ارکان مشارکت مردم در اقتصاد/ چند سال دیگر باقی مانده؟! / آنارشی در سیاست خارجی آمریکا

9:02 - 30 ارديبهشت 1398
کد خبر: ۵۱۹۰۰۳
ارکان مشارکت مردم در اقتصاد،چند سال دیگر باقی مانده؟!، آنارشی در سیاست خارجی آمریکا، شعور و غیرت ایرانی مهم‌ترین مانع مذاکره، عامل عقب‌نشینی آمریکا، لزوم پایان نگاه کلاسیک به انرژی، تخیلی که از عقل بالاتر است!، اروپای سرگیجه، تئوری پولی پوپولیست‌ها و ... گزیده‌ای از سرمقاله و یادداشت‌های امروز روزنامه‌های سراسر کشور است.

ارکان مشارکت مردم در اقتصاد/ وقتی بخاری را خاموش کرد... / آنارشی در سیاست خارجی آمریکابه گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، ارکان مشارکت مردم در اقتصاد، چند سال دیگر باقی مانده؟!، آنارشی در سیاست خارجی آمریکا، شعور و غیرت ایرانی مهم‌ترین مانع مذاکره، عامل عقب‌نشینی آمریکا، لزوم پایان نگاه کلاسیک به انرژی، تخیلی که از عقل بالاتر است!، اروپای سرگیجه، تئوری پولی پوپولیست‌ها و ... گزیده‌ای از سرمقاله و یادداشت‌های امروز روزنامه‌های سراسر کشور است که در ادامه می‌خوانید.

• روزنامه حمایت یادداشتی با تیتر ارکان مشارکت مردم در اقتصاد منتشر کرده که به این شرح است:
حمایت مردم از کالای ایرانی هم در بخش مصرف و هم در حوزه تولید قابل‌تعریف است و باید حتی‌الامکان از هرگونه خرید کالای خارجی خودداری کرد و زنجیره تولیدکننده، کارگر و مصرف‌کننده پشتیبان هم باشند؛ این همان راهکاری است که رهبر حکیم انقلاب در دیدار اخیر رمضانی با کارگزاران نظام به آن تصریح فرمودند. در این میان باید توجه داشت که مردم فریب کمپین‌های بی‌نام‌ونشان تحریم خرید کالا‌های داخلی را نخورند. مثلاً در برهه‌ای تبلیغ می‌کنند که مردم خودرو نخرند، اما نمی‌گویند که در این شرایط، اساساً چند درصد مردم توان خرید خودرو دارند! این فضاسازی‌ها در چهار دهه گذشته وجود داشته و عمدتاً توسط کسانی انجام‌شده که هیچ ارتباطی با طبقات محروم ندارند، از پرداخت مالیات می‌گریزند، دو تابعیتی هستند و می‌کوشند به اهداف خود همانند کاهش قیمت ارز در راستای سفر‌های خارجی دست یابند. اگر سازمان دهندگان این پویش‌ها صادق هستند، اولاً خود را با اسم و رسم، معرفی کنند و ثانیاً پویش‌های ضد فساد در سازمان‌های مفسده خیز به راه بیندازند؛ آن هم نه به شیوه‌ای که بهانه به دست دشمن بدهد و بوی فتنه از آن به مشام برسد. ضلع دیگر مشارکت مردم، به نقش‌آفرینی مسئولین برای تمهید این حضور متکی است. در مقدمه ابلاغیه سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی آمده است: «اقتصاد مقاومتی خواهد توانست در بحران‌های رو به افزایش جهانی، الگویی الهام‌بخش از نظام اقتصادی اسلام را عینیت بخشد و زمینه و فرصت مناسب را برای نقش‌آفرینی مردم و فعالان اقتصادی در تحقق حماسه اقتصادی فراهم کند.» گفتنی است که اقتصاد نظام اسلامی بر پایه «تعاون» که دستور قرآن کریم است بنانهاده شده، ولی متأسفانه می‌بینیم که به دلیل نفع جمعی که تعاونی‌ها دارند، برخی مایل به توسعه آن‌ها نیستند و به مدل‌های دیگر توسعه اقتصادی علاقه نشان می‌دهند. ضمن اینکه اگر مسئولین فقط به بند اول این سیاست‌های پویا توجه و آن را عملی سازند، بیشتر راه را به‌واقع رفته‌اند: «تأمین شرایط و فعال‌سازی کلیه امکانات و منابع مالی و سرمایه‌های انسانی و علمی کشور به‌منظور توسعه کارآفرینی و به حداکثر رساندن مشارکت آحاد جامعه در فعالیت‌های اقتصادی با تسهیل و تشویق همکاری‌های جمعی و تأکید بر ارتقاء درآمد و نقش طبقات کم‌درآمد و متوسط.» نتیجه اینکه مدل اقتصاد مقاومتی اعم از مشارکت عموم مردم، تولیدکنندگان و دستگاه‌های حاکمیتی در بخش تولید، الگویی است که امروز با اندک تفاوتی در همه کشور‌های پیشرفته دنیا در حال اجراست و جمهوری اسلامی که تولید ثروت را در خدمت اعتلای ارزش‌های اسلامی – انقلابی می‌داند، باید اولویت بیشتری برای عملیاتی کردن مفاد آن بکار بندد و آخرین امید دشمنان را به یأس مبدل کند.

 

• روزنامه کیهان یادداشتی با عنوان چند سال دیگر باقی مانده؟! را منتشر کردکه در ادامه می‌خوانید:
رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۱۱ میلادی یک سامانه پیشرفته ضد‌موشک را در اراضی اشغالی نصب کرده و به کار گرفت. رژیم اشغالگر قدس از این سامانه با عنوان گنبد آهنین Iron Dome یاد می‌کرد و با افتخار آمیخته به غرور اعلام می‌کرد که گنبد آهنین به هیچ موشکی اجازه ورود به اسرائیل نمی‌دهد و تمامی موشک‌های شلیک شده را در آسمان رهگیری کرده و نابود می‌کند! دیروز روزنامه صهیونیستی معاریو فاش کرد که رژیم صهیونیستی تصمیم به برچیدن این سامانه گرفته است. معاریو درباره علت این تصمیم می‌نویسد گنبد آهنین نشان داده است که در مقابل موشک‌های شلیک شده از سوی جبهه مقاومت کارایی چندانی ندارد و توضیح می‌دهد که هفته قبل گنبد آهنین فقط ۳۰ درصد از ۷۰۰ موشکی را که نیرو‌های مقاومت به سوی فلسطین اشغالی شلیک کرده بودند، رهگیری کرد و ۷۰ درصد دیگر از این موشک‌ها به اهداف خود اصابت کردند. حالا به ۱۴۰۰ سال قبل برگردیم. یهود بنی‌قریضه (همان صهیونیست‌های امروزی که برخلاف آنچه ادعا می‌کنند، پیروان فرعونند و نه حضرت موسی علیه‌السلام) بعد از جنگ احد که شکست ظاهری مسلمانان را در پی داشت، به فکر مقابله با پیامبر خدا (ص) افتادند و بر این باور بودند که دژ‌ها و قلعه‌های مستحکمی که دارند مانع از دسترسی سپاه اسلام به آنان خواهد شد ولی... از قول خدا در سوره مبارکه حشر بخوانید:
هُوَ الَّذی أَخرَجَ الَّذینَ کَفَروا مِن أَهلِ الکِتابِ مِن دِیارِهِم لِأَوَّلِ الحَشرِ ما ظَنَنتُم أَن یَخرُجوا وَظَنّوا أَنَّهُم مانِعَتُهُم حُصونُهُم مِنَ اللهِ فَأَتاهُمُ اللهُ مِن حَیثُ لَم یَحتَسِبوا وَقَذَفَ فی قُلوبِهِمُ الرُّعبَ یُخرِبونَ بُیوتَهُم بِأَیدیهِم وَأَیدِی المُؤمِنینَ فَاعتَبِروا یا أُولِی الأَبصارِاو کسی است که کافران اهل کتاب را در نخستین برخورد (با مسلمانان) از خانه‌هایشان بیرون راند! گمان نمی‌کردید آنان خارج شوند، و خودشان نیز گمان می‌کردند که دِژهای محکمشان آن‌ها را از عذاب الهی مانع می‌شود؛ امّا خداوند از آنجا که گمان نمی‌کردند به سراغشان آمد و در دل‌هایشان ترس و وحشت افکند، به‌گونه‌ای که خانه‌های خود را با دست خویش و با دست مؤمنان ویران می‌کردند، پس عبرت بگیرید‌ای اولی الابصار!... راستی، چند سال دیگر از آن ۲۵ سال باقی مانده است؟

 

• روزنامه وطن امروز مطلبی با عنوان آنارشی در سیاست خارجی آمریکا منتشر کرده که در ادامه گزیده‌ای از آن را می‌خوانید:

اظهارات اخیر ترامپ، بیش از آنکه نوعی خط بطلان بر خواسته‌های دوازده‌گانه مایک پمپئو از ایران باشد، نقطه آشکارساز سیاست خارجی نامتوازن و آسیب‌پذیر ایالات متحده آمریکاست. ضریب این آسیب‌پذیری به اندازه‌ای بالاست که می‌تواند منتج به تحمیل هزینه‌های مزمن بین‌المللی و امنیتی برای ایالات متحده شود. در این معادله، ترامپ حکم یک «رهبر ارکستر» را ندارد! او خود مولد آنارشی در کاخ سفید و حوزه سیاست خارجی آمریکاست، به گونه‌ای که حتی به قول بسیاری از تحلیلگران آمریکایی، ارزشی برای منافع ملی آمریکا نیز قائل نیست. ترامپ به جای آنکه نقش یک مدیر را برای ایجاد یکدستی و تمرکز در حوزه سیاست خارجی کشورش ایفا کند، خود اسم رمز سقوط آزاد ایالات متحده در نظام بین‌الملل محسوب می‌شود. آری! برتری و هژمونی دست‌نیافتنی و مطلقی که ترامپ از آن سخن می‌گوید، تنها در توهمات وی و افرادی مانند بولتون و پمپئو جا دارد.

• روزنامه جوان مطلبی با عنوان شعور و غیرت ایرانی مهم‌ترین مانع مذاکره منتشر کرده که به این شرح است:
در یک‌سو دولت ایالات متحده امریکا قرار دارد که برجام را پاره و عدم بازگشت تحریم‌ها را منوط به اقتدار زدایی تمام‌عیار از کشورمان می‌کند و در ضلع دیگر اروپایی‌ها نیز حفظ برجام معیوب و ناقص فعلی را به محدودسازی ایران در موضوع نفوذ و قدرت منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران، توانمندی موشکی و بازدارندگی دفاعی ایران و ... مشروط می‌کنند. البته منطقی نیست که منتظر ما به ازای اقتصادی در برابر این قربانیان آتی برجام باشیم، چراکه برجام در بهارش ثمری نداشت، چه رسد به موسم خزانش. حتی اگر بر فرض محال تسلیم شدن قرار بود «آب‌نبات»‌ی به همراه داشته باشد، باید حواس‌مان باشد که داریم چه مروارید‌هایی را با آن معاوضه می‌کنیم. عدول از نقاط قوت راهبردی و قربانی کردن امنیت ملی کشور و مردم پیش وعده‌های توخالی غرب به‌هیچ‌روی منطقی نیست. مذاکره کردن بر سر مؤلفه‌های بازدارندگی دفاعی، همچون توانمندی موشکی و سلاح‌های راهبردی بدان معناست که به دست خود وارد فرایند خلع سلاحی شویم که نه تنها هیچ مبنای متعارف بین‌المللی ندارد، بلکه خلاف منطق عقلی نیز هست. حتی اگر مذاکره بر سر موشک‌ها به نتیجه هم نرسد، ورود به آن به هیچ عنوان به صلاح نیست. ورود به این نوع مذاکرات حداقل ضرر بزرگی که دارد، باز شدن مشت بسته دفاعی در مقابل طرف مقابل است، امری که سال‌های سال غربیان برای آن تلاش کرده و ناموفق بوده‌اند. توانمندی موشکی جمهوری اسلامی ایران از نوع متعارف بوده که خلاف هیچ معاهده بین‌المللی نیست و نباید زیر بار بدعت گفتگو درباره آن رفت. حوزه دیگر چالش غرب با اقتدار ملی ایران، در حوزه قدرت منطقه‌ای و نفوذ ایران در عرصه غرب آسیا است. غربی‌ها امروز نمی‌توانند ایران را به عنوان بازیگر مهم و تعیین‌کننده منطقه‌ای نادیده بگیرند و ما نیز نباید بر سر اصل بازیگری و نیز راهبرد‌ها و تاکتیک‌های خود در محیط منطقه با کسی مذاکره کنیم. قطعاً جمهوری اسلامی ایران همانند گذشته به عنوان یک بازیگر منطقه با دیگر اطراف تأثیرگذار در تحولات منطقه به‌صورت دوجانبه بر سر راه‌حل‌های مفید در خصوص بحران‌های منطقه مذاکره خواهد کرد، اما به هیچ عنوان زیر بار مذاکره بر سر اقتدار منطقه‌ای خود و تصمیمات راهبردی خود در این منطقه نخواهد رفت. به همین ترتیب مذاکره به بهانه حقوق بشر، در حکم دخالت طرف غربی در شئون داخلی کشور و نفی استقلال و حاکمیت ملی ایران تلقی شده و قابل قبول نیست. علی‌ای حال باید گفت: الگوی مذاکره-گشایش اقتصادی مدت‌هاست که شکست خورده است. زنگ پایان خوش‌خیالی درباره رهاورد‌های به‌اصطلاح تعامل‌گرایی و تکیه کردن به غرب مدت‌ها است به صدا درآمده و بیش از این نمی‌توان فرصت‌های ملی را از دست داد. باید خیلی زود راه چاره واقعی را برگزید و آن مقاوم‌سازی اقتصاد و ایستادن روی پای خود است.

• روزنامه سیاست روز سرمقاله‌ای با تیتر عامل عقب‌نشینی آمریکا منتشر کرده که در ادامه گزیده‌ای از آن را می‌خوانید:

نخست باید به این نکته اشاره و تأکید کرد که آمادگی نظامی و دفاعی نیرو‌های مسلح جمهوری اسلامی ایران در هر زمانی یکی از عوامل مهم و اساسی بازدارنده مقابل تهدیدات دشمنان بوده است، حتی آن‌هایی هم که ادعا می‌کنند سایه جنگ به خاطر وجود برجام از سر ایران برچیده شد، سخن درستی را بیان نمی‌کنند، آن ظرفیت و قابلیتی که سایه جنگ را از سر ایران برچیده است، توانمندی و اقتدار نیرو‌های مسلح کشور با بهره گیری و ارتقاء سامانه‌های موشکی است که مدتی است دشمن در پی برچیدن این مؤلفه بازدارنده، همچون پیشرفت‌های هسته‌ای است. هر چند رجزخوانی‌ها و تهدیدات مقامات سیاسی و نظامی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران، تنها برای آن است تا ایران مقابل چنین بلوف‌هایی کوتاه بیاید و تن به خواسته آن‌ها بدهد، اما فروکش کردن تهدیداتی که از سوی مقامات کاخ سفید همچون جان بولتون، پامپئو و یا برایان هوک علیه ایران مطرح می‌شد، یک دلیل اصلی و اساسی دارد. این دلیل را باید در عرصه نیرو‌های مسلح جمهوری اسلامی ایران با فرماندهی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای فرمانده کل قوا جست‌وجو کرد. همیشه، کشور‌هایی که نیرو‌های مسلح مقتدر و توانمند داشته باشند از ظرفیت بازدارندگی بالایی برخوردارند، حال به این ویژگی‌ها نیرو‌های مسلح مکتبی، انقلابی، جان بر کف میهن، مردم و آرمان انقلاب اسلامی را نیز باید برای ارتش و سپاه جمهوری اسلامی ایران افزود. در کنار اقتدار نیرو‌های مسلح، آرایشی که در بدنه سپاه با تغییراتی که از سوی فرمانده کل قوا صورت گرفت به دشمن پیام روشنی را می‌رساند، این تغییرات که در بدنه اصلی سپاه چه در حوزه نظامی و چه در حوزه اطلاعاتی به دشمنان این پیام را می‌دهد که با وجود آمادگی کامل در بدنه سپاه و ارتش که از فرماندهان دلاور و رشید برخوردار بوده است، این تغییرات پیام می‌دهد که وضعیت تهاجمی‌تری در مقابل تهدیدات دشمنان به خود گرفته است. تغییرات در فرماندهی نیرو‌های مسلح، به موقع و به هنگام صورت گرفت چرا که دشمن به شدت در حال چنگ و دندان نشان دادن بود و همین تغییرات در فرماندهی، باعث شد تا تهدیدات آمریکا که به شدت ادامه داشت و در چارچوب جنگ روانی و رسانه‌ای نیز از گستردگی زیادی برخوردار بود، فروکش کند. حتی خارج کردن کارکنان کنسولگری و سفارت آمریکا از عراق در قالب همین جنگ روانی و رسانه‌ای انجام شد، به زودی شاهد بازگشت این کارکنان به محل مأموریت خود خواهیم بود. به هر حال با توجه به شرایطی که در دنیا و منطقه حساس و مهم خلیج‌فارس و غرب آسیا وجود دارد، گزینه‌ای که می‌تواند و تاکنون نیز توانسته بازدارندگی قاطع و محکم خود را ثابت کند، آمادگی نیرو‌های مسلح جمهوری اسلامی ایران است که چنین است. همانگونه که رهبر معظم انقلاب اسلامی تاکید و اشاره کرده و فرموده‌اند؛ «می‌گویند مذاکره کنیم درباره سلاح دفاعی شما که چرا موشکی با فلان برد می‌سازید، این برد را کم کنید که اگر شما را زدیم، نتوانید پایگاه ما را بزنید و جواب بدهید! خب معلوم است که هیچ ایرانی غیرتمند و با شعوری درباره نقاط قوت خود معامله نمی‌کند.» شناخت دقیق و آگاهانه دشمن، باعث می‌شود تا مواضع منطقی، مدبرانه و هوشمندانه همراه با تحلیل و پیش بینی‌های دقیق از رفتار‌های دشمنان ارائه داد. اگر دیده می‌شود برخی در ارائه تحلیل‌های خود سخن از مذاکره و امتیاز دادن می‌زنند، یا شناخت دقیق و آگاهانه‌ای از دشمن ندارند یا وحشت زده از تهدیداتی هستند که دشمنان می‌کنند، یا این که مسئولیت و وظیفه آن‌ها این است و به فرموده رهبر انقلاب «البته هیچ‌کس در عقلای ما هم دنبال مذاکره نیست.»

ارکان مشارکت مردم در اقتصاد/ وقتی بخاری را خاموش کرد... / آنارشی در سیاست خارجی آمریکا

• روزنامه فرهیختگان یادداشتی با عنوان لزوم پایان نگاه کلاسیک به انرژی منتشر کرده که در ادامه می‌خوانید:
بازیگران جهانی برای حفظ و ارتقای رونق اقتصادی خود، نیازمند منابع انرژی قابل اتکا هستند. مطالعات مختلف نشان می‌دهد منابع هیدروکربوری تا سال ۲۰۵۰ همچنان به‌عنوان عمده‌ترین منابع انرژی باقی خواهند ماند. بررسی روند منابع هیدروکربوری و توزیع جغرافیایی آن‌ها نشان می‌دهد تا افق ۲۰۲۵ میلادی تنها پنج کشور حوزه خلیج‌فارس (ایران، عربستان‌سعودی، کویت، عراق و امارات متحده عربی) به‌عنوان عمده‌ترین تولیدکنندگان نفت و کشور‌های روسیه، ایران، قطر، عربستان‌سعودی و امارات متحده عربی، پنج تولیدکننده اصلی گاز در آن زمان خواهند بود. در این بین، ایران به‌عنوان دومین دارنده ذخایر گاز و چهارمین دارنده ذخایر نفت جهان دارای شرایط ویژه‌ای است؛ از یک‌سو در سند چشم‌انداز جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۴۰۴، ایران کشوری توسعه‌یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه با هویت اسلامی و انقلابی، الهام‌بخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و موثر در روابط بین‌المللی تعریف شده است و از سوی دیگر زمزمه‌های تلاش بیگانگان برای کاهش مستمر تبادلات تجاری ایران با سایر کشور‌ها شنیده می‌شود. نگاهی به مطالب عنوان‌شده، توجه را به این مهم جلب می‌کند که یکی از محور‌های اساسی توسعه کشور ما توسعه انرژی، مدیریت بازار و گسترش بازار‌های فعلی برای محصولات نفت، گاز و پتروشیمی است. این بازار‌ها به ذات، از پیچیدگی خاصی برخوردار بوده و به‌دلیل ابعاد گسترده اجرایی، علاوه‌بر دانش فنی و تخصصی ویژه، نیازمند توانمندی‌های بالای مدیریتی برای اتخاذ تدابیر خاص است. جایگاه صنعت نفت در سند چشم‌انداز جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۴۰۴ هجری شمسی و توانش پایه‌ای انرژی کشور ما، محوریت اقتصاد انرژی در توسعه سرزمین، بقای ذخایر نفت با عمر ۱۰۰ سال، استمرار ذخایر گاز تا چند سده و موقعیت ویژه ژئواقتصادی، ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک ایران، اثرگذاری و ایفای نقش مناسب‌تر در مدیریت منطقه‌ای انرژی را الزام‌آور می‌سازد.
تغییرات امروز، جهان را به سیستم فراکشوری، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، جامعه و بازار‌ها تغییر داده است. در فرآیند شکل‌گیری کامل بازار جهانی، جابه‌جایی و تحریک سرمایه و شدت تغییر می‌کند، به این ترتیب در این فرآیند به بازار سرمایه، تولید و توزیع پرداخته می‌شود. به‌عبارت دیگر، تغییرات بنیادی در ماهیت بازار‌های جهانی مانند حل شدن روابط بین‌المللی در روابط جهانی، شبکه مرتبط اقتصاد‌های ملی، تغییرات محیطی فناوری و اقتصادی (مانند ارتقای ظرفیت حمل‌ونقل جهانی/ توسعه فناوری اطلاعات/ روان‌سازی و تسریع در جابه‌جایی محل تولید/ ارتقا و افزایش میزان رقابت)، تغییرات محیط سیاسی (مانند پیمان‌های جهانی/ گسترش بازارها)، ایجاد پیمان‌های جهانی (مانند آیین‌نامه و تفاهمنامه‌ها در زمینه تبادلات ارزی و اقتصادی، WTO و سازمان‌ها و نهاد‌های جهانی)، پیمان‌های برطرف‌کردن موانع محدودکردن بازار‌ها و موانع رقابتی و بهبود سیستم‌های داوری حقوقی جهانی از مهم‌ترین عواملی است که باعث تسریع روند ایجاد بازار‌های جدید و بازاریابی نوین شده است. عوامل ذکرشده باعث شده است روند ایجاد اخلال در امر گسترش بازار‌های جهانی با مقاومت شدید عوامل انسانی و محیطی مواجه شود. اینکه کشوری علیه کشوری دیگر که نقش به‌سزایی در تامین منابع اصلی انرژی‌های مورد نیاز بازار جهانی دارد اعمال تحریم کند به آسانی قابل پذیرش نیست. علاوه‌بر پذیرش، اجرای طرح نیز در سطح جهانی با چالش‌های زیادی مواجه خواهد بود و می‌توان اذعان داشت حذف‌کردن چنین کشوری از بازار‌های جهانی امری است دشوار و سترگ؛ بنابراین به صفر رساندن صادرات نفتی ایران به‌دلیل تغییر ماهیت ذاتی بازار‌های جهانی به‌راحتی امکان‌پذیر نیست. علاوه‌بر موارد ذکرشده، ایران در این میان سر تسلیم را فرود نیاورده و به‌دنبال روش‌های جایگزین خواهد بود. همان‌گونه که ذکر شد، گسترش بازار‌های جهانی جدید تاثیرات بسیار زیادی بر اقتصاد ملی، منطقه‌ای و جهانی گذاشته است. این تغییرات موجب فراهم‌شدن راهکار‌های جدید برای ایران در عرضه نفت خود به بازار‌های جهانی شده است که ازجمله راهکار‌های موجود می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:
- حضور کشور‌های جدید در بازار‌های جهانی
- گسترش یافتن امکان تجارت بین طرف‌های تجاری برون‌مرزی
- ظهور کشور‌های جدید (کشور‌های جدید صنعتی آسیا و آمریکای لاتین) که باعث گسترش فوق‌العاده عملیات تجاری بین بنگاه‌ها در سطح جهان می‌شود
- قانون جدید توسعه اقتصادی در آسیا
- از بین رفتن مرز‌های ایدئولوژیک
- توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات
- کاهش هزینه به دست آوردن اطلاعات
- تسریع فرآیند تصمیم‌سازی
- کاهش اهمیت اقتصادی فواصل جغرافیایی
- ارتقای مستمر شفافیت بازار در سطح جهان
- تاثیرگذاری در بازارها، سیستم‌های سیاسی و ارتقای شدت رقابت
- هزینه‌های جاری برای اجرا و نظارت مبادلات در سطح جهان
- شبکه‌ها و دستگاه‌های ارتباطی با قابلیت بیشتر و هزینه‌های کمتر
- گسترش تجارت الکترونیک در روابط تجاری بین‌الملل
- تسریع در امکان جابه‌جایی تولید (از طریق توسعه عوامل/ روان و ساده‌سازی فرآیند تولید/ استانداردسازی کالا و خط‌های تولید/ در اختیار بودن آخرین فناوری در سطح جهان)
- افزایش شدت رقابت (به‌علل فشار کاهش قیمت از طریق اقتصاد بازار و مدیریت مجدد/ رقابت جهانی/ کاهش موانع حضور در بنگاه‌های اقتصادی در بازار دیگر کشور‌ها از طریق ارتقای فناوری نوین) بر همین اساس توانمندی‌های کسب‌شده در حوزه تجارت الکترونیک از یک‌طرف و تمایل کشور‌های مختلف به کوتاه‌تر شدن مسیر‌های فیزیکی و ارتباطی تجاری از طرف دیگر، زمینه‌ساز پیدایش راه‌های جایگزین برای کاهش اثر تحریم‌های کشور‌های متخاصم علیه ایران شده است. اثر تحریم‌های فعلی بر ایران از این جنبه قابل توجه خواهد بود که عاملی اجباری برای کوچ ایران از تمرکز بر حفظ راهکار‌های سنتی در گسترش روابط تجاری بین‌الملل خود با کشور‌هایی باشد که از مسیر صحیح و تعامل در عرصه تجاری خارج نشده باشند.
• روزنامه رسالت سرمقاله‌ای با تیتر تخیلی که از عقل بالاتر است! منتشر کرده که مشروح آن را می‌خوانید:
حجت الاسلام حسن روحانی شامگاه شنبه در دیدار با جمعی از اصحاب فرهنگ و هنر گفت: «بالاترین امتیاز هنرمندان خلاقیت است و این قدرت تخیل از فکر اندیشه و عقل بالاتر است. هنرمندان با این قدرت عجیب و سرمایه تخیل، آثار هنری خود را به جامعه عرضه می‌کنند.» جناب رئیس‌جمهور، حرف دلشان را زدند و حکم به برتری تخیل بر عقل دادند و انصافا هم قول و فعل ایشان در این زمینه یکی است. این را می‌شود از تصمیم‌های سرنوشت سازی که برای کشور و مردم گرفتند تشخیص داد. عقل می‌گفت: وعده صد روزه دادن اشتباه است، اما تخیلات مؤید دادن این وعده‌ها بود، اما بعد از آنکه تخیل نتیجه نداد گفتند کسی که وعده ۱۰۰روزه بدهد عقل ندارد. عقل می‌گفت: به مذاکره با دشمن، بدبین باش، اما تخیل گفت: به مذاکره خوش‌بین باشید و البته بعد از چند سال انتظار برای چیدن گلابی‌های برجام، شد آنچه شد. عقل گفت: دشمن را به دشمنی بگیرید، فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا، اما تخیل گفت: لبخند بزنید و نتیجه دیپلماسی لبخند را بعد از چند سال فرصت سوزی دیدیم. عقل گفت: با خدا ببندید، اوست قادر مطلق؛ اوست که عزیز و شکست ناپذیر است، ولی تخیل گفت: با کدخدا می‌بندیم قدرت دست اوست. به زعم خودشان با کدخدا بستند و رفیق نیمه راهشان بزرگ‌ترین دستاوردشان را پاره کرد. عقل گفت: به تدریج و در فاصله‌های طولانی هم دشمن از دشمنی و تحریم دست برنمی‌دارد، اما تخیل گفت: بالمره تحریم‌ها برداشته می‌شود. حالا اندرخم یک کوچه‌اند تا نفت‌شان را بشکه بشکه به این و آن بفروشند، چراکه هنوز سپیده صبح بدون تحریم، نزده است. اصلا عقل چیست؟ بگذارید از لسان صادق آل محمد (ع) بخوانیم. از ایشان سؤال شد: «عقل چیست؟» فرمود: عقل آن است که به وسیله آن خدای رحمان پرستش شود و بهشت به‌دست آید. راوی گوید، عرض کردم: «پس آن‏چه معاویه داشت چه بود؟» حضرت فرمود: آن نیرنگ است، آن شیطنت است! آن نمایش عقل را دارد ولی عقل نیست.» تخیل، اما خیال پردازی است؛ از واقع، بویی نبرده و شما و مُلک و ملت را به سرمنزل مقصود نمی‌رساند. شاید اشکال کار ما همین‌جا بوده که گمان کردیم برای غیرهنرمندان هم این خیال پردازی هانقطه مثبت تلقی می‌شود. حالا هم بهتر است آقایان خیال پرداز به حرف عقلای کشور که دنبال مذاکره نیستند گوش دهند نه اینکه هنوز بگویند ما اهل مذاکره‌ایم.

• روزنامه اطلاعات مطلبی با تیتر تبعات سیاسی یک افشاگری رسانه‌ای منتشر کرد که در ادامه گزیده‌ای از آن را می‌خوانید:
گویی دیگر دوران بزرگان و نوابغ سیاست گذشته و انگار گاندی و لینکلن و سوهارتو و مصدق و دوگل که جای خود دارند، ماندلا و جرج اوربان و پیشگامان تحولات ضد خشونت و برابری طلبانه در عصر حاضر هم انگار جزو تاریخی کهن‌اند و هیچ نسبتی با وضع آشفته کنونی ندارند. امریکای ترامپ و برگزیت انگلیسی و ظهور راستگرایان در ایتالیا و بعد هم رشد سلسله‌وار احزاب دست راستی در قلب اتحادیه اروپا یک اتفاق ساده و معمولی نیست، بلکه نشان از تفوّقِ منازعات بیهوده و رشد سرطان‌های سیاسی به نفع مافیای پنهان در پشت شرکت‌های چندملیتی دارد. دومین مسئله، بهره‌وری از سیستم دولتی برای عقد قرارداد‌های بادآور و سودآور است و اینکه اگر مطبوعات مستقل و خبرنگاران و روزنامه نگاران شرافتمند و آرمانگرا نباشند و رسانه‌های ناوابسته و پراکنده به صورت مختار عمل نکنند، خیلی زود سیستم‌های سیاسی و دیوانسالاری و بوروکراسی فروریخته و دچار تباهی به نفع تبهکاران خواهد شد. تصور نشود که فقط برزیل و ونزوئلا و ایتالیا و اتریش می‌توانند دچار این بلایا شوند، بلکه اغلب کشور‌های جهان مستعد این بیماری‌هایند، به جای توسعه و رشد متوازن و توزیع ثروت‌ها و فرصت‌ها، مافیای هزار سر و هزار فامیل بر همگان و همه چیز چیره خواهد شد. قدر مسلم اینکه هرجا اقتصاد و تمرکز دولتی افزونتر باشد و صدای رسانه‌های مستقل کمتر شنیده شود، البته فساد و ایلغار مافیای قراردادی و رانتی هم بیش و بیشتر است. روسیه نماد عالی و نمونه تام و تمام این نوع غارت منابع ملی از سوی تبهکاران نافذ و متنفذ بوده و چین هم نمونه‌ای البته کنترل شده و قدری سالمتر که در کنار رانت‌طلبی و رانت‌سازی، به توسعه کشور پرجمعیتش هم پرداخته، اما داستان ایران خودمان به ویژه در دوران دولت‌هاله نور و در بهترین دوران درآمد‌های نفتی همچون جامعه مثالین افلاتونی، در این زمینه کم‌مانند است. سومین مسئله در موضوع مورد بحث، دخل و خرج‌های همسایه تنازع طلب و زورمدار اروپاست که در تک تک کشور‌های اروپایی و اتحادیه دخالت‌های آشکار و پنهان دارد. سوابق این امر هم به قرون نوزده و حتی اواخر قرن هجده میرسد و لذا تاریخی پرحادثه و پرحاشیه در ذهن اروپاییان برجای نهاده و هنوز هم دارد. روسیه جدای از نفوذ سنتی در اروپای شرقی و بازماندگان احزاب کمونیست و سوسیالیست، از نفوذ در سرحدات و تداخل و مجاورت کشور‌های غرب و شمالغربی نیز بهره‌مند است. سیستم ولخرج و ارتشای مافیایی و نظام جاسوسی و ساختار‌های اطلاعاتی روس‌ها که میراث اتحاد جماهیر شوروی است، همچنان قدرت و نفوذ فوق العاده‌ای دارد. این سیستم که با دو عنصر مکمل، یعنی سازمان‌های مافیایی و تودرتوی فراگیر با سکوتی مهیب (موسوم به اومرته) از هم حمایت می‌کنند، در دوران انقلاب ارتباطات و تکنولوژی‌های ارتباطی، توسط هکر‌ها و نفوذ خرابکارانه در شبکه‌های اجتماعی و اینترنت آزاد، بیشتر کار‌های خود را به پیش می‌برند. هنوز پرونده قتل با ویروس آلوده‌سازی هسته‌ای در لندن و دخالت خرابکارانه در انتخابات امریکا از طریق اینترنت به وسیله روس‌ها بسته نشده که در منازعات خاورمیانه هم بخش‌های مهمی را روس‌ها برعهده گرفته‌اند. این‌ها همه نشانگر ایده‌ها و منافع درازمدت ابرقدرت سابق و مدعی بزرگ و تازه نفس کنونی است، این امر را در همین ویدئوی افشا شده در اتریش هم به وضوح می‌بینیم. هژمونی رقیب دیرین مثل یک شبح دارد از راه می‌رسد و بر آسمان تیره و متراکم اروپای ظاهراً متحد، اما به شدت متشتت سایه می‌گسترد! خلاصه اینکه این‌ها آغاز یک سلسله پرسش و مسئله است و نه پایان یک غائله سیاسی در یک کشور کم‌حاشیه در اروپا. ‏
• روزنامه صبح نو سرمقاله‌ای با عنوان اروپای سرگیجه درج کرده که به این شرح است:
۱۰ روز پس از اولتیماتوم ایران، به نظر می‌رسد سرگشتگی اروپا رو به افزایش است و مهم‌ترین نشانه آن، سخنان وزیر خارجه آلمان است. او درحالی که از اقدام یک‌جانبه آمریکا در برهم زدن برجام انتقاد کرده که با رویکردی ایران‌هراسانه، این توافقنامه را بهترین ساز‌و‌کار برای مهار توان هسته‌ای کشورمان نامیده است. آلمانی که این‌گونه سخن می‌گوید، سالانه حدود ۷ میلیارد یورو از محل فروش تسلیحات نظامی به دست می‌آورد، همچنین در سال‌جاری ۵ میلیارد یورو به برنامه نظامی‌اش اضافه کرده و در حمایت رژیم اشغالگر اسرائیل، همواره پیشگام است. در گفتار هایکو ماس این واقعیت نهفته است که زبان زور درمورد ایران جواب نمی‌دهد و این شاید همان سیاستی بوده که آلمانی‌ها در یک‌سال اخیر با فشارآوردن بر دیپلمات‌های ایران و ممنوعیت پرواز‌های هواپیمایی ماهان در دستور کار خود قرار داده‌اند. بهترین واکنش در برابر این سرگردانی اروپا، همان هشدار‌ها و اقداماتی است که باید درباره مهاجران و مبارزه با مواد مخدر صورت گیرد؛ یا اروپا هزینه‌های مستقیم آن را می‌پردازد یا مشکل تحریم را برطرف می‌کند تا ایران بتواند بر این مسائل فائق آید یا باید در شهر‌های خود، پذیرای این مهمانان باشد. البته این به معنای تداوم جدیت جمهوری اسلامی در اجرای سیاست خویش است که در دو هفته قبل آن را اعلام کرد.


• روزنامه دنیای اقتصاد سرمقاله‌ای با تیتر تئوری پولی پوپولیست‌ها منتشر کرده که در ادامه می‌خوانید:

بدیهی است سیاست مالی دولت‌ها ابزار بسیار کارآمدی برای مقابله با نوسانات اقتصادی و ایجاد زیرساخت‌های عمومی با هدف تحریک رشد اقتصادی است. اما این استقراض در ماهیت خود با محدودیت روبه‌رو است؛ محدودیتی که ریشه در بازپرداخت بدهی ایجادشده دارد. به زبان ساده، اگر مبنا را بر بازپرداخت هر بدهی ایجادشده بگذاریم، دولت سرانجام باید بتواند بدهی ایجادشده را پس بدهد. بدهی دولت از دو بخش تشکیل می‌شود: اول اصل بدهی و دوم بهره یا سود متعلقه به آن. از سوی دیگر، هر استقراضی که صرف ایجاد یک زیرساخت توسعه شود، باید بتواند درآمدی ایجاد کند. می‌توان با چند محاسبه ساده ریاضی نشان داد که تنها و تنها درصورتی‌که نرخ واقعی درآمد آتی ایجادشده بیشتر از نرخ واقعی بهره پرداختی باشد، ایجاد استقراض می‌تواند دامنه‌دار باشد و تنها در این صورت است که دولت می‌تواند پایداری مالی خود را حفظ کند. در غیر این صورت، بدهی با نرخ بالاتر از درآمد رشد می‌کند و نهایتا هیچ‌کس حاضر به قرض دادن به دولت نخواهد بود؛ چراکه امیدی به بازپرداخت بدهی از سوی دولت وجود نخواهد داشت. این همان بحران بدهی‌هاست که کشور‌های مختلفی از جمله، انگلیس، فرانسه، کشور‌های آمریکای لاتین، ترکیه و بسیاری دیگر تجربه کرده‌اند. پدیده «توقف آنی» در واقع بیان همین وضعیت است که به ناگاه تمام منابع به روی دولت بسته می‌شود و دولت در تنگنای اعتباری قرار می‌گیرد. در این مرحله دولت توانایی استقراض و تداوم حیات را از دست می‌دهد و نهایتا ورشکست می‌شود. نکته بسیار مهم اینکه، برای پایداری مالی دولت فقط نرخ حقیقی رشد اقتصادی و نرخ حقیقی سود اهمیت دارند و نرخ تورم عملا نقشی در این میان ندارد. همین جاست که شارلاتانیسم تئوری مدرن پولی از مفهوم دومی که اشاره شد استفاده می‌کند و آن قدرت بی‌بدیل حاکمیت برای خلق پول است. این تئوری آشفته بیان می‌کند که، چون دولت می‌تواند پول چاپ کند، پس هیچ‌گاه در بازپرداخت بدهی خود دچار مشکل نمی‌شود. براساس این تئوری، کافی است بدهی ایجادشده با چاپ پول جدید پرداخت شود و این داستان را می‌توان تا بی‌نهایت، یعنی تا جایی که اشتغال کامل ایجاد شود، ادامه داد. تنها مشکل اینجاست که چاپ پول و استقراض همزمان، هر دو تقاضا را در اقتصاد افزایش می‌دهد و اگر عرضه در اقتصاد یعنی رشد واقعی اقتصادی، به همان میزان افزایش نیابد، تورم افسار پاره می‌کند و قیمت‌ها افزایش می‌یابد. تئوری پولی مدرن در اینجا بیان می‌کند که سرمایه‌گذاری دولت از محل استقراض قطعا ظرفیت تولیدی اقتصاد را بالا می‌برد و عرضه را افزایش می‌دهد و اگر هم چنین چیزی در کوتاه‌مدت اتفاق نیفتاد، چندان نباید نگران بود؛ چراکه دولت این بار می‌تواند برای جلوگیری از افزایش قیمت‌ها، مالیات بگیرد و تقاضا را به این ترتیب کم کند. همین‌جاست که پای لنگان این شارلاتان بازی حرفه‌ای می‌شکند؛ چراکه مالیات‌ستانی در واقع سیاست انقباضی مالی است و در جهت عکس استقراض و هزینه‌کرد دولت کار می‌کند و بی‌تردید سرمایه‌گذاری را کم می‌کند و رشد اقتصادی را کاهش خواهد داد. بدیهی است با کاهش رشد اقتصادی، توان دولت برای بازپرداخت بدهی کاهش می‌یابد و البته تورم بیشتر افزایش خواهد یافت. در جمع‌بندی می‌توان به‌راحتی بنیاد سست این تئوری سفارشی را که با تردستی درصدد تجویز یک نسخه برای سیاستمداران پوپولیست و غیرمسوول است، مشاهده کرد. آنچه امروز در کشور‌های توسعه‌یافته می‌بینیم، نتیجه زحمات طاقت فرسای اقتصاددانان مسوولیت‌پذیر و بهای گزافی است که برای دستیابی به تورم پایین و رشد اقتصادی پایدار پرداخت شده است. بی‌اخلاقی حرفه‌ای و عدم‌مسوولیت‌پذیری اجتماعی تعداد اندکی اقتصاددان غیر‌شاخص که برای فرونشاندن شهوت قدرت و شهرت، تعهد علمی خود را در این قالب به حاکمان می‌فروشند، نهایت ابتذال اخلاقی است و تنها راه مقابله با آنان یادآوری قصه شاه لخت و لباس حریر است.

 

• روزنامه جام جم یادداشتی با تیتر بازگشت‌پذیری هسته‌ای ظرف مدت‌زمان کوتاه منتشر کرد که در ادامه می‌خوانید:

نکته‌ای که ابتدا باید به آن اشاره کنم این است که برجام به پرونده‌سازی هسته‌ای علیه ایران پایان داد، چرا که شرایط قبل از برجام تهدیدی برای صلح و امنیت ایران بود. در همین ارتباط نیز می‌توان گفت: یکی از دلایل عدم خروج ایران از برجام این است که منافعی برای کشورمان داشته و دارد. اما موضوع کاهش تعهدات برجامی ایران به این دلیل است که طرف مقابل بداند ایران در زمینه لزوم پایبندی طرف‌های مقابل به اجرای تعهداتشان جدی است، البته در عین حال چنین دیدگاهی به معنای این نیست که روسیه، چین و سایر حامیان خود را هم به سمت مخالفان سوق دهیم. در ادامه در مورد مدت زمان لازم برای بازگشت‌پذیری صنعت هسته‌ای کشورمان به دوران قبل از برجام باید بگویم براساس اعتمادی که به مسؤولان سازمان انرژی اتمی دارم به گفته‌های آن‌ها مبنی بر این‌که ظرف ۴۸ و حداکثر ۷۲ ساعت می‌توان سانتریفیوژ‌های برداشته شده را روی سکو‌ها گذاشت و دوباره فرآیند غنی‌سازی را آغاز کرد اطمینان دارم. در ضمن اگر بتوان حتی ۵ درصد غنی‌سازی انجام داد می‌توان براحتی تا ۱۰۰ درصد نیز این اقدام را انجام داد چرا که صرفا کافی است فرآیند آن تکرار شود. اما مدت‌زمان لازم برای فرآیند غنی‌سازی بستگی به میزان سوی سانتریفیوژ‌ها براساس نوع آن‌ها دارد. با توجه به این‌که در طول سالیان گذشته متخصصان ایرانی این روند را از نظر علمی بومی کرده‌اند بنابراین طبیعتا بازگشت به گذشته به‌راحتی انجام خواهد شد. همچنین در مورد مواد لازم برای کار سانتریفیوژ‌ها نیز مشکلی نخواهیم داشت چرا که در گذشته ده تن اورانیوم غنی‌شده داشتیم که آن را به روسیه داده و در ازای آن ۱۱۰ تن اورانیوم طبیعی یا همان کیک زرد وارد ایران کردیم. به همین دلیل در صورتی که به دنبال از سرگیری غنی‌سازی ۲۰ درصد باشیم مواد لازم را در اختیار داریم. در هر صورت حتی اگر نخواهیم به اظهارات کارشناسان مربوط که معتقدند ظرف ۴۸ ساعت یا حداکثر ۷۲ ساعت توانایی برگشت‌پذیری را داریم اعتنایی داشته باشیم معتقدم حداکثر یک الی دو ماه این کار به طول می‌انجامد که تفاوت چندانی ندارد. با توجه به این موارد، مواضع منتقدانی که معتقدند به واسطه برجام متحمل خسارات بسیاری شده‌ایم را قبول ندارم، زیرا ضرری نکرده و می‌توانیم ذخایر لازم را برگردانیم.

 

• روزنامه ایران مطلبی با مضمون فرار ترامپ به عقب منتشر کرده که در ادامه می‌خوانید:

دونالد ترامپ رئیس جمهوری امریکا، عربستان سعودی را گاو شیرده خواند و با عربستان و یاران منطقه‌ای آن از جمله حکومت افراطی رژیم صهیونیستی همدست شد که هم نفت بیشتر از عربستان صادر شود و هم پایه قیمت نفت، هزینه تمام شده استخراج نفت از سنگ‌های نفتی در امریکا باشد. این هزینه حدود ۱۰‌برابر هزینه استخراج نفت در خاورمیانه است و لذا ترامپ با یک سیاست دو هدف را درنظر گرفت: راضی نگهداشتن تولید‌کنندگان نفت در امریکا هم از نظر افزایش تولید و هم بالانگه‌داشتن قیمت جهانی نفت با وجود وعده به مردم امریکا که نفت ارزان خواهد شد. درآمد عربستان از نفت افزایش یابد و این درآمد خرج اهداف سیاسی دست راستی‌های امریکایی و گردانندگان صهیونیست آن‌ها شود. رایزنی‌های امریکا، عربستان و همراهان کوچک منطقه‌ای و اسرائیل بر این قرار گرفت که عربستان سهم عمده صادرات نفت ایران را بدزدد. بهانه این کار برهم‌زدن پیمان بین‌المللی برجام و تحریم مجدد صادرات نفت ایران بود. خوشبختانه جمهوری اسلامی ایران، کشور‌های اروپایی، روسیه و چین در این دام نیفتادند و ترامپ مجبور شد برخلاف هرنوع مقررات بین‌المللی یک تنه از برجام اعلام خروج کند.
اما از آنجا که این سیاست‌ها وافی به مقصود نشد و نتوانستند همه سهم ایران را در بازار جهانی نفت بدزدند و صادرات نفت ایران را به صفر برسانند، به معرکه‌گیری نظامی و تهدید تمامیت ارضی ایران و اعزام ناوگان جنگی جدید به آب‌های فلات قاره ایران در خلیج فارس روی آوردند. عوامل نظامی و سیاسی در دولت ترامپ همراه با وهابیت پرخاشگر، اسرائیل و دیگر گروه‌های نامتجانس هم آواز شدند. عمده اصحاب این دار و دسته‌های نامتجانس عبارتند از:
۱. نئوکان‌های امریکایی که با سوءاستفاده از شعار‌های پوپولیستی ترامپ و ذهنیت اوانجلیست‌های عوامزده امریکایی با لابی صهیونیستی هموند شده‌اند.
۲. دومین گروه برآورندگان کوس جنگ وهابیت پرخاشگر است.
۳. آدم‌کشان ایرانی که پس از ۵۰ سال دگردیسی‌های بسیار امروزه از سوی ملت ایران مطرود و به منافقین معروف شده‌اند. از رفتار و سخنان اخیر ترامپ و دارودسته متحدین نتانیاهو در امریکا و عربستان و ابوظبی (مرکز امارات) چنین برمی‌آید که اینان نه تاریخ می‌دانند و نه دانشی از سوابق حقوق بین‌الملل دارند. برای مثال پیمان وستفالی، بزرگترین دستاورد بشری پس از چند هزار سال جنگ و خونریزی است. این پیمان منعقده در سال ۱۶۴۸ به ۵۰۰ سال جنگ در اروپا خاتمه داد و مبنای منشور سازمان ملل متحد پس از دو جنگ هم هست. در آن به ممنوعیت تجاوز به حاکمیت ملی کشور‌ها و جنگ‌افروزی تأکید شده است. از جمله دستاورد تمدن بشری این است که طبق ضوابط حقوق لازم‌الاجرای بین‌المللی رفتار کنند. در این میان تنها دولت غاصب اسرائیل خود را بدان در رعایت حقوق سایر ملل ملزم نمی‌داند و در طول حیات کوتاه خود در پنج قاره جهان و در بیش از ۲۰ کشور عملیات نظامی و آدم‌کشی انجام داده است. در پایان با توجه به زیرکی رهبر معظم انقلاب که جنگ را نفی کردند، راه مقابله با دشمنان گفته‌ها و اعمال سنجیده و براساس ضوابط حقوق بین‌الملل و مطابق عرف عقلای عالم باشد. همان‌طور که قرآن می‌فرماید: «و امر بالعرف و اعرض عن الجاهلین» سخن و عمل ناسنجیده فقط به دشمن کمک می‌کند. اگر به کسی مأموریتی محول می‌شود نباید در وهله حساس خارج از مسئولیت چیزی بگوید، چون فحوای کلام رهبری و ریاست محترم جمهوری هادی است. چنان که ایشان تاریخ کودتای امریکایی را به‌عنوان شماره تلفن مرجع ارتباط ذکر کردند و گفتند، با شماره ۱۳۳۲/۵/۲۸ تماس بگیرید. یادمان باشد اطرافیان ترامپ جنگ‌طلب هستند و او هم در امور بین‌الملل به اندازه کافی قابل پیش‌بینی نیست.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *