از هند تا مدیترانه، نیرویی قدرتمندتر از ایران وجود ندارد/اگر نیاز باشد ایران می‌تواند به انبوهی از نیرو‌های سعودی اماراتی ضربه بزند

9:58 - 30 بهمن 1397
کد خبر: ۴۹۵۳۵۰
اقدام تروریستی روز چهارشنبه ۲۴ بهمن علیه یک اتوبوس حامل نیرو‌های سپاه در جاده خاش از ابعاد مختلفی قابل تجزیه و تحلیل است. اولین نکته‌ای که درباره چرایی این رخداد خودنمایی می‌کند، اقدام امنیتی علیه کشوری است که در منطقه پرآشوب غرب آسیا، «نقطه ثبات» به حساب می‌آید.

حمله تروریستی به گزارش گروه فضای مجازی ، سعدالله زارعی در یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت که بخشی از آن را می‌خوانید:

اقدام تروریستی روز چهارشنبه ۲۴ بهمن علیه یک اتوبوس حامل نیرو‌های سپاه در جاده خاش از ابعاد مختلفی قابل تجزیه و تحلیل است. اولین نکته‌ای که درباره چرایی این رخداد خودنمایی می‌کند، اقدام امنیتی علیه کشوری است که در منطقه پرآشوب غرب آسیا، «نقطه ثبات» به حساب می‌آید. از همین منظر انتساب این اقدام به یک گروهک شرور قابل قبول نیست، مگر اینکه اقدام این گروهک به بمب‌گذاری علیه نیرو‌های سپاه را در یک پازل بزرگ‌تر قرار دهیم. با این وصف این پرسش به میان می‌آید که مسئول اصلی در این اقدام کیست و کانون آن کجاست. در خصوص این موضوع نکته‌های زیر قابل توجه می‌باشند:
۱. سیاست کنونی آمریکا در منطقه بر مبنای «تغییر» استوار است و از این رو تحرکات اخیر نیرو‌های این کشور در سوریه، عراق، پاکستان و افغانستان با این ادبیات از سوی ترامپ شروع شد، «شرایط منطقه خوب نیست. ما هفت تریلیون هزینه کرده‌ایم بی‌آنکه به نتیجه‌ای رسیده باشیم.» سیاست تغییرطلبانه آمریکا درباره ایران نیز مشهودتر از آن است که استنادی نیاز داشته باشد. از سوی دیگر سخنان مقامات ارشد سیاست خارجی آمریکا در ورشو که درست در روز انفجار اتوبوس پاسداران علیه جمهوری اسلامی صورت گرفت، معنادار بود و به نظر این قلم، اقدام تروریستی در خاش برای «معتبرسازی» اظهارات تروریستی در ورشو بود. خب از این منظر نیرو‌های نظامی آمریکا به نیرو‌های نظامی جمهوری اسلامی یک «بدهی» پیدا کردند که برای «سر رسید» آن تاریخی وجود دارد.


۲. همان‌گونه که در هر عملیات تهاجمی خارجی و یا هر اقدام تروریستی به «کشوری متصل به جغرافیای هدف» نیاز است و بدون آن اصل عملیات منتفی است، در این اقدام تروریستی نیز نقش کشور متصل به جغرافیا یعنی «پاکستان» حائز اهمیت بسیار است. واقع مطلب این است که سرویس اطلاعاتی پاکستان ـ. حسب سوابق و اقتداری که دارد ـ. پشت این عملیات تروریستی و حتی مجموعه عملیات‌های تروریستی که در استان سیستان و بلوچستان روی داده و یا پیش از وقوع کشف و خنثی شده‌اند، قرار دارد. آن گروهک تروریستی که در بیانیه‌ای پرتناقض، مسئولیت اقدام تروریستی در جاده خاش ـ. زاهدان را پذیرفته است، در درون ایالت بلوچستان قرار دارد و همه می‌دانند که ISI سیطره‌ای مطلق بر گروه‌ها، اشخاص و روند‌های امنیتی این ایالت دارد و حتی در ساختار پاکستان، قدرت اول به حساب می‌آید. از این رو گروهک حقیری که جمهوری اسلامی سرکرده آن را با اقتدار تمام دستگیر و اعدام کرد را نباید حتی به عنوان «مباشر» در این اقدام تروریستی قلمداد کرد. در واقع در این ماجرا، «مباشر»، سرویس اطلاعاتی پاکستان است کمااینکه پرونده اقدامات ضدایرانی این سرویس تروریستی در افغانستان، پاکستان و ایران قطور است. هر‌چند جمهوری اسلامی ایران تاکنون از علنی کردن ارتباطات ISI با این اقدامات خودداری کرده است. در این بین مقامات پاکستانی در مواجهه با مسئولان ایرانی ادعا می‌کنند که قادر به پوشش اطلاعاتی در ایالت بلوچستان نیستند و این در حالی است که آنان از یک‌سو در مهار اقدامات ضددولتی جریانات جدایی‌طلب این ایالت که لااقل شامل ۱۳ جریان می‌شود، موفق بوده‌اند و از سوی دیگر درست در همین زمان، سیستم نظامی ـ. امنیتی پاکستان در تماس‌های مکرر با مسئولین ایرانی، از تعقیب تروریست‌های پناه گرفته در ایالت بلوچستان توسط نیرو‌های جمهوری اسلامی ابراز نگرانی و حتی اعتراض کرده‌اند. این‌ها نشان‌دهنده آن است که اقدامات تروریست‌های ضدایرانی نه تنها با بی‌اعتنایی سرویس پاکستان که حتی از همراهی و احیاناً «پوشش» آن برخوردار است. از این رو این نظریه که گروه‌های تروریستی ضدایرانی ماهیت «نیابتی» دارند، در عملکرد ISI برجستگی زیادی دارد.

سر رسید این بدهی نزدیک است!


۳. در اینجا سؤال این است که آیا پناه دادن به تروریست‌های مخالف ایران و دادن پوشش اطلاعاتی و حمایت مالی و تسلیحاتی از آنان یک سیاست در پاکستان است؛ به این معنا که این تصمیمی از سوی «حاکمیت» پاکستان است و یا سازمان اطلاعاتی پاکستان بدون آنکه از سوی ارتش و دولت مأموریتی داشته باشد، در زد و بند با سرویس‌های امنیتی آمریکا، عربستان و... اقدامات امنیتی ضدایرانی را مستقیماً «مدیریت» می‌کند؟ تردیدی وجود ندارد که اقدامات سرویس اطلاعاتی رسمی هر کشور به معنای اقدامات حاکمیتی تلقی می‌شود و دستگاه‌های نظامی و سیاسی آن کشور نمی‌توانند با تحلیل‌های سیاسی، مسئولیت اقدامات سرویس رسمی را قبول نکنند. با این حال این احتمال که ISI نه از رئیس‌دولت و نه از فرمانده کل ارتش پاکستان بلکه از سرویس‌ها و سیستم‌های خارجی «مستقیماً» دستور گرفته باشد، هم وجود دارد. در این صورت هم ضمن آنکه باید تأکید کرد که چیزی از مسئولیت ارتش و دولت پاکستان کم نمی‌کند، باید حکومت و مردم پاکستان دریابند که کشورشان در چه وضعیت خطرناک و شرم‌آوری قرار گرفته است. اقدامات ضدایرانی سرویس پاکستان در حالی که میان مردم این کشور و مردم ایران و نظام جمهوری اسلامی پیوند‌های محکمی وجود دارد، برای پاکستان مخاطرات زیادی در پی می‌آورد. وقتی مرز‌های شرقی، شمالی و غربی پاکستان به کانون تروریزم علیه سه همسایه یعنی ایران، افغانستان و هند تبدیل شده و به واقع همه مرز‌های پاکستان در سیطره تروریزم علیه همسایگان بدل گردیده است، مردم این کشور در درون مرز‌ها و شهر‌ها و روستا‌های خود نمی‌توانند امنیت داشته باشند. برای کشوری که از درون مرز همسایه آسیب امنیتی می‌بیند، این حق طبیعی به وجود آمده که به کانون‌های فتنه در هر کجا که باشند، یورش ببرد. در این شرایط و در جریان تعقیب و‌گریز تروریست‌ها، هر نقطه از پاکستان به یک موقعیت ناامن تبدیل می‌گردد. ضمن آنکه حیثیت ملت پاکستان بسیار ارزشمندتر از آن است که روا باشد توسط حکومت اسلام‌آباد یا سرویس امنیتی آن به فنا رود.

۴. بر اساس مواضعی که مقامات وزارت خارجه دو کشور عربستان و امارات در ورشو داشتند و به طور معناداری از اقدامات ضدایرانی حرف زدند و در واقع با داعیه‌های ضدایرانی آمریکا همراه شدند، می‌توان گفت: این دو کشور نیز در اقدام تروریستی روز چهارشنبه خاش مسئولیت دارند و بر این اساس ایران نمی‌تواند چنین رویکردی را از این دو کشور بپذیرد و پاسخی به آن‌ها ندهد. هر چند در این ماجرا به ترتیب آمریکا، پاکستان، عربستان و امارات مسئولیت دارند، در عین حال شواهد و قرائن نشان می‌دهد این دو کشور در خط‌دهی سرویس امنیتی پاکستان از یک سو و تأمین مالی و تسلیحاتی تروریست‌ها از سوی دیگر نقش اساسی داشته‌اند. این دو کشور باید بدانند اگر استفاده از خاک پاکستان برای ضربه زدن به ایران یک موقعیت خوب می‌باشد، دستیابی ایران به «موقعیت خوب» فراهم‌تر است حتی اگر نیاز باشد ایران می‌تواند با حضور مستقیم در یک کشور دوست، به انبوهی از نیرو‌های سعودی اماراتی در این کشور دوست ضربه بزند و سبب فرار هزاران نظامی آنان از این کشور شود. در واقع سعودی و امارات در این بازی به یک فرضیه که تاکنون کابوسی برای سران آن‌ها بود، مجال تحقق داده‌اند.

ایران در پرونده سوریه نشان داد که چگونه می‌تواند در فرادست‌های خود و بدون آنکه مرزی آبی یا خاکی با کشور هدف داشته باشد، روند امنیتی را معکوس نماید و این در حالی است که بحران سوریه به اعتبار نقش‌آفرینی آمریکا، اروپا، ترکیه، عربستان، امارات، قطر و... در آن، یک بحران سنگین جهانی بود. با این حال نقش ایران آن‌گونه بود که در نهایت دربار سعودی با اعزام «عمر‌البشیر» رئیس‌جمهور سودان، بازگشایی سفارتش در دمشق را از سوریه «گدایی» نمود. پس کاملاً واضح است که سعودی و امارات با مشارکت در ریخته شدن خون تعدادی از مدافعان سلحشور ایرانی، وضعیت جدیدی را برای خود رقم زده‌اند.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *