از اسارت زن در نظریات ارسطو تا نگاه امام خمینی (ره) به زنان

14:00 - 17 اسفند 1397
کد خبر: ۵۰۰۷۷۰
ارسطو متأثر از تعصبات معمول زمان خویش، اظهار داشته: «زن و بنده براساس طبیعت خود، محکوم به اسارت بوده و سزاوار شرکت در کارهای عمومی نیستند».
گروه فرهنگی میزان- مسأله زن، هویت و حقوق او از جمله مسائل مهمی است که بعد از گذشت قرن‌ها از زندگی بشریت و آمد و شد فرهنگ و تمدن‌های مختلف، هم‌چنان پر است از ابهام.

این‌که " آیا زن در پیشرفت جامعه مؤثر است و اساسا می‌تواند در عرصه‌های مختلف نقش‌آفرینی کند یا نه" و بالاتر از آن، "هویت واقعی زن و اساس خلقت او چیست"، موضوعاتی‌اند که همواره مورد شبهه است و مکاتب زیادی سعی در پاسخ نمودن به این شبهات به زعم خود دارند و چه بسا همین اختلاف عقیده‌ها موجب شده تا هنوز که هنوز است تعریف درستی از هویت زن در عرف جهانی وجود نداشته و هم‌چنان زن و هویت او به عنوان یک مسأله قابل تأمل و بحث‌برانگیز مطرح باشد.

غرب که داعیه‌دار حفظ ارزش زن بوده و هست و عَلم برابری زن و مرد را برافراشته و شعار تعادل سر می‌دهد، رویکرد‌های متفاوتی را در بازه‌های زمانی مختلف در این مورد اتخاذ کرده است. اساسا با کمی مطالعه و جست‌وجو می‌توان متوجه شد فرهنگ غربی را از این شعار‌ها نمی‌توان فهمید بلکه باید در ادبیات غربی و در رمان‌ها و نمایش‌نامه‌های اروپایی از قرون وسطی تا به الان به دنبال آن بود.برای فهم این موضوع صحبت ویل دورانت را نقل می کنیم:«تا حدود سال ۱۹۰۰ زن به سختی دارای حقی بود که مرد ناگزیر باشد از روی قانون آن را محترم بدارد.» و هم‌چنین اشاره می‌کند: «نخستین قدم برای آزادی مادران بزرگ ما قانون ۱۸۸۲ بود. به موجب این قانون زنان بریتانیای کبیر از امتیاز بی سابقه‌ای برخوردار می‌شدند و آن این‌که پولی را که به دست می‌آوردند حق داشتند که برای خود نگهدارند.»
 
از نظر ارسطو راجع محکومیت به اسارت زن تا نگاه امام خمینی (ره) به زنان
 
باید دانست که تا سال ۱۹۴۷ در انگلستان به زنانی که تحصیل می‌کردند مدرک تحصیلی داده نمی‌شد، در اروپا حق رأی برای زن تا اوایل قرنی که در آن هستیم وجود نداشت، بعد از جنگ جهانی اول در آمریکا به زنان حق رأی داده شد آن هم فقط برای زنان بالای ۳۰ سال.
 
در انگلستان تا قبل از قانون ۱۸۷۰ و ۱۸۸۲ شخصیت زن در شخصیت شوهر محو بود و زن از خود استقلالی نداشت.
 
یا حتی قبل‌تر از این‌ها، در یونان باستان که تمدن آن هنوز زبانزد است و مبنای تمدن کنونی غرب دانسته می‌شود، شهروندی و مزایای آن شامل زنان نمی‌شد.
 
در آتن باستان، مهد دموکراسی، تنها ۶۰ درصد از شهروندان حق رأی در انتخابات حکومتی داشتند، زیرا زنان و بردگان را شهروند نمی‌دانستند.
 
این نوع نگاه به زن حتی در نظریات فلاسفه بزرگ آن روزگاران مشهود است کمااینکه ارسطو متأثر از تعصبات معمول زمان خویش، اظهار داشته: «زن و بنده براساس طبیعت خود، محکوم به اسارت بوده و سزاوار شرکت در کارهای عمومی نیستند.»
 
مختصرا، جایگاه تاریخی زن در اروپا را در کتاب «استیناف حقوق زن» اثر «ماری رولستون کرافت» می‌توان دید، آن‌جا که ضمن محتوای نامه خانم «آبیگال آدامز» برای یکی از اعضای کنگره قاره‌ای، تلاش برای توجه به زن در جامعه قابل مشاهده است.
 
اما از آن روز که انقلاب صنعتی در انگلستان روی جدیدی از علم را به اروپاییان نشان داد؛ کارخانه‌جات فراوانی اختراع شد و به طبع آن احتیاج به نیرو‌های کار ارزان، بی توقع و کم دردسر به‌وجود آمد لذا اروپاییان زمزمه آزادی زن را بر سر زبان‌ها انداختند. آزادی‌ای که هدف از خلقت بشریت و مشخصا زن معنا میشد و هیچ واژه دیگری اعم از عقل در کنار آن قرار نمی‌گرفت.
 
از نظر ارسطو راجع محکومیت به اسارت زن تا نگاه امام خمینی (ره) به زنان

ویل دورانت در این‌باره می‌گوید: «زنان کارگران ارزان‌تری بودند و کارفرمایان، آنان را بر مردان سرکش سنگین قیمت ترجیح می‌دادند. یک قرن پیش در انگلستان کار پیدا کردن بر مردان دشوار گشت و از آنان می‌خواستند که زنان و کودکان خود را به کارخانه‌ها بفرستند...»

البته قابل توجه و تأمل است که این دیدگاه نسبت به زن و تعیین آزادی به عنوان هدف خلقت او، به غرب منتهی نشده و در صفحه‌ای از تاریخ به ایران خودمان هم سرایت کرده کمااینکه در نظر پهلوی اول و دوم، نمود زیادی داشت.

رضاشاه برنامه‌های متعددی برای حضور زن در عرصه‌های اجتماعی داشت از جمله ارائه خدمات تحصیلی برای آن‌ها، تأسیس بنگاه‌های حمایت از زنان، گسترش مدارس دخترانه، تأسیس دارالمعلمات برای حضور آموزگاران زن، تأسیس مدارس مختلط، گسترش پیش‌آهنگی دختران و... که تحت عنوان آزادی و پیشرفت زن از این‌ها یاد می‌کرد، ولی آن‌چه از روایات تاریخی برمی‌آید آن است که این اقدامات، فقط تلاش دولت برای پر کردن رزومه خود و پیشی گرفتن از غرب در مفهوم آزادی و برابری زنان بوده نه توجه به تصویر زنان، خود زنان و نوع پذیرش آن‌ها چراکه استفاده از این امکانات مختص به زنان طبقه‌ای خاص و تنها در گرو رهایی از تعلقات دینی و مذهبی از جمله حجاب بوده کمااینکه دانشگاه رفتن برای دختران خانواده‌های مقید به اصول اخلاقی میسر نبود و طبق آمار سطح تحصیلات دختران ۳۰ درصد کمتر از مردان بوده و دختران به دلیل فقر خانواده‌ها باید در سنین کم تحصیل را رها کرده و ازدواج می‌کردند.
 
 
از نظر ارسطو راجع محکومیت به اسارت زن تا نگاه امام خمینی (ره) به زنان

از طرفی پروین غفاری معشوقه‌ی ۱۶ ساله‌ی محمدرضا شاه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کتاب خاطرات خود نقل می‌کند: «محمدرضا شاه دست از هرزگی برنمی‌داشت و در تمام بزم‌های شبانه با دریدگی به زنان و دختران چشم می‌دوخت و به بهانه‌های مختلف سعی می‌کرد با آن‌ها تنها باشد و یا آنان را به رقص دعوت کند.»
 
همین‌طور تاج الملوک، مادر محمدرضا ضمن بیان خاطراتش، از هوس بازی‌های فرزندش دفاع کرده و ضمن تأیید وجود روابط میان شاه و معشوقه‌هایش آورده است: «این حق پسرم بود که همسر و معشوقه را توأمان داشته باشد، اگر انسان شاه باشد و نتواند از پادشاهی خود لذت ببرد پس چه فرقی با یک رعیت ساده دارد.»

خاطرات پروین‌ها و مروری غیرمتعصبانه بر تاریخ دوران شاهنشاهی و مشخصا پهلوی، گویای همان نگاه غربی نسبت به زن است.

از آن‌جایی که پیراهنی که غرب برای فرهنگش دوخته بود، در تن فرهنگ ایرانی-اسلامیِ آن زمان نامناسب می‌نمود، در آن برهه از زمان جامعه را دست‌خوش تحولاتی کرد که در نهایت به منقلب شدن آن انجامید و مسأله زن و نوع نگاه به او هم از این انقلاب جدا نبوده و بلکه در بطن آن قرار داشت.

نوع نگاه انقلاب اسلامی به زن را اما می‌توان در دیدگاه‌های اسلام و بعد از آن، نظریات و منویات رهبر این انقلاب جست‌و‌جو کرد.
 
آن زمان که عرب‌ها، دختران تازه متولد شده‌شان را زنده به گور می‌کردند تا ننگ دختر دار داشتن را از پیشانی‌شان پاک کنند، ارثی به زن تعلق نمی‌گرفت و به عنوان مال، مورد معامله قرار می‌گرفت و حتی خدای یهودیتِ تحریف شده هم، زنان را در ردیف چهارپایان و اموال غیرمنقول ذکر می‌کرد و قوم یهود زن را مایه مصیبت می‌دانست؛ اسلام هویت متفاوتی برای زن تعریف نمود.
 
هویتی که ماهیت انسانی زن و مرد را یکسان دانسته و ملاک برتری را تنها در تقوا معرفی کرده و حقوق و تکالیفی برای این دو با توجه به استعداد‌ها و شأن‌شان تعریف می‌کرد. پیامبر اسلام نیز در تمام دوران زندگی با رفتار پر مهرش با زنان و ادای حقوق انسانی‌شان و سفارش مردان به پرهیز از خشونت در مورد زنان، انقلابی عظیم در شیوه نگرش نسبت به زن پدید آورد. انقلابی که ۱۴۰۰ سال بعد از آن امام خمینی احیا کرد.
 
 
از نظر ارسطو راجع محکومیت به اسارت زن تا نگاه امام خمینی (ره) به زنان 
 
 
 
امام (ره) زن را به مثابه انسانی که می‌تواند به کمالات عالیه رسیده و در تمام عرصه‌ها مطابق با نظر اسلام حضور پررنگی داشته معرفی می‌کند و عامل اصلی انقلاب و کلید تداوم آن را زن می‌داند. از نظر ایشان زن مربی جامعه و بزرگ‌ترین مدرسه‌ای است که بچه می‌تواند در آن تربیت شود.
 
این نگرش جدید امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب اسلامی به زن، زمینه ظهور زنان زیادی که سال‌ها به دلیل حفظ عقایدشان و یا به جهت عقاید افراطی بعضی مذهبی‌نماها، مجبور به خانه‌نشینی شده بودند را فراهم کرد و آن‌ها بالاخره بعد از سال‌ها توانستند با پی بردن به ارزش‌های واقعی‌شان توانایی‌های فطری اما بالقوه‌شان را به منصه ظهور بگذارند
 
آن‌چنان که امام خمینی می‌فرمایند:«ما نهضت خودمان را مرهون زن‌ها می‌دانیم. مردها به تبع زن‌ها در خیابان‌ها می‌ریختند. تشویق می‌کردند زن‌ها مردان را. خودشان صف­های جلو بودند. زن یک همچو موجودی است که می‌تواند یک قدرت شیطانی را بشکند.»

از جمله وقایعی که حضور زنان به خوبی در آن مشهود است، حادثه روز 17 شهریور در میدان ژاله بود که تعدادی از آن‌ها کشته شدند و به قول استاد مطهری این فاجعه نقطه عطف مهمی در تاریخ حضور آنان در عرصه سیاست محسوب می‌شود.
 
هم‌چنین از نقش‌های مختلف‌شان در جنگ با عراق از جمله: امدادی، تبلیغی، عاطفی، سیاسی و... می‌توان به حضور پررنگ‌شان پی برد.
 
 
از نظر ارسطو راجع محکومیت به اسارت زن تا نگاه امام خمینی (ره) به زنان

مریم اردبیلی، مرضیه حدیدچی، سمیه حیدری، امینه وهاب‌زاده، فرنگیس حیدرپور، سارا عرفانی، نفیسه‌السادات موسوی، نیلوفر شادمهری و ده‌ها هزار زن موفق در عرصه‌های گوناگون هستند که از انقلاب تا کنون مادرانه در دل کوران‌ها و دوران‌های کشور حضوری پویا و موثر داشتند.
 
ساناز پیش دار
 


ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *