نگاهی به بیماری ایدز و مشکلات آن در نمایش «میمون»
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، نمایش «میمون» به نویسندگی و کارگردانی مشترک وحید رهجوی، حسین ملکی اثری در شاخته نمایش های تک بازیگر و یا مونولوگ بوده که بهنام حسنپور در آن به ایفای نقش پرداخته است.
میمون به عنوان یک اثر دانشجویی و تجربه گرا این روزها در سالن کوچک تالار مولوی روی صحنه رفته است، اثری که در نوع و گونه تئاتر اجتماعی بوده و به مسئله بیماری ایدز و تاثیر آن در زندگی می پردازد.
نمایش «میمون» با ساختاری که برای خود در نظر گرفته کوشیده است تا شرح اتفاقها و لحظات را به سویی هدایت کند که در آن جزئیات مطرح شده هر کدام بعنوان محرکی قابل توجه باشد. حال این موضوع به این دلیل است که جهان متن بتواند با داشتههای خود مسئلهای را با استفاده از مستندهای موجود شرح داده و از سویی دیگر مجالی را فراهم آورد تا ساختار دراماتیک اثر تاثیرگذاری مشخصی را در ذهن مخاطب صورت بدهد.
***ارتباط مستقیم جهان متن با بازی بازیگران
در واقع جهان متن با استفاده از مختصات موجود کارکردی را فراهم آورده تا این دادهها ارتباط مستقیمی با جهان اثر و رویکرد درام به همراه داشته باشد که از آن طریق بتواند شخصیت موردنظر خود را با شناسنامهای مشخص از شرح وضعیتش به مخاطب معرفی کند؛ بنابراین در این راستا مخاطب با اتوبیوگرافی که در آن تاریخ و نحوه شکلگیری هویت ادغام شده روبرو خواهد شد که جذابیتهای از نظر مستند بودن اتفاقها و شرح مسائل به همراه دارد.
اهمیت این نگرش در جهان این نمایش آن است که هر مخاطبی میتواند از نگاه و استنباط خود به آن بپردازد و جزئیات را مورد بررسی قرار بدهد. ساختار جهان متن بر اساس مولفه مونولوگ که ارتباط مستقیمی با وجه مستندنگاری دارد یکی از اهرمهای قابل توجه است که تمرکز بر موضوع را افزایش داده و تاکیدهای روایی را به سویی هدایت میکند تا بتواند در نتیجهگیری مخاطب را تحت تاثیر خود قرار بدهد.
روایت این اثر که با ساختار درام مستند شکل گرفته همزمان دو روایت را به شکل موازی پیش میبرد که در روایت اول زندگی یک دانشجوی تئاتر که به ویروس اچ آی وی مبتلا شده میپردازد و در راستای آن شرح حالی از زندگی یکی از نوابغ ایرانی تئاتر که در جهان شناخته شده به نام «رضا عبده» که او نیز به این ویروس مبتلا بوده را برای مخاطب بازگو میکند.
***نگاهی متفاوت به مشکلات بیماران مبتلا به ایدز در عرصه تئاتر
حال در این دو روایت که در جهان اثر به شکل موازی پیش میروند مشترکاتی، چون ویروس اچ آی وی و فعالیت در هنر تئاتر به چشم میخورد که زمینهسازی هستند برای آنکه جزئیات بتوانند با استفاده از مستندهای موجود باورپذیری بیشتری را فراهم کنند؛ بنابراین باید اذعان داشت شاید نویسندگان و کارگردانهای این نمایش با تاسی از نوع تاثیرگذاری که از شیوه روایت در ذهن مخاطب شکل میگیرد بهره گرفتهاند تا بتوانند لزوم تاثیرات متقابل انسان، بیماری و بازتاب واکنشهای محیط را فراهم آورند تا در نهایت اثری قابل دفاع را روی صحنه نمایش بدهند.
بازیگر این اثر که در ظاهر دو شخصیت متمایز روی صحنه است سعی دارد با تفکیک فضا و موضوعیت هر کدام از آنها به روش جداگانهای عمل نماید تا داشتهها و دادههای درام با ظاهری متفاوت پیش روی مخاطب قرار بگیرد. حال شخصیت این نمایش با ماسکی که به صورت دارد تمایزی را از نظر بصری ایجاد میکند تا مخاطب فارغ از محتوای مستندگونه ترغیب شود تا بداند پشت آن ماسک چه چهرهای پنهان شده است که این موضوع البته تا اندازهای به تعلیق معرفی شخصیت در راستای دراماتیک بودن اثر مربوط است.
صحنه نمایش یا همان موقعیت مکانی که شخصیت در آن قرار گرفته فضای مناسبی را برای تامین دادن محتوا و شرح جزئیاتی که او در حین اجرا ارائه میکند انتقال میدهد تا فضاسازی اثر بیشتر در ذهن مخاطب جای بگیرد. البته باید یادآور شد که تصویرسازیهای جهان نمایش که برگرفته از محتوای جهان متن است سبب میشود تا شخصیت با مخاطب ارتباط مستقیمی را جهت هدایت روایت برقرار کند.
***لزوم واقع گرایی در صحنه از سوی اجراگران
ارتباطی که در آن کنش از سوی شخصیت و واکنش از سمت مخاطب در جهان اثر شکل میگیرد؛ بنابراین باید گفت استفاده درست از شیوه اجرایی «خطابه اجرا» یکی از قاعدههای قابل توجه در این نمایش است که توانسته تمام جزئیات را با پیش درآمدهای لازم به عینیت در آورده و موازی بودن دو روایت را به شکل درستی هدایت کند. تاکیدهای جهان اثر که بر اساس اتفاقهای مستند ترتیب داده شده به نوعی برگرفته از لازمههای واقعگرایانهای است که بدون شک تاثیرات مستقیمی را شکل میدهد.
شخصیت این نمایش در جایگاه قوه محرکی آگاه در جهان اثر برونریزی میکند تا بتواند ضرورتهای میزانسنها و البته نشان دادن جهان بازیگری در تئاتر را به تصویر بکشد که در مرز میان زندگی و مرگ در رفت و آمد است؛ لذا این موضوع باعث شده است که طراحی صحنه نیز از قاعده مینیمال بهره بگیرد تا دادههای اثر به شکل موجزی منتقل شود.
البته یک نکته مهم در جهان متن و اثر وجود دارد که شاید بخشی از شکلگیری چنین درام مستندی از آن نشات گرفته باشد. آموزش و فرهنگسازی در این اثر را باید از اهداف قابل توجهای به شمار آورد که به مخاطب آگاهی میدهد باید در برابر ویروس اچ آی وی و نحوه برخورد با کسانی که به آن مبتلا هستند چگونه عمل کرد و حتی تغییری جهت تصحیح رفتارهای اجتماعی اتخاذ نمود.
در نهایت باید گفت: نمایش «میمون» نمونهای قابل توجه و کارآمد در راستای تئاتر مستند است که با کارگردانی مناسب و ترتیب دادن جزئیات خود چه در زمینه شخصیتپردازی، جزئیات تصویری، مدیا و... با دقت عمل کرده است تا مخاطب بتواند از تجربهای نو بهره بگیرد.