشور‌های اسلامی شده و هزینه‌های زیاد اقتصادی و اجتماعی را بر این کشور‌ها و همسایگان آن‌ها تحمیل کرده است. مساله‌ای که مانع توسعه و گسترش روابط میان کشور‌های اسلامی شده و زمینه را برای مداخله قدرت‌های خارجی فراهم ساخته است.
 
براین اساس یکی از اولویت‌های مهم سازمان همکاری اسلامی، زمینه سازی جهت گفت‌وگو وهمکاری مشترک و تلاش برای رفع تشنج وحل مسالمت آمیز اختلافات میان کشور‌های عضو سازمان بوده است. چنانکه سازمان همکاری اسلامی نهادی است که بالقوه می‎تواند گره‎گشای بسیاری از مشکلات کشور‌های اسلامی در این راستا باشد. در این میان مسئله‎ای که باید مورد توجه قرار گیرد آن است که چرا علی‎رغم قدرت وتوانایی بالقوه سازمان همکاری اسلامی برای حل مشکلات کشور‌های عضو، این سازمان نقشی فعالی و تاثیرگذار در جهت حل مسالمت آمیز اختلافات کشور‌های اسلامی نداشته و از پتانسیل‌ها و ظرفیت‌های خود در این زمینه به درستی بهره نبرده است؟

بررسی عمکرد و کارکرد سازمان همکاری اسلامی، این واقعیت را به اثبات می‌رساند که سازمان اگر چه در زمینه همکاری‌های فنی و هماهنگی سیاسی کشور‌های عضو موفقیت‌های کسب کرده، با این وجود در زمینه حل مسالمت آمیز اختلافات کشور‌های عضو پیشرفت‌ها و موفقیت‌های شایان توجهی بدست نیاورده است چنانکه درجنگ عراق علیه ایران تلاش‌های سازمان برای حل و فصل مساله، به دلیل موضع یک جانبه و صرفا حمایتی از دولت عراق به نتیجه نرسید. کما اینکه در مورد اختلاف بین سنگال و موریتانی سازمان ساکت ماند. همچنین در اشغال کویت توسط عراق تلاش موثری از سوی سازمان جهت خاتمه درگیری صورت نگرفت و فقط بر پای بندی عراق به قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد تاکید شد. درمورد جنگ داخلی افغانستان و بوسنی و هرزگوین و بحران بالکان نیز هر چند سازمان دست به اقداماتی زد اما با دخالت‌های ناتو و امریکا به حاشیه رانده شد. در بحران‌های مسلمانان کشمیر در هند، تیمورشرقی در اندونزی و میندانائو در فیلیپین نیز سازمان همکاری اسلامی اقدامات عادلانه وکارآمدی در جهت پایان دادن به منازعه واختلافات و حمایت از حقوق پایمال شده‌ای آن که مورد تجاوز قرار گرفته بود انجام نداد و تصمیم گیری سازمان بیشتر به صورت اعلامیه و بیشتر یک نظاره گر بوده است.

در این راستا مسئله‎ای که باید مورد توجه قرار گیرد آن است که چرا علی‎رغم این قدرت وتوانایی سازمان همکاری اسلامی برای حل مشکلات کشور‌های عضو، این سازمان نقشی فعالی و تاثیرگذار در جهت حل مسالمت آمیز اختلافات کشور‌های اسلامی نداشته و از پتانسیل‌ها و ظرفیت‌های خود در این زمینه به درستی بهره نبرده است؟
 
برخی عوامل به نوعی توجیه کننده عدم موفقیت سازمان در زمینه برقراری صلح و امنیت در منطقه و کشور‌های عضو است. عواملی از قبیل:

الف) فقدان چارچوب قانونی و ضمانت اجرایی برای مصوبات سازمان همکاری اسلامی:
منشور سازمان همکاری اسلامی فقط بر همکاری در حل مسالمت آمیز اختلافات وصلح بین اعضاءتصریح می‌کند، در حالی که فاقد ضمانت اجرا برای قطعنامه‌ها و مصوبات خویش است. به عبارتی دیگر سازمان همکاری‌های اسلامی مانند سازمان ملل متحد، ابزاری مانند شورای امنیت را در اختیار ندارد که قطعنامه‌های لازم الاجرای خود را به مرحله عمل برساند.

ب) اختلافات و منازعات میان کشور‌های عضو
سازمان همکاری اسلامی از مجموعه کشور‌های ناهمگن و نامتوازن درعناصر مادی، ارزش‌های سیاسی و فرهنگی تشکیل شده است، در نیتجه وجود اختلاف میان کشور‌های اسلامی و بعضا وجود تضاد دیدگاه میان آن‌ها که قطعا از نگرش‌های سیاسی تناقض در تامین منافع ایجاد می‌شود، ازکارآیی سازمان همکاری اسلامی کاسته است. برآورد تحولات جهان اسلام از پایان جنگ بین الملل دوم تا به امروز، نشان می‌دهد که ملل اسلامی و به ویژه دولت مردان آنان هیچ گاه به مانند امروز شاهد تفرق و چند دستگی نبوده اند.

ج) وجود اتحادیه‌های درون سازمانی:
کشور‌های عربی خود را به عنوان بنیان‎گذاران سازمان و تأمین کننده بودجه سازمان همکاری اسلامی می‌دانند. این کشور‌ها با تشکیل اتحادیه‌های درون سازمانی از سازمان همچون ابزاری برای پیاده کرده برنامه‎های تصویب شده در اتحادیه عرب استفاده می‎کنند. به همین خاطر است که کشور‌های عربی در مناقشاتی که با دیگر کشور‌ها دارند از اهرم مالی استفاده می‎کنند و سازمان را وادار به در پیش گرفتن مواضع غیر عادلانه می‎کنند.

د) تاکید بیش از حد برحاکمیت ملی و رقابت بر سر کسب قدرت بیشتر بین اعضاء:
سازمان همکاری اسلامی هم مانند سایر سازمان‌های بین المللی گرفتار رقابت بر سر کسب قدرت بیشتر است. سازمان همکاری اسلامی اگر منافع جمعی اکثریت مسلمانان را درنظر بگیرد در آن زمان دارای یک هویت مستقل می‌شود. ولی زمانی که تحت تاثیر رقابت‌های عربستان، ترکیه، مالزی و سایرکشور‌های مسلمان ذی نفوذ قرار می‌گیرد دیگر نمی‌تواند هویت مستقل داشته باشد و در نتیجه عملکرد آن تحت تاثیر منافع بازیگران اصلی قرار می‌گیرد.

ه) فقدان روزآمدی ساختار و اهداف سازمان همکاری اسلامی:
سازمان کنفرانس اسلامی دارای ساختاری بسیار اولیه است و توانایی و آمادگی برای رویارویی برای پدیده‌های قرن بیست یکم را ندارد. تطبیق سازمان کنفرانس اسلامی با انتظارات جهان اسلام و همچنین تطبیق با تحولات نوین بین المللی، همراه با ارائه یک راهبرد مناسب، عرصه‌های مهمی هستند که ضرورت بازنگری و به روز رساندن اقدامات این سازمان برای تامین منافع ۵/۱ میلیارد مسلمان را ضروری می‌سازد.

براین اساس اگر چه سازمان مدعی است از زمان تاسیس خود در سال ۱۹۶۹ همت خود را معطوف گفت‌وگوی بین دول عضو و حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات، صلح جهانی، ثبات، سازگاری، امنیت وتوسعه کرده است ولی امروزه بسیاری از بحران‌ها ومنازعات در مناطق اسلامی وجود دارد که نشان می‌دهد سازمان کارنامه موفقی در تحکیم صلح وظرفیت سازی زمینه گفت‌وگوی عادلانه بین کشور‌های عضو نداشته است. چنانکه در بحران‌های کنونی منطقه‌ای سازمان بجای در نظر گرفتن منافع و مصالح عمومی جهان اسلام بیشتر با سیاست‌های دولت میزبان سازمان همگام شده است.
 
* مجتبی عبدالنوری


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *