سناریوی شکست‌خورده! / گمشده مشترک برجام و بازار و سیل/الزامات رونق تولید

9:05 - 19 فروردين 1398
کد خبر: ۵۰۷۸۶۵
سناریوی شکست‌خورده!، گمشده مشترک برجام و بازار و سیل، الزامات رونق تولید، تازه‌ترین اشتباه احمق‌ها، ایران چشم‌نگران خوزستان، اقدام انقلابی علیه کدخدا، بی وجدانی در بیانیه گروه ۷و آسیب‌شناسی سیاست‌گذاری بحران گزیده ای از سرمقاله‌ها ویادداشت‌های منتشر شده درروزنامه‌های سراسری کشور است.

سناریوی شکست‌خورده! / گمشده مشترک برجام و بازار و سیل/الزامات رونق تولیدبه گزارش خبرنگار گروه فضای مجازی ، سناریوی شکست‌خورده!، گمشده مشترک برجام و بازار و سیل، الزامات رونق تولید، تازه‌ترین اشتباه احمق‌ها، ایران چشم‌نگران خوزستان، اقدام انقلابی علیه کدخدا، بی وجدانی در بیانیه گروه ۷، رونق تولید و عبور از ۲ لبه قیچی رکود، ایران و عراق؛ محور ثبات در خاورمیانه، «ما» ایرانیان و زندگی پس از سیل و آسیب‌شناسی سیاست‌گذاری بحران گزیده ای از سرمقاله‌ها ویادداشت‌های منتشر شده درروزنامه‌های سراسری کشور است که در ادامه گزیده‌ای از آن را می‌خوانید:

• روزنامه حمایت مطلبی با تیتر سناریوی شکست‌خورده! را منتشر کرد که گزیده‌ای از آن را می‌خوانید:


آمریکا امروز در غرب آسیا افزون بر اینکه در مقابل ابرقدرتی بزرگ قرار دارد، با نیروی نظامی بی‌بدیل و بسیار چابک و چالاکی نیز مواجه است. سپاه پاسداران در داخل، نماد، خدمت، امنیت و اقتدار در برابر تهدیدات و چالش‌های گروه‌های معاند، منافق و تکفیری است و در خارج، به تمثالی از قدرت حمایتگر انقلابی و مشت پولادین جمهوری اسلامی در برابر تروریست‌های دست‌پرورده آمریکا تبدیل‌شده است. تردیدی نیست که هیچ مجموعه نظامی و سازمانی مثل سپاه را نمی‌توان آدرس داد که آوازه تجربه و محبوبیتی این‌چنین داشته باشد. گرچه ارتش آمریکا تجهیزات نظامی فراوانی در اختیار دارد و بودجه سالانه آن با بودجه هیچ ارتش دیگری در دنیا قابل‌مقایسه نیست، درعین‌حال، فاقد پویایی نیرو‌های دلیر سپاه پاسداران در منطقه است. این نهاد انقلابی از توانمندی‌های منحصربه‌فردی برخوردار است که به‌راحتی می‌تواند ارتش‌های کلاسیک جهان را منکوب کند؛ کما اینکه مقاومت اسلامی لبنان در جریان جنگ ۳۳ روزه با استفاده از همین تاکتیک‌ها، پوزه صهیونیست‌های تادندان‌مسلح را به خاک مالید. علاوه بر این، اظهارات سران مقاومت، عشایر و فرماندهان نظامی منطقه نشان می‌دهد که تحریم و تروریستی خواندن سپاه پاسداران تاکنون نتوانسته ذره‌ای از محبوبیت این سازمان مردمی و انقلابی را نزد افکار عمومی منطقه بکاهد که گواه آن، ارادت جوانان کشور‌های غرب آسیا به سردار پرافتخار اسلام، سرلشکر «قاسم سلیمانی» از طریق تولید آثار فاخر هنری درباره شخصیت برجسته وی است. این در حالی است که بار‌ها در شبکه‌های اجتماعی تصاویری از حضور ایشان در عملیات‌های موفقیت‌آمیز و راهبردی جبهه مقاومت در عراق و سوریه منتشرشده که دال بر هدایت‌های مدبرانه وی در آن‌ها و سند محکمی بر تحریم ناپذیر بودن مقاومت مردمی چه در ایران و چه در دیگر کشور‌های جبهه مقاومت است؛ و بالاخره اینکه سردمداران متوهم آمریکا درصددند با تحریم سپاه و تطمیع مزدوران منطقه‌ای برای همراهی با آن، از شتاب حرکت پویای مقاومت در منطقه که نقطه ثقل آن در نیروی قدس قرارگرفته، بکاهند، اما به‌طور حتم این تیر آن‌ها نیز به سنگ خورده و آرزوی باطل حذف جبهه مقاومت از غرب آسیا را به گور خواهند برد.

 

• روزنامه کیهان یادداشتی با تیتر گمشده مشترک برجام و بازار و سیل منتشر کرده که به این شرح است:


از فناوری‌های جدید و امکانات ماهواره‌ای و همچنین امکان مهار و استخدام بارندگی‌های شدید که بگذریم، ما در طول چند هزار سال گذشته سرآمد ملت‌ها در مهار و ذخیره‌سازی آب بوده‌ایم که مهندسی پیچیده قنات از جمله آنهاست. حتما راه‌حل‌های دم‌دستی و فوری وجود ندارد، اما موفقیت‌های بزرگ همواره با تحمل رنج تدبیر و اهتمام به اجرای آن به‌دست آمده‌اند. چرا به جای آرزوی بردن آب خزر به سمنان، نتوانیم مهار و استفاده بهینه از بارش رحمت الهی در برخی فصل‌های سال را به فرصت بیابان‌زدایی، تعدیل آب و هوای کشور، گسترش پوشش گیاهی و مهار بیابان، افزایش کشت و زرع و باغداری، افزایش تولید نیرو، و رونق اقتصادی تبدیل کنیم؟ آیا بدین ترتیب به‌جای اعتراض مردم سیل‌زده و مردم گرفتار کم آبی، نمی‌توان دعا و حمایت و همراهی آن‌ها را جلب کرد؟ همچنان‌که گفته شد، موضوع نقدینگی، «تهدید- فرصت» مشابهی در عرصه اقتصادی است.

• روزنامه وطن امروز یادداشتی با تیتر الزامات رونق تولید را منتشر کرده در ادامه گزیده‌ای از آن را می‌خوانید:

رونق تولید نیازمند این است که تولید نسبت به سایر بازار‌های رقیب که عمدتا متمرکز بر سفته‌بازی هستند، اعم از مسکن، ارز، سکه، خودرو و... به‌صرفه‌تر باشد. نمی‌توان بازدهیِ بیشتر سایر بازار‌ها نسبت به بخش تولید را نادیده گرفت و در عین حال انتظار داشت تولید در کشور با رونق مواجه شود. زمانی که سرمایه‌گذاری در حوزه سفته‌بازی با ریسک و زحمت کمتر و در عین حال بازدهی بیشتری همراه است، بدیهی است سرمایه‌ها را به سمت خود جذب می‌کند. در این میان تولیدکننده با انواع و اقسام مشکلات اعم از تامین سرمایه در گردش، نرخ تسهیلات مالی بالا، تامین ارز جهت خرید تکنولوژی و مواد اولیه و واسطه‌ای، مالیات، حقوق و بیمه کارگر و همچنین بازاریابی و فروش و گاه قیمت‌های دستوری غیرکارشناسی دست و پنجه نرم می‌کند. این در حالی است که بازار سفته‌بازی با بسیاری از این مشکلات مواجه نیست و در نهایت بازدهی به مراتب بیشتری را نیز کسب می‌کند. در چنین شرایطی آنچه جهت رونق تولید اهمیت می‌یابد این است که دولت تلاش کند بازار‌های موازی را کم‌بازده‌تر و لذا سرمایه‌گذاری در آن را غیرموجه کند. اصلی‌ترین ابزار دولت در چنین راهبردی، ابزار مالیات است. مالیات در بسیاری از کشور‌ها به عنوان ابزاری برای هدایت سرمایه به سمت تولید و همچنین توزیع مناسب ثروت در دستور کار اصلی دولت‌هاست. بسیاری از خرید و فروش‌هایی که در بخش مسکن در سال ۹۷ انجام و موجب جهش قیمت مسکن شد، بر مبنای نیاز ضروری نبود. سیاست‌گذار می‌توانست این معاملات را با ابزار مالیات بر عایدی سرمایه محدود کند؛ ایضا معاملات بخش سکه و ارز و بخش سرمایه‌ای (غیرضرور) در خرید و فروش خودرو. رونق تولید نیازمند این است که تولید بیش از هر بخش دیگری برای سرمایه‌دارها- اعم از مردم که پس‌انداز خود را تبدیل به سرمایه کرده‌اند، یا سرمایه‌داران بزرگ‌تر- به‌صرفه و سودآور باشد. اگر چه نقش مردم و سایر نهاد‌های نظام در تحقق منویات رهبری غیرقابل انکار است، اما بدون شک دولت اصلی‌ترین نهادی است که می‌تواند شعار سال را محقق کند، به شرط اینکه فعل خواستن را صرف کند.

• روزنامه رسالت سرمقاله‌ای با تیتر تازه‌ترین اشتباه احمق‌ها منتشر کرده که به این شرح است:


ایالات متحده، در ابتدا داعش را به راه انداخت و از آن حمایت اطلاعاتی، تسلیحاتی و مالی کرد. حتی هیلاری کلینتون، وزیر پیشین خارجه آمریکا در کتاب خاطراتش نوشت که ما می‌خواستیم داعش را در مصر راه اندازی کنیم، اما در نهایت به عراق و سوریه رسیدیم. حالا پس از چند سال که دولت‌های رسمی سوریه و عراق با حمایت‌های جمهوری اسلامی بر داعش فائق آمده اند، آمریکا هم داعیه مبارزه با تروریست‌ها پیدا کرده و در ائتلاف مضحکی موسوم به ائتلاف علیه داعش، تلاش دارد برای خود چهره‌ای ضد تروریستی بسازد. جالب‌تر آن که مهد تامین مالی اغلب تروریست‌های منطقه یعنی عربستان سعودی هم عضوی از این ائتلاف ضد تروریستی است. تحلیل نگارنده آن است که فضاسازی برای قرار دادن نام سپاه در فهرست سازمان‌های تروریستی، صرفا جنگ روانی است و این همه سر وصدا، از شدت استیصال دولت آمریکا در منطقه است. کیست که نداند طبل هرچه صدایش بلندتر باشد، توخالی‌تر است و حتی اگر چنین اتفاقی برای سپاه بیفتد، این به معنای آن نیست که در عرصه واقعی، خطری متوجه این نهاد مقدس است. عرصه درگیری نظامی، قواعد و اقتضائات خاص خودش را دارد و اگر دولت آمریکا توان چنین رویارویی در منطقه با سپاه را داشت، پنهانی دعوت به مذاکره نمی‌کرد و با ارسال پیام‌های متعدد به سپاه قدس، به دنبال تامین امنیت و حفظ جان سربازانش نبود. و، اما بند پایانی تبریکی است به فرماندهان ارشدی همچون سرلشکر جعفری و سرلشکر سلیمانی و خداقوت به یکایک نیرو‌های پاسدار که آن قدر در عرصه‌های مختلف خوش درخشیده اند که دشمن را به این درجه از دریوزگی و استیصال رسانده اند. امروز چه در مسئله تامین امنیت داخلی، چه در حوزه اقتدار منطقه ای، چه در عمران و سازندگی، چه در حوزه‌های علم و فناوری و چه در حوزه امدادرسانی به مردم در بلایای طبیعی، نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می‌درخشد.

• روزنامه فرهیختگان یادداشتی با تیتر ایران چشم‌نگران خوزستان را منتشر کرده که در ادامه گزیده‌ای از آن را می‌خوانید:


مشکلات مردمی و دل‌نگرانی‌های آن‌ها را که کنار بگذاریم علت پدیدار شدن وضع موجود هم یکی دیگر از مسائلی است که باید به آن توجه کرد. به هرحال در وانفسای چه کار کنیم‌ها، چرا این‌طور شد هم نکته‌ای است که باید به آن توجه کرد و شاید همین بتواند در اتخاذ تصمیمات بعدی هم کمک کند. در نگاهی کلان و با استناد به گفته‌های کارشناسان عدم بهره‌وری از سیاست‌های صحیح آبخیزداری در بالادست و همچنین سرریز بیش از حد آب ناشی از سیلاب‌های سایر استان‌ها آن هم به‌دلیل نبود پوشش گیاهی کافی در مسیر آب به رود‌های خوزستان، از علت‌های اصلی بروز وضعیت فعلی هستند. عدم تطابق ورودی و خروجی سدها، ایجاد سیل مصنوعی توسط سدها، عدم ظرفیت مناسب بستر رودخانه‌های پایین‌دست و... همه به‌عنوان علت وضع موجود بیان می‌شوند. برخی از مسئولان هم مضاف بر این‌ها وضع موجود را ماحصل سیاست‌های مسئولان استانی می‌دانند، برای مثال مسعود اسدی، رئیس مجمع هماهنگی تشکل‌های کشاورزی کشور، استاندار و سیاست‌های استانداری خوزستان را علت اصلی سرازیر شدن سیلاب در این استان می‌داند و می‌گوید: «سیلاب بهمن‌ماه را با حداقل خسارت پشت‌سر گذاشتیم و باید در اسفند‌ماه نیز نسبت به ادامه رها‌سازی آب از سد دز اقدام می‌شد و خروجی آب در رود کرخه افزایش می‌یافت، اما این‌طور نشد. به‌زعم استاندار با این کار خسارت کمتری به کشاورزان وارد می‌شود، اما باید می‌دانست با یک خسارت حداقلی در آن زمان می‌شد جلوی فاجعه‌ای که امروز در حوزه دز ایجاد شده را گرفت. بعد از سیلاب ۲۰ بهمن تا سیل بعدی در اسفند‌ماه حجم روخانه‌ها کم شد و آب را با این هدف که خسارت به بخش کشاورزی کم شود، پشت سد‌ها نگه داشتند. اگر آن زمان خروجی سد‌ها را روی ۱۵۰۰ متر مکعب بر ثانیه تنظیم می‌کردیم مجبور نبودیم اکنون ۳۳۵۰ متر مکعب بر ثانیه را تجربه کنیم.» با جمع‌بندی وضع موجود و اطلاع نسبی تا این لحظه از وضعیت خوزستان، دل‌نگرانی‌ها نسبت به آنچه در این استان رخ می‌دهد، بیشتر و بیشتر می‌شود و تمام ایران دل‌نگران خوزستان هستند.

• روزنامه صبح نو در بخش سرمقاله امروز مطلبی با تیتر اقدام انقلابی علیه کدخدا را منتشر کرد که در ادامه می‌خوانید:


در روز‌هایی که نیرو‌های مسلح ایران در یک عملیات گسترده امدادرسانی داخلی هستند، سیاستمداران آمریکایی درصدد ایجاد محدودیت‌های سیاسی کاذب، برای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی‌اند؛ چه سناریوی کودکانه و نامناسبی. تحریم سپاه هیچ اثر مستقیمی بر بسط قدرت، نرم جمهوری اسلامی نداشته و ندارد و در تمامی ۴۰‌ساله گذشته هم چنین بوده و هست؛ اما اینکه ذهن معیوب کدام مستشاران نظامی و سیاسی چنین اقدامی را برای آمریکایی‌ها تدارک دیده‌اند، محل تعجب است. اگر آمریکا سپاه را در فهرست تروریستی خود قرار دهد، ارتش آمریکا هم از نظر ایران جزء تروریست‌ها خواهد بود و از مدیترانه تا شبه قاره، دیگر هیچ مرزی برای برخورد با آن وجود نخواهد داشت؛ امری که در تمامی دو دهه اخیر، با خودداری طرف ایرانی رو‌به‌رو بوده و همواره تلاش کرده تا تنشی مستقیم با عمال نظامی آمریکا در خلیج فارس، عراق، سوریه، افغانستان و... ایجاد نکند و حالا این محدودیت یا خط قرمز، به طور طبیعی محو خواهد شد. ارتش آمریکا، به مثابه داعش و القاعده خواهد بود و در هر جای این کره خاکی که ضرورت یابد، می‌تواند آماج نیرو‌های مسلح ایران قرار بگیرد. نظامیان کهنه‌کار آمریکایی برخلاف سیاست‌بازان کاخ سفید، این تهدید را جدی گرفته‌اند و می‌دانند که تهدید، قطعی است.

• روزنامه سیاست روز سرمقاله‌ای با تیتر بی وجدانی در بیانیه گروه ۷ را منتشر کرد که به این شرح است:

بیانیه گروه ۷ در حالی با محتوای ضد ایرانی منتشر شده که آمریکا نیز در یک برنامه ریزی قصد دارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران را در فهرست گروه‌های تروریستی قرار دهد. جمهوری اسلامی ایران در بحران غرب آسیا که از سوریه آغاز شد و به عراق رسید، یک نقش مثبت تأثیر گذار داشت. ایران توانست یک خطر بسیار جدی را در منطقه غرب آسیا خنثی کند و از سرعت گسترش آن به دیگر کشور‌های اسلامی بکاهد. اگر گروه‌های تکفیری در سوریه و عراق پیروز شده بودند، علاوه بر این که به یک خطر جدی برای جمهوری اسلامی ایران تبدیل می‌شدند، بسیاری از کشور‌های اسلامی نیز در معرض سرایت تفکر تکفیری وهابی قرار می‌گرفتند. حتی اروپا در معرض تهدید جدی داعش قرار داشت. اکنون نیز کشور‌هایی همچون پاکستان، افغانستان و برخی کشور‌های آسیای میانه و قفقاز در خطر هستند. ایران توانست از گسترش یک جنگ بزرگ و خانمانسوز در منطقه جلوگیری کند. عربستان سعودی که یکی از کشور‌های حامی تروریست‌های تکفیری وهابی است، پس از شکست در پروژه داعش، یمن را هدف قرار داد و اکنون ۴ سال است که مردم مظلوم این کشور حملات جنایتکارانه سعودی‌ها را تحمل می‌کنند. جرم اکثریت مردم یمن این است که دوستدار جمهوری اسلامی ایران هستند و همین کافی است تا ائتلاف سعودی در جایگاه جنایتکار جنگی باشد، اما سازمان ملل و مدعیان حقوق بشر هیچ واکنشی نشان ندهند! آیا با وجود وضعیت و شرایطی که در منطقه دیده می‌شود، می‌توان تن به خواسته‌هایی داد که زمینه را برای نابودی ایران فراهم می‌کند؟!

 

• روزنامه خراسان یادداشتی با تیتر رونق تولید و عبور از ۲ لبه قیچی رکود را منتشر کرد که به این شرح است:
همزمان ما با رکود از ناحیه تقاضا مواجه شده ایم. درخور یادآوری است که اقتصاد ایران با رکود سنگین از ابتدای دهه ۱۳۹۰ مواجه بوده است. حتی در سال‌هایی که با رشد اقتصادی مثبت مواجه بوده ایم، این رشد بیشتر مربوط به افزایش قیمت و صادرات نفت در دوره برجام و رشد شرکت‌های دولتی و بزرگ بوده است و بخش اعظم اقتصاد ایران و فعالان اقتصادی هیچ نشانی از رونق را طی هشت سال اخیر تجربه نکرده اند. بخشی از رکود به ویژه در سال‌های ۹۳ تا ۹۵ مربوط به انتظارات ناشی از برجام بود. گره زدن اقتصاد ایران با برجام و انتظارات غیرواقعی مردم برای گشایش‌های فراوان پس از توافقات سیاسی، موجب شده بود تا تقاضا برای خرید کاهش یابد و بسیاری از خریداران در بخش‌های مسکن و خودرو و بسیاری از فعالان اقتصادی برای خرید مواد اولیه تولید، منتظر بهبود شرایط و کاهش قیمت‌ها بمانند، انتظاری که محقق نشد. اکنون نیز با دو عامل مواجه هستیم که رکود در بخش تقاضا را موجب شده است. انتظارات برای تعیین تکلیف ماجرای تحریم‌ها (که البته این انتظار با توجه به قطع امید از سازوکار اروپا و قطعی شدن این که باید تحریم‌ها را ناکارآمد کرد کمتر شده است) و از آن مهم تر، کاهش قدرت خرید. رشد شدید قیمت ها، قطعا موجب کاهش میزان خرید می‌شود. افزایش دستمزد‌ها با گذشت چند ماه از رشد قیمت‌ها و به میزان کمتر از تورم نقطه به نقطه (تورمی که به صورت واقعی تر، قدرت خرید را نشان می‌دهد) عملا موجب شده است که تقاضا برای خرید کاهش یابد؛ بنابراین رکود از منظر تضعیف بخش تقاضا نیز تشدید می‌شود. اکنون پرسش این است که برای رسیدن به رونق تولید از مسیر این دو قیچی رکودی، چه می‌توان کرد؟ پاسخ به ظرفیت‌های اقتصاد ایران بر می‌گردد. در همین شرایط سخت، افزایش نرخ ارز با همه سختی‌ها و هزینه‌های سنگینی که به جا گذاشته است، می‌تواند فرصتی برای داخلی سازی بخش قابل توجهی از کالا‌های وارداتی باشد. بسیاری از مواد اولیه و واسطه‌ای در بخش تولید و بسیاری از محصولات وارداتی حتی لوکس، قابلیت تولید در داخل را با کیفیتی نزدیک دارد. برنامه ریزی برای حمایت از تولید کالا‌های داخلی مشابه خارجی، می‌تواند رکود در بخش عرضه را کاهش دهد. علاوه بر این موارد، فرصت جراحی اقتصادی در داخل برای توزیع بهتر یارانه ارزی و انرژی می‌تواند قدرت خرید خانوار‌های نیازمند و متوسط را بیشتر کند. توزیع یارانه ارزی در قالب پرداخت پول نقد به مردم یا عرضه مستقیم کالا‌های اساسی به اقشار مختلف و همچنین افزایش قیمت انرژی برای خانوار‌های پرمصرف و ثروتمند و توزیع منابع به دست آمده بین اقشار نیازمند می‌تواند رکود در بخش تقاضا را نیز تا حد زیادی درمان کند. طبیعتا اقدامات مهم دیگری در قالب اصلاح قوانین و بهبود فضای کسب و کار برای رونق تولید وجود دارد که باید مدنظر قرار گیرد، اما در هر صورت فارغ از این اقدامات که بعضا در بلند مدت اثرگذار است، در کوتاه مدت، اصلاح نظام یارانه‌ای در بخش ارز و انرژی به نفع اقشار نیازمند و متوسط و حمایت موردی از صنایعی که قابلیت جایگزینی با واردات دارد، می‌تواند اقتصاد ایران را از رکود در بخش تولید به رونق تولید رهنمون سازد.

سناریوی شکست‌خورده! / گمشده مشترک برجام و بازار و سیل/الزامات رونق تولید

روزنامه اطلاعات یادداشتی با تیتر ایران و عراق؛ محور ثبات در خاورمیانه را منتشر کرده که به این شرح است:
استقبال از روند رو به رشد دموکراسی در عراق و توجه به جایگاه واقعی احزاب عراقی و احترام به تصمیمات عراقی از سوی دولت ایران از دیگر مواردی بود که در دولت جدید عراق موجب نزدیکی هر چه بیشتر دو دولت شد. آمریکا که در ایام تشکیل دولت به دنبال کم رنگ کردن نقش ایران در عراق بود امروز با عراقی مواجه است که علاوه بر میزبانی پیاپی از مقامات ایرانی، هر روز در تکاپو برای پیدا کردن راهی به منظور معافیت از تحریم‌های ایران است. با نگاهی واقع بینانه قطعا بخش زیادی از این تکاپوی عراق در راستای حفظ منافع خود است، این امری طبیعی ست که هر کشوری اولویت‌ها و اهداف خود را در فضای بین المللی و تحولات جهانی در نظر بگیرد، اما امری که موجب شده روابط ایران و عراق به روابطی فراراهبردی تبدیل شود اشتراکات موجود در منافع دو کشور است. امروز مقامات دو کشور توانسته‌اند با تمرکز بر این اشتراکات و از کانال دیپلماتیک در مدت زمان کوتاهی به توافقات بزرگی دست یابند. به هر حال امروز به وضوح می‌توان دید که سیاست‌های اشتباه آمریکا در منطقه و به ویژه نسبت به ایران موجب شد که ایران وارد عرصه جنگ دیپلماتیک در منطقه شود و حاصل این جنگ نزدیکی هر چه بیشتر ایران به همسایگان و دوستان دیرینه ای، چون عراق بوده است. امروز با ادامه این روند توسط دولت و دستگاه دیپلماسی در دیگر کشور‌های منطقه و تمرکز بر منافع مشترک با کشور‌های دوست و همسایه، ایران میتواند پیروز این جنگ دیپلماتیک باشد.


• روزنامه ایران یادداشتی با تیتر «ما» ایرانیان و زندگی پس از سیل را منتشر کرده که به این شرح است:

ضروری‌ترین اقدام در مرحله پس از بحران، توجه به آلام روحی افراد بحران دیده است. این افراد خصوصاً کودکان، سالخوردگان، زنان باردار و خانواده‌های مصیبت دیده تا مدت‌ها دچار اضطراب‌های روحی و ترس از وقوع مصیبت می‌شوند. به گونه‌ای که با هر بارش اندکی، اضطراب بر وجودشان مستولی می‌شود. متأسفانه در خصوص این مرحله، برنامه‌ریزی علمی و قابل قبولی انجام نمی‌شود. در همین راستا، مدتی که در بهزیستی مسئولیت داشتم سعی کردم در این سازمان، تیم‌های مشاوره پس از بحران را ساماندهی کنم. به دلیل اهمیت این مرحله، پیشنهاد می‌کنم تیم‌های مددکاری روانی شکل گرفته و به مناطق بحران زده اعزام شوند تا افراد مصیبت دیده و همچنین خانواده‌های داغدار در مسیر مشاوره درمانی روانی قرار گیرند. من این امر را کم اهمیت‌تر از بازسازی‌ها نمی‌دانم. من فکر می‌کنم در شرایط کنونی، دولت باید از نهاد‌های مدنی برای ایفای نقشی پررنگ‌تر در مقابله با بحران، حمایت بیشتری به عمل آورد. می‌توان با فراخوان دادن به خیریه‌ها و NGO ها، بستر حضور فعال مردم را برای عبور از بحران فراهم کرد. پس از زلزله کرمانشاه با یک تصور غلط که من ریشه آن را درک نکردم فعالیت چهره‌ها، افراد و گروه‌های مرجع را در کمک‌رسانی با علل نامعلوم محدود کردند. اتفاقاً حضور این گروه‌ها به نوعی موجب «احساس توجه» حادثه دیدگان را در میان آن‌ها تقویت می‌کند. حضور مردم از آلام روحی کاسته و سبب همبستگی اجتماعی فزاینده خواهد شد. چنین حرکتی، از تنش‌های پس از بحران به نحو چشمگیری می‌کاهد و ارتباط فرهنگی بیشتر و عمیق تری را رقم می‌زند. همچنین سبب خروج از حالت منزوی بودن و کاهش احساس بی‌پناهی سیل‌زدگان خواهد شد. مردم باید به این باور برسند که در این شرایط، کمک آنها، یک کمک‌رسانی عادی مالی در شرایط طبیعی نیست بلکه کمک آنها، کمک به آینده تاریخی ایران است. همه ما پیرزن روستایی باصفایی را به خاطر داریم که با چند تخم مرغ خانگی، به یاری رزمندگان دوران دفاع مقدس آمد. یاد کودکی که کاپشن خود را به سیل‌زدگان تقدیم کرد در ذهن ما ماندگار است. ما به تکرار چنین حرکت‌هایی نیاز داریم. «ما» ایرانیان در طول تاریخ، همواره چنین بوده‌ایم. ارزش‌هایی همچون از خودگذشتگی، سایه سار بودن، پل شدن برای عبور دیگران، شانه زیر بار دیگران گذاشتن، دستگیری و رسیدگی به هموطن باید پررنگ‌تر شود. بگذاریم سیل غمخوارگی و همدلی ملی، پرجوش و خروش در ایران ادامه مسیر دهد و در این روز‌های سخت یاور هم باشیم و گلیم همدیگر را از آب بیرون بکشیم. در میان این کنش‌های ایجابی که اشاره کردم ما همچنین نیازمند پیشگیری کردن از وقوع برخی از کنش‌هایی هستیم که نمایشی، اعتماد سوز و بیشتر شبیه تسویه حساب‌های سیاسی است. آن‌ها که در گل و لای سیل اخیر در پی دنبال کردن مقاصد سیاسی خود هستند و برای به دست آوردن یک منفعت کوتاه مدت، دولت و یا یک جریان سیاسی را تخریب می‌کنند از این نکته غافل هستند که نفع کوتاه مدت و ناچیز آنها، اثرات درازمدت در تاریخ باقی می‌گذارد. این افراد که با پاشیدن بذر ناامیدی و بی‌کفایت قلمداد کردن دیگران در پی حصول منافع خود هستند فراموش کرده‌اند که آثار کارهایشان در درازمدت به زیان فرهنگ‌سازی مثبت و کاهنده اعتماد عمومی به کنش جمعی همراهانه مردم در عبور از بحران است.

 



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *