«مسافر آگوست» منتشر شد/ عاشقانه‌ای از یک شیردل «لشکر زینبیون»

15:50 - 11 آذر 1398
کد خبر: ۵۷۳۰۳۰
کتاب مسافر آگوست زندگی داستانی رزمنده شیردل لشکر زینبیون شهید «سید حشمت علی شاه» به قلم توانای سیده نرگس میرفیضی در قطع رقعی و ۲۰۸ صفحه توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، کتاب «مسافر آگوست»، زندگی داستانی رزمنده شیردل لشکر زینبیون است. «زینبیون» رزمندگان دلاور پاکستانی هستند که به محض مشاهده تهدید شدن حرم «حضرت زینب (س)» به وسیله گروه های تکفیری در سوریه به صورت داوطلبانه به نبرد با آنان برخاستند. رشادت‌های زینبیون در پاسداری از «حرم اهل بیت (ع)» بازتاب کمی در رسانه‌ها یافته است و مجموعه کتبی که نشر شهید کاظمی در دست چاپ دارد یکی از معدود تلاش ها برای ماندگار کردن نام و یاد دلاوری های آنهاست.
مسافر آگوست؛ عاشقانه ای از یک شیردل لشکر زینبیون
«مسافر آگوست» دومین کتاب از مجموعه فرزندان روح الله مجموعه کتب شهدای مدافع حرم لشکر زینبیون می‌باشد که منتشر شده است. این کتاب داستان زندگی رزمنده ای است که خیلی از معادله ها را در هم می‌شکند. پیش داوری ها را به هم می‌ریزد و نگاه ها را تازه تر می‌کند.

داستان زندگی شهدا را معمولا از چشم‌های منتظر مادرها روایت کرده اند، از نگاه همسران چشم به راه، پدرهای داغدار و فرزندان جگر سوخته، اما علی شاه را برادرش برای ما روایت می‌کند. برادری که هم پدری را بلد است و هم مادری اگر کسی یکبار چشم های منتظر سید اعجاز را ببیند، یقین می‌کند که معجزه دوست داشتن در هر نسبتی که قامت ببندد، می تواند کلمات را به تعظیم وا دارد. برادری ها همیشه بیشتر از پدر و پسری ها تاریخ را پیش رانده اند، مثل روایت عاشقانه «امام حسین (ع)» و «حضرت عباس (ع)».
 
پاراچنار گوشه‌ای از بهشت است، پر از نعمت و سخاوت و مردمانی که رسم زندگی در این وادی مقدس را بلدند. پار اچنار تکه‌ای از سرزمین پاکستان است که گاهی روزهایش بین برگه های تقویم گم می‌شود و زمانی حادثه‌هایش بین موج‌های خبری،‌ پنهان. انگار این زمین،‌سهمی از «جنت‌الحسین(ع)‌» است، گاهی پر از مصیبت و خون؛ ولی همیشه شجاع و پرغرور... 
 
برشی از کتاب:

دختر خوبی را برایم نشان کرده بودند. حنا که می‌گذاشتند کف دست هایمان خنده از صورتش محو نمی شد. کوچه های محله را قدم میزدیم، خواهرها نقل و سکه می پاشیدند و هلهله می‌کردند. همه آنهایی که دوستشان می‌داشتم در عروسی‌ام حاضر بودند جز حشمت علی. 

دلم برای بابا گفتن هایش تنگ شده بود. شیطنت هایش و خنده های گاه و بی گاهش، حتی سکوت بی دلیلش که مدام یک نفر باید آن را می شکست، اسباب دلتنگی‌ام را در پاکستان ردیف کرده بود. هیچ فکر نمی‌کردم در وطن خودم، دلم برای یک خاک غریبه تکان تکان بخورد. اما حقیقت این است که آنجا خاک غریبه ای نبود. علی را داشت. بی بی معصومه را داشت. و من خوب می دانستم این که آدم یک جفت چشم منتظر در خاکی غریب داشته باشد، چقدر به آدم احساس وطن را می دهد...

کتاب مسافر آگوست زندگی داستانی رزمنده شیردل لشکر زینبیون؛ شهید سید حشمت علی شاه به قلم توانای سیده نرگس میرفیضی در قطع رقطعی و ۲۰۸ صفحه توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.
 


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *