استیصال قارون‌های منطقه/ رؤسای جمهوری آمریکا مثل هم خواب می‌بینند/ ضرورت مراقبت از «محاسبات مقاومتی»

9:15 - 12 خرداد 1398
کد خبر: ۵۲۲۲۹۵
استیصال قارون‌های منطقه، رؤسای جمهوری آمریکا مثل هم خواب می‌بینند، ضرورت مراقبت از «محاسبات مقاومتی»، ماشه حزب ا... و .. گزیده‌ای از سرمقاله و یادداشت‌های روزنامه‌های امروز است.

استیصال قارون‌های منطقه/ رؤسای جمهوری آمریکا مثل هم خواب می‌بینند/ ضرورت مراقبت از «محاسبات مقاومتی»به گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، استیصال قارون‌های منطقه، رؤسای جمهوری آمریکا مثل هم خواب می‌بینند، ضرورت مراقبت از «محاسبات مقاومتی»، ماشه حزب ا...، فرهیختگان، طعم اعتماد به جوانان، امام (ره) مانع اصلی انحراف انقلاب اسلامی، دوبرداشت از دو خبر!، دیپلماسی کوتاه آمدن ظریفانه، پیش به‌سوی یک ایران قدرتمند و .. گزیده‌ای از سرمقاله و یادداشت‌های روزنامه‌های امروز است که در ادامه می‌خوانید.

 

 

• روزنامه حمایت یادداشتی با تیتر استیصال قارون‌های منطقه منتشر کرد که به این شرح است:
اجماع سازی یا به عبارت بهتر، «شبه اجماع سازی» آل سعود، به فراخوان برای مقابله با ایران اختصاص داشت؛ دستور کاری که گرچه با مخالفت علنی برخی شرکت‌کنندگان رو به رو نشد، ولی با سنگین شدن کفه تأکید کشور‌های حاضر بر آرمان قدس، موضوع تقابل با ایران با ادبار مواجه و می‌توان گفت که تقریباً به حاشیه رانده شد، چراکه برخلاف سعودی‌ها و چند متحد ناتوانش، بسیاری از کشور‌های عربی، ایران را نقطه ثقل وحدت جهان اسلام و تکیه‌گاه حمایت از مسئله فلسطین و مقاومت می‌دانند. به عبارت گویاتر، آل سعود در حالی نوک انتقادات خود را به سمت ایران گرفته که کشورمان به اذعان دوست و دشمن، نقش بزرگی در حمایت از فلسطین دارد، اما نکته اینجاست که برگزاری نشست‌های عربی به صورت سنتی در راستای حمایت از فلسطین و آزادسازی آن از سیطره صهیونیست‌ها بود و اینکه بدسابقه‌ترین و تروریست‌پرورترین کشور عربی، داعیه‌دار حذف اولویت اصلی جهان اسلام از نشست مکه می‌شود و آن را با ایجاد ائتلاف علیه ایران جایگزین می‌کند، نشان می‌دهد که قارون‌های عربستان تا چه میزان به قهقرا رفته‌اند. به قول عبدالباری عطوان، سردبیر روزنامه «رأی الیوم»، «بیشتر مشارکت‌کنندگان، صرفاً از روی تعارف با میزبان به عربستان سفر کردند؛ نه بیشتر و نه کمتر. بزرگ‌ترین بازنده تقابل با تهران، کشور‌های عربی و بزرگ‌ترین برنده آن، اسرائیل است و دولت‌های عربی و ملت‌هایشان هیزم جنگ خواهند بود.» واقعیت این است که شانه خالی کردن ریاض از مسئولیت‌های اسلامی – عربی امری مسبوق به سابقه است و سعودی‌ها سال‌هاست که بازی در زمین آمریکا و رژیم صهیونیستی را انتخاب کرده‌اند. یک سال و یک ماه پیش و در آستانه اجلاس سران کشور‌های عربی در ظهران عربستان، روزنامه «الریاض» با تیتر «نشست ظهران؛ صلح با اسرائیل و جنگ با ایران» به پیشواز این نشست رفت و ستون نویس این نشریه با کمال وقاحت مدعی شد: اعراب باید متوجه شوند که ایران از اسرائیل برای آن‌ها خطرناک‌تر است و امروز جز صلح همه جانبه با اسرائیل و مقابله با ایران، راهی برای آن‌ها وجود ندارد.» بر این اساس، عربستان راهی را انتخاب کرده که مایل است همه کشور‌های عربی و اسلامی را به همراه خود در قعر چاه اختلاف و انحراف از آرمان‌های اساسی جهان اسلام و ایران ستیزی بیندازد، اما سؤال اینجاست که کشور‌هایی مانند قطر، اردن، مالزی، پاکستان، اندونزی و برخی کشور‌های آفریقایی که در عمل، موضع مخالف ریاض را در پیش گرفته‌اند، آیا به ائتلاف با ایران در حمایت از قدس شریف و مخالفت با آل سعود خواهند پیوست؟ سؤالی که با توجه به تشدید اختلافات اردن و ترکیه و بلکه قاطبه کشور‌های اسلامی با عربستان، پاسخ آن به احتمال زیاد مثبت است.

• روزنامه کیهان مطلبی با عنوان رؤسای جمهوری آمریکا مثل هم خواب می‌بینند منتشر کرده که در ادامه می‌خوانید:
برخی حامیان دولت آقای روحانی، وضعیت امروز برجام را ناشی از بدشانسی دولت تدبیر و امید در روی کار آمدن فردی همچون ترامپ معرفی می‌کنند. این به ظاهر دوستان حامی فکر نمی‌کنند اساساً تحلیل دولتی که خود را دولت تدبیر و امید می‌داند، با مقوله‌ای به نام «شانس»، بیشتر دست‌انداختن و وهن دولت است؟! بخشی از قلدری و گزافه‌گویی امروز ترامپ اگر‌چه ریشه در شخصیت فردی وی دارد، اما بخش مهم تری از آن ریشه در خود برجام دارد. چرا؟ پاسخ ساده است. ترامپ با خود خیال می‌کند وقتی می‌شود در پرونده هسته‌ای از ایران این همه امتیاز نقد گرفت و هیچ هم نداد، چرا در سایر پرونده‌ها نباید گرفت؟ اصلاً چرا نباید پرونده جمهوری اسلامی را یک‌بار برای همیشه جمع کرد و خلاص؟! حال ماییم و رویای تسلیم ترامپ. با این رویا چه باید کرد؟ نکته مهم و نخست آنکه این رویا تازگی ندارد و ۴۰ سال است که تمام رؤسای جمهوری آمریکا چنین رویایی را در سر داشته‌اند. یکی گمان می‌کرد با راه‌اندازی جنگ تحمیلی این رویای بزرگ و شیرین تحقق می‌یابد و دیگری راه تعبیر آن را در ارسال نامه فدایت شوم می‌جست و ترامپ هم خیال می‌کند راه آن «فشار حداکثری» است. نخستین و کلیدی‌ترین مسئله در برخورد با راهبرد «فشار حداکثری» ترامپ، «اتحاد حداکثری» است. هیچ چیز مانند اتحاد نمی‌تواند آمریکا را مایوس و وادار به عقب‌نشینی کند. آمریکایی‌ها طی چند هفته گذشته جنجال زیادی درباره حمله نظامی و نمایش‌های متعددی در موضع‌گیری و تحرکات منطقه به راه انداختند، اما در عمل دست به کوچک‌ترین اقدامی نزدند. دلایل این عدم اقدام متعدد و قابل تحلیل است، اما یکی از دلایل مهم به همین موضوع اتحاد باز می‌گردد. همانطور که برخی از تحلیلگران آمریکایی نیز تاکید کرده‌اند، کوچک‌ترین اقدام نظامی آمریکا منجر به اتحاد بی‌سابقه داخلی در ایران خواهد شد که برای آمریکایی‌ها اصلاً خوشایند نیست. اتحاد حداکثری، لوازم و مختصات خاص خود را دارد و باید حول محور یا محور‌های مشخصی صورت گیرد. آنان که راه را به هر دلیلی خطا رفته‌اند باید خطای خود را بپذیرند و منتقدان نیز نباید از این پذیرش خطا، استفاده جناحی کنند. محور اصلی این اتحاد، مقاومت است؛ مقاومتی هوشمندانه و علمی. جوانان، بخصوص جوانان اهل فکر و متخصص شاکله اصلی آن هستند و توانایی باز کردن معبر‌های عبور از تحریم -تن‌ها سلاح واقعی آمریکا- را دارند. آمریکا اگر آنطور که ادعا دارد قدرت داشت، رئیس‌جمهورش با وجود هفت تریلیون دلار هزینه در منطقه، شبانه و مانند دزد‌ها وارد عراق نمی‌شد. تمام مشکل ترامپ و رؤسای جمهور پیشین آمریکا با مردم ایران نیز همین است که چرا این ملت از آمریکا نمی‌ترسد.

• روزنامه وطن امروز سرمقاله‌ای با تیتر ضرورت مراقبت از «محاسبات مقاومتی» درج کرده که در ادامه می‌خوانید:
تازه‌ترین گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی می‌گوید ایران در مسیر عبور از سقف‌های معین شده در برجام در زمینه انباشت مواد هسته‌ای حرکت می‌کند. برجام می‌گوید ایران باید ۳۰۰ کیلو اورانیوم کم غنی شده انباشت کند و این گزارش نشان می‌دهد ایران ۱۷۴ کیلو اورانیوم ۶۷/۳ درصد ذخیره‌سازی کرده است. همچنین طبق برجام ایران باید حداکثر ۱۳۰ تن آب سنگین ذخیره کند در حالی که همین حالا ۱۲۵ تن ذخیره شده است. این اعداد نشان‌دهنده آن است که بخش فنی در حال اجرای مصوبه ۱۸ اردیبهشت شورای عالی امنیت ملی در باب کاهش تدریجی تعهدات برجامی است. با سرعت فعلی، ایران می‌تواند زودتر از ۱۸ تیر (سقف مهلت ۶۰ روزه معین شده) از ۲ تعهد برجامی خود خارج شود. دوم- همچنین گزارش جدید آژانس نشان می‌دهد ایران ۳۳ ماشین از نسل ششم ماشین‌های سانتریفیوژ را نصب و ۱۰ عدد از این ماشین‌ها را با گاز هگزافلوراید اورانیوم خوراک‌دهی کرده است. این امر نشان‌دهنده وجود ظرفیت برای حرکت به سمت پایان دادن به یکی از محدودیت‌های بسیار کلیدی برجام در حوزه تحقیق و توسعه ماشین‌های سانتریفیوژ است. تعهد ایران این است که تا سال ۲۰۲۴ فقط ۳۰ ماشین IR۶ را گازدهی کند. ماشین‌های نسل ششم از این جهت اهمیت دارند که ماشین‌های استاندارد آینده صنعت غنی‌سازی در ایران محسوب می‌شوند و ایران در حال نشان دادن این موضوع است که می‌تواند به‌سرعت یک آبشار کامل ۱۶۴ تایی از این ماشین‌ها را نصب و با موفقیت تست کند. این امر سرعت غنی‌سازی را به طرز قابل توجهی بالا خواهد برد و زمان لازم برای تولید مواد هسته‌ای را هم به طور قابل ملاحظه کوتاه می‌کند. با توجه به اینکه هیچ نشانی از عمل آمریکا و اروپا به تعهدات برجامی‌شان وجود ندارد، کاهش تعهدات در حوزه تحقیق و توسعه ماشین‌های سانتریفیوژ می‌تواند یکی از اهرم‌های فشار بسیار جدی ایران باشد. سوم- اگرچه گام‌های آغازین در زمینه کاهش تعهدات برجامی کند و ضعیف برداشته شد، اما مسیر فعلی از حیث راهبردی صحیح است. ظرف چند هفته آینده روشن خواهد شد که آیا اساسا برجام برای غربی‌ها ارزشی دارد یا نه؟ اگر ارزش داشته باشد باید برای حفظ آن هزینه کنند و اگر روشن شود ارزشی ندارد، آن وقت تصمیم‌گیری برای خروج بسیار سریع‌تر از تعهدات برجامی برای ایران آسان‌تر خواهد شد. شواهد البته تا همین جا می‌گوید اقدامات محدود فعلی ایران – که هنوز عملا به نقض هیچ یک از تعهدات برجامی هم منجر نشده - بر آمریکا و اروپا سخت گران آمده و آن‌ها را به تکاپو واداشته است. این موضوع مدت‌هاست روشن است که برجام ارزش سیاسی و اطلاعاتی فوق‌العاده‌ای هم برای آمریکا و هم اروپا دارد و یکی از علت‌های اصلی اینکه آمریکایی‌ها در یک سال گذشته بی‌محابا بر فشار‌های خود علیه ایران افزودند همین بود که اطمینان حاصل کرده بودند در ایران اراده‌ای برای خروج کلی یا جزئی از برجام وجود ندارد. اکنون که ایران نشان داده اراده لازم برای این کار را دارد، غرب بر سر دوراهی تغییر محاسبات یا از دست دادن برجام قرار گرفته است. البته روشن است که گزینه‌های ایران برای هزینه‌مند کردن فشار‌های آمریکا به هیچ وجه محدود به کاهش تعهدات برجامی نیست، لیکن این یکی از مهم‌ترین گزینه‌هاست که تاکنون با استدلال‌هایی بسیار سست، از استفاده از آن خودداری شده بود. چهارم- زمان در منازعه آینده یک فاکتور کلیدی است. اروپا هیچ علامتی از اینکه قصد عمل جدی به تعهداتش داشته باشد، از خود نشان نداده است. درخواست مهلت ۱۲۰ روزه از ایران یک تاکتیک نخ‌نما برای وادار کردن ایران به عدول از ضرب‌الاجلی است که داده، ضمن اینکه کاری که ۱۲۰ روز دیگر قابل انجام باشد، همین حالا هم قابل انجام است. از این مهم‌تر اینکه، هم اروپا و هم آمریکا در حال کارسازی برای تقلیل تعهدات خود به پدیده موهومی به نام INSTEX هستند. اظهارنظر اخیر پمپئو درباره INSTEX که نخستین اظهارنظر ظاهرا مثبت یک مقام دولت ترامپ درباره این مکانیسم در نوع خود است، این ظن قوی را ایجاد می‌کند که پروژه مشترکی میان آمریکا و اروپا برای راضی کردن ایران به INSTEX به‌عنوان «امتیاز کافی» برای ماندن در برجام طراحی شده است. این دامی است که باید از آن بشدت مراقبت کرد. اگر بنا باشد برجام آینده‌ای داشته باشد، حداقل ۲ اتفاق باید رخ بدهد: ۱- اروپا به همه تعهدات برجامی خود به طور کامل عمل کند و ۲- آمریکا فشار‌ها و تحریم‌های خود را به عقب بازگرداند. به طور خاص، اروپا نمی‌تواند انتظار داشته باشد تامین مالی هرگونه مکانیسم مالی از جمله INSTEX بر عهده جایی غیر از خود کشور‌های اروپایی باشد. این بی‌معناست که ایران به زحمت به دیگر کشور‌ها نفت بفروشد و پول آن را به حساب‌های INSTEX بریزد تا اروپایی‌ها بر نحوه هزینه‌کرد آن نظارت کنند! پنجم- تجربه همین چند هفته گذشته نشان می‌دهد نه دشمن آن اندازه قوی است که می‌نمایاند و نه مقاومت آن مقدار پرهزینه است که تا امروز کسانی تصور کرده و تصورات خود را به مردم هم تحمیل می‌کردند. ایران بازی با گوشه کوچکی از ابزار‌های قدرت خود را آغاز کرده است. نخستین شرط برای گرفتن نتیجه هم ثبات قدم و مراقبت از محاسبات مقاومتی کشور در مقابل خدعه‌هایی است که غربی‌ها با هدف سست کردن ایران در مسیر درستی که می‌رود، طراحی کرده‌اند.
• روزنامه خراسان مطلبی با مضمون ماشه حزب ا... درج کرده که به این شرح است:
برای رد احتمال جنگ نظامی آمریکا با ایران عوامل متعددی مطرح می‌شود؛ برخی توان دفاعی و تجهیزات نظامی ایران را مانعی برای جنگ می‌دانند، برخی معتقدند که وجود بیش از ۳۱ پایگاه نظامی آمریکا مملو از نظامیان این کشور در اطراف ایران و در تیررس موشک‌های ایرانی خود عامل بازدارنده است، برخی توان انحصاری ایران در جنگ نامتقارن را عاملی در برابر جنگ می‌دانند و البته عواملی دیگر که عمدتا به توانمندی‌های درونی ایران مرتبط می‌شود. در این میان یکی از عوامل مهم که قدرت به سزایی دارد، جایگاه متحدان منطقه‌ای جمهوری اسلامی است. در حقیقت این عامل تکمیل کننده توان دفاعی ایران است، جایی که باعث می‌شود پس از دفع موج اول حمله احتمالی دشمن، ابتکار عمل در دست متحدان ایران باشد برای تعیین زمین بازی. در آن شرایط فرضی، متحدان منطقه‌ای ایران نظیر گروه‌های مقاومت به خصوص حزب ا... لبنان قادرند به سرعت جبهه‌ای جدید در یک نقطه مهم از منطقه یعنی مرز‌های فلسطین اشغالی باز کنند که برای آمریکایی‌ها امنیتی‌ترین نقطه محسوب می‌شود. به خصوص این که بدانیم در سند «منافع ملی آمریکا در غرب آسیا» که پس از حوادث ۱۱ سپتامبر تدوین شده است، منافع این کشور در منطقه به ۳ دسته حیاتی، خیلی مهم و مهم تقسیم می‌شود و طبق این سند «بقای اسرائیل» در راس منافع ملی حیاتی (Vital) آمریکا قرار دارد. این سند اثبات می‌کند که اصلی‌ترین و اولین هدف آمریکا از حضور در منطقه حفظ بقای رژیم صهیونیستی است. از این رو هرگونه خطر برای این رژیم آمریکا را از هر ماجرا جویی دورنگه می‌دارد. به یک روایت تاریخی در این باره توجه کنید. در سال ۲۰۱۵ باراک اوباما رئیس جمهور وقت آمریکا در یک نشست محرمانه در کاخ سفید به رهبران یهودی و لابی اسرائیل در آمریکا گفته بود: «خیلی تعجب کردم وقتی فهمیدم دولت بوش باوجود آن که بار‌ها از گزینه نظامی علیه ایران حرف می‌زد، هیچ‌گونه طرح عملی در این رابطه آماده نکرده است.» اوباما سپس در توجیه این که چنین طرحی جنبه عملیاتی پیدا نمی‌کند به جمع رهبران یهودی آمریکا در آن نشست گفته بود: «.. پاسخ ایران به اقدام نظامی آمریکا، با حمله علیه اسرائیل و آمریکا خواهد بود ... و موشک‌های حزب‌ا... به سمت تل‌آویو پرتاب خواهند شد. در تمامی سناریو‌ها (ی بررسی شده توسط پنتاگون)، اسرائیل متحمل فشار‌های ناشی از حملات نظامی به ایران خواهند بود.» این مسئله به خوبی نشان می‌دهد که راهبرد بسیار مهم ایران در این که در صورت هرگونه تهاجم نظامی به تمامیت ارضی خود، سرزمین‌های اشغالی را هدف اصلی خود می‌داند، چقدر موثر و بازدارنده است. به خصوص این که حزب ا... لبنان تجربه گران بهای حضور در میدان‌های نبرد سوریه را دارد. میدان‌هایی که تهدید جنگ را به فرصت تبدیل کرده و نسخه‌های آفندی و پدافندی حزب ا... و دیگر گروه‌های مقاومت در منطقه را چندین ورژن آپدیت کرده و به روز نگه داشته است تا در کنار توان نظامی و دفاعی ایران و ایثارگری رزمندگان مدافع وطن، «ماشه حزب ا...» یکی از مهم‌ترین عوامل بازدارنده در مقابل حمله نظامی به ایران باشد. وقتی سید حسن نصرا... دبیر کل حزب ا... لبنان دو شب پیش آمریکایی‌ها را خطاب قرار داد و گفت که «شما می‌دانید که در صورت وقوع جنگ در منطقه درگیری به مرز‌های ایران محدود نخواهد شد»، واشنگتن این پیام سید را به خوبی گرفت. درست مثل آن‌هایی که محاسبات قدرت در منطقه را می‌دانند و می‌فهمند که با ایران و متحدانش نمی‌شود مزاح جنگی کرد؛ چه این که اگر برفرض محال چنین اتفاقی رخ دهد به قول سید حسن نصرا... «کل منطقه خواهد سوخت و... اسرائیل و عربستان بهای آن را خواهند پرداخت». حالا در کنار تل آویو که به تازگی درک کرد گنبد آهنی اش حتی مقابل موشک‌های ابتدایی مقاومت فلسطین کارایی چندانی ندارد، ریاض هم پس از ضرب شست‌های انصارا... در خاک عربستان، طعم تلخ گلاویز شدن با متحدان ایران را چشیده است. این‌ها پیام‌های روشن و آشکاری برای آمریکایی‌ها دارد، از جنس همان پیام‌هایی که روزی اوباما برای رهبران یهودی در کاخ سفید می‌گفت و روزی مانع از حتی طراحی سناریو برای حمله به ایران توسط جورج بوش شده بود.

• روزنامه فرهیختگان سرمقاله‌ای با عنوان فرهیختگان، طعم اعتماد به جوانان منتشر کرده که به این شرح است:
دو سال از اعتماد دانشگاه به جوانان در عرصه روزنامه‌نگاری می‌گذرد، دو سالی که بی‌شک با فراز و فرود‌هایی همراه بود که در پی آن ابراز خرسندی و گلایه‌هایی را به‌همراه داشت. ما بسیار شنیدیم، اما آنچه می‌دیدیم سیر رشد «فرهیختگان» و تعالی آن بود. سعی و تلاش در یادگیری در عین انتشار به‌همراه پاسخگویی، فضایی بود که در تعامل با این جوانان به وضوح دیده می‌شد. امروز بی‌شک «فرهیختگان» در میان روزنامه‌های کشور جایگاه ویژه‌ای پیدا کرده است. اقبال مخاطبان، خصوصا نسل جوان و دانشگاهی برای روزنامه سرمایه‌ای گرانبهاست که باید قدر آن به‌خوبی دانسته شود. امروز «فرهیختگان» دیده می‌شود، موج‌آفرینی می‌کند و کنش و واکنش‌هایی را برمی‌انگیزاند. مدیریت و هدایت فکر، فرهنگ، روحیه، اخلاق جامعه و آسیب‌زدایی از آن که موجب مصونیت دادن به ذهن جامعه از تاثیر مخرب تهاجم فرهنگی و ارزشى دشمن و اقدامات آن در زمینه جلوگیری از پیشرفت کشور می‌شود از یک‌سو و تنظیم‌گری رفتار سیاسی و اقتصادی- اجتماعی مسئولان نظام در حوزه سیاست عمومی مبتنی‌بر تحلیل و تبیین‌های جامعه علمی از سوی دیگر وظیفه رسانه است. «فرهیختگان» به این رسالت واقف است و می‌داند به‌واسطه دانشگاهی‌بودنش در حوزه پیشرفت علمی کشور _که دشمن هم دارد_ رسالت منحصربه‌فرد و ویژه‌ای دارد؛ لذا «فرهیختگان» دانشگاهی متولد شد، روزنامه‌ای که جایش در عرصه تبلیغ، خبرسازی، مفهوم‌سازی و تبیین پیشرفت علمی کشور بسیار خالی بود. امید است در راهی که پیش رو داریم نقش‌آفرینی در نهضت تولید علم و فکر و نظریه و اندیشه و کرسی‌های نوآوری در زمینه‌های مختلف -چه در زمینه فنی و چه در زمینه انسانی و آگاه‌سازی نسبت به مقوله‌های حساس مثل علم، هویت ملی و دینی، پرورش نخبگان، اقتدار ملی، کار و ابتکار- گره‌گشا و پیش‌برنده بوده و سبک زندگی و ارتقای معرفت دینى روشن‌بینانه در میان دانشجویان و دانشگاهیان به‌منظور ریشه‌دار کردن شناخت و باور به ارزش‌ها و بنیان‌های فکری انقلاب و نظام اسلامی مرام‌نامه «فرهیختگان» شود و به‌واسطه روحیه جوانی در آن تغییرات را روزبه‌روز شاهد باشیم. فراموش نکنیم در آغاز راهیم، بسیار باید یاد گرفت و بر کار موفقیت‌های خویش غره نباید شوید. یادمان باشد که تقویت باور به کارآمدی نظام اسلامی و جایگاه اقتداربخش و عزت‌آفرین پیشرفت کشور در همه عرصه‌های علمی، فرهنگی و اقتصادی و ایفای نقش موثر در آگاهی و مباهات عمومی به دستاورد‌های پژوهشی و علمی کشور که در گام دوم رهبر معظم انقلاب به آن تصریح کرده‌اند، مقدمه بودن ماست. به امید آنکه به لطف حضرت حق باشید و بدرخشید.

• روزنامه رسالت سرمقاله‌ای با مضمون مانیفست انقلاب جهانی امام (ره) منتشر کرده که در ادامه می‌خوانید:
خوب است دیپلمات‌های ما در نمایندگی‌های خارج از کشور و حضرات دیپلمات مستقر در وزارت خارجه یک بار دیگر این جملات را مرور کنند و ببیند در مسیر تحقق آرمان‌های امام هستند یا نه. اگر مسیری غیر از این دارند دستمزد و حقوقی که می‌گیرند قطعاً حرام است. آن‌ها باید بدانند ملت بزرگ ایران و رهبری معظم آن در تمهید و تدارک دولت مهدوی (عج) هستند و در این تردیدی نیست. امام (ره) کمتر از یک سال به پایان عمر خود با قبول آتش‌بس نقطه عطفی را در تداوم مبارزه با استکبار جهانی به‌وجود آوردند که به مدت کوتاهی به سقوط صدام و تغییرات عمیق در جغرافیایی سیاسی منطقه شد. در همان بیانیه پذیرش قطعنامه ۵۹۸ چنان خط و نشانی برای غرب و شرق عالم و به‌ویژه آمریکا می‌کشند که واقعاً حیرت‌انگیز است. فراز‌های این خط و نشان را هم باید خوب دیپلمان‌های جمهوری اسلامی در آن تعمق کنند، به جملات زیر دقت کنید:
- ما در صدد خشکانیدن ریشه‌های فساد صهیونیسم، سرمایه‌داری و کمونیسم در جهان هستیم.
- ما تصمیم گرفتیم با لطف و عنایت خداوند بزرگ نظام‌هایی بر این سه پایه استوار است نابود کنیم و نظام اسلام رسول الله (ص) را در جهان استکبار ترویج نماییم.
- دیر یا زود ملت‌های در بند شاهد آن خواهند بود ما با تمام وجود از گسترش باج‌خواهی و مصونیت کارگزاران آمریکایی حتی اگر با مبارزه قهرآمیز هم باشد جلوگیری می‌کنیم.
- از خدا می‌خواهیم که این قدرت را به ما ارزانی دارد نه تنها از کعبه مسلمین که از کلیسا‌های جهان ناقوس مرگ آمریکا و شوروی را به صدا درآوریم.
- اگر هزار بار قطعه قطعه شویم دست از مبارزه با ظلم برنمی‌داریم.
- راهی جز مبارزه نمانده است. باید چنگ و دندان ابرقدرت‌ها و خصوصاً آمریکا را شکست.
- باید یکی از دو راه را انتخاب نمود یا شهات یا پیروزی که در مکتب ما هر دو پیروزی است.
- ما می‌گوییم تا شرک و کفر هست مبارزه هست تا مبارزه هست ما نیز هستیم.
- ما تصمیم گرفتیم پرچم لااله الا الله را بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتراز درآوریم.
- کمربندهایتان را محکم ببندید هیچ چیز تغییر نکرده است.
- به اروپا و آمریکا اخطار می‌کنم تا دیر نشده و در باتلاق مرگ فرو نرفته‌اید از خلیج‌فارس بیرون روید. ممکن است فرزندان انقلاب ناو‌های جنگی شما را به قعر آب‌های خلیج‌فارس بفرستند.
- ما اعلام می‌کنیم جمهوری اسلامی برای همیشه حامی و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است.
- کسی تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمی‌دانیم ولی هیهات که خادمان اسلام، به ملت خود خیانت کنند.
- چیزی که در سرنوشت روحانیت واقعی نیست سازش و تسلیم در برابر کفر و شرک است.
- اگر بندبند استخوان‌هایمان را جدا کنند اگر سرمان را بالای دار ببرند. اگر زنده، زنده در آتش بسوزانند. امان‌نامه کفر و شرک را امضاء نمی‌کنیم (۲) ۳۰ سال پیش این کلمات نورانی و انقلابی صادر شد در رگ و پی نسل اول و دوم انقلاب منشأ تحولات عظیمی در تاریخ ایران و جهان شد و قدرت منطقه‌ای ایران شکل گرفت. لبنان از اشغال صهونیست‌ها خارج شد صهیونیست‌ها در نبرد ۳۳ روزه برای اولین بار در برابر فرزندان انقلابی امام (ره) زانو زدند. اشغالگران قدس همین شکست را در برابر حماس و جهاد اسلامی تجربه کردند به گونه‌ای که مقاومت آن‌ها در برابر فرزندان انقلاب و امام در سرزمین‌های اشغالی و غزه به ۲۴ ساعت رسیده است.
فرزندان انقلابی امام در یمن دماغ آل سعود و عمال صهیونیست‌ها را در شبه جزیره عربستان به خاک مالیدند و عمق استراتژیک ایران را تا آنسوی دریای سرخ گسترش دادند. فرزندان انقلابی امام در سپاه ارتش با ایجاد شهرک‌های زیرزمینی موشکی خواب خوش را از آمریکائی‌ها ربودند. امروز اقتدار سپاه اسلام در سراسر آسمان، زمین و آب‌های ایران مثال‌زدنی است به طوری‌که دشمن حتی از خیال حمله به ایران را نیز پشیمان کرده است. ۳۰ سال است پرچم اقتدار ایران بر دوش خلف شایسته امام (ره) است و حتی یک روز هم ملت ما از پیشرفت و توسعه عقب نمانده است. چرا که امام زنده است و در میان ماست. رهبری معظم انقلاب اجازه نداده است حتی یک لحظه یاد امام از حافظه تاریخی ملت ایران محو شود و نیز یک کلمه از آن کلمات نورانی بر زمین بماند. راهپیمایی عظیم روز قدس، امسال نشان داد مردم پای آرمان‌های امام، انقلاب و اسلام ایستاده‌اند.

• روزنامه جوان سرمقاله‌ای با عنوان امام (ره) مانع اصلی انحراف انقلاب اسلامی منتشر کرد که در ادامه می خوانید:
بدون تردید رفاه و توسعه مورد تأکید جدی امام بود، اما امروز آن را بهانه‌ای قرار داده‌اند تا ابعاد دیگر انقلاب امام را پشت آن مخفی کنند و مشکلات مردم را بهانه‌ای برای فرونشاندن شعله پرفروغ انقلاب اسلامی در جهان قرار دهند. با اینکه ۴۶ درصد ملت ایران قبل از انقلاب زیر خط فقر بودند، اما علمای علم سیاست در جهان متفق‌القول هستند که انقلاب اسلامی تنها انقلاب غیراقتصادی جهان است که هیچ شعار و نوشته‌ای از مطالبه اقتصادی در دوران انقلاب ثبت نشده است. اما گویی امروز، تساهل در راه انجام خدمت به ملت به مثابه راهی برای بی‌اعتبار کردن انقلاب اسلامی است که باید نیرو‌های انقلاب هوشمندانه با آن مواجه شوند. زنده نگه داشتن امام و تأکید بر اصول و مبانی، اهداف و آرمان‌های امام از مهم‌ترین شاخص‌ها برای زمین‌گیر کردن جریانات نفاق‌پیشه، رفاه‌زده و غربگرا در ایران است. نسل جوان حزب‌اللهی اگر می‌خواهند گام دوم انقلاب را به درستی طی نمایند، مهم‌ترین پیش‌نیاز آنان غرق شدن در اندیشه امام است.

• روزنامه دنیای اقتصاد مطلبی با عنوان خسارت انتشار یک خبر منتشر کرده که به این شرح است:
پنج دهه است که نظریات اقتصادی بر اهمیت انتظارات افراد جامعه درخصوص نتایج آتی سیاست‌های اقتصادی تاکید می‌کنند. در دهه ۵۰ خورشیدی و همزمان با پیدایش پدیده رکود تورمی در کشور‌های واردکننده نفت بود که اقتصاددانان دریافتند انتظارات افراد جامعه نسبت به اجرای سیاست‌های اقتصادی تورم‌زا، حساس است و موجب آثار تورمی آنی می‌شود. به زبان ساده‌تر، اگر افراد چنین استنباط کنند که اجرای سیاست‌های پولی و مالی فعلی منجر به افزایش سطح قیمت‌ها در آینده می‌شود، آن‌ها از این اطلاعات در تصمیم‌گیری‌های جاری خود استفاده می‌کنند و اقتصاد افزایش تورم را زودتر مشاهده خواهد کرد. بر پایه این یافته‌های علمی و تجربی بود که وظیفه راهبری انتظارات آحاد جامعه نیز به دیگر وظایف سیاست‌گذاران اقتصادی افزوده شد و سیاست‌گذاران موظف شدند به گونه‌ای برنامه‌های اقتصادی را تنظیم و اطلاع‌رسانی کنند که نه تنها موجب تحریک انتظارات تورمی نشود، بلکه به آن‌ها در دستیابی به اهداف اقتصادی کمک کند. همچنین با توجه به اهمیت یافتن نقش سیاست‌گذاران در راهبری انتظارات جامعه بود که آن‌ها به کسب اعتبار و پرهیز از ایجاد سردرگمی در جامعه توصیه شدند؛ زیرا یک سیاست‌گذار معتبر و قابل اعتماد از نگاه جامعه، توانایی بهتری در شکل‌دهی به انتظارات دارد. در فقدان یک سیاست‌گذار پولی معتبر، انتظارات جامعه می‌تواند از تغییرات قیمت یک کالای خاص مانند بنزین و ارز متاثر شود. عکس‌العمل سریع صاحبان خودرو پس از انتشار خبر سهمیه‌بندی و افزایش قیمت بنزین در روز‌های گذشته را می‌توان نشانه‌ای از وجود انتظارات نسبت به تغییرات اساسی در بازار بنزین و آمادگی قبول این تغییرات دانست. اگر چه در کمتر از ۲۴ ساعت این خبر تکذیب و در نهایت قیمت بنزین در سطوح گذشته تثبیت شد، اما این تحولات پیام روشنی به جامعه ارسال کرد؛ دیر یا زود قیمت بنزین تغییر خواهد کرد. با توجه به انتشار این اطلاعات در بازار، باید انتظار داشت که فعالان اقتصادی این اطلاعات را در تصمیم‌گیری‌های فردی خود وارد کنند؛ بنابراین خوش‌بینی است که با توجه به افزایش مستمر قیمت کالا‌ها و خدمات و بروز نشانه‌های روشنی از اعمال محدودیت‌های قیمتی و مقداری در بازار بنزین، این اطلاعات جدید بر قیمت‌گذاری کالا‌ها و خدمات اثری نداشته باشد. طرح سهمیه‌بندی و افزایش قیمت بنزین با هدف کاهش مصرف این فرآورده ارزشمند و همچنین کمک به بهبود کسری بودجه دولت طراحی شده بود. عدم اجرای این طرح در این مرحله ضمن اینکه به استمرار کسری بودجه دولت منجر می‌شود، نمی‌تواند به‌طور کامل انتظارات تورمی شکل‌گرفته را به حالت قبل برگرداند. پس با توجه به اینکه توقف اجرای طرح اثر معناداری بر تورم نخواهد داشت و تا همین جا هزینه افزایش تورم به جامعه تحمیل شده است، باید به دولت توصیه اکید کرد که این طرح را هر چه سریع‌تر اجرا کند و حداقل جامعه را از منافع آن بهره‌مند سازد. بازگشت از تعدیل قیمت بنزین مصداق واضحی از یک بازی جمع منفی برای کل اقتصاد بود. همچنین این اتفاق بار دیگر نشان داد که تزلزل در تصمیم‌گیری چگونه می‌تواند هزینه‌های سنگینی به جامعه تحمیل کند.

• روزنامه اطلاعات یادداشتی با تیتر دوبرداشت از دو خبر! منتشر کرده که در ادامه می‌خوانید:
دیدار مایک پمپئو از چند کشور اصلی اروپا آلمان، انگلیس، سوئیس، هلند و ... است. در اولین دیدار او از آلمان و بعد از ملاقات با خانم مرکل، صدراعظم آلمان اعلام کرد «مادامی که روابط تجاری و معامله با ایران شامل کمک‌های انسان‌دوستانه و اجناس دارای مجوز باشد، آمریکا ممانعتی برای تجارت کشور‌های اروپایی با ایران نمی‌بیند.» خانم مرکل هم قبل از دیدار با وزیر‌خارجه آمریکا درباره مهم‌ترین محور گفتگو با پمپئو گفت: «.. بدون شک ایران نخستین و مهم‌ترین مسأله‌ای است که در دستور کار قرار دارد.» آسوشیتدپرس خبر داده است «پمپئو وزیر خارجه ترامپ برای یافتن یک یا چند کانال ارتباطی با ایران عازم اروپا شده است.» از هفته گذشته تا امروز فضای گفتاری و تا حدودی رفتاری دولتمردان آمریکا در کاخ سفید درباره ایران و سیاست تحریم تغییر پیدا کرده است و ترامپ همه را به انتظار میانجی‌گری «آبه» که قرار است به تهران بیاید، دعوت کرده است. خبرگزاری‌های آمریکایی نیز این نشانه‌ها را آشکار کرده‌اند و خبر می‌دهند، آمریکا فعالیت کانال مالی ایران و اروپا را به طور مشروط می‌پذیرد و دیروز خبر دادند، تحریم صنایع پتروشیمی ایران از سوی آمریکا به تعویق افتاد. سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفت: «ما درباره مذاکره با ایران صراحت داشته‌ایم و جنگ با ایران را نمی‌خواهیم، بلکه خواستار کاهش تنش با ایران هستیم. ما درصدد اقداماتی نیستیم که طی هفته‌های اخیر به آن‌ها متهم شده‌ایم و در واقع، آنچه ما می‌خواهیم پایان دادن به تحریم اقتصادی و وارد کردن حداکثر فشار بر ایران است.» در این فضایی که گفتن و پاسخ شنیدن به طور غیرمستقیم و از طریق میانجیگری رسانه‌ای بین ایران و آمریکا شروع شده است برخی از نویسندگان سیاسی معتقدند از میان مشکلات هر دو طرف یکی هم استفاده از زبان و بکارگیری واژه‌هایی است که ترجمه آن مدتی طول می‌کشد و پایین و بالا می‌شود. این تازه دو طرف زبان انگلیسی و فارسی است. خدا به داد برسد که از اواخر خردادماه جاری آقای «آبه» نخست وزیر ژاپن به تهران می‌آید هم ترامپ و هم روحانی باید میانجیگری را با زبان سوم و بسیار مشکل ژاپنی دریابند!

استیصال قارون‌های منطقه/ رؤسای جمهوری آمریکا مثل هم خواب می‌بینند/ ضرورت مراقبت از «محاسبات مقاومتی»

• روزنامه سیاست روز سرمقاله‌ای با عنوان دیپلماسی کوتاه آمدن ظریفانه درج کرده که در ادامه می‌خوانید:
آیا کشتار مردم مسلمان یمن با سیاست ایجاد وحدت و همبستگی میان مسلمانان تناسب دارد؟ همه رفتار‌های سعودی‌ها برگرفته از سیاست‌های صهیونیستی است که رژیم اسرائیل آن‌ها را علیه جهان اسلام به کار می‌گیرد. آیا با چنین رژیمی می‌توان دست دوستی داد و روابط را عادی کرد؟ قطعاً دستان سران رژیم آل‌سعود همچون دستان ارباب خود، دست چدنی در دستکش مخملی است، هر بار که ایران دست دوستی به سوی رژیم سعودی دراز کرده، از این رژیم ضربه خورده است، حتی در زمانی که مرحوم هاشمی رفسنجانی ریاست جمهوری را برعهده داشت و برخی اعتقاد دارند که غنچه روابط ایران و عربستان در زمان او شکفت، باز هم سعودی‌ها با نزدیک شدن به ایران در پی ضربه وارد کردن به جمهوری اسلامی بودند. جمهوری اسلامی ایران با هیچ کشوری در منطقه خلیج فارس سر جنگ و درگیری ندارد، اما اگر کوچکترین و بی اهمیت‌ترین اقدام علیه ایران صورت گیرد، آن اقدام را پاسخ قاطع و کوبنده خواهد داد و چنین واکنشی شوخی بردار نیست. حال در چنین شرایطی که عربستان سعودی علیه ایران شکل داده، آیا موضع آقای ظریف وزیر محترم خارجه که گفته: «اگر دولت سعودی این آمادگی را داشته باشد که سیاست خود را تغییر دهد، من فردا می‌توانم در ریاض باشم.» موضعی مقتدرانه و براساس یک دیپلماسی انقلابی است یا یک دیپلماسی کوتاه آمدن ظریفانه مقابل رژیمی است که شمشیر را از رو بسته و منتظر فرصت برای وارد کردن ضربه است؟! هر اندازه که جمهوری اسلامی ایران سیاست مدارا و کوتاه آمدن را در پیش بگیرد، رژیمی، چون سعودی وحشی‌تر خواهد شد و رفتار وحشیانه این رژیم نسبت به ایران، بحرین، سوریه، عراق و به ویژه در یمن افزایش خواهد یافت. اعتقاد بر این است و تحلیل‌ها نیز چنین برداشت درستی را می‌رساند که اگر ایران در مساله یمن از همان آغاز کوتاه نیامده بود، عربستان سعودی هیچ‌گاه جرأت حمله نظامی به این کشور را به خود نمی‌داد. دستگاه دیپلماسی خود نیز می‌داند که عادی سازی روابط با عربستان سعودی دوام نخواهد آورد و ظرف مدت کوتاهی به تیرگی باز خواهد گشت، اگر قصد آقای ظریف نشان دادن چهره نرم و به دور از خشونت جمهوری اسلامی است راهش این نیست، بلکه باید چهره خشن و جنایتکار رژیم سعودی را هر چه بیشتر به افکار عمومی جهان معرفی کرد.
• روزنامه صبح نو سرمقاله‌ای با تیتر پیش به‌سوی یک ایران قدرتمند منتشر کرده که به این شرح است:
همه‌چیز در کنفرانس سران کشور‌های عربی در مکه داشت خوب پیش می‌رفت تا آنکه تریبون به رییس‌جمهوری عراق رسید. برهم صالح با سخنانی که در حمایت از ایران- آن‌هم چشم‌درچشم سران کشور‌های عربی ایراد کرد- نشان داد هنوز چشمه انصاف و جوانمردی در میان سران عرب خشک نشده است. او با یادآوری حمایت‌های ایران از دولت قانونی عراق در مبارزه با داعش، رویه ضدایرانی اجلاس را زیر سؤال برد و رسم همسایگی را به نیکی به‌جا آورد. عراقی‌ها درادامه هم تأکید کردند در تدوین بیانیه ضدایرانی اجلاس، هیچ همکاری و مشارکتی نکرده‌اند. اجلاس ضدایرانی که به‌همت سعودی‌ها و به‌نیابت از آمریکایی‌ها برگزار شده بود، قرار بود اهرم فشار دیگری علیه جمهوری اسلامی باشد. بااین‌حال، سخنان رییس‌جمهوری عراق هندسه اجلاس را کمی تغییر داد و حیثیت اجلاس سعودی که به وکالت آمریکایی‌ها برگزار می‌شد، با سخنان او خدشه‌دار شد. آمریکا و متحدانش در منطقه کار راحتی برای اجرای سناریوهایشان ندارند. همزمان یکی، دوهزار کیلومتر آن طرف‌تر در بیروت، دبیرکل حزب‌الله لبنان که به‌مناسبت روز قدس پشت تریبون رفته بود، از قدرت ایرانی‌ها گفت و اینکه اگر آن‌ها ضعیف بودند، جنگ حتمی بود. درادامه هم صریحا به سران جنگ‌طلب ایالات متحده هشدار می‌دهد جنگ علیه جمهوری اسلامی محدود به مرز‌های ایران نخواهد بود و تمام منافع ایالات متحده را در غرب آسیا تحت‌الشعاع قرار خواهد داد. این دو اتفاق مهم درکنار یکدیگر، درسی برای هر دستگاه و سیاست خارجی است. مسیر حفاظت از منافع ملی نه از میان سرفصل‌های شیک دانشکده‌های حقوق و روابط بین‌الملل، بلکه از مسیر قدرتمندشدن می‌گذرد. قدرت ایران قدرتمند نه‌فقط برای خودش، بلکه برای همسایگانش هم موجب دلگرمی است؛ چنان‌که رییس‌جمهوری عراق این قدرت را در مبارزه با داعش به‌خوبی فهمید و رسم جوانمردی را در اجلاس ضدایرانی به‌جا آورد.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *