نگاهی به سیاست رژیم پهلوی در زمینه «مواد مخدر»/ قاچاق شاهانه «افیون»؛ از تهران تا زوریخ!

11:19 - 20 بهمن 1397
کد خبر: ۴۹۲۰۳۱
یکی از افتخارات نظام جمهوری اسلامی، مبارزه بی‌امان با پدیده مذموم قاچاق و استعمال مواد مخدر است؛ پدیده‌ای خانمان‌سوز که موجب اضمحلال بنیان خانواده و اجتماع می‌شود. طی چهار دهه پس از پیروزی انقلاب، جمهوری اسلامی همواره در خط مقدم مبارزه با این بلای سیاه بوده است؛ مبارزه‌ای که در آن، هزاران نفر از فرزندان برومند این آب و خاک، جان خود را از دست دادند و به افتخار شهادت نائل شدند. با این وجود، حضور ایران در عرصه مبارزه با مواد مخدر، همواره این‌گونه نبوده است.

اشرف پهلوی به گزارش گروه فضای مجازی ، یکی از افتخارات نظام جمهوری اسلامی، مبارزه بی‌امان با پدیده مذموم قاچاق و استعمال مواد مخدر است؛ پدیده‌ای خانمان‌سوز که موجب اضمحلال بنیان خانواده و اجتماع می‌شود. طی چهار دهه پس از پیروزی انقلاب، جمهوری اسلامی همواره در خط مقدم مبارزه با این بلای سیاه بوده است؛ مبارزه‌ای که در آن، هزاران نفر از فرزندان برومند این آب و خاک، جان خود را از دست دادند و به افتخار شهادت نائل شدند. با این وجود، حضور ایران در عرصه مبارزه با مواد مخدر، همواره این‌گونه نبوده است. دور نیست زمانی که کشور ما، به عنوان گذرگاه اصلی ترانزیت امن مواد مخدر شناخته می‌شد و پیوندی ناگسستنی میان قاچاقچیان بین‌المللی و برخی از اعضای خانواده پهلوی برقرار بود؛ روزگاری که اسما با مواد مخدر مبارزه می‌شد؛ اما عوامل رژیم، رسما مروج استعمال آن، به ویژه در میان قشر تحصیل کرده و جوان بودند.


ایران و بلای افیون
تجارت پرسود مواد مخدر در ایران، از اواسط دوران قاجار، توجه استعمارگران را به خود جلب کرد. شرکت انگلیسی «ساسون» که در عرصه تجارت تریاک در چین فعال بود، پس از تأسیس شعبه‌ای در بوشهر، کار ترانزیت تریاکی را که در افغانستان و نواحی همجوار آن کشت و تهیه می‌شد به چین، برعهده گرفت. بلای افیون، با تکاپوی قاچاقچیان طماع داخلی و برنامه‌های مدون استعمار، در ایران شیوع پیدا کرد و از همان دوران، مواد مخدر، به عنوان هادم بنیان خانواده، با نفرت عمومی مواجه شد. به تدریج، با پیشرفت تجارت و ابزار آن، تجارت مواد مخدر نیز، توسعه بیشتری پیدا کرد. سود سرشاری که از فروش افیون به دست می‌آمد، باعث شد که در ایران، برخی از حکام محلی به خرید و فروش تریاک و حتی انحصاری کردن تجارت آن روی بیاورند.

پهلوی اول و تجارت تریاک
با آغاز سلطنت رضاشاه، موضوع سود حاصل از تجارت تریاک در کانون توجه پهلوی اول قرار گرفت. تصویب قانون «انحصار دولتی تریاک» در سال ۱۳۰۷ هـ. ش، هرچند به عنوان گامی در مسیر کنترل تهیه و توزیع مواد مخدر تلقی می‌شد، اما دست رژیم و در واقع شخص رضاشاه را برای از میدان به در کردن تاجران خرده‌پای مواد مخدر باز گذاشت و سود سرشاری را روانه جیب او کرد. در این دوره، مقابله مؤثری با مواد مخدر سازمان دهی نشد. رضاشاه خود معتاد به تریاک بود. حسین فردوست، دوست و ندیم شاه، در خاطراتش می‌نویسد: «رضاخان تریاک می‌کشید، ولی ظاهراً حالت تجویز و معالجه داشت. گویا شخصی به او گفته بود اگر هر روز این مقدار معین تریاک بکشی، از همه مرض‌ها مصون می‌مانی، به شرطی که منظور لذت بردن از تریاک نباشد! او نیز همیشه این برنامه را با دقت انجام می‌داد و متصدی این کار نیز، مشخص بود.»

ژست‌های فریبکارانه
با آغاز دوران سلطنت محمدرضا پهلوی، وضعیت مقابله با مواد مخدر، وارد شرایط جدیدی شد. اتفاق جهانی بر سر موضوع مبارزه با مواد مخدر و برگزاری کنفرانس‌های متعدد برای یافتن راهکار جلوگیری از شیوع این بلای خانمان‌سوز در سراسر دنیا، رژیم پهلوی را وادار کرد که در این زمینه، حتی به شکل صوری هم که شده، اقداماتی انجام دهد. برای مدتی، موضوع بازداشت قاچاقچیان خرده‌پا، در رأس اخبار جراید و رسانه‌های گروهی قرار گرفت. اشرف، خواهر دوقلوی شاه، به عنوان رئیس یکی از کنفرانس‌های مبارزه با مواد مخدر تعیین شد. ژاندارمری، هزاران تُن تریاک کشف شده را امحا و خبر آن را منتشر کرد؛ اما عملاً از حجم ترانزیت مواد مخدر از ایران کاسته نشد و ایران، همچنان امن‌ترین مسیر برای انتقال مواد مخدر به اروپا به حساب می‌آمد! شایعه‌هایی در همه جا منتشر شد که از دست داشتن دربار در تجارت پرسود مواد مخدر حکایت می‌کرد؛ شایعه‌هایی که خیلی زود رنگ حقیقت به خود گرفت و درستی آن‌ها را نه فقط ایرانیان، بلکه همه مردم دنیا درک کردند.

افتضاح در فرودگاه «کوانترن»
بسیاری از مورخان، اتفاقی را که در یکی از روز‌های ماه نوامبر سال ۱۹۶۱ در فرودگاه «کوانترن» شهر زوریخ، در سوئیس، روی داد، یک افتضاح تمام‌عیار می‌دانند؛ چمدان‌های اشرف پهلوی توسط مأموران فرودگاه بازرسی و مقادیر زیادی هروئین در آن‌ها کشف شد؛ اما به دلیل مصونیت دیپلماتیک اشرف، او را آزاد کردند. این اتفاق که کمی پیش از سفر شاه به اروپا افتاد، با افتضاح دیگری توام شد؛ امیرهوشنگ دولّو که طبق ادعای فردوست و دیگر اطرافیان شاه، در برگزاری جلسات عیاشی محمدرضا پهلوی نقشی مؤثر و مستقیم داشت، هنگام تحویل تریاک به یک بازرگان به نام حسن قریشی، در شهر ژنو، توسط پلیس سوئیس دستگیر شد. شاه که در همان زمان، در «سن موریتس» به سر می‌برد، دولّو را از زندان آزاد کرد، او را به فرودگاه برد و با هواپیمای اختصاصی‌اش، به ایران فرستاد. انتشار این خبر، باعث رسوایی و بی‌آبرویی پهلوی‌ها در اروپا شد. محمود طلوعی در کتاب «رجال عصر پهلوی»، به نقل از فریدون هویدا، برادر امیرعباس هویدا، می‌نویسد: «شاه این شخص را پس از دستگیری‌اش به خاطر قاچاق مواد مخدر در سوئیس، با ضمانت خود، از زندان بیرون آورد و یکسره به فرودگاه زوریخ برد، و از آن‌جا در حالی که ماموران پلیس ناظر فرار زندانی از کشورشان بودند، به خاطر حضور شاه کاری از دستشان بر نمی‌آمد؛ او را به هواپیمای آماده پرواز نشاندند و از سوئیس خارج کردند. چند ماه بعد که دادگاه ژنو قصد رسیدگی به این پرونده را داشت، دولو با وکیل فرانسوی خود در سوئیس حاضر شد. کنفدراسیون دانشجویان و دیگر مخالفان رژیم، با دادن اطلاعات به وکیل پلیس سوئیس، دادگاه را به تریبونی علیه رژیم شاه بدل کردند.» به ادعای بسیاری از تحلیل‌گران، دولّو در ماجرای کشف محموله تریاک، تنها نقش واسطه را برای شاه بازی می‌کرد و قاچاقچی اصلی، خود محمدرضا پهلوی بود وگرنه شاه برای آزادی دولّو چنین عجله‌ای به خرج نمی‌داد. روزنامه فرانسوی «لوموند»، با انتشار مقاله‌ای درباره این رسوایی بین‌المللی، پهلوی‌ها را با دردسر جدی روبه‌رو کرد. به طوری که آن‌ها هزاران دلار را خرج پاکسازی این بی‌آبرویی کردند؛ روزنامه لوموند که در آن زمان با بحران مالی روبه‌رو شده بود، پذیرفت که ردّیه‌ای را منتشر کند و به انکار مقاله پیشین خود بپردازد.


هموار کردن مسیر ترانزیت مواد مخدر
فعالیت‌های اشرف و دیگر اعضای خاندان پهلوی در عرصه تجارت مواد مخدر، به قاچاق بین‌المللی آن محدود نمی‌شد؛ آن‌ها که در ایران عملاً به مانعی برای فعالیت‌هایشان برنمی خوردند، به آسانی بازار خرید و فروش مواد مخدر و به ویژه هروئین را به دست گرفتند. اشرف در این زمینه چنان بی‌پروا عمل می‌کرد که گاه باعث وحشت شاه نیز می‌شد! مسئولیت ترانزیت مواد مخدر از مرز‌های شرقی به مرز‌های غربی کشور، با غلامرضا پهلوی برادر شاه بود که زیر نظر اشرف انجام می‌شد. غلامرضا که در برابر خواسته‌ها و اقداماتش مانعی نمی‌دید، حتی برخی افسران مرزبانی را که به دلیل حس انجام وظیفه به مبارزه با قاچاق مواد مخدر می‌پرداختند، توبیخ می‌کرد و درگیری آن‌ها را با قاچاقچیان، آدمکشی می‌نامید. در یکی از اسناد ساواک، در این‌باره آمده‌است: «یکی از رؤسای سابق مرزبانی کرمانشاه می‌گفت: [که]در زمان تصدی وی، با شدیدترین وضع، با قاچاقچیان مبارزه می‌شد و حتی در برخورد با قاچاقچیان، چند سرباز و قاچاقچی کشته شدند؛ به طوری که قاچاقچیان کمتر موفق به حمل و نقل قاچاق می‌شدند؛ ولی پس از چند روز والاحضرت شاهپور غلامرضا پهلوی، به عنوان شکار به کرمانشاه تشریف‌فرما شده و بلافاصله، مشارالیه را احضار و خطاب به وی می‌گویند: سرهنگ! آدمکشی بس است؛ تو را برای کشتن مردم نفرستاده‌اند [!]و با این‌که در پاسخ والاحضرت به عرض می‌رساند که کشته‌شدگان از افراد قاچاقچی بوده و حتی چند سرباز را به کشتن داده‌اند، مع هذا والاحضرت مجدداً با تشدّد اظهار می‌دارند: احتیاج به جواب نیست، گفتم که متوجه باشی [!]سرهنگ مذکور اضافه نموده است پس از این جریان، قاچاقچیان با آزادی بیشتری به کار پرداخته‌اند.» حمیدرضا پهلوی، برادر دیگر شاه نیز، هم در عرصه استعمال و هم قاچاق مواد مخدر، به شدت فعال بود. گزارش‌های ساواک نشان می‌دهد که او اعتیاد شدیدی به هروئین داشت. حمیدرضا مدتی بعد، خود به تولید هروئین در داخل کشور پرداخت و یکی از مهم‌ترین تولیدکنندگان این ماده مخدر در سطح جهان محسوب می‌شد.

 

: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه‌های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *