«پرواز با پاراموتور را دوست دارم» قصه نوجوانی که باید بین رسیدن به آرزو و دگرخواهی یکی را انتخاب کند/ احتمال دارد جلد دوم این کتاب را هم بنویسم

21:51 - 12 فروردين 1398
کد خبر: ۵۰۵۱۱۲
دسته بندی: فرهنگی ، عمومی
نویسنده «پرواز با پاراموتور را دوست دارم» گفت: این کتاب قصه نوجوانی است که باید بین رسیدن به آرزویش که پرواز با پاراموتور است و کمک به دیگران برای شرکت در المپیاد، یکی را انتخاب کند.

«پرواز با پاراموتور را دوست دارم» قصه نوجوانی که باید بین رسیدن به آرزو و دگرخواهی یکی را انتخاب کند/ احتمال دارد جلد دوم این کتاب را هم بنویسم//// دوازده فروردین ماهعلی آرمین نویسنده «پرواز با پاراموتور را دوست دارم» است. وی در گفتگو با خبرنگار گروه فرهنگی به معرفی ویژگی‌های این اثر پرداخته است.

داستان «پرواز با پاراموتور را دوست دارم» درباره چیست؟

عباس در یک تعمیرگاه کار می‌کند و پدرش آموزش‌دهنده پاراموتور و وی هم علاقه‌مند به سوار شدن آن است. در یک روز فردی با مراجعه به وی خود را دوست قدیمی پدرش معرفی می‌کند و پاراموتوری را که نیاز به تعمیر داشته را به وی هدیه می‌کند. وی در طول داستان سعی در تعمیر این پاراموتور دارد و برای تحقق این امر هم تمام پس‌اندازش را صرف خرید بال برای پاراموتور می‌کند.

ثریا نیز دخترخاله عباس است. وی در المپیاد ریاضی موفقیت‌هایی کسب کرده و با تسلطی که بر زبان انگلیسی دارد، سعی می‌کند تا به عباس در تعمیر پاراموتور کمک کند. درگیری ذهنی و آزمون اخلاقی برای عباس پیش می‌آید که دخترخاله‌اش برای شرکت در المپیاد ریاضی به خارج از کشور رود و، چون خانواده ثریا قادر به تامین مخارج این سفر نیست عباس در دوراهی می‌ماند که پولی که برای بال پاراموتور پس‌انداز کرده را به ثریا کمک کند یا برای تعمیر پاراموتورش خرج کند.

این کتاب به مکان جغرافیایی خاصی اشاره دارد؟

بله، اتفاقات کتاب در شهر قم می‌گذرد برای مثال در بخشی از کتاب، ثریا نامه‌ای می‌نویسد و به عباس می‌دهد تا در چاه جمکران بیندازد.

این کتاب چه زبانی دارد؟

زبان این کتاب سوم شخص است و داستانش از زبان دو نفر روایت می‌شود که یکی دختری به نام ثریا و پسری به نام عباس است.

 چطور شد که پاراموتور را به عنوان آرزوی عباس انتخاب کردید؟

چون شخصیت داستانم یک درخواست عادی داشت و مثل شخصیت کلیشه‌ای می‌خواست دوچرخه بخرد، هدفش سوار شدن بر پاراموتور است. با استادم مظفر سالاری در این باره صحبت کردم. وی گفت: «سعی کن خواسته‌های شخصیت‌هایت را بالا ببری تا داستانت قوی‌تر شود» وقتی برای تعطیلات عید به بوشهر که شهرمان است رفتم با دامادم روبه‌رو شدم که پاراماتورسواری با خود آورده بود و من هم از این وسیله برای داستانم استفاده کردم. از آنجا که عباس پرواز با پاراموتور را دوست داشت من هم این عنوان را برای کتاب انتخاب کردم.

این کتاب به چه موفقیت‌هایی دست پیدا کرد؟

«پرواز با پاراموتور را دوست دارم» در جشنواره قلم زرین نامزد شد و تاکنون هم از سوی انتشارات جمکران هفت بار تجدید چاپ شده است.

موسسه ویترین کتاب تهران که مسابقات کتاب میان صد مدارس برگزار می‌کند این کتاب را به عنوان منبع مسابقه معرفی کرد. آنچه برایم در مواجهه با مخاطبان این کتاب بسیار جالب به نظر می‌رسد، این است که خوانندگان تاکید داشتند که جلد دوم این کتاب باید حتما نوشته شود و این چیزی بود که اصلا به آن فکر نمی‌کردم.

با توجه به بازخورد مخاطبان تصمیم به نگارش جلد دوم این کتاب گرفتید؟

دوست دارم که این کار را انجام دهم، ولی مدتی است که درگیر اثر دیگری هستم که ذهنم را مشغول کرده است. بر همین اساس بعید نیست که بعد از نگارش کتاب جدیدم جلد دوم «پرواز با پاراموتور را دوست دارم» را هم بنویسم.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *