رؤسای قوه قضائیه وکیل آنلاین مجله حقوقی

آرایش جنگی ما و دشمن/ چرا به هر ساز دشمن می‌رقصند؟ / کارآمدی، شایسته احترام است

9:15 - 15 ارديبهشت 1398
کد خبر: ۵۱۵۰۴۵
آرایش جنگی ما و دشمن، چرا به هر ساز دشمن می‌رقصند؟، کارآمدی، شایسته احترام است، ضمیمه نادیده تحریم‌های آمریکا، نظارت کاغذی، سرمایه اجتماعی و گودزیلای گرانی، برجام، نتیجه یک اشتباه در مذاکرات هسته‌ای، قیچی دو لبه پولی- مالی و لزوم واکنش هوشمندانه به نقض برجام گزیده‌ای از سرمقاله‌ها و یادداشت‌های درج شده در روزنامه‌های امروز است.

آرایش جنگی ما و دشمن/ چرا به هر ساز دشمن می‌رقصند؟ / کارآمدی، شایسته احترام استبه گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، آرایش جنگی ما و دشمن، چرا به هر ساز دشمن می‌رقصند؟، کارآمدی، شایسته احترام است، ضمیمه نادیده تحریم‌های آمریکا، نظارت کاغذی، سرمایه اجتماعی و گودزیلای گرانی، برجام، نتیجه یک اشتباه در مذاکرات هسته‌ای، قیچی دو لبه پولی- مالی و لزوم واکنش هوشمندانه به نقض برجام گزیده‌ای از سرمقاله‌ها و یادداشت‌های درج شده در روزنامه‌های امروز است که در ادامه گزیده‌ای از آن را می‌خوانید.

 

• روزنامه حمایت یادداشتی با تیتر آرایش جنگی ما و دشمن منتشر کرده که به این شرح است:
نکته بسیار مهمی که حضرت آقا در سخنان اخیر خود فرمودند: این بود که «ملت باید آرایش مناسب بگیرد و همه مسئولان وارد میدان شوند»؛ این بدان معناست که تجربه جنگ تحمیلی یک‌بار دیگر باید در عرصه جنگ اقتصادی تکرار شود. در سراسر هشت سال دفاع مقدس، مردم در عقبه‌های جبهه مشغول تدارک، آماده‌سازی و ارسال ملزومات جنگ برای رزمندگان بودند و از ستاد‌های پشتیبانی مردمی گرفته تا حضور مسئولین وزارتخانه‌ها و سازمان‌های دولتی و غیردولتی همگی در نبرد علیه دشمن سهیم و شریک بودند، درحالی‌که در شرایط فعلی، چنین آمادگی و استعدادی وجود ندارد. آرایش جنگی طبیعتاً فرمانده می‌خواهد و طبعاً مسئولین باید پیشتاز میدان باشند. در جنگ تحمیلی همه جوانان به‌سوی جبهه‌ها شتافتند و تا پای جان پایداری کردند، زیرا فرماندهان پای کار و از جان گذشته را پیش از خود در خطوط مقدم جبهه‌ها و در برابر آتش دشمن می‌دیدند که قد علم کرده‌اند. در اوضاع کنونی هم شرایط به همین منوال است و مسئولی می‌تواند بدون لکنت به حریف بتازد که در جرگه طبقات عادی مردم باشد و به چرب و شیرین دنیا آلوده نشده باشد. حالا که دشمن برای رویارویی نهایی آرایش جنگی به خود گرفته باید در برابر اتاق عملیات روانی حریف با هدف بی‌اعتماد نمودن و ناامید کردن مردم و ایجاد تنفر و بدبینی به مبانی و اصول انقلاب، سازمان‌های رزم جنگ نرم تقویت شوند؛ در مقابل قرارگاه جنگ اقتصادی آمریکا اعم از وزارت خزانه‌داری، خارجه و سازمان‌های اطلاعاتی، شورای عالی هماهنگی جنگ اقتصادی و به‌تبع آن شورا‌های جنگ اقتصادی در سطوح راهبردی و عملیاتی تشکیل شوند؛ در مواجهه با لابی و دوره‌گردی مقامات آمریکایی برای متقاعد کردن کشور‌ها به تحریم ایران، دستگاه‌های مسئول، دیپلماسی اقتصادی منفعل را کنار گذاشته و با رویکردی تهاجمی و آفندی، ساز و کار مبالادت دو یا چندجانبه با کشور‌ها برای درهم شکستن سیطره دلار را در پیش گیرند؛ در مقابل ستون پنجم دشمن که از رسانه‌ها و شبکه‌های مجازی، نسخه احتکار را برای مردم می‌پیچند، ستاد‌های مردمی پشتیبانی از جنگ اقتصادی تشکیل شوند و درنهایت اینکه بدنه اجرایی دستگاه‌های ذی‌ربط از نیرو‌های منفعل، دچار رخوت و بی‌انگیزه پاک‌سازی و خانه‌تکانی شده تا آن چنانکه شایسته نظام جمهوری اسلامی است، پاسخی دشمن‌شکن و جانانه به بدخواهان این مرز و بوم داده شود.

 

• روزنامه کیهان یادداشتی با تیتر چرا به هر ساز دشمن می‌رقصند؟ درج کرده که در ادامه گزیده‌ای از آن را می‌خوانید:

شاید هم بحث لج و لج‌بازی در میان است. یا حتی به خاطر اینکه، اعتراف به اشتباه و تغییر مسیر را به منزله «پذیرفتن شکست» تلقی می‌کنند و پذیرش شکست هم «جرئت» می‌خواهد. ممکن است حتی دلیل اصرار بر خطا، اشتباه محاسباتی باشد. مثلا بگویند: «چون ترامپ آمد اوضاع به هم ریخت، ترامپ که برود اوضاع بهتر می‌شود.» درباره این دلایل احتمالی قبلا بار‌ها در روزنامه نوشته ایم. فقط برای خالی نماندن عریضه به یک مورد‌اشاره کرده و می‌گذریم. بررسی‌ها نشان می‌دهد، بدترین، ظالمانه‌ترین و بیشترین تحریم‌ها را دموکرات‌ها (رقبای ترامپ) علیه کشورمان تحمیل کرده‌اند. دموکرات‌هایی مثل اوباما با حیله‌گری جمهوری‌خواه‌هایی مثل ترامپ با حماقت و وحشیگری، هر دو دشمنی خود با ایران را به اثبات رسانده‌اند. نباید این را فراموش کرد که این دو صرفا و صرفا در نحوه دشمنی با ایران اختلاف نظر دارند نه در نفسِ دشمنی. اینکه این جریان‌های عجیب و غریب و تیپ‌های شخصیتی خاص از کجا آمده‌اند و تحت نظر چه کسانی پرورش یافته و چگونه به مراکز حساس ورود می‌کنند نیز موضوع مهمی است که در اینجا قصد ورود به آن را نداریم و بررسی آن یادداشت جداگانه‌ای را می‌طلبد. فقط در پایان به اظهارات اخیر رهبر انقلاب در دیدار معلمان اشاره‌ای کرده و به این نوشتار پایان می‌دهیم: «جان کلام در سند ۲۰۳۰ که فصل مهمی از آن به آموزش‌وپرورش اختصاص دارد، این است که نظام آموزشی باید جوری تنظیم شود که فلسفه، سبک زندگی و مفهوم حیات بر اساس مبانی غربی به کودکان و نوجوانان آموزش داده شود... غربی‌ها انتظار دارند معلمانِ متدین ما که علاقه‌مند به آینده کشور هستند، در کلاس درس خود برای آن‌ها سرباز تربیت کنند، تا دانش‌آموز ما سرباز و رعیت همان وحشی‌های کراوات‌زده ظاهرسازی شود که به راحتی آدم می‌کشند و به آدمکش‌ها کمک می‌کنند.»

• روزنامه رسالت سرمقاله‌ای با تیتر کارآمدی، شایسته احترام است منتشر کرده که به این شرح است:
روز گذشته در خبر‌ها آمده بود که بزرگ‌ترین مسجد ترکیه در استانبول توسط اردوغان افتتاح شد. مسجد جامع چاملیجا در زمینی به مساحت ۱۷ هزار متر مربع با گنبد‌ها و مناره‌های کم نظیر و بر اساس ترکیبی از معماری عصر عثمانی و سلجوقی و فناوری روز ساخته شده و بی تردید، غیر از این که یک خدمت بزرگ به جامعه مسلمان شهر حدودا ۱۵ میلیونی استانبول است، برای دهه‌های متمادی، یکی از بزرگ‌ترین جاذبه‌های گردشگری ترکیه خواهد بود. گمان می‌کنم اغلب شهروندان کشورمان، اولین چیزی که در ذهن‌شان متبادر می‌شود، مصلای تهران یا مصلا‌ها و مساجد جامع در بسیاری از شهر‌های کشور باشد. حدود ۳۰ سال است که از شروع ساخت مصلی در تپه‌های عباس آباد می‌گذرد و از زمان مطرح شدن و نامه نگاری‌های اولیه آن، ۳۷ سال می‌گذرد. این در حالی است که مسجد چاملیجای استانبول، ظرف ۶ سال ساخته شده است. احتمالا نکته‌ای که بسیاری به آن توجه می‌کنند آن است که دولت ترکیه که نما و کنش بیرونی اش چندان ایدئولوژیک هم نیست، با سرعت و در اوج زیبایی و هنر مسجد می‌سازد و چنین عملکردی دارد، اما کشور ما که نمای ایدئولوژیک، وجه غالب نمای بیرونی آن است، در کنش داخلی از تکمیل یک مصلی، پس از سی سال عاجز است. این مسجد، علاوه بر آن که نماد هنر معماران ترک باشد، نماد کارآمدی و راحت بگویم، عرضه مدیریتی مسئولان ترک است. باید به دولت ترکیه و شخص اردوغان بابت کارآمدی در این حوزه و اصلاحات و تغییراتی که منجر به رونق اقتصادی ترکیه شده، تبریک گفت. روز گذشته، اردوغان، مسجد جامع چاملیجا را در حضور رؤسای دولت و مجلس چندین کشور و صد‌ها مهمان خارجی و خبرنگار افتتاح کرد، مراسمی که حاکی از نمایش قدرت مدیریتی و رویکرد اسلام‌گرایانه دولت اردوغان بود. خود این نکته بسیار مهم است که در شرایطی که از بسیاری از کشور‌های اسلامی و در حال توسعه، خبر جنگ و انفجار و خونریزی و بی ثباتی و تزلزل اقتصادی و اجتماعی مخابره می‌شود، خبر افتتاح یکی از با شکوه‌ترین بنا‌های معماری جهان از ترکیه به جهانیان مخابره می‌شود. از سوی دیگر، غیر از گردشگران سراسر جهان که از این مسجد بازدید خواهند کرد، ده‌ها هزار مسلمانی که در این مسجد نماز خواهند خواند، لذت این خدمت اسلامی و فرهنگی را خواهند چشید.

• روزنامه خراسان مطلبی با عنوان ضمیمه نادیده تحریم‌های آمریکا منعکس کرده که در ادامه گزیده‌ای از آن را می‌خوانید:
هرچند انگلیسی‌ها به استاد جنگ روانی معروف هستند، اما سیاست‌های دهه‌های اخیر آمریکا در سراسر جهان نشان می‌دهد که آن‌ها شاگردان خوبی برای انگلیسی‌ها بوده اند. این جنگ روانی که برپایه «دروغ پردازی علیه نظام حاکم بر کشور تحت تحریم»، «بزرگ و سیاه نمایی نقاط ضعف»، «تقلیل دستاورد‌های مهم و استراتژیک»، «دوپارگی جامعه» و «تحریک مردم برای خیابان کشی» استوار است، بر بستر رسانه‌های رسمی و غیر رسمی و شیوع شایعات در جامعه انجام می‌شود. با این هدف که به استناد «شهرت» گوینده (مثلا رئیس جمهور یا وزیرخارجه آمریکا) بخشی از جامعه کشور تحت تحریم آن را باور کنند و به سرمایه اجتماعی دشمن تبدیل شوند. سرمایه اجتماعی که مخرب‌تر از هر تسلیحات نظامی برای دشمن است. چنین گفته‌هایی وقتی در کنار اقدامات عینی و میدانی اقتصادی برای ضربه زدن به یک بخش از اقتصاد کشور تحت تحریم قرار می‌گیرد، می‌تواند باورپذیری چندبرابری ایجاد کند. (مراجعه کنید به شایعاتی که در این یک سال اخیر مقامات آمریکا از جمله ترامپ و پمپئو مطرح کرده اند) به ویژه اگر ناتوانی دولت و مسئولان حوزه‌های مختلف در تسلط بر بازار عرضه و تقاضا و نیز مقابله با شایعات مطرح شده در جامعه ضعیف باشد، قدرت جنگ روانی دشمن چند برابر می‌شود. به خصوص این که در سال ۲۰۱۲ کنگره آمریکا پژوهشی را منتشر کرد که در آن اعلام شده بود اگر کشوری بتواند حدود سه سال مقابل تحریم‌ها مقاومت کند، پس از سه سال اثر تحریم‌ها از بین می‌رود. در چنین شرایطی آن چیزی که می‌تواند در کنار راهکار‌های فنی و اقتصادی صحیح و هوشمندانه متناسب با جنگ اقتصادی دشمن، به کمک کشور تحریم شده بیاید، تنظیم «سیاست»‌های غیر اقتصادی است که باید با جنگ روانی مقابله کند. در این عرصه، هم دولت به عنوان قدرت اجرایی کشور، هم دیگر نهاد‌های عمومی و حکومتی و هم حتی تک تک مردم به عنوان سرمایه اجتماعی کشور، وظایفی مشخص و خطیر برعهده دارند، جایی که می‌تواند پالس‌های مهم به نظام محاسباتی دشمن ارسال کند. اگر هر بخشی از این جبهه متحد، مقابل دشمن پالس «عقب نشینی» یا «کنار آمدن با شرایط تحمیلی دشمن» یا «خسته شدن» یا «موثر بودن تحریم ها» و پیام‌هایی از این قبیل را صادر کند، کار آن جامعه اگر نگوییم تمام است لااقل مسیرش برای مقابله با دشمن تاریک و نامطمئن خواهد بود. به همین دلیل، چه بسا حتی سیاست‌های «جنگ روانی» که هیچ جا دیده نمی‌شود، بسیار قدرتمندتر از سیاست‌های «اقتصادی» تحریم باشد. سیاست‌هایی که بافت‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی جامعه تحت تحریم را هدف قرار می‌دهد تا کشور تحت تحریم را زودتر و پیش از بی اثر شدن تحریم‌ها از پا درآورد. سال گذشته کتابی از «ریچارد نفیو» طراح اصلی تحریم‌های ایران که به «معمار» تحریم‌های ایران نیز معروف است منتشر شد با عنوان «هنر تحریم». مغزمتفکر تحریم‌های ایران در این کتاب، شش شاخص را برای «سنجش و اندازه گیری استقامت کشور هدف» بر شمرده است: «اظهار نظر‌های عمومی مقامات دولتی»، «سطح تبلیغات و تمرکز دولت»، «شاخص‌های اقتصادی که نشان دهنده رشد و عملکرد پایدار در برابر تحریم‌ها هستند»، «تحولات سیاسی داخلی»، «اطلاعات افکارسنجی درباره احساسات مردمی و حمایت دولت» و «موضع گیری‌های بین المللی». شاخص‌هایی که نشان می‌دهد چقدر همه سلول‌های جامعه اعم از تک تک مردم تا مسئولان و مقامات عالی کشور در پالس‌هایی که به سنجش دشمن از تحریم‌هایی که اعمال کرده منجر می‌شود، مهم هستند. شاخص‌هایی که ما را وامی دارد تا به عملکرد خود مقابل تحریم‌های آمریکا فکر کنیم و نیز مواضع و حتی تک تک جملات مقامات کشور را زیر نظر داشته باشیم تا مشخص شود چه کسی در چه بخشی از جامعه و با چه عبارت و رفتاری برای دشمن پالس ضعف و ذلت صادر می‌کند و چه کسی پالس مقاومت و ایستادگی.

• روزنامه صبح نو سرمقاله‌ای با عنوان نظارت کاغذی درج کرده که در ادامه گزیده‌ای از آن را می‌خوانید:
رییس کارگروه کاغذ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی روز گذشته از ترخیص حدود ۳ هزار تن کاغذ مطبوعاتی و ۳ هزار تن کاغذ نشر از گمرک خبر داده است؛ خبر ظاهراً خوشایندی که نشان می‌دهد قرار است برای بازار آشفته کاغذ تدبیری اندیشیده شود. این خبر خوشایند را، اما وقتی کنار خبر هفته قبل همین مقام مسوول می‌گذاریم، کام‌مان نه‌تن‌ها تلخ، بلکه نسبت به آینده پیش رو هم کمی نگران می‌شویم. همین مقام مسوول هفته قبل در یک اقدام عجیب، آمار‌های وحشتناکی داده بود که نشان می‌داد بازار کاغذ پیش و بیش از آنکه محتاج کمک‌های دولتی و تزریق کاغذ‌های وارداتی باشد، محتاج نظارت سفت و سخت و برخورد بدون اغماض با متخلفان است؛ متخلفانی که ظاهراً نفع و سود شخصی به‌قدری برایشان اولویت پیدا کرده که حد و مرزی به نام منافع ملی نمی‌شناسند. طبق گفته‌های آقای رییس در سال گذشته حدود ۲۶۰ هزار تن کاغذ ویژه مطبوعات و کتاب وارد کشور شده که از این مقدار فقط ۱۰ درصد آن‌ها به دست مصرف‌کننده واقعی رسیده است؛ یعنی ۲۶ هزار تن! عمق فاجعه وقتی بیشتر می‌شود که بفهمیم طبق همین گفته‌ها ۱۳۰ شرکت واردکننده در این زمینه دچار تخلف شده و میزان تخلف ۴۵ شرکت بیش از یک هزار تن است! با فرض اینکه هر یک از این شرکت‌ها فقط یک هزار تن وارد کرده باشند، یعنی در همین ابتدای کار ۱۶ درصد ارز دولتیِ اختصاص‌پیداکرده عملاً هرز رفته است! پس‌زمینه این آمار‌های غم‌انگیز دوباره همان حلقه مفقوده مدیریت و نظارت بر بازار است. تازمانی‌که به این حلقه، اعتبار و رسمیتی داده نشود، نه فقط ۲۶۰ هزار تن بلکه ۲۶۰ میلیون تن هم کاغذ وارد شود، باز آش همین است و کاسه همین!

آرایش جنگی ما و دشمن/ چرا به هر ساز دشمن می‌رقصند؟ / کارآمدی، شایسته احترام است

• روزنامه اطلاعات مطلبی با عنوان سرمایه اجتماعی و گودزیلای گرانی منتشرکرده که در ادامه گزیده‌ای از آن را می‌خوانید:
در دهه ۶۰ که کشورمان با یورش عراق، شکل و وضع خاصی پیدا کرد، هیچ دوربینی لحظات مراجعات مکرر مردم به فروشگاه‌ها و خالی شدن قفسه‌های مراکز خرید را ثبت نکرد، اما طی همین یک سال گذشته با انتشار شایعاتی مبنی بر احتمال نایاب شدن برخی کالاها، فروشگاه‌ها و مراکز خرید مملو از کسانی شد که بی توجه به حقوق سایر هموطنانمان و گفته‌های مسئولان، به خالی کردن قفسه‌ها پرداختند و سعی کردند با پرکردن خانه‌هایشان از کالا‌های اساسی و حتی کالا‌های غیر ضروری، به جنگ با گودزیلای گرانی بروند؛ گودزیلایی که به گفته مسئولان، در قد و قواره حباب ظاهر شده است و از بین خواهد رفت، اما همین گودزیلای گرانی در باور مردم، سفره‌های خالی شده را هم خواهد بلعید. ‏ شایعه گرانی بنزین طی چند روز اخیر و پیامد‌های آن را هم می‌توان به عنوان آخرین نمایش گسترده و خیابانی آسیب دیدن سرمایه اجتماعی و اطمینان مردم به حساب آورد. ‏ ظهر چهارشنبه گذشته با انتشار اخباری توسط برخی رسانه‌ها مبنی بر افزایش قیمت بنزین، تمامی جایگاه‌های سوخت در تهران و اکثر شهرها، مملو از خودرو‌هایی شد که مالکان آن‌ها سعی می‌کردند با پرکردن یک باک بنزین، از صرف این اضافه پرداخت در آینده نجات پیدا کنند! با ادامه این وضع و پدیدار شدن مشکلات ناشی از صف‌های طولانی و ترافیک خیابان‌ها، مسئولان سعی کردند به انحای مختلف و از طریق رسانه‌های داخلی از جمله خبرگزاری‌ها، مطبوعات و صدا و سیما، ضمن تکذیب شایعه گرانی بنزین از بامداد جمعه، آرامش را به جایگاه‌های سوخت بازگردانند ولی با انتشار گفته‌های هر مسئولی، بر طول صف جایگاه‌های سوخت اضافه می‌شد و تکذیب‌های پیاپی، دلیلی بر صحت شایعه گرانی بنزین تلقی می‌شد. ‏ آسیب دیدن اطمینان مردم نسبت به گفته‌های برخی مسئولان و در معرض خطر قرار گرفتن این سرمایه اجتماعی، موضوعی نیست که بتوان آن را کتمان کرد یا به راحتی از کنارش گذشت، بلکه باید با یافتن راهکار‌های مناسب و در مقام عمل و نه شعار، این روند را متوقف کرد و درصدد احیای سرمایه‌های اجتماعی برآمد. ‏

• روزنامه سیاست روز یادداشتی با تیتر برجام، نتیجه یک اشتباه در مذاکرات هسته‌ای منتشر کرده که به این شرح است:

نکته جالب این پیمان در این است که کشور‌های برخوردار از فناوری هسته‌ای را موظف و مکلف به کمک به کشور‌هایی میکند که خواهان فناوری هسته‌ای صلح آمیز هستند. با چنین پیمانی که اکثر کشور‌ها آن را امضا کرده و ایران نیز جزو کشور‌های امضا کننده است، هم سلاح هسته‌ای گسترش نمی‌یابد و هم کشور‌های بی برخوردار از فناوری هسته‌ای صلح آمیز به این دانش دست پیدا می‌کنند. مذاکرات تیم هسته‌ای زمان آقای جلیلی اگر طول کشید، به خاطر این بود که ایران اصرار بر مذاکره در چارچوب پیمان ان. پی. تی داشت. با تغییر دولت، تیم هسته‌ای نیز تغییر کرد و دولت تدبیر و امید مذاکرات را با شیوه خود به دست گرفت. مذاکره براساس پیمان منع گسترش تسلیحات هسته‌ای کنار گذاشته شد و براساس سیاست برد برد تنظیم شد. در مذاکرات هسته‌ای مذاکره برد برد در این چارچوب برنامه‌ریزی شده بود که دو طرف برای رسیدن به توافق باید امتیازاتی را به یکدیگر بدهند. تیم هسته‌ای در مقابل لغو تحریم‌های اقتصادی، تعلیق و تعطیلی فناوری هسته‌ای را در پیش گرفت و سرانجام پس از ۲ سال مذاکره، توافق هسته‌ای به دست آمد. البته باید توجه داشت که لغو تحریم‌های اقتصادی امتیاز نبود بلکه جق ایرانبود که آمریکایی‌ها علیه کشورمان اعمال کرده اند. کافی بود دولت بعدی نیز سیاست مذاکره در چارچوب پیمان ان. پی. تی را ادامه می‌داد و اصرار می‌کرد و آمریکا و اروپا نیز مجبور به توافق براساس همین پیمان می‌شدند. اکنون نیز با وجودی که آمریکا از برجام خارج شده و اروپا نیز به تعهدات خود عمل نمیکند، خروج از ان. پی. تی هیچ کمکی به جمهوری اسلامی ایران نخواهد کرد، چرا که عضویت در این پیمان برای ایران هزینه‌ای ندارد. به واقع دولت در مذاکرات هسته‌ای با یک اشتباه محاسباتی ان. پی. تی را از دستور کار خارج کرد و راه دیگری را در پیش گرفت که نتیجه آن برجام شد.

• روزنامه دنیای اقتصاد سرمقاله‌ای با تیتر قیچی دو لبه پولی- مالی درج کرده که به این شرح است:
در سال جاری انتظار می‌رود رکود اقتصادی کمی بیش از سال گذشته باشد و در نتیجه میزان عدم‌تحقق درآمد‌های پیش‌بینی شده احتمالا افزایش خواهد یافت. همچنین بخش قابل‌توجهی از رقم پیش‌بینی‌شده در قانون بودجه برای واگذاری دارایی‌های سرمایه‌ای با توجه به چشم‌انداز تحریم‌های نفتی، احتمالا محقق نخواهد شد. با وجود کسری بودجه جدی دولت، همچنان دولت متعهد به مخارجی است که از عهده پرداخت آن برنمی‌آید. دولت در سال جاری حقوق کارکنان خود را افزایش داده است و یارانه نقدی را همانند قبل پرداخت می‌کند. در شرایط کسری بودجه، به جای اصلاحات گسترده در بازار انرژی، طرح‌های بسیار محتاطانه‌ای با تغییرات جزئی در شرایط موجود در دستور کار قرار دارد که نمی‌تواند گشایش عمده‌ای در تنگنای مالی دولت ایجاد کند. این نگرانی وجود دارد که در ماه‌های آینده و با تعمیق رکود، دولت تحت فشار قرار گرفته و اقدام به افزایش حقوق کارکنان یا سایر پرداخت‌های دیگر کند. این مساله کسری بودجه را تشدید کرده و دولت را بیشتر به سوی منابع بانک مرکزی سوق خواهد داد. عواملی مانند کسری بودجه فزاینده دولت، مشکلات ساختاری نظام بانکی، انتقال هزینه‌های ناشی از تحریم‌ها به منابع بانک مرکزی، فقدان شفافیت و انضباط مالی در بخش عمومی، بدهی‌های فزاینده دولت، تداوم سیاست‌های مخربی مانند توزیع یارانه‌های غیرهدفمند و پرداخت یارانه انرژی، فقدان استقلال و کارآیی لازم بانک مرکزی و ناکارآیی بسیار جدی سیاست‌های مالی دولت، ممکن است با شتابی غافلگیرکننده منجر به جهش نقدینگی در اقتصاد شود. جهش نقدینگی در شرایط رکود اقتصادی می‌تواند زمینه شکل‌گیری تورم‌های بسیار بالا و غیرقابل مهار را فراهم کند. به نظر می‌رسد هنوز سیاست‌گذار به حد کافی نسبت به تبعات رشد نقدینگی حساسیت ندارد. باید تاکید کرد که لازم است در شیوه‌های جبران کسری بودجه و مواجهه با مشکلات نظام بانکی، توجه کافی به تبعات مخرب رشد نقدینگی معطوف شود؛ بنابراین اصلاح نظام بانکی و اصلاح سیاست‌های مالی دولت، حتی در شرایط فعلی، بیش از همیشه اولویت می‌یابد. عجالتا توصیه می‌شود مشکلات کسری بودجه دولت از طریق شیوه‌های کم‌هزینه‌تر مانند اصلاح سیاست ارزی و تک‌نرخی کردن ارز، واگذاری دارایی‌های دولت، اصلاح بازار انرژی و مالیات بر دارایی، چاره‌جویی شود. فشار بر منابع بانکی و منابع بانک مرکزی برای حل کسری بودجه، تبعات بسیار مخربی به دنبال خواهد داشت.

• روزنامه ایران یادداشتی با تیتر لزوم واکنش هوشمندانه به نقض برجام منتشر شد که به این شرح است:
سیاست فشار حداکثری واشنگتن علیه تهران در حالی به تدریج ابعاد گسترده‌تری می‌یابد که امریکا تلاش می‌کند عملاً توان ایران برای اجرای تعهداتش در چارچوب توافق هسته‌ای را به حداقل برساند. رویکردی که به نظر می‌رسد جمهوری اسلامی در مواجهه با آن و با هدف تعدیل تبعات اقدامات هزینه ساز امریکا خود را برای ارسال یک پیام مشخص و روشن آماده می‌کند. آنچه در نوع مواجهه ایران ضرورت دارد، در نظر گرفتن این نکته است که پیام روشن آن باید در چارچوب تدابیر فنی برجام تعریف شده باشد. یعنی چنان که بند ۳۷ برجام امکان تعدیل متناسب تعهدات ایران در برابر نقض پاره‌ای از تعهدات کشور‌های طرف مقابل را در نظر گرفته است، اقدام تلافی‌جویانه ایران باید در قالب تدابیر اندیشیده شده در برجام صورت گیرد. زمینه فعالیت‌های هسته‌ای کشورمان و تعهداتی که در این چارچوب پذیرا شده، فضای مانور خوبی را برای آن فراهم کرده تا تعهداتش را گام به گام کاهش دهد. بخش تحقیق و توسعه فناوری هسته‌ای ایران یکی از حوزه‌هایی است که ایران می‌تواند دامنه اقداماتش را وسعت ببخشد و با راه‌اندازی سانتریفیوژ‌های «آی آر ۸» و تزریق گاز «UF۶» اقدام حائز اهمیتی انجام دهد. همچنین بر اساس برجام مقرر شده بود که ذخایر اضافی آب سنگین راکتور آب سنگین اراک در عمان ذخیره و به فروش برسد که این روند در دوره ترامپ متوقف شد. ایران می‌تواند در واکنش به این اقدام آب سنگین را به این دلیل که امریکا به تعهد خود مبنی بر خرید آن عمل نکرده است، در کشور خود ذخیره کند. از سوی دیگر ایران در برابر تأخیر در روند اجرای سازوکار مالی اروپا موسوم به «اینستکس» و تعلیقی که به موجب این تأخیر در مناسبات تجاری ایران و سایر کشور‌ها به وجود آمده است، می‌تواند اجرای بخش‌هایی از تعهدات هسته‌ای‌اش را منوط به پیشرفت پروسه اجرایی «اینستکس» کند. به عنوان مثال اعلام کند ارسال مازاد اورانیوم غنی شده ایران به خارج از کشور را تا زمان عملیاتی شدن این کانال مالی متوقف می‌کند. چنین اقدامی باید بر پایه یک برنامه طراحی شده و منظم باشد به این ترتیب که اعلام کند در چارچوب برجام چه کار‌هایی می‌تواند انجام دهد که در عین عبور نکردن از مرز‌های حقوقی آن، پاسخ مؤثری هم به طرف مقابل داده شده باشد و محرکی باشد تا آن‌ها جهت تأمین منافع مورد نظر تهران فراتر از مواضع شفاهی اقدام کنند. ناگفته پیداست مقام‌های جمهوری اسلامی در شرایط سخت کنونی باید عوامل و فاکتور‌های متعددی از جمله شرایط بازار و اقتصاد کشور و فضای افکار عمومی را در تصمیم‌گیری خود لحاظ کنند، اما این سیاستمداران بزرگ هستند که در شرایط سخت، تصمیم‌های سخت و تأثیرگذار می‌گیرند. امریکا از طریق افزایش فشار‌های همه‌جانبه تلاش می‌کند ایران را در چنان تنگنایی قرار دهد که عملاً چیزی برای از دست دادن نداشته باشد. از این رو طراحی یک برنامه هوشمندانه فنی در چارچوب برجام از سوی ایران می‌تواند پیام روشنی به سایر شرکای این توافق ارسال کند تا اگر یک بار برای همیشه می‌خواهند اقدامی برای جلب رضایت تهران انجام دهند، وقت آن اکنون است.

 



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *