رؤسای قوه قضائیه وکیل آنلاین مجله حقوقی

شلیک آخر/ «امید کاذب» به «اختیارات گسترده»! / سرمایه رها شده

9:30 - 11 خرداد 1398
کد خبر: ۵۲۱۹۵۵
شلیک آخر، «امید کاذب» به «اختیارات گسترده»!، سرمایه رها شده، آیا دادگاه فرصت مجدد به نتانیاهو را می‌دهد؟، قدردان کمک‌های مردم، نابودی اسرائیل زودتر از ۲۵ سال و ۷۰ سال حمله اسرائیل به اصول حقوق بین الملل گزیده‌ای از سرمقاله‌ها ویادداشت‌های امروز است.

شلیک آخر/ «امید کاذب» به «اختیارات گسترده»! / سرمایه رها شدهبه گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، شلیک آخر، «امید کاذب» به «اختیارات گسترده»!، سرمایه رها شده، آیا دادگاه فرصت مجدد به نتانیاهو را می‌دهد؟، قدردان کمک‌های مردم، منتظر اقدام دولت، نزول پرندگان ابابیل بر لشکر نتانیاهو و بن سلمان، ناکامی ائتلاف‌های عربی در مکه، بلاتکلیفی، نابودی اسرائیل زودتر از ۲۵ سال و ۷۰ سال حمله اسرائیل به اصول حقوق بین الملل گزیده‌ای از سرمقاله‌ها ویادداشت‌های امروز است که در ادامه می‌خوانید.

 

• روزنامه حمایت یادداشتی با عنوان شلیک آخر منتشر کرده که به این شرح است:

روز قدس، روزی است که نهال آن را امام راحل (ره) در مرداد سال ۵۸ کاشتند و امروز پس چهار دهه به درخت تناوری تبدیل‌شده که شاخه‌های آن در سراسر جهان گسترده شده است. اگر آن روز، راهپیمایی روز قدس فقط به ایران اسلامی اختصاص داشت، امروز در همه کشور‌های مسلمان این تجمع عظیم برگزار می‌شود و به سنگ محکی برای وفاداری و پایمردی آن‌ها در دفاع از اولویت‌ها و آرمان‌های جهان اسلام مبدل شده است. مردم عصر حاضر دیگر باور نمی‌کنند که دولتی دم از کلیدداری کعبه بزند و درعین‌حال، خود را حامی شماره یک اصول و ارزش‌ها جلوه دهد. شاقولی که امروز به برکت روز جهانی قدس به دست مسلمانان جهان افتاده، عبارت است از سنجش ادعا‌ها با تطابق پایبندی‌ها به مسئله فلسطین. در روز‌های منتهی به یوم القدس، شاهد تکاپوی عربستان سعودی برای تشکیل نشست‌های به‌اصطلاح اضطراری در سه سطح «اتحادیه عرب»، «شورای همکاری خلیج‌فارس» و «سازمان همکاری اسلامی» بودیم که در آن‌ها نه‌تن‌ها تأکید و تصریحی بر حمایت از حقوق حقه ملت مظلوم فلسطین مشاهده نشد، بلکه میزبان این جلسات به همراه امارات و بحرین، خود در صف فروش آرمان قدس از طریق دست یاری دادن به صهیونیست‌ها در معامله قرن ایستاده‌اند. این صف‌بندی کذایی زمانی تماشایی می‌شود که مقارن با برگزاری نشست مکه، فریاد حمایت از مردم فلسطین در روز قدس در اطراف و اکناف جهان بلند بود. یک‌طرف، صف حامیان رژیم صهیونیستی و در سوی دیگر، آحاد ملت‌های دنیا در هواداری و هواخواهی یک ملت تحت ظلم. علیرغم بیش از ۷۰ سال دسیسه و جنایت علیه ملت فلسطین، اما بر اساس تحلیل‌هایی که نیاز به موشکافی چندانی هم ندارند، مسلم است که معادلات منطقه به برکت روز قدس به سمت تقویت آرمان فلسطین تغییر کرده است. صهیونیست‌ها روزی که خاک فلسطین را اشغال کردند، از حمایت بزرگ‌ترین ابرقدرت‌ها بهره‌مند بودند و مدرن‌ترین سلاح‌ها را در اختیار داشتند. امروز این حمایت‌ها به شکل غیرقابل مقایسه‌ای افزایش‌یافته و اشغالگران ادعا می‌کنند که پیشرفته‌ترین تسلیحات آفندی و پدافندی را آماده نبرد دارند، ولی در عین حال، بزرگ‌ترین نقطه قوت آن‌ها به پاشنه آشیل صهیونیست‌ها تبدیل‌شده است. در هجمه حدوداً یک ماه پیش رژیم صهیونیستی به نوار غزه، مقاومت با شلیک تقریباً ۶۰۰ موشک، اسرائیل را به زانو درآورد و موجب شد که نتوانند بیشتر از ۴۸ ساعت در برابر موشک‌های حماس و جهاد دوام بیاورند. خب، اگر واقعاً صهیونیست‌های بزدل آن‌طور که ادعا می‌کنند، دست برتر را دارند، چرا دست از جنگ کشیدند و تن به خفت مذاکره دادند؟! دیروز جهاد اسلامی اعلام کرد که چنانچه تل‌آویو دست از پا خطا کند، موشک‌باران خواهد شد و صهیونیست‌ها به‌خوبی می‌دادند که این تهدید، عملی است چراکه طبق برآورد روزنامه «اسرائیل هیوم»، هزینه رهگیری هر موشک فلسطینی توسط سامانه گنبد آهنین، ۸۰ هزار دلار آب می‌خورد و هزینه دفع هزاران موشکی که به سمت اهداف حیاتی در سرزمین‌های اشغالی نشانه گرفته شده‌اند، بالغ بر میلیارد‌ها دلار می‌شود که از توان این رژیم سرکش و یاغی خارج است. نکته دیگر اینکه شکی نیست که جمهوری اسلامی، مهم‌ترین مانع اجرای معامله قرن و روحیه بخشی به جریان‌های مقاومت است، لذا حملات دو روزه امسال و سال گذشته به نوار غزه، آزمایشی برای توانمندی‌های محور مقاومت در دفاع از ایران به شمار می‌آید؛ از این رو دیدیم که بعد از آن‌همه رجزخوانی و پس از نمایش غرورآفرین رزمندگان جهاد و حماس، حالا در چرخشی آشکار می‌گویند که اصلاً قصد حمله یا براندازی نظام اسلامی را ندارند! به‌بیان‌دیگر، حمایت قاطع از آرمان قدس شریف، ضریب امنیت ملی کشور را افزایش داده و هرگونه تعدی و تجاوز به خاک کشور را از مخیله دشمنان بیرون کرده است. از طرفی، مقاومت برای اولین بار در طول تاریخ باعث شد که ارکان سیاسی صهیونیست‌ها به لرزه درآید. در جریان نبرد دو روزه اسرائیل با غزه در پائیز سال گذشته، «آویگدور لیبرمن»، وزیر جنگ این رژیم بر سر نحوه تقابل با مقاومت با «بنیامین نتانیاهو» به اختلاف خورد و استعفا کرد. کناره‌گیری او، دومینویی از بی‌ثباتی‌ها را شکل داد که حداقل تا شهریور ماه (موعد برگزاری انتخابات کنست) ادامه دارد. به‌بیان‌دیگر، صهیونیست‌ها، هم در جبهه خارجی به‌شدت آسیب‌پذیر شده‌اند و هم در عرصه داخلی به فلاکت افتاده‌اند که این پدیده‌ها حاکی از زوال اشغالگران است. افزون بر این، نباید فراموش کرد که این رژیم جعلی، سرزمین‌های اسلامی را از «بحر تا نهر»، ملک طلق خود می‌داند و دو خط آبی در پرچم اسرائیل هم حاکی از این دو محدوده آبی است، حال‌آنکه امروز در شرایطی قرار دارند که در مرز‌های فلسطین و لبنان به دور خود دیوار کشیده‌اند و حتی از فلسطینی‌های غیرمسلح حاضر در راهپیمایی بازگشت وحشت دارند. به خاطر همین ضعف تاریخی است که آمریکایی‌ها از طریق «معامله قرن» به دنبال دادن تنفس مصنوعی به صهیونیست‌ها هستند، اما باید بدانند که سرزمین‌های اشغال شده، ملک ابدی فلسطینی‌هاست و هیچ‌کس نمی‌تواند آن‌ها را به نیابت از صاحبان اصلی‌شان معامله کند. روز قدس امسال به دلیل خیز جدید و البته ناکامی که برداشته شده، رنگ و بوی دیگری داشت و همه مسلمان، دیروز یکپارچه علیه این توطئه مضاعف فریاد زده و فاتحه معامله قرن را خواندند. ندانم کاری‌های ترامپ و دوستانش پیروزی مقاومت فلسطین و غیرممکن بودن خرید و فروش این سرزمین مقدس را به نقطه بدون بازگشت رسانده و شلیک آخر بر پیکره صهیونیست‌ها و اقامه نماز روز قدس در مسجدالاقصی را بیش از هر زمان دیگر ممکن  ساخته است.

• روزنامه کیهان مطلبی با تیتر «امید کاذب» به «اختیارات گسترده»!منتشر کردکه در ادامه می‌خوانید:
آقای رئیس‌جمهور بهتر است بررسی کند که چرا کارشناسان و مشاوران ایشان چنین اطلاعات نادرستی را در اختیار ایشان می‌گذارند. در کنار سوءمدیریت‌ها، قطعا یکی از علل اصلی از دست رفتن امید مردم به دولت و تضعیف این سرمایه اجتماعی همین اظهارنظر‌های غیردقیق و غیرواقعی است و قطعا راه تقویت امید در جامعه عمل به این سخن رهبری است که «در همه زمینه‌ها بایستی با مقاومت به خودکفایی فکر کنیم. قدرت و اقتدار و آبروی کشور در خودکفایی است»، نه «شرطی کردن اقتصاد کشور به تصمیمات دشمنان!.» همان‌گونه که امید کاذب به برجام برای مردم نان نشد، امید کاذب به اختیارات گسترده هم نمی‌شود!

شلیک آخر/ «امید کاذب» به «اختیارات گسترده»! / سرمایه رها شده

• روزنامه اطلاعات مطلبی با تیتر سرمایه رها شده منتشر کرده که به این شرح است:
بطور کلی عوامل مؤثر برای افزایش سطح بهره‌وری را می‌توان چنین برشمرد:‏ بهبود کیفی نیروی کار، اعم از مدیران و کارکنان ۲ـ بهبود روابط حاکم بین مدیر و کارکنان ۳ـ بهبود در بکارگیری رهاورد‌های فناورانه ۴ـ توجه و اصلاح عوامل محیطی ۵ـ نوآوری و خلاقیت و امکان بروز آن توسط کارکنان. با توجه به ماهیت عوامل فوق، آشکار است که بهبود بهره‌وری نیازمند برنامه‌ریزی در سطح حاکمیتی و ملی است. از برنامه سوم توسعه به بعد، به موضوع بهره‌وری پرداخته شد و در برنامه چهارم هدف‌گذاری شد که باید۳۰ درصد از رشد اقتصادی از محل بهره‌وری حاصل شود. ‏ علی رغم تاکید برنامه‌های توسعه‌ای کشور، به گفته رئیس انجمن بهره‌وری، رشد بهر‌ه‌وری کل از سال ۸۴ تا ۹۶ یک دهم درصد بوده است. دربرنامه‌های پنجم و ششم توسعه، رشد تولید ناخالص داخلی (رشد اقتصادی) ۸ درصد پیش‌بینی شده بود که باید یک سوم آن (معادل ۵ر۲ درصد) از طریق بهره‌وری تأمین می‌شد با این حال تنها ۶ دهم درصد حاصل شده است و بر اساس آمار میانگین بهره‌وری در حال حاضر صفر است. ‏ امروزه در همه کشور‌های توسعه یافته و درحال توسعه، بهره‌وری در زمره اصلی‌ترین اولویت‌های حاکمیتی در اقتصاد است به عنوان مثال۳۰ تا۵۰ درصد رشد اقتصادی کشور‌های مختلف از محل بهره‌وری است و حتی در کشور ژاپن این عدد بالای۵۰ درصد است. ‏ بهره‌وری، اتفاقاً در زمانه تنگنا و تحریم ضروری‌تر و کارآمدتر است، اما رئیس انجمن بهره‌وری تائید می‌کند که علیرغم اینکه وضع بهره‌وری در کشور بسیار اسفبار است، تقاضایی برای بهبود بهره‌وری در کشور نداریم؛ مدیران ما فکر می‌کنند همه چیز را می‌دانند و در مدیریت منابع انسانی بهترین هستند!

 

• روزنامه خراسان یادداشتی با مضمون آیا دادگاه فرصت مجدد به نتانیاهو را می‌دهد؟ منتشر کرد که در ادامه می‌خوانید:
بنیامین نتانیاهو پس از چندین تلاش ناکام، سرانجام نتوانست در موعد مقرر، کابینه تشکیل دهد. همین باعث شد تا طرح انحلال پارلمان و برگزاری مجدد انتخابات کنست، با ۷۴ رای مثبت و ۴۵ رای منفی، تصویب شود تا ۲۶ شهریورماه، دوباره انتخابات برگزار شود. طبیعی است که کار نتانیاهو برای پیروزی در انتخابات مجدد، سخت‌تر از قبل است. نتانیاهو به دلیل رویگردانی برخی از احزاب دست راستی از وی نتوانست از فرصتی که حامیان و متحدانش به او دادند، بهره ببرد و حالا ناچار است برگه‌هایی جدید در رقابت انتخاباتی رو کند، آن هم در حالی که بیشتر از قبل زیر ذره‌بین است. واقعیت این است که یکی از ریشه‌های اصلی بحران انتخاباتی در رژیم صهیونیستی به سردرگمی احزاب این رژیم بر می‌گردد. با توجه به این که روند ملت سازی در رژیم صهیونیستی درونزا نبوده و افراد و گروه‌های مختلف از سراسر جهان با شعار‌های اغوا کننده جذب شده اند اکنون جامعه اسرائیل از یک بحران هویت رنج می‌برد که نمود سیاسی آن در احزاب این کشور متجلی شده است. به عنوان نمونه یهودیان غربی (اشکنازی) که از اروپا و آمریکا آمده اند با یهودیان شرقی (سفاردیم) صابرانی‌ها یا متولدین سرزمین‌های اشغالی نیز یک هویت جدا از مهاجران هستند که تا کنون نتوانسته اند به یک انسجام واحد برسند. چنان چه یکی از عوامل اصلی انحلال پارلمان نیز سرسختی آویگدور لیبرمن بر سر لایحه مربوط به سربازی طلاب علوم تلمودی و اختلاف او با احزاب مذهبی ارتدوکس بر سر این موضوع بود. حالاباید دید احزاب متعدد و افکار عمومی شکننده وغیر منسجم اسرائیلی که فروردین ماه نتانیاهو را با آرایی نه چندان درخورتوجه، مجدد انتخاب کرد بعداز این ناتوانی نتانیاهو در تشکیل کابینه چگونه تصمیم خواهند گرفت، آیا دوباره آن طور که نتانیاهو دراین دو دوره انتخابات اخیر بر پررنگ کردن مسائل و خلأ‌های امنیتی بر مسائل داخلی و اقتصادی تاکید کرده است، افکار عمومی اولویت را بازهم به مسائل امنیتی می‌دهند؟ که البته این دور از ذهن هم نیست و برای ساکنان سرزمین‌های اشغالی هرگونه تهدیدامنیتی درقالب مسئله بود و نبود معنا می‌گیرد یااین که در این دوگانه، این بار اولویت را به مسائل داخلی و اولویت‌های پاکدستی نخست وزیرآینده خواهند داد؟ اما نتانیاهو در این سه ماه چه خواهد کرد؟ به باور نگارنده روند گذشته را ادامه خواهد داد. یعنی تداوم حملات هدفمند به سوریه و پایگاه‌های مقاومت، تنش‌های کوتاه مدت با غزه و تداوم ماجراجویی‌ها در جبهه شمال (کشف تونل ها، پرواز جنگنده‌ها و پهپاد‌ها و اقدامات ضربتی در جولان) و... همه این‌ها یک نقطه اشتراک دارد و آن این که به مخاطبان داخلی و خارجی این گونه القا کند که در عین داشتن دست برتر، اما به دنبال جنگ تمام عیار نیست. ضمن آن که باید بیش از قبل منتظر ماجراجویی‌ها علیه ایران و سوق دادن افکارعمومی داخلی اسرائیل به سمت ایران از سوی نتانیاهو بود. در سرنوشت سیاسی نتانیاهو البته مولفه حمایت‌های خارجی وشخص دونالد ترامپ را نیز نباید از نظر دور داشت. آمریکای ترامپ و دامادش کوشنر هم ازهمین رو تمام تلاش خود را در یک سال قبل برای ابقای نتانیاهو کردند، از انتقال سفارت به قدس گرفته تا هبه کردن جولان به غاصبان صهیونیست. ترامپ البته یکی از مهم‌ترین طرح‌های منطقه‌ای‌اش یعنی «معامله قرن» را هم به پیروزی نتانیاهو گره زده است. رئیس جمهورآمریکا در حالی که حدود زمانی اعلام معامله قرن را گفته بود، اما به دلیل انتخابات پارلمانی رژیم صهیونیستی در فروردین‌ماه، آن را به تعویق انداخت تا نتیجه انتخابات مشخص شودو حالا انتخاباتی که نتانیاهو پیروز آن بود، بناست دوباره برگزار شود و این یعنی تعویق مجدد اعلام معامله قرن یا اعلام ضعیف آن. افزون بر این، در انتخابات شهریورماه، هر جناح یا حزبی که پیروزشود، شخص نتانیاهو بازنده به حساب می‌آید چرا که کمتر از سه ماه دیگر بازجویی از او در سه پروندۀ فساد مالی و سیاسی وارد مرحله نهایی می‌شود و او حتی به فرض ماندن در رأس حزب لیکود و پیروزی این حزب در انتخابات جدید، شانس کمی برای مصونیت خود از تعقیب قضایی خواهد داشت. بی جهت نیست که ژنرال «بنی گانتز» رهبر جناح میانه و رقیب نخست وزیر اسرائیل با اشاره به برگزاری انتخابات شهریورماه، نتانیاهو را به تلاش در جهت ایجاد یک «دژ حقوقی» برای گریز از روند قضایی جاری که به اتهام فساد علیه او در جریان است، متهم کرده است. در نهایت به نظر می‌رسد که حال عمومی لیکود و شخص نتانیاهو خوش نیست و به همین علت ممکن است در روز‌های آینده رفتاری از وی در داخل و حتی خارج از منطقه سر بزند که آثار و تبعات مخربی را به جا بگذارد. ولی صرف نظر از این، آن چه از همه این احوالات می‌توان به درستی برداشت کرد، این است که قدرت نتانیاهو در اسرائیل بسیار شکننده‌تر از قبل شده و حتی اگر وی دوباره با توسل به همان تاکتیک‌های همیشگی بتواند در انتخابات آینده پیروز شود راه دشواری برای گذر از فرایند قضایی دارد و حیات سیاسی او با چالش‌های جدی و شاید استعفا عجین خواهد شد.

• روزنامه فرهختگان مطلبی با عنوان قدردان کمک‌های مردم، منتظر اقدام دولت درج کرده که در ادامه گزیده‌ای از آن را می‌خوانید:
روستای سیدعباس از توابع شهرستان شوش نیز ازجمله مناطقی است که دچار آبگرفتگی بوده است. این روستا به‌واسطه امامزاده مدفون در آن، سیدعباس نامیده می‌شود. حرم فیروزه‌ای امامزاده، مهم‌ترین نشان بصری روستاست. این منطقه جمعیت بیشتری نسبت به سایر روستا‌ها را در خود جای داده است؛ جمعیتی حدود ۱۰۰۰ نفر. اگرچه این روستا را نیز آب فراگرفته، اما اکنون جز منجلاب‌هایی باقی نمانده و همین باقی‌مانده‌ها مایه نگرانی برخی اهالی شده است. برای اولین‌بار در طول بازدید از روستاها، اهالی درخصوص تبعات بهداشتی سیل برای فرزندان‌شان اظهار نگرانی می‌کردند. بچه‌ها به هوای بازی، با آب‌های آلوده مانوس شده‌اند که واقعا خطرناک است. سیل‌بند بلندی در فاصله روستا و زمین‌های کشاورزی وجود دارد، اما همین سیل‌بند شکسته و آب روستا را فرا گرفته بود. فیلم تلاش جوانان روستا برای ترمیم شکستگی سیل‌بند در آن ایام، حسابی معروف شد. مردم از بسیج، سپاه و دانشگاه آزاد اسلامی قدردانی می‌کردند. دانشگاه آزاد اسلامی با نصب پمپ، در تخلیه آب روستا نقش موثری بازی کرده بود. نهایت خواست مردم، ترمیم سیل‌بند و باز شدن راه زمین‌های کشاورزی است. اگرچه بازسازی خانه‌های مسکونی برخی اهالی نیز از واجبات این منطقه است، اما در نگاه کلی و در نسبت با مگران سه، زندگی در روستای سیدعباس به حالت عادی خود بازگشته است.

• روزنامه رسالت سرمقاله‌ای با عنوان نزول پرندگان ابابیل بر لشکر نتانیاهو و بن سلمان منتشر کرده که به این شرح است:

معادله قدرت در منطقه غرب آسیا هر لحظه شفاف‌تر می‌شود! در یک سوی این معادله، جبهه‌ای قرار دارد که برای جلوگیری از اضمحلال رژیم صهیونیستی دارد به آب و آتش می‌زند. برگزاری نشست ضد ایرانی رژیم سعودی در مکه، رایزنی‌های جرد کوشنر داماد ترامپ در سرزمین‌های اشغالی، تنفس مصنوعی ترامپ به نتانیاهو برای حفظ وی در مسند نخست وزیری رژیم صهیونیستی، تلاش تعدادی از رسانه‌های غربی برای زمینه سازی تبلیغاتی برای شکل گیری معامله قرن و .. جملگی مصادیق همگرایی "کفار" علیه آرمان ملت فلسطین است. آری! "ترامپ"، " نتانیاهو" و " بن سلمان" دیروز دست در دست یکدیگر دادند تا مانع از طنین انداز شدن بانگ "آزادی قدس" در سرتاسر جهان شوند. آن‌ها از یک سو "آرمان فلسطین" و از سوی دیگر، "ایران اسلامی" را هدف قرار دادند، چرا که "گفتمان مقاومت در منطقه " منبعث از همان گفتمان انقلاب اسلامی ایران است. گفتمانی که پویاست و کمترین سنخیتی با "سکون" و " تسلیم" در برابر دشمنان ندارد. در آن سوی معادله و بدون توجه به آنچه در اردوگاه دشمنان می‌گذرد، میلیون‌ها نفر فریاد "آزادی قدس شریف" را سر داده و یک‌صدا "معامله قرن" را به چالش کشیدند. در مقابل دشمنان قسم خورده اسلام و ملت فلسطین، محور مقاومتی قرار دارد که ترجمانی از همان گفتمان مقاومت است. محوری که روز به روز در برابر حامیان، مزدوران و عمال رژیم صهیونیستی جان بیشتری می‌گیرد. نام "محور مقاومت" برای "ترامپ"، " نتانیاهو" و " بن سلمان" بسیار آشناست: همان محوری که آرزو‌های آنان را در فلسطین، لبنان، سوریه، عراق، یمن، بحرین و .. نقش بر آب ساخته و چشم اندازی برای تحقق طرح‌ها و نقشه‌های مزورانه و پلید نسل سوخته جرج واشنگتنبن گورین و عبدالعزیز باقی نگذاشته است! دیروز "جبهه کفر" همه توان و ظرفیت خود را به میدان آورد و حتی سعی کرد به واسطه حضور مزدوران سعودی خود در مکه مکرمه، نام "سرزمین وحی" را به واژه "معامله قرن"گره بزند! با این حال، هر یک از راهپیمایانی که دیروز در سرتاسر دنیا و در حمایت از ملت فلسطین به میدان آمدند، به مثابه پرندگان ابابیلی بودند که سنگ‌های خود را بر سر لشکریان نتانیاهو و بن سلمان فرود آوردند. رژیم صهیونیستی، ایالات متحده آمریکا و عربستان سعودی با وجود شانتاژ تبلیغاتی و صرف هزینه‌های هنگفت رسانه‌ای، نتوانستند مانع از طنین انداز شدن دوباره گفتمان مقاومت و فریاد آزادی قدس شریف شوند. دیروز" جبهه کفر" با "همه ظرفیت " خود "باخت"! در نهایت اینکه دیروز "نقطه پایان منازعه" میان طرفداران ذلت و عزت رقم نخورد! آنچه دیروز جهانیان مشاهده کردند، صرفا "نقطه آشکار ساز" حقارت و شکست جبهه کفر در برابر جبهه ایمان بود. این روند همچنان ادامه یافت و در آینده‌ای بسیار نزدیک، آل سعود و آل صهیون را به زباله دان تاریخ خواهد فرستاد. بدون شک در این لحظه، مشاهده چهره درهم و وحشت‌زده مقامات سعودی و صهیونیستی و حامیان آمریکایی آن‌ها بیش از هر زمان دیگری دیدنی است! غافل از آنکه سران جبهه کفر به زودی در دل طوفان‌های سهمگین تری گرفتار و رسوا خواهند شد. این همان وعده‌ای است که تردیدی در تحقق آن وجود ندارد.
• روزنامه ایران یادداشتی با تیتر ناکامی ائتلاف‌های عربی در مکه درج کرده که به این شرح است:
عربستان سعودی در حالی طی روز گذشته میزبان سه نشست سران اتحادیه عرب، شورای همکاری خلیج فارس و سازمان کنفرانس اسلامی در شهر مکه بود که عملاً در پیگیری اهدافی که در قبال جمهوری اسلامی ایران جست‌و‌جو می‌کرد ناکام ماند. دو عامل در بروز ناکامی ریاض در اجلاس‌های اخیر نقش مهمی ایفا کرد؛ یک دیپلماسی قوی و هوشمندانه ایران طی روز‌های گذشته که با ابتکارعمل طرح پیشنهاد انعقاد پیمان عدم تجاوز در میان کشور‌های خلیج فارس، سفر‌های منطقه‌ای و مؤثر آقای ظریف به عراق و دیدار با وزرای خارجه قطر و عمان در کنار سفر آقای عراقچی به سه کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس همراه بود. وزیر امور خارجه ایران از طریق دیپلماسی عمومی و مجازی تأثیر‌گذار اقداماتی را پیگیری کرد که باعث شد پیشنهاد دستیابی به پیمان یاد شده در میان کشور‌های منطقه بازتاب قابل توجهی در رسانه‌ها و محافل سیاسی عربی پیدا کند. رایزنی‌های مؤثر معاون وزیر خارجه نیز تا حدود زیادی در تعدیل مواضع و همراهی نکردن شماری از این کشور‌ها با مواضع ریاض در نشست‌های برگزار شده بسیار تأثیرگذار بود. عامل دومی هم که در ناکامی عربستان در این اجلاس‌ها نقش داشت به مواضعی بازمی گردد که دونالد ترامپ، رئیس جمهوری امریکا در خلال سفر به ژاپن مطرح کرد. مواضعی که بر پایه تکرار درخواست مذاکره با ایران بدون شرط خاصی بود که به نوعی از عقب نشینی این کشور در مقابل ایران حکایت می‌کرد؛ به این معنا که شرکای عربی امریکا متوجه شدند این کشور چنانچه امکان گفت‌و‌گوی امریکا با ایران مهیا شود حاضر هستند از مواضع اولیه خود علیه ایران عقب نشینی کرده و عملاً توافق‌های پیدا و پنهان خود با اعراب را در قبال ایران نادیده بگیرند. طرح همین مواضع از سوی ترامپ عملاً شرایط صهیونیست‌ها و کشور‌های حوزه خلیج فارس را آشفته کرد. ذیل چنین شرایطی برگزاری نشست سران اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیج فارس عملاً دستاوردی برای عربستان نداشت. در حالی که ملک سلمان، پادشاه سعودی تمام اظهارات و موضع گیری‌های خود را متوجه جمهوری اسلامی ایران کرد این اظهارات از سوی کشورهایی، چون مصر و سودان هم که تاکنون کمک‌های مالی قابل ملاحظه‌ای را از ریاض دریافت کرده‌اند، مورد استقبال قرار نگرفت. عراق هم به‌عنوان یکی از کشور‌های مهم منطقه صراحتاً به دفاع از ایران پرداخت و مواضع سعودی علیه تهران را محکوم کرد. اظهارات ملک سلمان در خواسته و مواضع هیچ کدام از میهمانان حاضر در این نشست تکرار نشد. بیانیه سران این اتحادیه نیز که ۹ بند از آن به ایران اختصاص داده شد، منعکس‌کننده مواضع هیچ کدام از سران حاضر نبود. این درحالی بود که رئیس جمهوری مصر، محمود عباس و پادشاه اردن در خلال این نشست اتحادیه عرب، طرح معامله قرن را محکوم کرده بودند، اما در بیانیه پایانی هیچ اشاره‌ای به این موضوع نشده بود. بیانیه‌ای انشایی وغیرعملیاتی که به نظر می‌رسد پیش‌نویس آن پیشتر از سوی جان بولتون، مشاور امنیت ملی امریکا نوشته شده بود. فضای حاکم بر نشست‌های مکه نشان داد فرصت برای تقابل‌جویی ریاض علیه ایران مناسب نبوده است یعنی در حالی که این کشور در پیگیری سیاست خارجی منطقه‌ای اش ناکام مانده و با مواضع نه چندان مطمئن واشنگتن درباره تهران رو به رو است، حالا نتوانسته است مواضع کشور‌های عربی را در بحبوحه‌ای که بیش از هر وقت دیگر به آن نیاز دارد، یکدست کند. این در حالی است که در نقطه مقابل آن پیشنهاد ایران برای حل اختلاف با کشور‌های منطقه و ایجاد مفاهمه حتی با کشور‌هایی که با آن‌ها اختلاف نظر جدی دارد، روی میز همه بازیگران عربی قرار گرفته است و چه بسا با اقبال بیشتری نسبت به راهکار تنش‌آمیز ریاض رو به رو شود.

• روزنامه صبح نو سرمقاله‌ای با عنوان بلاتکلیفی منتشر کرده که در ادامه می‌خوانید:
با به‌پایان‌رسیدن ماه مبارک رمضان و قرارگرفتن شرایط عمومی جامعه در روال عادی خود، به نظر می‌رسد بار دیگر توجه به مشکلات اقتصادی‌ای که در ۶ ماهه اخیر، تاب و توان طبقات مستضعف و متوسط را طاق کرده، افزایش خواهد یافت. مشکلات عدیده در بخش مسکن در زمان ورود به فصل نقل و انتقالات و فقدان تصمیم‌گیری دولتی در این‌باره، عدم‌تخصیص منابع مستقیم برای حمایت از بخش‌های کمتربرخوردار که از تابستان سال قبل طرح‌های مختلف آن مطرح شده و ناتوانی در اجرایی‌سازی نظام کنترل مسرفانه مصرف بنزین و گازوئیل، فقط سه نمونه از اشکالات جدی به کارگزاران دولتی است که زندگی را بر مردم، سخت‌تر کرده‌اند. درباره این مسائل اینکه آقای رییس‌جمهوری بیان کردند «بایستی مدیریت‌ها و برنامه‌ریزی‌ها جدی‌تر بشود، تغییر پیدا کند، این‌ها حرف‌های درستی است، باید بشود و بکنند دیگر؛ این کار‌ها را باید واقعاً دنبال کنند. همان‌طور که بیان شد، واقعاً بروند دنبال فعالیت جدی در همین زمینه‌هایی که گفته شد، و راه باز است». این سخن نشان‌دهنده عمق نگرانی و گلایه از عملکرد دولت بوده و نشانه دیگری بر آن، برگزارنشدن افطاری سالانه دولتی‌ها با رهبر انقلاب (تاکنون) در دومین سال پی‌در‌پی است. متاسفانه باز بودن راه، در کشاکش عملیات‌های روانی‌ای نظیر فقدان اختیارات به حاشیه رانده می‌شود و طبعاً در عمل اقدامی متناسب با شرایط کشور صورت نمی‌گیرد و در این مورد اخیر، در یک ماه گذشته هنوز دولت نتوانسته وضعیت بلاتکلیف تصمیم‌های مرتبط با بازار را به سرانجام برساند.
• روزنامه سیاست روز سرمقاله‌ای با تیتر نابودی اسرائیل زودتر از ۲۵ سال منتشر کرده که به این شرح است:
جمهوری اسلامی ایران ۴۰ سال است که روز جهانی قدس را برگزار می‌کند و در این مدت ایران اسلامی روز به روز توانمندتر و تأثیرگذارتر از گذشته شده و در مقابل پیشرفت‌هایی که به دست آورده است، رژیم اسرائیل روز به روز به نابودی خود نزدیکتر شده است. چهار سال پیش بود که حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره آینده رژیم غاصب اسرائیل فرمودند؛ «رژیم صهیونیستی ۲۵ سال آینده را نخواهد دید.» شاید برخی نسبت به این سخن با شک نگریستند، اما با اندکی تعمق به مسائل جهان، می‌توان به این نتیجه رسید که سخن رهبر معظم انقلاب یک پیشگویی نیست که احتمال تحقق آن ممکن نباشد، بلکه پیش بینی دقیق بر اساس تحلیل‌های واقعی در چارچوب وعده الهی در قرآن کریم و روندی است که انقلاب اسلامی ایران آن را دنبال می‌کند. چه بسا نابودی رژیم صهیونیستی بسیار زودتر اتفاق بیفتد، باید به این نکته توجه داشت که حضرت آیت الله خامنه‌ای گفته‌اند رژیم صهیونیستی ۲۵ سال آینده را نخواهد دید، ایشان نگفته اند که رژیم صهیونیستی ۲۵ سال تا نابودی فاصله دارد. سرعت نابودی رژیم اسرائیل افزایش یافته است، جبهه مقاومت اسلامی توانمندتر و قدرتمندتر از گذشته موجودیت خود را به اثبات رسانده و نشان داده که همچنان تا نابودی رژیم صهیونیستی به جهاد خود ادامه می‌دهد. هر چند در این میان، برخی رژیم‌های عربی منطقه چهره واقعی خود را آشکار کردند و ماهیت صهیونیستی خود را به مردم مسلمان کشور‌های خود و جهان نشان دادند، اما همین اتفاق باعث خواهد شد تا جبهه مقاومت اسلامی بتواند در راه مبارزه، دوست و دشمن را تشخیص دهد و در این راه تصمیمات خود را نیز بر اساس رفتار‌هایی که از سوی رژیم‌هایی همچون سعودی، امارات، بحرین و برخی دیگر از رژیم‌های عربی صورت می‌گیرد، تغییر دهد. با وجود سیاست حمایتی رژیم‌های عربی از رژیم صهیونیستی، قطعاً جنبش‌هایی در سرزمین‌های اسلامی علیه رژیم‌های حاکم شکل خواهد گرفت که آینده منطقه و جهان اسلام را با تغییر و تحولات مثبتی همراه خواهد کرد. همزمانی برگزاری نشست سران عرب در مکه با برپایی روز جهانی قدس و صدور بیانیه‌ای علیه جمهوری اسلامی ایران، خیانت سران رژیم‌های عربی را به آرمان مسلمانان جهان آشکارتر می‌کند، مردم مسلمان کشور‌های عربی هیچگاه با سیاست‌های حاکمان خود همراه نبوده‌اند، رژیم‌های دیکتاتور عربی، مردم خود را در شرایط شدید امنیتی قرار داده‌اند و فشار زیادی بر مردم این کشور‌ها از سوی رژیم‌های حاکم وجود دارد، اما این فشار‌های امنیتی با حکومت‌های دیکتاتوری که بویی از دموکراسی نبرده است، باعث خروش مردمی در این کشور‌های اسلامی خواهد شد و یکی از دلایل مهم چنین خیزش‌های اسلامی، عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی است. معامله قرن، یکی از اهداف خود را سیاست عادی سازی روابط رژیم اسرائیل و رژیم‌های دیکتاتوری عربی کشور‌های مسلمان قرار داده است. در پس این هدف، که از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی با همراهی اروپا دنبال می‌شود، چیزی جز گسترش سرزمین‌های اشغالی و تحت سلطه درآوردن کامل کشور‌های عربی مسلمان نیست، اما این خیال که از سوی آمریکا و صهیونیست‌ها پرورش یافته، در واقع عکس چنین اتفاقی را در آینده نه چندان دور شاهد خواهیم بود. اکنون جبهه مقاومت اسلامی فلسطین از مبارزه با سنگ و فلاخون به موشک و پمپاد رسیده است و حزب الله لبنان با هزاران موشک آماده شلیک یک قدرت بازدارنده مقابل رژیمی است که در شرایط وخیم قرار دارد و رو به نابودی است. مردم یمن نیز با مقاومت خود مقابل حملات ارتش رژیم آل سعودی همان راهی را می‌روند که مردم فلسطین طی می‌کنند. مقاومت مردم یمن، مردم فلسطین، مردم بحرین، لبنان و سوریه مقابل دشمنان جهان اسلام، به هم ارتباط دارد. آن‌ها حلقه‌های زنجیر ناگسستنی هستند که آینده جهان اسلام را با محوریت جمهوری اسلامی ایران رقم خواهند زد.

• روزنامه جوان مطلبی با عنوان ۷۰ سال حمله اسرائیل به اصول حقوق بین الملل منتشر کرده که در ادامه می‌خوانید:
تخریب مفاهیم، اصول و هنجار‌های حقوق بین‌الملل و استاندارد‌های حقوق بشر مهم‌ترین ویژگی رفتار و رویکرد اسرائیل طی ۷۰ سال اشغال سرزمین‌های فلسطین از سوی این رژیم است کمااینکه مقایسه رفتار کشور‌هایی نظیر ایالات متحده، انگلیس و فرانسه درباره رفتار‌های ضدانسانی رژیم صهیونیستی با موارد مشابه نشان می‌دهد که مبانی و اصول بدیهی حقوق بین‌الملل اساساً تنها بستری برای تأمین منافع ملی و فراملی اینگونه کشورهاست. از سوی دیگر، رویکرد این رژیم از زمان پیدایش تاکنون قواعد حقوق بشردوستانه اعم از قواعد عرفی، کنوانسیون چهارم ژنو ۱۹۴۹، پروتکل‌های الحاقی ۱۹۷۷ را زیر پا گذاشته است. تحولات بنیادین هنجاری و ساختاری در زمینه حقوق بشر و حقوق بشر‌دوستانه بین‌المللی به خصوص آن‌هایی که امروز تبدیل به قواعد «آمره» و «تعهدات عام‌الشمول جهانی» شده‌اند، به این معناست که اجرای هنجار‌های بین‌المللی فارغ از جایگاه حقوقی طرفین، یک تکلیف اولیه است و طرفین منازعه باید خود را ملزم به رعایت این هنجار‌ها بدانند. نباید نادیده گرفت که کنوانسیون چهارم ژنو به عنوان پراهمیت‌ترین ماده حقوق بین‌الملل بشردوستانه قواعدی در زمینه «اشغال خصمانه» دارد که علاوه بر تکالیف اشغالگر (در اینجا رژیم صهیونیستی) در مورد تهیه و تأمین امکانات رفاهی، بهداشتی و پزشکی حاوی ممنوعیت‌های مهمی است که رژیم صهیونیستی در طول این سال‌ها هیچ کدام از آن‌ها را رعایت نکرده است. طبق مواد ۱۴۷، ۳۳، ۴۹، ۵۳ و ۱۴۹ کنوانسیون چهارم ژنو رفتار و اقداماتی مانند آدم‌کشی عمدی، شکنجه یا رفتار خلاف انسانیت، نفی بلد یا انتقال غیرقانونی، توقیف غیرقانونی، محرومیت از حق دادرسی منظم و بی‌طرفانه، گروگانگیری، تخریب یا تصرف اموال بدون هیچ‌گونه ضرورت نظامی، ایجاد ترس و تخویف، غارت اموال و قصاص و انتقال اجباری دسته‌جمعی یا انفرادی و نقل مکان اشخاص مورد حمایت از اراضی اشغال شده، انتقال قسمتی از نفوس کشور خود به اراضی اشغال شده و انهدام اموال منقول و غیرمنقول شخصی، دولتی یا شرکت‌های عمومی به صورت کلی ممنوع شده است. این در حالی است که رژیم صهیونیستی تمام این اقدامات و حتی فراتر از آن را طی سال‌های اخیر صورت داده است. «ممنوعیت الحاق سرزمین از سوی دولت اشغالگر» یکی از اصول بدیهی و مهم کنوانسیون چهارم ژنو را نیز اسرائیل بار‌ها نقض کرده است و به همین دلیل این رژیم همواره قابل اعمال بودن مقررات این کنوانسیون بر سرزمین‌های اشغالی را رد کرده است تا بتواند با فراغ بال از تعهدات این بخش از قواعد حقوق بین‌الملل نیز سر باز زند. این در حالی است که مجمع عمومی سازمان ملل و شورای امنیت سازمان ملل با واکنش‌های خود اثبات کرده‌اند که مفاد این کنوانسیون‌ها مرتبه آمره داشته و گا ه. عرفی‌اند. درباره اشغال سرزمین‌های فلسطینی با تکیه بر جبر و اخراج ساکنان بومی و مهاجرت دادن یهودیان غیربومی به این سرزمین، در حقوق بین‌الملل ممنوعیت و محکومیت صریح و قاطع وجود دارد، چرا که همانطور که اشاره شد از منظر حقوق بین‌الملل، تصرف سرزمین و حاکمیت بر آن از طریق زور، نه تنها به دلیل غیرقانونی بودن ممنوع است، بلکه به طور خاص، هم بر اساس حقوق عرفی و هم بر اساس مقررات حقوق قراردادی، نامعتبر و نامشروع شمرده می‌شود و سایر دولت‌ها نیز از شناسایی اینگونه الحاق‌ها منع شده‌اند. ماده ۱۱ کنوانسیون اروپایی حقوق و تکالیف دولت‌ها ۱۹۳۳، ماده ۱۱ معاهده عدم تجاوز ریودوژانیرو ۱۹۳۳، ماده ۵ منشور سازمان دولت‌های امریکایی ۱۹۴۸ و اعلامیه ۱۹۳۸ کنفرانس پان‌آمریکن در «لیما» راجع به عدم شناسایی الحاق سرزمین به دست آمده از طریق زور، همگی اشعار می‌دارند که‌: «سرزمین هیچ کدام از دولت‌ها نمی‌تواند هدف تصرف و الحاق از طریق تهدید یا استفاده از زور از سوی دولتی دیگر قرار گیرد». مهم‌تر آنکه ماده ۵۲ کنوانسیون حقوق معاهدات وین که بر اساس آن حتی الحاق سرزمین مبتنی بر معاهده نیز نامعتبر شناخته می‌شود نیز بر این قاعده صحه می‌گذارد. نباید فراموش کرد که نه تنها اسرائیل تمامی قوانین و قواعد مورد اشاره را مخدوش کرده است بلکه بدیهی‌ترین اصول حقوق بین‌الملل را نیز رعایت نکرده است، برخی از این اصول «حق تعیین سرنوشت»، «حق حیات»، «حق آزادی و امنیت شخصی»، «ضمانت‌های آزادی دادرسی در دادرسی‌های مدنی و جزائی» و «ممنوعیت تبعیض نژادی» است که این رژیم هر یک از آن‌ها را به سخره گرفته است.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *