رؤسای قوه قضائیه وکیل آنلاین مجله حقوقی

دیوانگی عجیب یک نویسنده مشهور در سن ۶۰ سالگی

12:40 - 14 آبان 1398
کد خبر: ۵۶۴۷۴۰
نمایش «بوی گند دهن خانم مارکز» به نویسندگی و کارگردانی فرید قادرپناه این شب‌ها در تماشاخانه سپند (پالیز سابق) روی صحنه رفته و تاکنون با استقبال نسبی مخاطبان روبرو شده است.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، نمایش «بوی گند دهن خانم مارکز» به نویسندگی و کارگردانی فرید قادرپناه این شب‌ها در تماشاخانه سپند (پالیز سابق) روی صحنه رفته و تاکنون با استقبال نسبی مخاطبان روبرو شده است. 

بهنام شرفی، کاوه مرحمتی، آزاده مشعشعی، امین جلالی و مینا زرنانی از جمله بازیگرانی هستند که در این نمایش به ایفای نقش پرداخته اند. در خلاصه داستان نمایش «بوی گند دهن خانم مارکز» آمده است: پترسون که نویسنده مطرحی در شهر خود است در سن شصت و چند سالگی به دلیلی نامعلوم دیوانه می‌شود و خانه را ترک می‌کند، الان هفت سال از رفتن پترسون می‌گذرد.

بیشتر بخوانید:

نقد نمایش «دراماتورژ» را اینجا بخوانید.

https://zbcdn.cloud/files/cache/60647__h8a1554.9238bd.jpg

نمایش «بوی گند دهن خانم مارکز» با در اختیار داشتن نشانه‌های تصویری و جزئیات قابل رویت در درام سعی دارد جریان داشته‌های خود را به سویی هدایت کند که در آن اتفاق‌ها بنابر موقعیت‌های نمایشی شرح حالی از شخصیت‌های نمایش باشند. شرح حالیکه در آن هر شخصیت در تلاش است تا با گذشته مشترکی که با سایر شخصیت‌ها دارد شرایط زمان حال خود را تغییر داده و دستاورد‌های بیشتری را نصیب خود کند، بنابراین شخصیت‌ها در این اثر میتوانند بعنوان یک خانواده و موقعیت مکانی نمایش خانه آن‌ها بهشمار آید.

حال این طراحی در دوره زمان معاصر سپری می‌شود که در آن انسان‌ها دچار طمع و خودبینی هستند و سایرین برایشان اهمیت چندانی ندارند، زیرا اگر در این روایت که به چنین موضوعی تاکید دارد نکاتی قابل توجه‌ای احساس نشود گویای آن خواهد بود که عملا موقعیت زمانی اثر به خوبی انتخاب نشده است؛ لذا جهان متن باتوجه به داده‌های محتوا و تاثیرات آن بر روند شکل‌گیری رفتار شخصیت‌ها و البته به وجود آمدن دلیل ارتباط بین آن‌ها طراحی شده است.

حال این ترکیب شرایطی را فراهم می‌آورد که هر شخصیت بنابر نکاتی که برایش از سوی نویسنده و کارگردان این نمایش در نظر گرفته شده بتواند تمایز‌هایی را بعنوان حد و مرز هویتی خود در جهان اثر ایجاد کند تا ریتم سینوسی برون‌ریزی هر یک از آن‌ها به وضوح مشخص باشد؛ لذا این طراحی از جانب دیگر مزیت تصویرسازی‌ها را که باتوجه به پیش آمدن اتفاق‌ها شکل می‌دهد تایید خواهد کرد.

شخصیت‌پردازی هر یک از شخصیت‌ها در این اثر را می‌توان یکی از اهرم‌های موثر در روایت عنوان کرد که سبب می‌شود جهان متن با لازمه‌هایی که در اختیار دارد معرف اهمیت شناخت قرار بگیرد. زیرا جهان اثر با اتکا به درامی که جهان متن ایجاد می‌کند از سوی مخاطب قابل باور خواهد شد. البته در این میان موقعیت محور بودن اثر و لزوم حضور هر شخصیت در روایت یکی دیگر از کاربرد‌هایی است که قادر خواهد بود مولفه هویت شخصیت‌ها و اشاره به خواسته‌های آن‌ها که برگرفته از جهان درونشان است را بیش از پیش عیان کند.

https://zbcdn.cloud/files/cache/69662__h8a1611.9238bd.jpg

لحن اثر نیز در راستای این عنوان‌ها زبانی شاعرانه دارد که در ازای نشان دادن جامعه‌ای که دغدغه امرار معاش و طمع دارد تاثیرات قابل توجه‌ای را پیش آورده است. در واقع هر شخصیت در جهان اثر به دنبال دست یافتن به حق خود است که در ازای ارتباط سعی دارد آن را به دست آورده و جهانی نو را برای خویش پایه‌ریزی کند. حال وجود دیالوگ‌های کاربردی در ازای قرار گرفتن شخصیت‌ها در موقعیت این نوید را به مخاطب می‌دهد که با روایتی روبرو است که در آن هر جز قابلیت دارد که شرایطی را برای درک از فضای اثر فراهم کند.

جهان اثر با آنکه از ساختاری اپیزودیک نشات می‌‍ گیرد در سطوح روایی خود از پیوستگی‌های مناسبی بهره گرفته که در طول زمان اجرا دچار نوسان‌های محتوایی و فرمی نمی‌شود، بلکه شرایطی را ایجاد می‌کند تا مخاطب در مقام شاهد بتواند نتیجه درستی از اثر به دست آورد.

طراحی نور و صحنه در جهان نمایش جزو عواملی هستند که هم‌سویی قابل ملاحظه‌ای با محتوا دارند. به طوری که شخصیت‌ها با قرار گرفتن در نقاط مختلف صحنه دلیل حضورشان را فارغ از داده‌های دراماتیک به نمایش می‌گذارند؛ لذا اوج و فرود‌های روایت بنابر ترکیب طراحی‌ها، محتوا، و موقعیت رخ می‌دهد تا آشفتگی‌ها و بی‌نظمی‌ها تاکیدی در روایت شخصیت‌ها را ترغیب به برون‌ریزی و شرح ماجرا کند.

حال در ادامه نیز زمان گذشته به طور مستقیم در اتفاق‌های زمان حال شخصیت‌ها موثر است به گونه‌ای که آن‌ها ثمره فقر و تاثیرات ندانم‌کاری‌های گذشته را به زمان حال خود پیوند داده و از آن بعنوان اهرمی برای انتقام و یا جبران مافات استفاده می‌کنند.

شاید بتوان گفت از زاویه‌ای هر یک از شخصیت‌ها بعنوان راوی در جهان این اثر زیست می‌کنند. آن‌ها در تلاش هستند با شرح اتفاق‌های زندگی خود و ارتباط دادن آن به جایگاهی دست پیدا کنند که گذشته را به فراموشی سپرده و در زمان اکنون مجالی برای تغییر داشته باشند. ساختار معمایی و چندلایه جهان متن بدون شک قوه محرک اثر شناخته می‌شود که در زمان‌هایی مختلف انگیزه شخصیت‌ها را برای رسیدن به باور‌های خود تحریک می‌کند تا هر یک از آن‌ها بتوانند از تاریکی‌های درونی خود رهایی پیدا کرده و به نقطه امنی که در نظر دارند برساند و کشفی نو را از جانب آن‌ها رقم بزند. اعتراف به اعمال، به نوعی گویای برون‌ریزی شخصیت‌ها است که در ازای رفتار و یا اتفاقی به وجود می‌آید. اعترافی که گویای تغییر و پوست‌اندازی خواهد بود، زیرا نوع رفتار شخصیت‌ها در نیمه ابتدایی نمایش با دگرگونی‌های هویتی در نیمه پایانی مشهود و قابل اشاره است.

https://zbcdn.cloud/files/cache/96022__h8a1540.9238bd.jpg

استفاده درست از بدن و بیان یکی از دیگر مواردی است که نویسنده و کارگردان اثر با رویکردی درست به آن‌ها پرداخته تا شخصیت‌ها بتوانند در ایجاد موقعیت جدید موثر عمل کنند. حال در این میان شخصیت پدر خانواده در غیبت خود بعنوان عنصری تاثیرگذار در نمایش شناخته می‌شود و در مقابل شخصیت خانم مارکز که تا انتهای اثر مخاطب او را نمی‌بیند در مقام راوی غایب عمل می‌کند که او نیز همچون مخاطب شاهد دگرگونی‌ها این خانواده آشفته حال است که شرایط موجود خود را واکاوی می‌کنند.

برون‌گرا بودن شخصیت‌های این نمایش از جانبی سبب شده است که موقعیت‌ها به شکلی عینی اهمیت خود را نمایان کرده و در راستای آن میزانسن‌ها با ساختاری سیال طراحی شود. در واقع نویسنده و کارگردان این اثر کوشیده است تا با محتوای جهان متن که به نگارش در آورده درامی را به تصویر بکشد که در آن انسان بعنوان موجودی کنش‌مند و از زاویه دیگر کنش‎گر معرفی شود که در بود و نبود نیاز‌های اجتماعی گاهی داد سخن سر می‌دهند و در زمانی دیگر معترف به اعمال ناشایست خود است.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *