رؤسای قوه قضائیه وکیل آنلاین مجله حقوقی

من نمی‌تونم جواب سلام یه آدمکش رو بدم

0:07 - 06 آبان 1398
کد خبر: ۵۶۱۹۷۸
دسته بندی: سیاست ، دفاعی و مقاومت
بروجردی اول سلام کرد، اما طرف در جواب سلام گفت: من نمی‌تونم جواب سلام یه آدمکش رو بدم!

من نمی‌تونم جواب سلام یه آدمکش رو بدمگروه سیاسی ؛ شهید «محمد بروجردی» در سال ۱۳۳۳ در روستای دره‌گرگ از توابع بروجرد متولد شد و در یکم خرداد سال ۱۳۶۲ در جریان دفاع مقدس به شهادت رسید.

بُرش‌هایی از زندگی این قهرمان کشورمان که در کتاب «میرزا محمد پدر کردستان» به کوشش علی اکبری گردآوری شده است را منتشر می‌کند.

روایت بیست و هشتم

بروجردی برای نماز اول وقت آماده می‌شد که یکی از نیروها به سمت او آمد. معلوم بود کار خاصی دارد. آن زمان به خاطر اختلافاتی که دیگران ایجاد می‌کردند، بعضی تفکرات نادرست در ذهن برخی از نیروها نقش بسته بود.

بروجردی اول سلام کرد، اما طرف در جواب سلام گفت: من نمی‌تونم جواب سلام یه آدمکش رو بدم!

همه تعجب کردیم که او چطور به خودش جرئت می‌دهد با کسی مثل بروجردی این چنین صحبت کند! اما عصبانیت او به حدی بود که خطاب به بروجردی گفت: تو اومدی کردستان که کشت و کشتار راه بندازی، چطور می‌خواهی جواب خون این همه بی‌گناه رو بدی؟ تو اصلا از جون این مردم چی می خوای؟ اصلا کی تو رو اینجا گذاشته؟

در تمام این مدت، بروجردی فقط سکوت کرده و تبسم بر لب داشت. بعد از آن هم او جسارت را به حد اعلی رسانده و یک سیلی محکم توی گوش بروجردی خواباند. بروجردی همچنان ساکت بود. بچه‌‌ها به سمت آن نیرو آمدند و او را زیر مشت و لگد گرفتند، اما بروجردی مانع آنها شد و همه را به سکوت و صبر دعوت کرد.

سپس روی آن جوان را بوسید و او را به سمت محراب مسجد برد و گفت: برادرا ! من یه دعا می‌کنم، شما هم آمین بگین، خدایا ! به مقربان درگاهت قسم، اگه ما دچار اشتباه شدیم، ما رو هدایت کن! اگر هم قابل هدایت نیستیم، ما رو از میان بردار! خدایا ! خودت می دونی که من جز رضای تو کاری انجام نداده‌ام.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *