«تار و پود» به چاپ چهارم رسید/کتابی برای آشنایی کاربردی و نظری با مبانی شعر

10:30 - 04 آذر 1398
کد خبر: ۵۷۰۵۳۲
دسته بندی: فرهنگی ، عمومی
کتاب «تاروپود» با هدف آشنایی کاربردی و نظری با مبانی شعر تهیه شده که توسط انتشارات کتابستان معرفت به قلم سید مهدی موسوی نوشته و اکنون به چاپ چهارم رسیده است.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، کتاب «تار و پود» تلاشی برای آشنایی کاربردی و نظری با مبانی شعر است. بدون شک نخستین ضرورت برای ورورد به عالم شعر، استعداد و علاقه است. بعد از این مرحله است که مجموعه‌هایی از این دست، می‌توانند برای مخاطبان کارگشا باشند، اما کارگشا بودن، هرگز به معنای کافی بودن نیست، زیرا پس از آشنایی مختصر با شناخته‌های شعر، کار مخاطب علاقه‌مند برای کشف ناشناخته‌های آن آغاز خواهد شد.
بسیاری از نوآموزان شعر، به سختی و با سپری شدن زمان طولانی، با برخی مسائل مقدماتی و پیش پا افتاده شعر کنار می‌آیند و با مرارت حاصل از گذر زمان، باید‌ها و نباید‌های شعر را فرا می‌گیرند و عده‌ای از آنان به همین علت، در نیمه‌های راه بی انگیزه و دلسرد می‌شوند در صورتی که اگر به هنگام با مبانی شعر و شاعری آشنا شوند، در کیفیت سروده‌های خود، تفاوت قابل ملاحظه‌ای را احساس می‌کنند.

«تار و پود» در ۴ فصل تنظیم شده است کلیات آن در موضوعاتی چون چیستی شعر، الهام شاعرانه، قالب‌های شعر فارسی، آشنایی با چند اصطلاح، سبک‌های شعر فارسی و عناصر شعر پرداخته است.

کتاب تار و پود به چاپ چهارم رسید
 
فصل اول صورت شعر در سه بخش زبان شعر و موسیقی شعر و بافت شعر شامل موضوعاتی، چون مباحث بنیادی زبان شعر، شگرد‌ها و استفاده‌های زبانی، لغزش‌ها و آسیب‌های زبانی، موسیقی بیرونی، موسیقی کناری، موسیقی درونی، موسیقی معنوی و لغزش‌ها و آسیب‌های موسیقی، محور عمودی و افقی شعر، فصل دوم سیرت شعر در دو بخش خیال و عاطفه در موضوعاتی، چون تشبیه، استعاره و ... و لغزش‌ها و آسیب‌های صور خیال و صدق عاطفی، اقناع عاطفی، فصل سوم فکرت شعر در موضوعاتی، چون موضوع و درون مایه و مضمون و موتیف، لحن و حس و اندیشه و در فصل چهارم به مباحث تکمیلی شعر در موضوعاتی، چون کشف شاعرانه، آشنایی زدایی، عینیت و ذهنیت و نماد و اسطوره پرداخته شده است.
 
در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: بسیارند شاعرانی که استعداد شگرفی در سرودن شعر دارند و از جوش و خروش عاطفی لازم هم برخوردارند؛ اما با زبان روزگار خود میانه خوبی ندارند و زبان شعر آنان همان زبان پیشینیان است. در واقع این دسته از شاعران، مجموعه‌ای از واژگان نخ نما و اصطلاحات فرسوده را دست به دست می‌کنند. این رویکرد به زبان، در بسیاری از موارد، فضای محتوایی شعر را نیز محصور می‌کند و مضامین را به تکرار می‌رساند.

تک ساحتی شدن شعر، یکی از بیماری‌های مسری است که حاصل اینگونه طبع آزمایی هاست؛ اما باید دانست «که یک شاعر با مردم زمانه خود سخن می‌گوید، نه با مردمی که قرن‌ها پیش از او زیسته و درگذشته اند؛ پس انتظار می‌رود و مرکز توجه اش به زبان آن‌ها باشد و در انتخاب واژگان و شیوه جمله بندی، قرارداد‌های رایج عصر خود را در نظر گیرد. برای شاعر امروز، بسیار طبیعی‌تر است که از بین دو واژه هم معنی «اختر» و «ستاره» دومی را برگزیند و یا از کاربرد همی به جای می‌پرهیز استفاده کند.

شادابی و پویایی شعر تا حد زیادی مرهون این رویکرد است. مجموعه واژگان و اصطلاحاتی که بار سنگین موسیقی، خیال، عاطفه و اندیشه را دریک شعر به دوش می‌کشند باید ساخته و پرداخته دوران شاعر باشد که شاعر درآن می‌زید؛ نه مجموعه‌ای از کلمات پا به سن گذاشته که ریشه در دوران ما ندارند. به قول سیمین بهبهانی، غزل سرای بنام معاصر, «زبان اگر تغییر نکند، پیر می‌شود، می‌میرد، تحرک خود را، قدرت القای مفهوم را از دست می‌دهد. واژه‌ها هرچه مستعمل و هرچه کهنه‌تر می‌شوند، ارزش خود را بیشتر از دست می‌دهند.

 


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *