«دوست دارم دمشق» منتشر شد/ مجموعه داستان کوتاه با محوریت جنگ سوریه و مدافعان حرم

14:42 - 13 مرداد 1398
کد خبر: ۵۳۸۹۱۳
دسته بندی: فرهنگی ، عمومی
کتاب دوستت دارم دمشق مجموعه داستان کوتاه با محوریت جنگ سوریه و مدافعان حرم توسط انتشارات کاظمی منتشر شد.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، «دوستت دارم دمشق» تلاشی است از نویسندگان جوان برای ایجاد ارتباطی عمیق بین جنگ و باور‌های دینی با ادبیات برای همة کسانی که آن را می‌خوانند.

این کتاب شامل ۱۰ داستان از ۱۰ نویسندة جوان و توانا است که به بحران سوریه و پدیدة داعش پرداخته‌اند. داستان‌های این مجموعه از نظر سبک، فرم و زاویة دید گوناگون و متنوعند. داستان‌ها سعی دارند در بستر عاطفی اتفاقات حماسی را روایت کنند و گوشه‌ای از این بحران را نمایش داده و حس همدلی را بپرورانند. زنان محوریت اکثر این داستان‌ها هستند. دمشق و دفاع از حرم، جنگ داخلی سوریه، اسارت زنان و کودکان به دست داعش، مدافعان حرم، مستشاران ایرانی، لشکر فاطمیون و حملة تروریستی داعش به مجلس درون مایة اصلی داستان‌های این مجموعه است.

دوست دارم دمشق منتشر شد/ مجموعه داستان کوتاه با محوریت جنگ سوریه و مدافعان حرم
افسانه گودرزی، سارا اسماعیلی، سیده زهرا طباطبائی، سیده اسماء هاشمی، رقیه بابایی، سیده طاهره موسوی، زهرا اخلاقی، زینب بخشایش، صدیقه شاهسون و سیده نفیسه محمدی نویسندگانی هستند که در این مجموعه اثری از آن‌ها منتشر شده است.

برشی از کتاب: صدای زنگ پیامک ابوذر بلند شد. موبایل را از جیب شلوار جینش بیرون کشید. باز هم همان پیا مهای همیشگ‌ی از شمار‌های ناشناس:‌ای شیردلان و شیرصفتان و‌ای برادران از راه رو حهای صادق پیروی کنید چرا که راهی دیگر برای رستگاری امت مظلوم وجود ندارد!...

بلافاصله پیامک دوم رسید:


خلافت از شما م یخواهد که به صف مبارز هکنندگان درآیید و برای بقای دولت
اسلامی بپاخیزید... بشتابید به سوی بهشتی که پهنایش از زمی ن تا آسمان است!...
م یخواست در جواب پیامک بنویسد:
بهشت؟ بهشت خود دمشق بود! دمشق قبل از درگیری... دمشق قبل از ورود
داعش. بهشت خنده کودکان دمشق بود!....
اما نتوانست. با مشت به در مغازه کوبید. بیرون مغازه رفت و عربد ه کشید. تفنگش
را به سمت آسمان گرفت و ب یوقفه شلیک کرد. پوک ههای تیر روی زمین م یریخت.
گنجش کها از روی زمین پر کشیدند. بچ هها همه دست از کار کشیدند و خیره
نگاهش کردند. عموعمران بیرون آمد. نگاهش کرد. حرفی نداشت که بزند.
بوی نان سوخته هم هجا را گرفت. احمد و عماد چند بسته نان را برداشتند و دویدند.
هنوز چند قدمی برنداشته بودند که صدای قِل خوردن یک بشک ه در کوچه پیچید.
ابوذر بلند شد. تفنگش را مسلح کرد. پس رهای دیگر نا نها را توی دست گرفتند و بلند
شدند. نگاه همه به ته کوچه بود.

کتاب دوستت دارم دمشق، مجموعه داستان کوتاه می‌باشد که در قطع رقعی و به کوشش جمعی از نویسندگان جوان خوش ذوق با محوریت جنگ سوریه و مدافعان حرم است که توسط انتشارات شهید کاظمی روانه بازار شد.

 



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *