راه درست پیشرفت و خط شکنی/ آمریکا قابل اعتماد نیست

10:34 - 02 آبان 1398
کد خبر: ۵۶۱۶۵۶
کشور‌های بسیاری در دنیا وجود دارند که روابط آن‌ها با آمریکا در بالاترین سطح قرار دارد و سفرا و حتی نمایندگان سیاسی کاخ سفید بدون دق‌الباب به آنجا رفت و آمد دارند، ولی سهم آن‌ها در اقتصاد جهانی، شاید با کشور‌هایی که تحت‌فشار تحریم‌ها هستند، برابر و یا حتی از آن‌ها کمتر باشد.

راه درست پیشرفت و خط شکنیبه گزارش  گروه فضای مجازی ، به نقل از روزنامه حمایت، سیاست خارجی آمریکا تابعی از نظام لیبرال دموکراسی است و بر مبنای نگاه سلطه‌طلبانه و خودبرتربینی تنظیم شده است.

این دیدگاه به همه رؤسای جمهور این کشور فارغ از وابستگی حزبی و نیز تمام رده‌های حاکمیتی، بخشنامه شده و بر همین اساس، مانیفست و راهبرد کاخ سفید بر «رهبری جهان» قرار دارد.

واشنگتن با این وجود، تلاش می‌کند که خود را شریکی قابل‌اعتماد و قدرتمند برای کشور‌های جهان نشان دهد که اگر با آن همراهی کنند، سود هنگفتی چه از منظر اقتصادی و چه از نظر تسهیل مناسبات و روابط با دنیا عایدشان می‌شود.

این نمایه، اما با حقیقت مطابق نیست. کشور‌های بسیاری در دنیا وجود دارند که روابط آن‌ها با آمریکا در بالاترین سطح قرار دارد و سفرا و حتی نمایندگان سیاسی کاخ سفید بدون دق‌الباب به آنجا رفت و آمد دارند، ولی سهم آن‌ها در اقتصاد جهانی، شاید با کشور‌هایی که تحت‌فشار تحریم‌ها هستند، برابر و یا حتی از آن‌ها کمتر باشد.

برخی کشور‌های آمریکای جنوبی، آفریقایی و آسیای جنوب شرقی از جمله مصادیق این رابطه غیرمنصفانه است که با چراغ سبز آمریکا، به واشنگتن اعتماد کرده‌اند و حالا چوب آن را می‌خورند. به‌طور مشخص می‌توان از لیبی در دوران «معمر قذافی»، مصر در زمان «حسنی مبارک»، شوروی سابق در دوره «گورباچف» به‌عنوان نمونه‌هایی که به طمع آینده‌ای درخشان به آمریکا چراغ سبز نشان داده و اعتماد کردند، ذکر کرد.


از سوی دیگر، آش بدعهدی کاخ سفید آن‌چنان شور شده که حتی صدای متحدین واشنگتن را هم درآورده است. چند روز پیش، وزیر دفاع آلمان، آمریکا را «شریکی غیرقابل‌اعتماد» خطاب کرد و کرد‌های سوریه نیز از اینکه آمریکا عملاً آن‌ها را در برابر حملات ترکیه تنها گذاشته، به‌شدت گله‌مند هستند.

روزنامه صهیونیستی «جروزالم‌پست»، یک روز پس از شکوه وزیر آلمانی، ضمن انتقاد از رفتار و روش دونالد ترامپ در قبال متحدان خود در سوریه، آن را کلاس درسی برای تل‌آویو دانست و تأکید کرد: «خالی کردن پشت متحدان قاعده جدیدی است که ترامپ آن را بنا نهاده است». این روزنامه به سخنان ترامپ درباره کرد‌های مسلح سوریه هم اشاره کرد و نوشت: «این‌ها حرف‌هایی است که رئیس‌جمهور آمریکا درباره مردمانی بر زبان می‌آورد که مدتی قبل جزو سرسخت‌ترین متحدان آمریکا در سوریه به شمار می‌آمدند». روزنامه انگلیسی «تایمز» هم ضمن انتشار مطلبی مشابه تحت عنوان «هم‌پیمانی غیرقابل‌اعتماد» نوشت: «خارج کردن مشاوران امنیتی آمریکایی از مرز ترکیه و سوریه به‌منزله چراغ سبزی برای ترکیه بود تا به شبه‌نظامیان نیرو‌های دموکراتیک سوریه حمله کند.»


علیرغم اینکه کارنامه بدعهدی آمریکا و چک‌لیست وعده وعید‌های این کشور بسیار سیاه است، اما به نظر می‌رسد هنوز کشور‌هایی هستند که از فرجام دیگران درس عبرت نگرفته‌اند و به‌ناچار در حال بازنگری در سیاست‌های خود هستند. در میان کشور‌های غیر متحد، کره شمالی، روشن‌ترین نمونه از عاقبت اعتماد به وعده‌های آمریکاست. در ۱۸ مهر سال جاری، وزارت امور خارجه کره شمالی با اشاره به جلسه اخیر شورای امنیت سازمان ملل که به پیشنهاد آمریکا برای بررسی مسائل دفاعی پیونگ‌یانگ برگزار شد، تصریح کرد: «این مسائل ما را ترغیب می‌کند تا در رفتار‌های خود که در راستای ایجاد اعتماد با آمریکا برداشته بودیم، تجدیدنظر کنیم.»


از مجموع شواهد فوق برمی‌آید که سیاست اعتمادسازی و جلب اعتماد دیگران، بخشی از استراتژی آمریکا در چارچوب هژمونی جهانی است. این راهبرد، در واقع، دامی خطرناک است که باید به‌شدت از آن حذر کرد، چراکه گام بعدی واشنگتن، تحمیل و تلقین خواسته‌ها و کسب امتیازات پی‌درپی، بدون انجام تعهداتی است که وعده آن‌ها را داده بود. دولت ترامپ، به دلیل باتلاق و گردابی که برای خود در غرب آسیا درست کرده، با این حربه می‌کوشد که به هر ترتیب ممکن باب مذاکره با جمهوری اسلامی را باز کند و با وعده‌های سرخرمن، کشورمان را به‌پای میز گفتگو بکشاند، غافل از اینکه اساس هر مذاکره‌ای، اعتماد متقابل است. وضعیت ایران و آمریکا اکنون این‌چنین است و در این شرایط، تنها دو گزینه وجود دارد.


اولین حالت این است که دو طرف، امتیازات نقد از یکدیگر دریافت کنند. واشنگتن همین شیوه را در برجام و در قبال سایر کشور‌ها انجام می‌دهد و صرفاً امتیاز کاملاً نقد طلب می‌کند، اما حاضر نیست که قطره‌ای از ناخنش بچکد. جمهوری اسلامی همه پیش‌پرداخت‌ها و تمام تعهداتش را در برجام، بدون کم و کاست انجام داد، اما وقتی نوبت آمریکا شد، نه‌تن‌ها امتیازی نداد، بلکه تحریم روی تحریم وضع کرد. وقتی دریافت امتیاز نقد دوجانبه میسور نباشد، بنابراین مذاکره‌ای هم در کار نیست. دومین گزینه، اخذ ضمانت و وثیقه برای انجام تعهداتی است که درنتیجه گفتگو‌ها حاصل می‌شود.


خب، آمریکا در این حالت هم نشان داده که اساساً به ضمانت‌ها بی‌اعتناست. بالاترین تضمینی که بین ایران و آمریکا ذیل برجام وجود داشت، قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت بود و سازمان ملل تضمین کرده بود که برنامه جامع اقدام مشترک، بر اساس متن مورد توافق به مرحله عمل درآید، اما واشنگتن به‌سادگی از برجام خارج شد و آن را رسماً حق خود اعلام کرد.

واشنگتن آشکارا می‌گوید که مصوبات و قطعنامه‌های شورای امنیت بر اولویت‌های آمریکا تفوق ندارد و ابداً برای دولتمردان این کشور الزام‌آور نیست. طبیعتاً وقتی طرف گفتگو، کشوری مثل آمریکا باشد که نه اهل واگذاری امتیاز است و نه ارزش و اعتباری برای بالاترین مراجع بین‌المللی قائل است، به‌هیچ‌وجه من الوجوه نمی‌توان با آن وارد مذاکره شد و بده بستان داشت.


در این میان، فرانسوی‌ها، ژاپنی‌ها، برخی کشور‌های اروپایی و منطقه‌ای از مقامات کشورمان خواسته‌اند که با ترامپ، گفتگویی کوتاه، هرچند تلفنی داشته باشند تا به‌این‌ترتیب، فتح بابی برای سایر ملاقات‌ها صورت گیرد. رئیس‌جمهور آمریکا در حالی که با خطر استیضاح در داخل رو به روست و سیاست‌های منطقه‌ای او به‌شدت زیر سؤال رفته، تقریباً هر راه ملتمسانه‌ای از چراغ سبز توئیتری تا فرستادن میانجی‌ها و به ودیعه گذاشتن شماره تلفن نزد سفارت سوئیس در تهران را امتحان کرده و با شکست مواجه شده است.

این اتفاق نشان می‌دهد که ایران به‌عنوان ابرقدرت منطقه، راه درستی را انتخاب کرده، زیرا پیشرفت‌ها و خط‌شکنی‌های خود در بخش‌های مختلف را مرهون استقلال، عدم وابستگی و بی‌اعتمادی محض به آمریکاست و این رویه پرافتخار همچنان باید ادامه یابد.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *