از انتخاب نادرست بازیگر در «جمشیدیه» تا حضور ناموفق فیلمسازان بعد انقلاب در جشنواره فیلم فجر

1:56 - 16 بهمن 1397
کد خبر: ۴۹۱۵۷۸
ششمین روز سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر با اکران آثار ناموفق و ضعیفی در شخصیت‌پردازی، تعریف قصه، بازی و موسیقی سپری شد.

از انتخاب نادرست بازیگر در «جمشیدیه» تا حضور ناموفق فیلمسازان بعد انقلاب در جشنواره فیلم فجربه گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ، مسعود بخشی که در فیلم «تهران انار ندارد» و «پنجره گمشده»  نشان داده بود از دسته فیلمسازان با روحیه پرسشگر است و با توجه به ذهنیت خلاقش در سینما می‌تواند روند روبه رشدی را طی کند، با ساخت فیلم «یلدا» اثبات کرد که آنچه جامعه فرهنگی و اهالی رسانه به آن فکر می‌کرده، درست نبوده است

با در نظر گرفتن اینکه آخرین فیلم مسعود بخشی داستانی یک خطی دارد، اما وی در این فیلم قدرت بیان همین قصه کوتاه را به شکل بی‌غلط ندارد و به همین علت مخاطب در لحظات آغازین فیلم، احساس خستگی و خمودگی می‌کند.

در این میان ترک سالن از سوی برخی از اهالی رسانه نیز نشانگر این است که در وهله اول فیلم نتوانسته قصه‌اش را بدون لکنت مطرح کند.

در حوزه رسانه فیلم‌های موفقی در سطح سینمای امریکا ساخته شده که بهترین فیلم این حوزه «شبکه» است، اما این فیلم و فیلم‌ساز گویا علاقه‌ای برای طرح کردن این سوال که رسانه چه کارکرد قدرتمندی در پیوند دادن بدون واسطه مفاهیم و موضوعاتی که رویش دست می‌گذارد، ندارد و به همین علت به شکل سطحی وکلیشه‌ای به مسئله کودک همسری می‌پردازد و با راه‌انداختن شو تلویزیونی قصد دارد روحیه بخشش، گذشت و قصاص نکردن را در جامعه ترویج دهد.

این در حالی است که مخاطب سینمای امروز مخاطب باهوشی است با توجه به پیشرفت رسانه‌های متعدد در فضا‌های مجازی و در دسترس بودن اطلاعات بدون پرده نباید انتظار داشت که تماشاگر امروز اولین چیزی که به او ارائه می‌شود را بپذیرد و، چون اساس ذهنیت فیلم‌ساز بر ساده‌لوح قرار دادن مخاطب است نمی‌تواند پی‌ریزی فیلمش را که ساده‌لوحانه به نظر می‌رسد را برای مخاطب جا بیندازد و با خود همراه کند.

علاوه بر ساختار و فرم اجرایی فیلم که از استاندارد‌های لازمه ابزار سینما هم بهره نبرده، بزرگترین عاملی که به این اثر ضربه می‌زند فیلم‌نامه‌اش است. بازی‌ها در این فیلم بسیار سطحی و حیرت‌آور است و بر همین اساس باز این سوال بوجود می‌آید که چطور هیات داوران این جنس از فیلم‌ها را مثل «زهرمار» و «خون خدا» به جشنواره راه می‌دهند!

بیشتر بخوانید:

حاشیه تا متن ششمین روز از سی وهفتمین جشنواره فیلم فجر

«جمشیدیه» فیلمی که در تعریف قصه عقیم ماند

فیلم «جمشیدیه» یلدا جبلی مثل فیلم قبلی مشکل بنیادینش در تعریف قصه سرراستی که بدون لکنت بیان نمی‌شود. فیلمنامه نویس و کارگردان حتی از طرح پرسشی که قصد ارائه به مخاطب دارد، عاجز است چراکه شخصیت‌ها پوشالی هستند و تبدیل به شخصیت نمی‌شوند بنابراین تیپ هستند و این تیپ‌ها، تیپ‌های نخ نمایی هستند که اگر عنوان موقعیت اجتماعی‌شان و کاری که انجام می‌دهند را از آن‌ها بگیریم فاقد یک تعریف مشخص برای مخاطب هستند و به همین علت فیلمنامه دچار ضعف در شخصیت‌پردازی است.

فیلم داعیه پرداختن به معضلاتی در دل اجتماع دارد که قانون راهکاری برایش ندارد و روی پرداختن به وجدان و اینکه اگر انسان خطایی مرتکب می‌شود باید خود را تسلیم قانون کند، تاکید دارد اگرچه به دلیل نبود نگاه پژوهشی و برخوردار نبودن قصه از اوج و فرود دراماتیک، نمی‌تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند و بر همین اساس فیلم با واکنش اهالی رسانه و ترک سالن از سوی بسیاری از خبرنگاران مواجه شد.

در «جمشیدیه» اصول اولیه کارگردانی رعایت نمی‌شود به طوریکه گاف‌های زیادی در حوزه اجرا به چشم می‌آید و فیلمساز از کادر‌های نامناسبی که انتخاب می‌کند، دوربین روی دستی که در کار دیده می‌شود، نورپردازی‌های اصلاح نشده و... فرم و محتوا را دچار اخلال می‌کند. در اینجا هم این سوال مطرح می‌شود که هیات انتخاب با چه معیاری این جنس از کار‌ها را به جشنواره وارد کرده است.

بازی‌های در فیلم «جمشیدیه» سطحی است و حتی حضور کیومرث پوراحمد که در مقام کارگردانی، آثار قابل قبولی در کارنامه دارد کمکی به این فیلم نمی‌کند و حتی در بازی نقش پدری خونسرد که سعی دارد مسائل را عقلانی دنبال کند، بیشتر مثل آدمی متکی بر احساس به ایفای نقش می‌پردازد. از سوی دیگر بهرام عظیمی که بیشتربه عنوان کارگردان انیمیشن می‌شناسیمش در مقام بازیگر نقش مهم و تاثیرگذاری در فیلم ندارد. این دو اشاره نشان از ناموفق بودن کارگردان در انتخاب بازیگر است.

«مردی بدون سایه» اثری که از زن پارسا فقط شک را دارد

اگرچه ایده اصلی فیلم سینمایی «مردی بدون سایه» بر اساس زن پارسا عطار شکل گرفته، اما فقط از اثر درخشان عطار، ایده شک به فیلمنامه علیرضا رییسیان راه پیدا کرده است.

با اینکه انتظار می‌رفت با به تصویر در آمدن زن پارسا عطار اثری درخشان در حوزه سینما خلق شود، اما رئیسیان بدون توجه به زیر و زبر این اثر عطار، قصه خود را برپایه خرده پیرنگ‌هایی بوجود آورده که نمی‌تواند رابطه علت و معلولی آن‌ها را برای مخاطب مشخص کند به طوریکه سردرگمی و تشویش در شکل گیری فیلمنامه آسیب جدی به پیکره اصلی فیلم وارد کرده است.

در اثر رئیسیان با توجه به اینکه بازیگران باتجربه به ایفای نقش پرداخته‌اند، ولی حضور آنان کمکی در پیشبرد قصه بی سر و ته فیلم نکرده است. این فیلم همانند دو فیلم قبلی ششمین روز سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر نتوانست حتی رضایت نسبی اهالی رسانه را به دست آورد.

همچنین علاوه بر بازی‌های بی‌فرجام فیلم، فیلمبرداری و موسیقی نیز در خدمت اثر نبود.

در حقیقت آخرین ساخته رئیسیان در کارنامه او جزو یکی از ضعیف‌ترین فیلم‌هایش به حساب می‌آید.

نسل دوم فیلمسازان ایران در بعد از انقلاب، همچون رئیسیان، محمدرضا هنرمند، رسول صدر عاملی و کیومرث پوراحمد در این دوره جشنواره تا به حال که روز ششم آن را پشت سر گذاشته‌ایم حرفی برای گفتن در سینما نداشته‌اند و باید منتظر ماند تا ببینیم در روز‌های باقی مانده سایر فیلمسازان این نسل رضایت مخاطب را برآورده می‌کنند یا همچون فیلمسازان نامبرده ناموفق در برابر دیدگان مخاطب حاضر می‌شوند.



ارسال دیدگاه
دیدگاهتان را بنویسید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *