پس‌لرزه‌های حمله پهپادی به آرامکو/ مقاومت یمن کابوس آل‌سعود

17:02 - 26 شهريور 1398
کد خبر: ۵۵۰۲۸۵
پس‌لرزه‌های حمله پهپادی به آرامکو، مقاومت یمن کابوس آل‌سعود، سال آبی جدید و تمهیداتی که باید اندیشید، درآمدی بر شکل‌گیری ائتلاف و نشست آنکارا فرصت تقویت همکاری‌ها گزیده‌ای از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های امروز است.

پس‌لرزه‌های حمله پهپادی به آرامکو/ مقاومت یمن کابوس آل‌سعودبه گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، پس‌لرزه‌های حمله پهپادی به آرامکو، مقاومت یمن کابوس آل‌سعود، سال آبی جدید و تمهیداتی که باید اندیشید، درآمدی بر شکل‌گیری ائتلاف، مردم عربستان و یمن کار آل سعود را یکسره می‌کنند، فرصت مستعجل، پشت پرده سناریو سازی علیه ایران درباره آرامکو و نشست آنکارا فرصت تقویت همکاری‌ها گزیده‌ای از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های امروز است که در ادامه می‌خوانید:

 


• روزنامه حمایت یادداشتی با عنوان «پس‌لرزه‌های حمله پهپادی به آرامکو » درج کرده که به این شرح است:
حمله پهپادی انصارالله یمن به تأسیسات نفتی «خریص» و «بقیق» شرکت سعودی آرامکو در قلب عربستان، شوک بزرگی به بازار نفت وارد آورد و به گفته «عبدالعزیز بن سلمان»، وزیر انرژی آل سعود، نیمی از تولیدات نفت این کشور در پی این حمله متوقف شده است. مسئولین آرامکو اذعان کرده‌اند که ۵.۷ میلیون بشکه نفت در روز که بیش از نیمی از ظرفیت تولید طلای سیاه در عربستان را تشکیل می‌داد و برابر با ۶ درصد از عرضه جهانی نفت به شمار می‌آید، از سبد انرژی دنیا حذف شده است. دقیقاً به همین دلیل بود که «دونالد ترامپ»، رئیس جمهور آمریکا روز گذشته، مجوز استفاده از ذخایر راهبردی نفت آمریکا را به منظور جبران کسری ایجاد شده، صادر کرد.این در حالی است که شرکت انگلیسی «انرژی اسپکتز» (Energy Aspects) که وضعیت انرژی در جهان را تحلیل می‌کند، طی گزارشی به پس‌لرزه‌های اقتصادی حمله انصارالله به تأسیسات نفتی آرامکو پرداخت و تصریح کرد: «حمله جنبش انصارالله به مجتمع نفتی آرامکو خسارت‌های عمده‌ای به اقتصاد عربستان وارد کرده و باعث شده است ریاض به خریدار بزرگ تولیدات نفتی تبدیل شود»! افزون بر این، حملات اخیر باعث افزایش ناگهانی بهای نفت در بازار‌های جهانی شده و به عنوان نمونه، قیمت هر بشکه نفت برنت دریای شمال روز یکشنبه در ابتدای گشایش بازار، ۲۰ درصد افزایش یافت و قیمت نفت در بازار‌های جهانی نیز طی کمتر از ۲۴ ساعت، از کانال ۶۰ دلار به بیش از ۷۱ دلار در هر بشکه رسید، ضمن اینکه حتی برخی کارشناسان پیش‌بینی می‌کنند که قیمت نفت خام به مرز ۱۰۰ دلار نیز نزدیک شود! از طرفی، مسئولین سعودی سرگرم اطمینان بخشی به مشتریان خود درباره تداوم صادرات نفت هستند و مدعی شده‌اند که با بهره‌گیری از موجودی انبار‌های نفتی، روند عرضه را متوقف نخواهند کرد. عربستان در این حمله، ۳۵۰ میلیون دلار درآمد روزانه را از دست داد و متحمل بیش از ۳۰ میلیارد دلار خسارت شده است. انبار‌های نفت این کشور در ژاپن واقع‌شده و به گفته «رابرت مک نالی»، معاون سابق امنیت ملی آمریکا؛ «موجودی‌های نفت خام رو به کاهش است. عربستان سعودی حدود ۱۸۸ میلیون بشکه نفت انبار شده دارد که با این میزان می‌تواند تنها به مدت ۳۷ روز، ۵ میلیون بشکه نفت از دست رفته در بقیق را جبران کرد.» وی همچنین تصریح کرده است که چنانچه روندترمیم رگ حیات عربستان به طول بکشد، ممکن است از نفت ایران برای جبران کمبود جهانی استفاده شود. کار زمانی بالا می‌گیرد که ارزیابی دقیق خسارات وارده با انتشار عکس ۱۹ نقطه آسیب‌دیده پالایشگاه بقیق، از آینده‌ای سخت برای آل سعود حکایت دارد چراکه حتی در صورت‌ترمیم و بازسازی نقاط مورد اصابت، یمنی‌ها بار دیگر می‌توانند آن‌ها را هدف قرار دهند.
نکته اینجاست که پس از حملات سال ۲۰۰۶ یک گروه به پالایشگاه بقیق که عربستان مدعی است وابسته به القاعده بوده‌اند، ریاض اعلام کرده بود که وضعیت امنیتی این پالایشگاه و میدان نفتی خریص را مورد بازبینی قرار داده و سطح امنیتی آن را افزایش داده است، اما حملاتی که به این دو نقطه حیاتی انجام شد، تردید‌های جدیدی در خصوص امنیت متزلزل این کشور برای تأمین نیاز مشتریانش به وجود آورد. از طرفی، چشم‌انداز ذخیره مازاد بر تولید در انبار‌های جهان، تیره است چراکه در حال حاضر، ۲.۳ میلیون بشکه نفت در روز، بیش از نیاز بازار تولید می‌شود که سهم پالایشگاه و میدان نفتی نابود شده عربستان از این میزان، ۱.۶ میلیون بشکه در روز است. به بیان دیگر، اتفاق اخیر ثابت کرد که خانه مهم‌ترین صادرکننده نفت، شیشه‌ای است و مادامی‌که در پازل آمریکا بازی می‌کند و به نیابت از کاخ سفید، به جنگ‌افروزی در منطقه مشغول است، نمی‌تواند منبع مطمئنی برای تأمین انرژی جهان باشد. یکی دیگر از تبعات این حمله، به کما رفتن رؤیای «محمد بن سلمان»، ولیعهد جاه طلب عربستان برای عرضه سهام این شرکت در بازار‌های سرمایه داخلی و خارجی است. ریاض در نظر داشت که پنج درصد از سهام این شرکت را در سال آینده در بورس‌های بین‌المللی و بورس داخلی موسوم به «تداول» عرضه کند و به این علت که یکی از پرسودترین شرکت‌های دنیاست، این تصمیم با استقبال زیادی از سوی فعالین بازار سرمایه و بانک‌های جهانی رو به رو شد. تنازل ۵.۷ میلیون بشکه‌ای تولید نفت عربستان، نه تنها به جهش قیمت‌ها منجر می‌شود، بلکه عرضه اولیه سهام این شرکت را در سایه‌ای از ابهام قرار داده است. این در حالی است که ارزش دلاری این مجتمع بزرگ نفتی، نسبت کاملاً تنگاتنگی با نوسانات قیمت نفت دارد، به این معنی که هر چه قیمت نفت بالاتر باشد، ارزش آرامکو بیشتر و هر چه پایین‌تر باشد، قیمت آن نیز سقوط بیشتری خواهد کرد. ارزش آرامکو در حال حاضر توسط کارشناسان، ۱.۵ هزار میلیارد دلار برآورد شده، درحالی که بن سلمان، آن را ۲ هزار میلیارد دلار قیمت‌گذاری کرده است. این قیمت، موجب می‌شود که ولیعهد سعودی از حصول به منابع مالی مورد نظر برای تحقق اهداف برنامه ۲۰۳۰ در این کشور ناکام بماند. پیش‌قراول این شکست نیز افت ۲.۳ درصدی بازار سهام عربستان در روز پس از حمله (یکشنبه) بود. از آنجا که اقتصاد نفتی عربستان با اقتصاد جهانی در هم تنیده است و بسامد صعود و افول تولید نفت در این کشور قرون‌وسطایی، مستقیماً تأثیر خود را بر مراودات اقتصادی دنیا می‌گذارد، برخی بر این باورند که برای حفظ تجارت امن و اقتصاد آرام جهانی، باید از شر بن سلمان خلاص شد. به گفته «بوریس ریدل» عضو سابق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا): «سال‌هاست که دولت سعودی با رهبری بن سلمان دست به فاجعه‌ای انسانی در یمن زده است. اما اکنون، دامنه این فاجعه در حال ضربه زدن به امنیت انرژی و اقتصادی جهان است. حال نوبت آن است که ترامپ بخواهد بن‌سلمان از قدرت کناره‌گیری کند.»
و بالاخره اینکه با وجود اتهام‌زنی‌های آمریکا به جمهوری اسلامی برای تدارک و انجام این حمله، باید گفت که اگر آن‌ها کوچک‌ترین سندی برای مشارکت ایران در آن داشتند، در همان ساعت‌های اولیه منتشر می‌کردند و از این رو، برای سرپوش گذاشتن بر ضعف سامانه‌های پدافندی آمریکا در عربستان، یک بار دیگر همچون ادعای ساقط کردن پهپاد‌های ایرانی در خلیج فارس، به هذیان‌گویی مبتلا شده‌اند. قدرت پهپادی و موشکی انصارالله قابل خدشه و تشکیک نیست و در صورتی که آمریکا می‌خواهد اقتصاد شریک شماره یک خود را در امان نگه دارد، ضروری است که از حمایت آل سعود در هجمه به یمن دست بردارد؛ در غیر این صورت، باید منتظر ضرباتی سهمگین‌تر به اهداف راهبردی‌تر و نتایج وخیم‌تر آن، از هم اکنون باشد.

• روزنامه کیهان یادداشتی با تیتر «مقاومت یمن کابوس آل‌سعود» منتشر کرده که در ادامه می‌خوانید:
حمله روز شنبه پهپاد‌های یمنی به دو پالایشگاه مهم نفتی عربستان، آن‌قدر کوبنده بود که از آن به «بزرگ‌ترین شوک نفتی» ۲۰ سال اخیر یاد شد. اهمیت عملیات پهپادی مقاومت یمن از یک سو به خسارتی که وارد کرد و از سوی دیگر به «سازنده» و «هدایت‌کننده» آن باز می‌گردد. این خسارت و پیامد آن می‌توانست در یک حادثه طبیعی که هر از چند وقت یک‌بار در یک نقطه زمین اتفاق می‌افتد، روی دهد، اما از آنجا که امکان تکرار برنامه‌ریزی شده این رویداد وجود دارد، پیامد آن بسیار فراتر است. آنچه در این صحنه اتفاق افتاد فقط انهدام دو پالایشگاه بزرگ در مناطق خریص (Kharis) و بقیق (Baghigh) نبود بلکه عبور پهپاد‌های یک کشور که در حاشیه نگه داشته شده بود و اصابت به قلب پالایشگاه‌هایی بود که از سوی سیستم‌های دفاعی پرآوازه‌ترین کشور تحت پوشش به ظاهر مستحکم امنیتی قرار داشت. در واقع در این صحنه شاهد یک اتفاق راهبردی هستیم و اصلاً بیراه نیست که وزیر دفاع یمن می‌گوید کشورش حاضر است پوشش امنیتی عربستان را برعهده بگیرد و به این کشور سلاح‌های پیشرفته و کارآمد بفروشد. درخصوص این رویداد نکات زیر اهمیت دارند:
۱ ـ انفجار مهیب روز شنبه دو پالایشگاه مهم نفتی که به گفته مقامات آمریکا منجر به کاهش نیمی از تولیدات نفت عربستان گردید و بعد از مدت‌ها به جهش در قیمت نفت منتهی شد، نشان داد آمریکا و عوامل منطقه‌ای آنان بسیار آسیب‌پذیر می‌باشند و هیچ نقطه امنی برای تأسیسات و مایملک آن‌ها وجود ندارد. با توجه به اینکه حدود یک ماه پیش هم، مقاومت یمن با ده فروند هواپیمای بدون سرنشین به تأسیسات نفتی الشیبه سعودی واقع در ۱۰ کیلومتری مرز امارات حمله کرد و ضربات سنگینی به این تأسیسات وارد نمود، به نفع سعودی‌ها بود که یک ماه پیش به تجاوز خود علیه مردم مظلوم یمن خاتمه دهند. دولت سعودی در آن تاریخ، علی‌رغم آنکه بار‌ها طعم تلخ شکست از یمنی‌ها را چشیده بود لجاجت کرد. حال آنان با یک صحنه بزرگ‌تر مواجه گردیده‌اند. یکی از این پالایشگاه‌ها فاصله چندانی با ریاض، پایتخت سعودی نداشته است و این نشان می‌دهد اگر از نظر مقاومت یمن ضرورتی داشته باشد، دفعه دیگر این ریاض است که به‌طور گسترده مورد حمله قرار خواهد گرفت. این در حالی است که پوسته حفاظتی پالایشگاه‌های آرامکو از پوسته دفاعی ریاض ضخیم‌تر است. با این وصف اینک این سؤال وجود دارد که بعد از این ماجرا، عربستان چه کار خواهد کرد؟ آیا به سیاست بی‌خردانه کنونی ادامه می‌دهد و یا در ریاض قوه عاقله‌ای وجود دارد که جلوی ادامه خسارت را بگیرد.
۲ ـ حمله پهپاد‌های مهاجم انصارالله به تعبیر دو روز پیش روزنامه اسرائیلی جروزالم‌پست، «تشدید تنش جدی» بود. یکی از دو هدف مورد تهاجم در یک ماه اخیر در نزدیکی امارات قرار داشت. سیگنال‌های دو ماه اخیر امارات این انتظار را به‌وجود آورد که این کشور میدان یمن را ترک می‌کند، اما تحولات نظامی و سیاسی یک ماه اخیر جنوب یمن به این انتظار پایان داد و معلوم شد امارات کماکان به تجاوزات خود علیه مردم یمن ادامه خواهد داد. حالا مقاومت یمن با عملیات پهپادی علیه خریص و بقیق علامت جدیدی را به امارات نیز داده است. امارات نمی‌تواند به سیاست منافقانه و ریاکارانه کنونی ادامه دهد و باید بداند تجزیه یمن جرمی بزرگ‌تر از جنگ علیه یمن است. اگر در ابوظبی و دبی مردان عاقلی وجود داشته باشد، سریع عقب می‌کشند و خوب و بد یمن را به مردم آن واگذار می‌کنند. اتفاق یک ماه پیش الشیبه و یا اتفاق سه روز پیش خریص و بقیق اگر در دبی یا ابوظبی روی دهد، چیزی از این دو امارت باقی نمی‌ماند و امارات به یک کشور پرریسک تبدیل می‌شود. اخطار هفته پیش رهبر مقاومت یمن به امارات از این منظر خیلی مهم بود. امارات باید بداند تفاوتی میان امثال پمپئو با امثال عبدالملک و نصرالله وجود دارد. پمپئو می‌گوید ماجرای پرطنین سه روز پیش پالایشگاه‌های استان الشرقیه کار ایران است، بعد از آن هم کاری از دستش برنمی‌آید و یک سناتور آمریکایی برای اینکه از دامنه افتضاح آمریکا بکاهد، می‌گوید البته فن‌آوری پهپاد‌های مهاجمی که خریص و بقیق را به جهنمی تبدیل کردند، مربوط به ایران بود، نه خود پهپاد‌ها و نقطه‌ای که از آن به پرواز درآمدند! اما وقتی عبدالملک و نصرالله آشکارا می‌گویند مسئولیت کاری برعهده رژیم عربستان یا رژیم اسرائیل است، معنایش این است که مخاطب باید در انتظار ضربات کوبنده آنان باشد. امارات و عربستان باید با دقت به تجزیه و تحلیل این تفاوت‌ها بپردازند و وقت خود را در رسیدن به موضعی درست در پرونده یمن تلف نکنند.
۳ ـ عملیات پرطنین روز شنبه مقاومت یمن علیه تأسیسات عظیم نفتی سعودی، قدرت عملیاتی مقاومت یمن را به خوبی نشان داد. یک روزنامه رژیم صهیونیستی با اعجاب از «توانایی اپراتور‌های هواپیما‌های بدون سرنشین» مقاومت یمن سخن گفت. واقعیت این است که حجم خسارت وارده به تأسیسات عظیم نفتی در استان الشرقیه از قابلیت نظامی و اطلاعاتی پهپاد‌های ساخت یمن پرده برداشت. کاملاًً معلوم است که این هواپیما‌ها میزان قابل توجهی مهمات را با خود حمل و ۱۰۵۰ کیلومتر مسافت را طی کرده‌اند. حجم آتش نشان داد که همه موشک‌های مقاومت یمن که از سوی اپراتور‌ها شلیک شده‌اند، به هدف اصابت کرده‌اند و خود اصابت آنان نیز از اطلاعات بدون خدشه طرف یمنی حکایت می‌کند که این‌ترکیبی از سیستم پیشرفته و سنتی بوده که در بیانیه مقاومت یمن به آن اشاره شد. ضربه نظامی، امنیتی روز شنبه آن‌قدر سنگین و پرمعنا بود که آمریکا، عربستان و اتحادیه عرب را به پرت و پلاگویی انداخت. وزیر خارجه آمریکا در اولین موضع، ایران را مسئول حادثه و عامل آن معرفی نمود و بعضی دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا که نمی‌خواستند برای این عملیات دقیق منشأ یمنی قایل شوند، در پی سخن پمپئو رفتند تا بلکه سرنخی از سرزمین‌های جنوب ایران پیدا کنند، ولی ناکام ماندند از آن طرف این سخن پمپئو در برابر قدرت و کارآمدی سیستم دفاعی و سیاسی آمریکا علامت سؤال جدی قرار می‌داد و لذا یک سناتور شدیداً ضدایرانی آمریکا به صحنه آمد و گفت صرفاً فن‌آوری این پهپاد‌ها متعلق به ایران است. اروپایی‌ها ضمن اعلام همبستگی با عربستان و محکوم کردن این اقدام، از متهم کردن ایران و یا به‌کار بردن عبارات گزنده علیه مقاومت یمن خودداری کردند، اما اتحادیه عرب در وضعیتی قرار داشت که نه می‌توانست سکوت کند و نه حرف وزینی بزند، لذا ایران را مانند گذشته و با همان ادبیات سنتی محکوم کرد، اما به هیچ اقدامی علیه ایران اشاره نداشت. امارات که شریک راهبردی عربستان در جنگ علیه یمن به‌حساب می‌آید، بیش از دیگران جانب احتیاط را رعایت کرد در موضع‌گیری امارات هیچ اشاره‌ای به ایران یا انصارالله نشد و تنها از اعلام همبستگی ابوظبی با ریاض خبر داد. در واقع آنچه در این صحنه به‌وجود آمد، نشان داد که بهت ناشی از اقدام دقیق روز شنبه مقاومت یمن، آنان را به «استیصال» رسانده است.
۴ ـ اقدام روز شنبه انصارالله از سطح بالایی از هوشمندی خبر داد. از نظر زمانی این اقدام در فضای تبلیغاتی ضدفلسطینی نتانیاهو یک ضرب شست بود. نتانیاهو با بن‌سلمان و بن‌زاید هم‌پیمانی دارد، او تهدید می‌کند و در نقطه مقابل آنان یک ضلع مقاومت، ضربه سنگینی را به عربستان وارد می‌کند. این نشان می‌دهد که موازنه عملیاتی در منطقه به نفع جبهه مقاومت است از نظر مکان این عملیات هوشمندانه در استان الشرقیه روی داده که از یک سو قلب پالایش نفت سعودی است و از سوی دیگر کانون اصلی حضور ۴/۵ میلیون شیعه اثنی عشری است و این به آن معناست که عملیات پهپادی می‌تواند از سوی مردم بومی پشتیبانی اطلاعاتی شود و این در واقع یک کابوس ویرانگر برای متجاوزان به‌حساب می‌آید. شاید از همین رو بود که سرویس اطلاعاتی سعودی ابتدا انگشت اشاره را به سمت عراق برد و مدعی شد این عملیات از نقطه‌ای در بیابان‌های استان نجف هدایت شده است و بعضی دیگر تلاش‌کردند تا نقطه‌ای در ربع‌الخالی را نشان داده و بگویند حوثی‌ها با نفوذ در این بیابان بسیار بزرگ و رمزآلود، توانسته‌اند عملیات علیه مناطق نفتی خریص و بقیق را هدایت نمایند. اما البته هیچ کدام از این ادعا‌ها جایی باز نکرد و همه قبول کردند عملیات روز شنبه یک عملیات عظیم یمنی است و مقاومت یمن خود به ظرفیت ساخت این جنگ‌افزار‌های حساس رسیده است.
• روزنامه اطلاعات مطلبی با عنوان «سال آبی جدید و تمهیداتی که باید اندیشید »منتشر کرده که در ادامه می‌خوانید:
سال آبی جاری کمتر از یک هفته دیگر به پایان می‌رسد در حالی که متوسط بارش‌های جوی کشور در این دوره (اول مهر ۱۳۹۷ تاکنون) ۱۰۱ درصد نسبت به مدت مشابه سال آبی قبل و ۳۸ درصد نسبت به دوره بلند مدت ۵۰ سال گذشته افزایش داشته است. تغییرات اقلیمی اخیر باعث بروز باران‌های سیل آسای بهاری و بالارفتن میانگین بارش‌های جوی در تمامی حوزه‌های آبریز کشور شده است، به گونه‌ای که در حوزه آبریز دریای خزر ۴۴ درصد نسبت به پارسال و ۳۴ درصد نسبت دوره بلند مدت، در حوزه آبریز خلیج فارس و دریای عمان ۱۵۳ درصد نسبت به پارسال و ۴۸ درصد نسبت به دوره بلندمدت و در حوزه آبریز دریاچه ارومیه ۲۱ درصد نسبت به پارسال و ۴۵ درصد نسبت به دوره بلندمدت رشد بارش داشته ایم. در حوزه آبریز فلات مرکزی هم ۱۰۷ درصد نسبت به پارسال و ۳۱ درصد نسبت به دوره بلند مدت، در حوزه آبریز مرزی شرق ۱۹۸ درصد نسبت به پارسال و ۱۲ درصد نسبت به دوره بلندمدت و در حوزه آبریز قره قوم ۱۱۸ درصد نسبت به پارسال و ۴۱ درصد نسبت به دوره بلند مدت بارندگی‌ها افزایش یافته است. ترسالی جاری که این هفته به انتهای دوره فعالیت خود خواهد رسید، پس از یک دهه خشکسالی می‌توانست منشاء خیر و برکت برای تولید کشاورزی، صنعتی و رونق کسب و کار تجاری کشور باشد؛ اما نامدیریتی دستگاه‌های اجرایی سبب شد تا بارش‌های جوی بهار امسال به شکل سیل ویرانگر ۷۰ نفر از هموطنان را در استان‌های گلستان، لرستان، خوزستان، فارس، همدان، مازندران، خراسان شمالی، قزوین، کهگیلویه و بویراحمد، خراسان رضوی، سمنان، قم و کرمانشاه به کام مرگ بکشد. سیل امسال همچنین ۷۹۱ نفر را در استان‌های مذکور زخمی کرد و به واحد‌های مسکونی، صنعتی، تجاری و تأسیسات زیربنایی بالغ بر ۵۰ هزار میلیارد تومان خسارت زد. این درحالی‌است که اگر دستگاه‌های اجرایی به هشدار‌های هواشناسی توجه و به وظایف ذاتی خود عمل می‌کردند، آمار خسارات بارندگی‌های امسال کمتر و میزان نعمات آن بیشتر می‌شد. اگر در همان دوره خشکسالی مصب رودخانه‌ها و مسیل‌ها پاکسازی و بستر حوضچه‌های مهم کشور لایروبی شده بود، بارش‌های جدید به درستی هدایت، مدیریت و ذخیره سازی می‌شد و شکل سیل آسا به خود نمی‌گرفت. مدیریت بحران سیل در نبود چنین رفتار‌های پیشگیرانه‌ای ناچار شد برای جلوگیری از افزایش خسارات، دریچه سد‌های کشور را باز کند تا میلیارد‌ها مترمکعب از آبی که سال‌ها حسرت داشتن آن را می‌کشیدیم، بدون استفاده مطلوب روانه دریا شود. یک برآورد غیررسمی نشان می‌دهد که اگر توانایی هدایت و ذخیره سازی فقط نیمی از بارندگی‌های امسال را در دوران خشکسالی تأمین کرده بودیم، به راحتی می‌توانستیم بخش قابل ملاحظه‌ای از کاهش سطح سفره‌های زیرزمینی در یک دهه اخیر را جبران کنیم و حتی ۱۵۰ هزار کیلومتر مربع از بیابان‌های فلات مرکزی را به کاشت محصولات ارزشمند اختصاص دهیم. اما بی توجهی به دامنه تغییرات اقلیمی ایران در طول تاریخ و نادیده گرفتن ظرفیت‌های بالقوه بارش در کشور سبب شد تا این فرصت استثنایی توسعه را با میلیارد‌ها تومان خسارت معاوضه کنیم. با این حال رشک بردن و غصه خوردن برای آنچه از دست داده ایم، هرگز کمکی به بهبود اوضاع آینده نمی‌کند. باید از گذشته عبرت بگیریم و مسیر پیش رو را به درستی ترسیم کنیم. سازمان هواشناسی برای سال آبی جدید هم که از هفته آینده آغاز می‌شود، رشد میانگین بارش‌های جوی را در تمامی حوزه‌های آبریز پیش بینی کرده و احتمال داده که میزان بارندگی‌ها از حد طبیعی و نرمال یک تا ۵/۱ درصد فراتر رود. در چنین شرایطی لازم است تا از گذشته عبرت بگیریم و برای رویارویی هوشمندانه با باران‌های پاییزی و استفاده حداکثر از منافع آن تمهیدات لازم را بیاندیشیم. روز‌های پایانی تابستان و شروع پاییز که میزان بارندگی در کشور به حداقل می‌رسد، زمان مناسبی برای پاکسازی مصب رودخانه‌ها و مسیل هاست. اگر امروز مسیرعبور روان آب‌ها را تسهیل کنیم، فردا با سیلاب‌های ویرانگر روبرو نخواهیم شد و از مواجه شدن با خسارات سنگین مستأصل نمی‌شویم. اختصاص بودجه لازم برای ایجاد تأسیسات ذخیره سازی کم حجم در مکان‌های مستعد هم می‌تواند بارش‌های جوی پیش رو را برای تزریق آهسته در سفره‌های تشنه زیرزمینی آماده کند. توجه به توسعه آبخوان‌ها و آبخیزداری و برنامه ریزی فوری برای احیای کانال‌های فرسوده انتقال آب هم (به ویژه در مناطق کوهستانی و نیمه بیابانی) می‌تواند فرصت بهره برداری حداکثر از بارندگی‌های پیش رو را مهیا سازد. در یک کلام، اگر امروز به فکر تطبیق با شرایط جدید اقلیمی و استفاده از فرصت‌های آن برای توسعه اقتصادی و اجتماعی نباشیم، یقیناً در سال‌های آینده با خسارات فراوان ناشی از سیل و خشکسالی روبرو خواهیم شد.

پس‌لرزه‌های حمله پهپادی به آرامکو/ مقاومت یمن کابوس آل‌سعود

 

• روزنامه رسالت مطلبی با عنوان «درآمدی بر شکل‌گیری ائتلاف» درج کرده که به این شرح است:
کمتر از ۶ ماه به انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی باقی است. تلاش‌هایی برای شکل‌گیری یک مجلس در تراز انقلاب اسلامی و نیز بیانیه گام دوم در تهران و شهرستان‌ها صورت می‌گیرد. نیرو‌های پای‌کار انقلاب با عزمی راسخ به سمت همگرایی و ائتلاف در حرکت هستند. شرط توفیق آن‌ها و الزامات برداشتن گام‌های صحیح را می‌توان در سطور زیر مرور کرد.
۱. هر انسانی چه بداند و چه نداند روز و شب در طریق ساختن خویش برای «ابد» است. انسان بزرگ‌ترین صنعت در جهان هستی است. همه هستی برای او آفریده شده است و تنها موجودی است که می‌تواند نسبت خود را با خود، با هستی، طبیعت و تاریخ تعریف کند و به درک درستی از خداوند تبارک و تعالی و تکالیف خود برسد. اگر «حرص»، «طمع» و «حب جاه» انسان را به وادی غفلت بکشاند، نمی‌تواند به درک درستی از «دنیا»، «قبر» و «قیامت» خود برسدوگر نه این سه لشکر شیطان درون، قبل از رسیدن او به سر حدّات مبارزه با کفر و شرک، الحاد و جنود بیرونی شیطان او را از پای در می‌آورد. اینجاست که انسان خود حکم به «حبس ابد» با اعمال شاقه در میان گدازه‌های امیال درونی خود می‌دهد و هیچ کس قادر به نجات او نخواهد بود.
۲. اضلاع و ابعاد و اکناف اصولگرایی و نیرو‌های پای کار انقلاب امروز‌ها دست اندرکار رسیدن به یک فرمول اخلاقی، حقوقی و نیز یک مدل سیاسی برای رسیدن به ائتلاف هستند. آن‌ها در انتخابات‌های قبلی مدل‌های گونا‌گونی را تجربه کردند. بحث‌ها و نظرات جدید نشان می‌دهد آن مدل‌ها کارآمدی خود را از دست داده‌اند و نیاز به یک تئوری‌پردازی و نظریه‌افکنی جدید دارد. ائتلاف و همگرایی جدید، نیاز به یک نظم معنوی است که متضمن ایستادگی در برابر نبرد نرم دشمن باشد. بررسی‌ها نشان می‌دهد برای رسیدن به نظم جدید اصولگرایی، نیازمند به «عبور از خود» هستیم. هرگونه سهمیه‌بندی و بحث سهامداری قدرت اضلاع، مخل رسیدن به ائتلاف و همگرایی است اگر هر یک از اضلاع حقیقی و حقوقی ائتلاف قرار باشد اراده خود را براساس توهم خود از رسیدن به سهمی از قدرت عملیاتی کند، ریسمان ائتلاف و همگرایی را پاره خواهد کرد. قرار است همگی به ریسمان الهی چنگ بزنیم. اگر این مسیر را نرویم مجبوریم با چنگ زدن به صورت و سیرت یکدیگر هر یک ریسمانی درست کنیم تا با آن در چاه ویل «جاه‌طلبی»، «حرص» و «طمع» خود را حلق آویز کنیم. سخن از «من» و «ما» مخل شکل‌گیری یک مجلس ولایی است کوبیدن بر طبل سهم‌خواهی با عقلانیت سیاسی نمی‌خواند.
۳. مجلس آینده مأموریت‌های خطیری به عهده دارد و وظایف سنگین بر زمین مانده در مجالس گذشته را باید با روزآمد کردن در دستور کار قرار بدهد. اولین گام برای ورود به این وادی آن است که هر حزب و گروه یا شخصیت حقیقی به این سؤال پاسخ دهد که نسبت فرد معرفی شده برای فهرست چه درکی از بیانیه گام دوم و تکالیف مترتب بر آن دارد. پس از رسیدن به پاسخ صحیح در این مورد به این سؤال پاسخ دهد کدام بار را می‌خواهد از زمین «اقتصاد»، «سیاست»، «فرهنگ» و «مشکلات اجتماعی» جامعه در مجلس بردارد. پس از پاسخ‌گویی درست به این دو پرسش کلیدی ببیند آیا شجاعت تهور، بصیرت لازم را دارد که در روز حادثه در مجلس از حق دفاع کند و هزینه پرداخت کند.
۴. مأموریت مهم مجلس آینده ریل‌گذاری قوانین کشور به سمت و سوی برپایی، «جامعه اسلامی»، «دولت اسلامی» و نیز به اهتزاز در آوردن پرچم «تمدن اسلامی» در این ملک الهی است. احزاب و گروه‌هایی که می‌خواهند وارد رقابت‌های سیاسی این دوران بشوند لازم است با بازخوانی چندباره بیانیه گام دوم، برنامه عملیاتی خود را برای رسیدن به آن اهداف بزرگ برای مردم بازگو کنند تا مردم بدانند به چه سمت و سویی قرار است حرکت کنند و به چه کسانی اعتماد نمایند. درباره مختصات مجلس آینده و نمایندگان آن حرف و حدیث گفتنی‌ها زیاد است امیدواریم با هدایت الهی به سمت و سویی حرکت کنیم که مجلس با نمایندگان پاکدست، انقلابی، کارآمد و مردمی تشکیل شود تا پاسخگوی مطالبات رهبری و مردم باشد.


• روزنامه سیاست روز سرمقاله‌ای با عنوان «مردم عربستان و یمن کار آل سعود را یکسره می‌کنند» منتشر کرده که به این شرح است:
براساس حکم دفاع، این حق مردم یمن است تا از خود در مقابل حملات وحشیانه عربستان و ائتلاف همراه او، دفاع کنند، دفاع مردم یمن در مقابل جنایاتی است که سعودی‌ها علیه مردم مظلوم این کشور انجام می‌دهند، آیا توقع این است که مردم یمن، ارتش و انصار الله دست روی دست بگذارند و هیچ واکنشی به تجاوز سعودی‌ها از خود نشان ندهند؟ و اگر هم به حملات وحشیانه آل سعود پاسخ دادند، محکوم شوند؟! حملات پهپادی یمن به بزرگترین پالایشگاه نفت عربستان سعودی، سران این رژیم و حامیان آن را شوکه کرده است، به همین خاطر است که یاوه گویی می‌کنند و به خاطر گیج شدن از ضربات سنگینی که خورده‌اند، اراجیفی را علیه جمهوری اسلامی ایران می‌بافند که هیچ وجهه‌ای ندارد، بلکه برای فرار از شکست‌هایی است که از یک مردم مظلوم با کمترین تسلیحات و امکانات نظامی متحمل شده‌اند. عربستان با وجود داشتن سلاح‌های پیشرفته آمریکایی و پدافند هوایی که براساس ادعا‌های آمریکایی‌ها قادر است هر جنبنده‌ای را در آسمان هدف قرار دهد، توان آن را ندارد تا بتواند چند فروند پهپاد را رهگیری کرده و هدف قرار دهد، در حالی که جمهوری اسلامی ایران با بهره بردن از تجهیزات ساخت داخل که صفر تا صد آن ایرانی است، پیشرفته‌ترین پهپاد آمریکایی را سرنگون می‌کند. ضعف تسلیحات آمریکایی که به عربستان سعودی فروخته شده و بابت آن‌ها میلیارد‌ها دلار دریافت کرده است، در جنگ علیه مردم مظلوم یمن آشکار شد. حمله به تاسیسات نفتی آرامکو، غیرقابل نفوذ بودن سامانه‌های پدافند هوایی آمریکا که به سپر موشکی مشهور است، ثابت کرد. جمهوری اسلامی ایران نیازی ندارد که خود مستقیم وارد جنگ با عربستان شود و تأسیسات نفتی این کشور را هدف قرار دهد، هیچ مدرکی هم برای اثبات ادعای آمریکا و عربستان ارائه نشده است، ایران بار‌ها رسماً اعلام کرده خواهان جنگ نیست، اما اگر جنگی علیه ایران آغاز شود، بسیاری از معادلات و پیش بینی‌های آمریکا، صهیونیست و سعودی‌ها تغییر خواهد کرد.
اگر جمهوری اسلامی ایران قصد حمله به تاسیسات نفتی آرامکو را داشت، قطعا به گونه‌ای عمل می‌کرد که همه آن پالایشگاه نفتی در آتش بسوزد و ویران شود و عربستان سعودی دیگر نتواند تا سال‌های سال در مقام نخست تولید و صادرکننده نفت جهان باشد. توان و بضاعت نظامی نیرو‌های مسلح جمهوری اسلامی ایران بسیار فراتر از آن چیزی است که در حمله نیرو‌های یمن به آرامکو دیده شد. آمریکا اگر در اندیشه آغاز جنگ با جمهوری اسلامی ایران است، زمانی که پهپاد فوق پیشرفته ارتش این کشور در آسمان خلیج فارس که وارد حریم هوایی کشورمان شده بود، سرنگون شد، فرصت آن را داشت تا نیت خود را عملیاتی کند، اما به خاطر آگاهی از توان و قدرت نظامی جمهوری اسلامی ایران در زمینه دفاعی و تهاجمی از این تصمیم منصرف شد. مردم یمن توان آن را دارند تا بتوانند از خود در مقابل تجاوزات سعودی‌ها دفاع کنند و این دفاع مردم مظلوم یمن که بیش از ۵ سال طول کشیده است، نشان قدرت ایمان آن‌ها است، ایمانی که از وجود عاشورا، کربلا و امام حسین (ع) سرچشمه می‌گیرد. جمهوری اسلامی ایران جرأت و جسارت آن را دارد که اگر اقدامی انجام می‌دهد صراحتاً اعلام کند، ایران ترس و وحشتی از دشمنان خود ندارد، پس نیازی هم نمی‌بیند که بخواهد بر کار خود سرپوش بگذارد. تهدیدات و رجزخوانی‌های آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران برای سرکیسه کردن و دوشیدن بیشتر سران احمق سعودی است، منتظر امضای قرارداد‌های نظامی بیشتر آمریکا و عربستان سعودی باشید. میلیارد‌ها دلار دیگر از پول‌های مردم عربستان به جیب آمریکا خواهد رفت.
ضمنا جمهوری اسلامی ایران کار‌های واجب‌تر از جنگ با سعودی‌ها دارد، محو رژیم صهیونیستی در دستور کار ایران است و این رژیم نفس‌های آخر خود را می‌کشد، مردم یمن و مردم عربستان، کار آل سعود را یکسره خواهند کرد.


• روزنامه دنیای اقتصاد مطلبی با مضمون « فرصت مستعجل» منتشر کرده که در ادامه می‌خوانید:
طی بیست ماه گذشته نیز به‌رغم آنکه ضرورت اصلاحات گسترده اقتصادی به وضوح آشکار شده بود، دولت نگران از تبعات سیاست‌های انقباضی و اقدامات اصلاحی و برای مواجه نشدن با نارضایتی مردم، از هرگونه اقدام جدی برای جراحی اقتصاد و اصلاح سیاست‌های اقتصادی دوری کرد. نمونه آشکار آن، عقب‌نشینی از اصلاح بازار انرژی، اصلاح یارانه‌های بی‌هدف و حذف ارز ترجیحی بود که بنا به ملاحظاتی، از هرگونه تغییر مسیر و اصلاح رویه اجتناب شد. حال از یکسو، ضرورت اصلاحات اقتصادی آشکار شده و تردیدی باقی نمانده که ادامه سیاست‌های اقتصادی موجود نه به صلاح است و نه امکان‌پذیر. از سوی دیگر نیز، از شدت التهابات و آشفتگی اقتصاد کاسته شده و انتظارات نسبت به سال گذشته کمی بهبود یافته است؛ بنابراین اکنون لازم است دولت به‌طور جدی اصلاحات اقتصادی را در دستور کار خود قرار دهد. بهبود نسبی انتظارات، سرمایه‌ای است که امروز می‌تواند دولت را در طراحی و اجرای اصلاحات اقتصادی یاری کند. اما باید توجه داشت که انتظارات مثبت و مساعد، فرصتی مستعجل است و فقط تا زمانی برقرار است که جامعه به کارآیی و جدیت سیاست‌گذار اعتماد داشته باشد. از این جهت لازم است که دولت، در تبدیل فرصت‌های گذرا به دستاورد‌های پایدار و تبدیل انتظارات مثبت به دستاورد‌های واقعی، تعجیل کند. به منظور ایجاد ثبات و پایداری در اقتصاد، برخی اقدامات آنی و کوتاه‌مدت و طیفی از اصلاحات اساسی میان‌مدت، مورد نیاز است که صاحب‌نظران فراوان از آن سخن گفته‌اند؛ از جمله می‌توان به اختصار به چند مورد اشاره کرد. از جمله اقدامات آنی، مدیریت کسری بودجه سال جاری به شیوه‌های غیرپولی و با کمترین آثار بر نقدینگی است. این مساله نیازمند فعال کردن عملیات بازار باز، انتشار اوراق بدهی دولت، سوق دادن بانک‌ها به نگهداری اوراق و تامین مالی کوتاه‌مدت در ازای توثیق اوراق است. البته چنین فرآیندی، مستلزم یک طراحی دقیق و همچنین نیازمند همکاری بسیار نزدیک بانک مرکزی، سازمان برنامه و وزارت اقتصاد است. همچنین برای مدیریت کسری بودجه، لازم است تمام مخارج مدیریت‌پذیر دولت کاهش یابد و شیوه‌های افزایش درآمد‌های مالیاتی دولت از قبیل مالیات بر دارایی و حذف معافیت‌های مالیاتی و نظایر آن اجرایی شود. از جمله اقدامات فوری دیگر برای کمک به ثبات اقتصادی، راه‌اندازی و گسترش بازار متشکل ارزی، راه‌اندازی بازار آتی ارز، لغو تمام ممنوعیت‌های صادراتی، ممانعت از برداشت ریالی از منابع صندوق توسعه ملی، توقف فوری تخصیص ارز ترجیحی و اصلاح قیمت‌های بازار انرژی است. لازم است دولت چنین فرض کند که در سا‌ل‌های پیش رو، تمام هزینه‌های خود را از محل درآمد‌های مالیاتی تامین خواهد کرد؛ بنابراین متناسب با این فرض، اقدام به اصلاح ساختار بودجه و بازبینی هزینه‌های عمومی و اصلاح نظام مالیاتی کند. علاوه برآن لازم است اقدامات جدی برای اصلاح نظام بانکی در دستور کار قرار گیرد؛ چرا که اصلاح نظام بانکی بسیار فراتر از ادغام چند بانک مشکل‌دار در یک بانک دولتی است. به ویژه باید مسائل اساسی نظیر رفع ناترازی ساختاری بانک‌ها، افزایش سلامت بانک‌ها و تعیین تکلیف بانک‌های مشکل‌دار به‌طور جدی در دستور کار قرار گیرد. در نهایت تاکید می‌شود که باید از تمام فرصت‌ها و ظرفیت‌های ممکن برای اصلاحات اقتصادی و بازگشت اقتصاد به مسیر عادی بهره برد. به ویژه که اکنون دولت می‌تواند از ظرفیت تعبیه‌شده در شورای عالی هماهنگی اقتصادی برای هم‌افزایی و اجماع برای اتخاذ تصمیم‌های بزرگ استفاده کند که این ظرفیت به بیانی، بهانه‌ای برای بی‌عملی باقی نگذاشته است.


• روزنامه خراسان یادداشتی با تیتر «پشت پرده سناریو سازی علیه ایران درباره آرامکو» درج کرده که در ادامه می‌خوانید:
سعودی‌ها حتی باگذشت ۴۸ ساعت می‌ترسند ادعایی که وزیر خارجه آمریکا در باره عامل حمله به تاسیسات استراتژیک «آرامکو» گفته و انگشت اتهام را به سوی ایران گرفته، تکرار کنند! جالب این جاست که حتی خود ترامپ هم ادعای وزیرخارجه اش را تکرار نکرد و تنها به تلویح و اشاره، انگشت اتهام به سوی ایران گرفت و از عربستان خواست که مقصر اصلی را اعلام کند! عربستان هم تنها یک ادعای تکراری را بیان کرد: «سلاحی که با آن آرامکو هدف قرار گرفته ایرانی بوده!»سوال این است که چرا آمریکایی‌ها و عربستان سعودی از همان ابتدا، بر خلاف اعلام رسمی ارتش یمن که مسئولیت حمله به تاسیسات آرامکو را پذیرفت، یمن را به عنوان عامل این حملات نپذیرفتند تاحالا در مخمصه این که پس چه کسی مقصر است گرفتار نشوند؟در پاسخ باید گفت، اگر آمریکا و عربستان بپذیرند که یمنی‌ها پس از ۴-۵ سال محاصره و فقر، تکنولوژی دارند که می‌تواند دور از دسترس سامانه‌های پدافندی پیشرفته پاتریوت آمریکا که عربستان مجهز به آن است، هزار کیلومتر را طی کنند و قلب انرژی سعودی را هدف بگیرند، در حقیقت شکست مقابل ارتش ونیرو‌های مردمی یمن را پذیرفته اند. در اردیبهشت ۹۶ خبرگزاری‌ها از قرارداد ۴۵۰ میلیارد دلاری میان ریاض و واشنگتن در حوزه «امنیت و تسلیحات» خبردادند که ۱۱۰ میلیارد دلار آن نقد و ۳۵۰ میلیارد دلار نیز قراردادی ۱۰ ساله بود. ضمن این که در این سال عربستان سعودی بار‌ها برای خرید سامانه دفاع هوایی پاتریوت آمریکا میلیارد‌ها دلار هزینه کرده است. از این رو مردم عربستان حق دارند که سوال کنند، اگر سلاح‌ها و سامانه‌های چند میلیارد دلاری که بن سلمان از آمریکا خریداری کرده، نتوانند از تاسیسات مهمی، چون آرامکو دفاع کنند، دقیقا کجا باید کارایی خود را نشان دهند؟ کما این که این انتقاد‌ها هم اکنون بالا گرفته و پس از حمله به تاسیسات نفتی عربستان، منتقدان سعودی می‌گویند او با وجود صرف هزینه‌های گزاف نظامی که عملا ناکارآمد بوده اند نه تنها عربستان را درگیر جنگی پرهزینه و خانمان سوز کرده بلکه وضعیت را به جایی رسانده که حالا در موضع دفاعی با حوثی‌ها افتاده و زیرساخت‌های عربستان را در معرض خطر قرار داده است. پذیرفتن این که ارتش یمن بتواند در یک نقطه استراتژیک عربستان عملیات انجام دهد، جایی که با بحرین که پایگاه پنجم دریایی آمریکا در آن قرار دارد، فقط ۵۰ کیلومتر فاصله دارد، شکستی بزرگ هم برای سامانه‌های دفاع هوایی آمریکا و هم شکستی برای عربستان سعودی است. به همین دلیل آن‌ها با فرافکنی، انگشت اتهام به سوی قدرتی بزرگ گرفته اند تا ناکارآمدی سامانه‌های نظامی و خرید‌های میلیاردی شان را توجیه کنند. آمریکایی‌ها البته در پس این اتهام زنی، تلاش می‌کنند تا ائتلاف سازی ضد ایرانی خود را نیز دنبال کنند، اما این سناریوی ضد ایرانی با واکنش منفی چین، روسیه و سازمان ملل مواجه شده است. تا تلاش آمریکایی‌ها برای ساختن یک «دروغ حداکثری» هم پس از شکست در کارزار «فشار حداکثری» تحریم‌ها به نتیجه نرسد. آمریکایی‌ها می‌دانند که واقعیت‌های منطقه و ابعاد قدرت مقابله جمهوری اسلامی چیست. به همین دلیل پنتاگون مخالف هر اقدام نظامی علیه ایران است. آن‌ها چند ماه است که با تهدید نظامی ایران به دنبال گرفتن امتیاز هستند، اما در دفاع از جمهوری اسلامی، همه اضلاع محور مقاومت (لبنان، سوریه، عراق، فلسطین و یمن) ضمن بیعت رسمی با تهران، به صراحت خطاب به آمریکایی‌ها هشدار داده اند که هرگونه اقدام علیه ایران، پاسخی مقتدرانه در خارج از مرز‌های ایران خواهد داشت. بر خلاف فرافکنی‌ها و سناریوسازی علیه ایران، واقعیتی که دیر یا زود هم واشنگتن و هم ریاض باید علنی به آن اقرار کنند، قدرت راهبردی ارتش مردمی یمن است. آمریکا و عربستان چه بخواهند چه نخواهند معادلات منطقه تغییر کرده است و واشنگتن دیگر نه بر خلیج فارس که مهم‌ترین منطقه و مسیر تامین انرژی جهان است سیطره دارد و نه حتی می‌تواند از کشوری مانند عربستان که میلیارد‌ها دلار برای تامین امنیت اش به کاخ سفید می‌پردازد، حمایت کند! فارغ از هر اتفاق کوچک و بزرگی که در منطقه رخ می‌دهد، عصری جدید در منطقه آغاز شده که در آن قدرت موثر، از آن ایران و متحدانش در محور مقاومت است.
• روزنامه صبح نو سرمقاله‌ای با عنوان «چه کم‌اند عبرت‌پذیرندگان» منتشر کرده که به این شرح است:
«روسای‌جمهور ایران و فرانسه در پی حفظ برجام هستند.» این را رئیس سازمان انرژی اتمی گفته است. آقای رییس‌جمهور که در اوایل دهه ۸۰ دبیر شورای عالی امنیت ملی بود و مسوولیت پرونده هسته‌ای کشور را برعهده داشت و خاطرات و دیدگاه‌های آن روزهایش را در قالب کتابی با عنوان «امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای» هم منتشر کرده، ۱۴ سال روایتی متفاوت از امروز دارد؛ از نقشی که فرانسوی‌ها و اروپایی‌ها در پرونده هسته‌ای ایران داشتند. او به وضوح از این موضوع صحبت می‌کند که اروپایی‌ها بدون همراهی آمریکایی‌ها ضرب و زوری برای پیشبرد رایزنی با ایران ندارند. روحانی حتی در این کتاب مطلب عبرت‌آموزی را از سفیر وقت فرانسه در تهران نقل می‌کند که اروپا محتاج همراهی آمریکاست و بدون چراغ‌سبز آمریکا، عملاً اتفاقی نخواهد افتاد. آقای سفیر حتی صریحاً این را به دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی می‌گوید که مسوولان اروپایی در حرف چیز دیگری می‌گویند و مدعی استقلال از آمریکا هستند؛ واقعیت، اما عکس این ماجراست و آن‌ها نیازمند همراهی آمریکایی‌ها هستند. این اعتراف صریح را بگذارید مقابل دل و قلوه دادن‌های امروز دستگاه دیپلماسی کشور با طرف فرانسوی تا مشخص شود در شرایطی که آمریکا در نهایت تخاصم به میلیون‌ها ایرانی به کار خود مشغول است، دستگاه دیپلماسی کشور دخیل حفظ روح و جسم برجام را به ضریح چه امامزاده‌ای بسته است! کاش حداقل به تجربه تاریخی خود بها می‌دادید آقای رییس‌جمهور!



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *