اروپا در خط آخر/اروپا نیازمند تجدید نظر

9:32 - 17 آذر 1398
کد خبر: ۵۷۴۸۳۱
بر اساس گفته‌های مستأجر کاخ سفید، بزرگ‌ترین متحدان آمریکا بدون حمایت واشنگتن حتی قادر نیستند که حیات خود را حتی برای دو هفته ادامه دهند. از این رو، اروپایی‌ها در برابر ایران اسلامی، به آخر خط رسیده و برای فهم رفتار ابرقدرت غرب آسیا، نیازمند بازنگری و تجدیدنظر جدی در سیاست‌های خود هستند.

اروپا در خط آخر/اروپا نیازمند تجدید نظربه گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، به نقل از روزنامه حمایت، بعد ظهر جمعه گذشته، گروه ۱+۴ نشست کمیسیون مشترک برجام در سطح معاونان و مدیران کل سیاسی با حضور معاون وزیر امور خارجه کشورمان را به دلیل نگرانی از افزایش سطح غنی‌سازی اورانیوم و کاهش تعهدات توسط جمهوری اسلامی برگزار کردند.

در این نشست، تروئیکای اروپایی (آلمان، فرانسه و انگلیس) تصمیم داشتند که ایران را به فعال کردن مکانیسم ماشه (اسنپ بک) تهدید کنند تا به‌زعم خود، کشورمان به تعهداتش بازگردد.

درحالی‌که این سه کشور مدعی در همراهی با تحریم‌های آمریکا علیه کشورمان ذره‌ای فروگذار نکردند و شانه خالی کردن از الزاماتشان در برجام را به‌حساب فشار‌های واشنگتن گذاشتند، تهدید برای بازگرداندن تحریم‌ها هم «مضحک» و هم «وقیحانه» به نظر می‌رسد. نکات ذیل در این خصوص، قابل‌تأمل‌اند.


۱. مکانیسم ماشه ظاهر خطرناکی دارد و هر یک از کشور‌های عضو برجام قادر است که آن را در اعتراض به سیاست‌های هسته‌ای ایران فعال کند.

در این مکانیسم، چنانچه یکی از اعضای گروه ۱+۴ بر اساس بند ۳۶ و ۳۷ برجام ادعا کند که ایران در حال نقض برجام است و موضوع در مدت ۷۵ روز در نشست معاونان وزرای گروه ۱+۴، نشست وزرا، جلسه شورای سه نفره شامل ایران، کشور یا کشور‌های مدعی و یک عضو مستقل خارج از برجام حل‌نشده و قطعنامه‌ای مبنی بر لغو یا تعلیق تحریم‌ها دوباره صادر نشود، همه تحریم‌های گذشته به‌طور خودکار بازخواهند گشت.

در شرایط فعلی که آمریکا زیر میز توافق هسته‌ای زده، تحریم‌هایی فراتر از تحریم‌های شورای امنیت را علیه ایران برقرار کرده و کشور‌های اروپایی نیز به این مجموعه فشار‌ها پایبندی خود را نشان داده‌اند، عملاً تفاوتی نمی‌کند که اروپایی‌ها ماشه تحریم را بچکانند یا نه، چون تحریم‌های حال حاضر جمهوری اسلامی به‌مراتب بیشتر از تحریم‌های شورای امنیت هستند! ضمن اینکه اگر بنا باشد فشار‌های اقتصادی سازمان ملل، مبنای عمل علیه ایران قرار گیرد و کشور‌ها به اجرای آن وادار شوند، ای‌بسا دست‌وپنجه نرم کردن ایران با این دست تحریم‌ها ساده‌تر باشد.


۲. عزم ایران برای بازگشت پلکانی از تعهداتش از آنجا کلید خورد که افزون بر آوار شدن ده‌ها تحریم که هر کدام از آن‌ها نیز بعضاً زیرشاخه‌هایی دارند، ایران تقریباً از هیچ‌یک از فواید توافق هسته‌ای بهره‌مند نشد.

توافق هسته‌ای تنها یک تعهد یک‌جانبه نیست و همه کشور‌های عضو آن، وظایفی به دوش دارند که یا به دلیل تحریم‌های آمریکا و یا همانند اروپا به علت همراهی با سیاست‌های کاخ سفید، به نفع ایران اجرایی نشده است.

پس از خروج آمریکا از برجام در اردیبهشت سال گذشته، جمهوری اسلامی به اروپایی‌ها فرصت داد که ساز و کار مالی ویژه خود را برای انتفاع ایران از فواید پایبندی کامل به «برنامه اقدام جامع مشترک»، عملیاتی کنند.

این کانال مالی که ابتدا «اس. پی. وی» و بعد‌ها «اینستکس» نام گرفت، در واقع یک ساز و کار بسیار ناکارآمد است که چیزی جز اقلام غیرتحریمی (غذا و دارو) را پوشش نمی‌دهد.

با گذشت حدود یک سال و نیم از صبر راهبردی جمهوری اسلامی در برابر بدعهدی‌های مکرر اروپا و برداشتن گام چهارم با افزایش غنی‌سازی به ۴.۵ درصد، قاره سبز دریافت که عزم کشورمان برای پایان دادن به این شرایط نابرابر، جزم است و طی یک اقدام نمایشی، ۶ کشور اروپایی دیگر نیز به جمع تماشاچیان اینستکس پیوستند!

در حقیقت، این اروپا بود که با هم‌داستانی با تحریم‌ها، جمهوری اسلامی را به نقطه فعلی رسانده و از این منظر، مقصر اصلی فشل شدن توافق هسته‌ای به شمار می‌آید.


۳. بر اساس بند‌های ۲۶ و ۳۶ برجام، کشورمان مجاز است که در صورت کوتاهی طرف‌های توافق، اجرای برخی از تعهداتش را متوقف کند و در نتیجه، بازگشت تدریجی ایران از الزاماتش، نقض برجام به شمار نمی‌آید. اروپا به‌خوبی واقف است که در برابر پایبندی مستظهر به گزارش‌های ۱۴ گانه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، چیزی جز وعده و وعید‌های تحقیرآمیز تحویل طرف ایرانی نداده است.

اروپا حتی اگر برای انجام تعهداتش خیز بردارد و برای انجام آن‌ها اراده از خود نشان دهد، برای ایران اسلامی ثابت‌شده است که مرد این میدان نیست، چراکه ثابت کرده نه توان آن را دارد که از زیر بلیت یانکی‌ها در آید و نه مایل است که چهره‌ای مخالف با آمریکا از خود به نمایش بگذارد.

قاره سبز از آن جهت که در دوره ریاست جمهوری ترامپ، تحقیرشده و تحت‌فشار جنگ تجاری با واشنگتن قرار گرفته، بسیار مایل بود که کاخ سفید مقصر برجام شناخته شود و درعین‌حال، توجیهی برای قصور فاحش خود در برجام داشته باشد، اما مرور زمان، پرده از باطن دوگانه اروپایی‌ها برداشت و نشان داد که در قبال ایران، سیاست‌های تقسیم‌شده و البته مشترکی را پی می‌گیرند.

۴. کشور‌های اروپایی در حال انجام همان سیاستی هستند که در دهه ۸۰ شمسی طی مذاکرات تهران در پیش گرفتند.

آن‌ها حتی اجازه فعالیت یک سانتریفیوژ را نمی‌دانند، اما وقتی دریافتند که ایران، به چرخه کامل سوخت هسته‌ای دست‌یافته و دانش بومی آن را به دست آورده، چاره‌ای جز تن دادن به مذاکرات هسته‌ای در قالب برجام ندیدند.

چنانچه اروپا واقعاً خواهان حفظ برجام است، باید بداند که توپ اکنون در زمین آن‌هاست و باید جمهوری اسلامی را با چیزی فراتر از ساز و کار‌های مالی بی‌خاصیت و مینیاتوری راضی کنند.

اگر این اتفاق نیفتد کما اینکه شواهد و قرائن نشان می‌دهند که نخواهد افتاد و بخواهند که تجربه گذشته را تکرار کنند، قطعا ایران اسلامی گام بلند دیگری به‌سوی فعالیت‌های هسته‌ای صلح‌آمیز بر خواهد داشت و آنگاه مجبور خواهند شد که هزینه گزاف‌تری برای مصالحه با ابرقدرت خاورمیانه بپردازند. از سوی دیگر، محاسبات غرب در تقابل با جمهوری اسلامی غلط از کار آمده چراکه با توهم همراهی مردم در ضربه زدن به حاکمیت هر چه در چنته داشتند، رو کردند و به طمع سرنگونی نظام از طریق فشار اقتصادی، همه توان و نیروی خود را به میدان آوردند.

فروپاشی جمهوری اسلامی، خوابی بود که دیده بودند، اما ایستادن مردم در کنار نظام علیرغم انتقاداتی که به اوضاع معیشتی داشتند، توطئه آن‌ها را به شکست کشاند و به این جمع‌بندی رسیدند که مردم ایران متوجه بازی خطرناکی که علیه تمامیت کشورشان در جریان است، هستند و امنیت و ثبات را به هر چیزی ترجیح می‌دهند.

بر اساس ادعای مقامات آمریکایی، علیرغم همه فشار‌های بی‌سابقه و تحریم‌های فلج‌کننده، ایران همچنان با ثبات‌ترین کشور غرب آسیاست و حاکمیت و حفظ منافع را به‌صورت توأمان عملی کرده است.

این در حالی است که بزرگ‌ترین متحدان آمریکا به گفته مستأجر کاخ سفید، بدون حمایت واشنگتن حتی قادر نیستند که حیات خود را حتی برای دو هفته ادامه دهند. از این رو، اروپایی‌ها در برابر ایران اسلامی، به آخر خط رسیده و برای فهم رفتار ابرقدرت غرب آسیا، نیازمند بازنگری و تجدیدنظر جدی در سیاست‌های خود هستند.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *